ابوبکر محمدبن زکریای رازی، مردی که یگانه دهر و فرید عصر خود در تمام علوم باستانی به ویژه طب بود، روز سه شنبه ۶ شهریور ۲۴۴ هجری خورشیدی برابر با ۲۸ اوت ۸۶۵ میلادی در ری بدنیا آمد.
زادگاه او شهر ری که از شهرهای آباد و صاحب تمدن پیش از اسلام و رونق و تمدن اسلامی پس از اسلام بود و در آن روزگاران محل سکونت بزرگان دین و دانش.
از دوران کودکی محمد زکریا رازی آگاهی چندانی در دست نیست. گفته اند که روزگار جوانی را به زرگری سرگرم بوده و یا شاید صرافی می کرده است. در جوانی به عزایم (افسون ها و دعا هایی که برای شفای بیماران می خواندند) توجه نشان می داد و نیز گویند علاقه او نه بدان سبب بود که رغبت بدان داشته تا بیاموزد و به کار گیرد، بلکه برای آن علاقه نشان می داده که دروغ بودنش را ثابت کند. عاقبت هم به کیمیاگری علاقمند شد و آن را دنبال کرد و سلامت خود را بر سر آن گذاشت و به بیماری چشم دچار شد.

زکریا رازی در حال کیمیاگری
به سبب درد چشم به چشم پزشک (کحٌال) مراجعه کرد و چشم پزشک برای درمان پانصد دینار مطالبه کرد. محمد زکریا تصمیم گرفت خود طب بیاموزد. با خود گفت: کیمیای واقعی علم طب است نه آن که بدان مشغولی. از آن پس از کیمیا دوری جست و به طب روی آورد.
در سنین بزرگی به تحصیل پرداخته است. حتی عده ای برآندد که در چهل سالگی به تحصیل فلسفه و پزشکی اقدام کرده است. بغداد آن روزگار همچون شهرهای نیشابور و ری مرکز اجتماع فضلا بود. فلاسفه و ادیبان و پزشکان و مترجمان در آن جمع بودند و آثار یونانی و لاتین و سریانی در فلسفه و طب به زبان عربی ترجمه شده بود. محمد زکریا به آنجا رفت و طب و فلسفه آموخت.
زکریای رازی در حال طبابت
از آن پس محمد بن زکریا رازی به عنوان دانشمندی ارجمند در جامعه اسلامی ایران درخشید. عنوان ها و اوصافی که به او نسبت داده اند موید این مدعاست: جالینوس عرب، فیلسوف عرب، طبیب مارستانی، طبیب مسلمانان و علامه در علوم اوایل از جمله عنوان های اوست.