اظهار فقر و تنگدستی ودر خواست کمک و مساعدت از دیگران بیشتر از آن که از مشکلاتمان بکاهد از آبرویمان خواهد کاست ،یا بهتر بگیم آبرویی رو که از این طریق در نزد دیگران از دست میدهیم بسیار بیشتر از کمک و مساعدتی که از اونها دریافت می کنیم ؛ضمن آنکه فضیلتی رو که در قناعت است به مذلتی که در خواستن است مقدم داشته ایم.
حکایتی از گلستان سعدی در خصوص همین باب

آرامگاه سعدی، سعدیه

یکی از علما خورنده بسیار داشت و کفاف اندک یکی را از بزرگان که در او معتقد بود بگفت روی از توقع او درهم کشید و تعرّض سؤال از اهل ادب در نظرش قبیح آمد.

زبخت روی ترش کرده،پیش یار عزیز     /     مرو، که عـیـش بـرو نـیز تلـخ گـردانی
به حاجتی که روی تازه روی و خندان رو     /     فرو نـبـندد کـار گـشاده پـیشـانی

آورده اند که اندکی در وظیفه او زیادت کرد و بسیاری از ارادت کم.
دانشمند چون پس از چند روز مودت معهود برقرار ندید گفت :

نانـم افـزود آبـرویـم کـاسـت     /     بینوایی به از مذلت خواست