پیوند اعضا، هدف ما جلب رضایت شماست!
اخبار ویروس ابولا برایمان مهم نباشد و نوبل پزشکی را هم جدی نگیریم، مهمترین خبر پزشکی این چند هفته، تولد اولین نوزاد از یک رحم پیوندی بود. لابد شنیدید که در سوئد، زنی ۳۶ ساله که بدون رحم متولد شده بود، به لطف دوست ۶۰ ساله اش که رحم اش را به او هدیه کرد (و طبیعتا دیگر لازم اش نداشت)، مادر شد. تولد این پسر یک کیلو و ۸۰۰ گرمی در بیمارستان دانشگاه گوتنبرگ از دو جهت مهم است؛ اول اینکه تا امروز یک راه بیشتر پیش پای زنانی که به هر دلیل رحم نداشتند یا رحمشان به هیچ وجه توانایی نگهداری جنین را نداشت، نبود: رحم جایگزین. این راه حل، اگرچه منطقی بود و میشد آن را در چهارچوب یک بازی برد-برد تعریف کرد (یک زن به بچه اش میرسید و زنی دیگر نیاز مالیاش را برطرف میکرد) و مشکلات حقوقیاش را هم حل و فصل کرده بودند، اما دستکم از نظر انسانی راه حل خوبی نبود و سنگینی یک سوال بی پاسخ همیشه روی دوشاش: چه کسی مادر است؟ کسی که ژنهایش را به فرزندش داده یا کسی که ۹ ماه او را در شکم نگه داشته و به دنیا آورده؟ اما حالا راه نجاتی پیدا شده برای مادرانی که نمیخواستند فرزند ژنتیکیشان در شکم زن دیگری رشد کند. البته این راه حل هنوز در مرحله تحقیقاتی است و آنطور که در اخبار آمده، تا امروز تنها روی هشت زن پیوند رحم صورت گرفته که دو نفرشان باردارند. فراموش نکنید که در این پیوند، فقط این مهم نیست که اصطلاحا پیوند بگیرد و پس نزند؛ مهمتر این است که رحم پیوندی بتواند جنینی را ۹ ماه در خودش نگه دارد. خبر تولد نوزاد سوئدی اما از یک جهت دیگر هم مهم است. عمل پیوند، یکی از پیچیده ترین فرایندهای پزشکی است؛ جایی که دو شاخه اصلی دانش پزشکی، یعنی جراحی و طب داخلی دست در دست هم میگذارند. از سال ۱۹۰۵ که اولین پیوند موفق قرنیه انجام شد، تا ۴۵ سال بعد که اولین پیوند موفق کلیه صورت گرفت، تا سالهای دهه ۶۰ میلادی که جراحان توانستند کبد، پانکراس و قلب را هم پیوند بزنند، تا دهه ۸۰ که تکنیکهای پیوند ریه کامل شد و تا ۱۹۹۹ که اولین پیوند موفق بافت مثانه انجام شد، در تمام سالهای قرن بیستم، پزشکان در تلاش بودند تا شعاع دایره اعضای قابل پیوند را گسترش دهند. با آغاز قرن بیست و یکم، سرعت پیشرفت بیشتر شد؛ درعینحال که کمکم رویکرد مطالعات پیوند هم تغییر کرد. به فهرست پیشرفتهای حوزه پیوند اعضا در ۱۰ سال گذشته، توجه کنید:
اولین پیوند موفق روده کوچک (آمریکا-۲۰۰۴)؛ اولین پیوند موفق تخمدان (هند-۲۰۰۵)؛ اولین پیوند موفق اجزایی از صورت (فرانسه-۲۰۰۵)؛ اولین پیوند موفق استخوان فک (آمریکا-۲۰۰۶)؛ اولین پیوند موفق آلت تناسلی (چین-۲۰۰۶)؛ اولین پیوند موفق یک بازوی کامل (آلمان-۲۰۰۸)؛ اولین پیوند موفق کامل صورت (اسپانیا-۲۰۱۰) و اولین پیوند موفق رحم (سوئد-۲۰۱۱)
