اگر مردی به تفاوت میان خود با جنس مخالف پی نبرد وقتی تصمیم کمک به همسرش را می گیرد وضع را بدتر می کند. مرد باید بداند که وقتی زنش از مشکلات سخن می گوید قصدش نزدیک شدن به اوست نه اینکه منتظر شنیدن راه حل باشد مواقع زیادی زن تلاش می کند احساسات خود را درباره اتفاقات روزمره با شوهرش در میان گذارد اما شوهرش در فکر کمک به اوست و به همین دلیل حرف او را قطع می کند تا راه حل های بی شماری را به او ارائه دهد. در این حالت مرد نمی داند که چرا همسرش خوشحال و راضی نیست.

برای مثال ماری پس از یک روز خسته کننده به خانه باز می گردد و قصد دارد در مورد کارهای روزمره و روزی را که پشت سر نهاده با شوهرش در میان بگذارد. او می گوید: «آنقدر گرفتاری و کارم زیاد است که فرصت نمی کنم به خودم برسم.» تام در پاسخ می گوید، باید کارت را کنار بگذاری مجبور نیستی اینقدر کار کنی، دنبال کاری باش که دوست داری. ماری: «اما من کارم را دوست دارم فقط آنها از من انتظار دارند که در یک چشم به هم زدن همه کارها را انجام دهم.»

تام: «به حرفشان گوش نده فقط کاری را که در توانت است انجام بده.»

ماری: «راستی من به کلی فراموش کردم که به عمه ام سری بزنم.»

تام: «ناراحت نباش او خودش موقعیت تو را درک می کند.»

ماری: «اما می دانی که او خیلی گرفتار است و به کمک من نیاز دارد.»

تام: «تو زیاد نگرانی و ببه همین دلیل این قدر ناراحتی.»

ماری با عصبانیت گف: «من همیشه ناراحت نیستم حالا می شود حرفی نزنی و فقط به حرفهایم گوش کنی؟»

تام: «دارم گوش می دهم.»

ماری: «اصلا من چرا باید ناراحت باشم»

بعد از این جر و بحث ماری ناراحت تر از زمانی بود که وارد خانه شد و انتظار صمیمیت و مصاحبت را می کشید. تام هم ناراحت بود و نمی دانست مشکل چیست. تام قصد کمک داشت اما روشی را که برای کمک و حل مشکل انتخاب کرده بود، موثر واقع نشد.

تام بدون اطلاع از شیوه ی زندگی در ونوس نتوانست درک کند که چقدر برای همسرش اهمیت داشت که به حرف های او گوش کند و راه حل ارائه ندهد. راه حل های تام فقط اوضاع را بدتر کرد. می دانید که وقتی کسی در حال سخن گفتن است، ونوسیها هرگز راه حل پیشنهاد نمی دهند. از راههای احترام گذاردن به ونوسی ها این است که با شکیبایی و علاقه به حرف های او گوش دهند و به شکل صحیح احساسات او را درک کنند.

گوش کردن

تام نمی دانست که تنها با گوش دادن به صحبت های ماری که بازگو کننده احساساتش بود احساس آرامش و خرسندی وصف ناپذیری را می توانست در او بوجود آورد. تام وقتی شناخت کافی در مورد ونوسی ها پیدا کرد و دریافت چقدر آنها به حرف زدن نیاز دارند کم کم فهمید که چگونه به صحبت های آنان گوش فرا دهد.

اکنون زمانی که ماری خسته و کوفته به خانه می آید شیوه ی صحبت کردن آنها کاملا فرق کرده است. مثلا بدین گونه با هم صحبت می کنند: ماری می گوید: «آنقدر گرفتاریم زیاد است که فرصت ندارم به خودم برسم.» تام نفسی عمیقی می کشد و با آرامشی کامل  می گوید: «به نظرم روز سختی داشته ای.»

ماری: «آنها از من انتظار دارند که در یک چشم بهم زدن همه کارها را انجام دهم. دیگر نمی دانم چکار کنم.»

تام لحظه ای ساکت شد و گفت: «که اینطور.»

ماری: «حتی فراموش کردم به عمه ام سر بزنم.»

تام: «تو واقعا خوبی بیا کنارم بنشین.»

ماری کنارش نشست و احساس آرامش کرد. ماری گفت: «از حرف زدن با تو لذت می برم. واقعا در کنارت احساس خوشحالی می کنم. از اینکه به حرفهایم گوش می کنی خیلی متشکرم حس می کنم که حالم خیلی بهتر شده است.»

در این لحظه هم ماری و هم تام احساس بهتری داشتند. تام از اینکه دید گوش دادن به حرفهای همسرش چقدر او را خوشحال می کند حیرت زدن شده بود. تام با توجه به این، آگاهی تازه ای از تفاوت های میان خود و همسرش فهمید که گوش دادن به حرف های او آن هم بدون ارائه پیشنهاد تا چه اندازه اهمیت دارد. ماری نیز به این درایت رسید که همراهی و پذیرش رفتار شوهرش بی آنکه او را مورد انتقاد قرار دهد و یا توصیه ای نابجا بکند، چقدر مهم است.

اکنون به طور خلاصه به دو اشتباه بزرگ و رایج که در روابط زناشویی به چشم می خورد می پردازیم:

۱- وقتی که زن ناراحت است مرد تلاش می کند تا به آقای همه فن حریفی تبدیل شود و برای رفع مشکلات همسرش، پی در پی راه حل نشان بدهد و با این کار احساسات او را جریحه دار می سازد.

۲- وقتی مردی مرتکب اشتباه می شود، زن در جهت تغییر رفتار شوهرش به مسئول انجمن بهبود خانواده تبدیل می گردد و با ارائه توصیه ها و پیشنهاد های ناخواسته و نابجا می پردازد.