جالب است بدانید اولین تلاش برای پیوند رحم در سال ۱۹۹۱ در عربستان سعودی صورت گرفته بود؛ جایی که رحم یک زن که اعضای خود را بعد از مرگ وقف کرده بود به یک زن ۲۶ ساله پیوند زده شد. اما سه ماه بعد به علت تجمع لخته در رگها و خطر مرگ، رحم از بدن او خارج شد. و حالا اولین نوزاد از رحم پیوندی به دنیا آمده. آیا میتوانیم منتظر باشیم روزی یک آدمیزاد کامل را از اعضای اسقاطی چند آدم دیگر بسازیم؟ رویای در دسترسی نیست. حداقل به دو دلیل: اول اینکه پیوند برخی اعضا در حد غیر ممکن، دشوار به نظر میرسد. دست نیافتنی ترین عضو، مغز است. سیستم اعصاب ما فوقالعاده پیچیدهتر از آن است که بشود تصور کرد روزی بتوانیم آن را پیوند بزنیم. البته چالش بزرگ پزشکان برای توسعه بافتهای پیوندی، نه فقط تکنیکهای جراحی یا پیچیدگی اندامهاست که مشکل اساسی، خود ماییم؛ بدن ما که مجهز به یک سیستم ایمنی فوقالعاده پیشرفته است برای مبارزه با هر عامل خارجی. همان سیستم ایمنی که از ما در برابر میکروبها محافظت میکند، وقتی در بافت پیوندی سلولهای بیگانه را تشخیص میدهد، مبارزه را آغاز میکند و همان داستان معروف پس زدن اتفاق میافتد. پس اولا باید فردی را به عنوان دهنده عضو پیدا کرد که بیشترین شباهت ژنتیکی را به گیرنده داشته باشد؛ و ثانیا باید حداقل تا مدتی سیستم ایمنی گیرنده را ضعیف کرد که علیه عضو پیوندی واکنش نشان ندهد و اینها یعنی دردسر مضاعف. اما دلیل مهمتر، چرخشی است که در جهتگیری مطالعات پیوند میبینیم. تا اوایل قرن بیست و یکم، در حوزه پیوند هم مثل همه مطالعات پزشکی، تحقیقات بیشتر به سمتی رفته بود که برای ما اولویت حیاتی داشت. مثلا پیوند طحال، کیسه صفرا و حتی معده و روده بزرگ، از آنجا که نداشتن این اعضا با حیات منافات ندارد، هیچوقت در اولویت نبودهاند. با این حال، از سال ۲۰۰۰ به بعد، مطالعات برای پیوند اعضایی که در میزان رضایتمندی انسانها از زندگیشان نقش دارند (و نه صرفا در ادامه حیات) بیشتر شده. مثلا پیوند صورت و اندامها؛ یا پیوند اعضایی که در تولید مثل نقش دارند؛ پیوند تخمدان و آلت تناسلی و بعد هم رحم. در سال ۲۰۰۸ اولین نوزاد از مادری با تخمدان پیوندی متولد شد و حالا نوزادی از یک رحم پیوندی و این یعنی هدف محققان در چند سال گذشته تنها این نبوده که بخواهند با عمل پیوند جان کسی را نجات دهند. آنها در حال تحقیق روی پیوندهایی هستند که سطح رضایتمندی آدمها را از زندگیشان افزایش میدهد. این درست که مطالعات پزشکی در جاهایی که با مرگ و زندگی سروکار دارد، بیشتر بوده و هست. (در مورد ایدز هزاران برابر بیشتر مطالعه شده تا در مورد سرماخوردگی) اما نگاه اقتصاد محور در مطالعات پزشکی را هم نمیشود نادیده گرفت. اصل بدیهی اقتصاد میگوید جایی سرمایهگذاری بیشتری کن که پول بیشتری برمیگرداند. پس چرا نباید بخش زیادی از انرژی محققان و بودجه شرکتهای بزرگ دارویی و تجهیزات پزشکی، در حوزه زیبایی صرف شود؟ آدمهای قرن بیست و یکم، سعادت را نه فقط در سلامت، که در احساس بهتر داشتن از خودشان میبینند. خیلیهایشان آن قدر که برای زیباتر شدنشان پول خرج میکنند، برای سلامتشان هزینه نمیکنند. و محققان علوم پزشکی هم نمیتوانند «نیاز بازار» را نادیده بگیرند. پس هیچ تعجب نکنید اگر در آینده به فهرست اعضای پیوندی، موهای بلوند، یا بینیهای سربالا، یا لب و مژه و ابرو هم اضافه شود. آدمیزاد است دیگر. گاهی دلش چیزهایی میخواهد و حاضر است برای آن چیزها جانش را هم بدهد.