اگر میشد دوباره به دانشگاه برگردیم
با «اگر» فکرهای زیادی میشود کرد. جملههایی بسیاری با این واژه شروع شده و میشوند. تعدادی از آنها، جرقه بهبود و جهشهای بزرگی را در سرنوشت انسان ایجاد کردهاند.
اگر دوباره وارد دانشگاه شوید، چه میکنید؟ اگر فرصت تجربه دوباره مدرسه را داشته باشید، چه خواهید کرد؟ اگر جای معلمتان بودید چه میکردید؟ اگر به جای استاد قدیم خود در دانشگاه قرار بگیرید چه میکنید؟
فکر کردن به این چند «اگر» مرا یاد خیمهشببازی میاندازد!
چه میشد اگر میتوانستم مثل عروسکگردانها درسها را در دست بگیرم و با انگشتانم آنها را بازی دهم؟ چه میشد اگر میتوانستم به پشت صحنه درسها و مغز طراحان رشتههای درسی و سرفصلها ورود کنم؟ اگر اوستای هر یک از درسها یا عاشق آنها بودم چطور لذت آن درس و مزه یادگیریاش را به دانشجویان و دانشآموزانم میچشاندم؟
حالا که میدانم همه استادها اوستا و همه معلمها عاشق نیستند، چه کنم؟
تلاش برای درک پشت پرده درسها یکی از رمزهای شیرین شدن یادگیری و تسلط بر محتوای آنهاست. یادگیرنده را توانمند میکند تا خیلی دورترها را نیز ببیند و کاربردهای آنچه میخواند را بشناسد. به تعبیر یکی از دوستان TRIZدان، آمار ورای همه پیچیدگیها و تابعها و توزیعها و ظاهر شلوغش، یعنی کنار هم نشستن عددهای مختلف از گونههای متعدد، برای داشتن ترکیبهای متفاوت و گرفتن نتیجههای گوناگون!
یعنی به تعبیر کلی، کنار هم نشستن آدمهای مختلف، مواد شیمیایی مختلف، مصالح مختلف، واژههای مختلف و هر ماده خام مختلف دیگر در هر یک از درسهای مدرسه و دانشگاه، ما را با اصول و قاعدههای درست همنشینی آشنا میکند. همنشینیهایی که خروجیهای جوراجور میدهند، اما هر یک با معنا یا بیمعنا میشود و کارآمد یا ناکام میماند.کاش استادان اوستای ما و معلمان عاشق، در کنار ظاهر همه فرمولها و اصول، پشت صحنه درسها را هم به ما نشان دهند و رمز و رازها را بگویند و به جای پیچیده و دشوار جلوه یافتن درس، بگذارند شیرینی و سادگی رمزگشایی از آنها را تجربه کنیم.
پشت سر همه مدلها، فرمولها، ترکیبها، سبکها و درسهای دربردارنده آنها، اصول و شباهتهای زیادی وجود دارد. کشف آنها قصه یادگیری را شیرین میکند.
با دانستن TRIZ، کشف شباهت درسها به هم، کار یادگیرنده را ساده میکند: ادبیات و ریاضی، شیمی و بازاریابی، نجوم و تاریخ، جغرافیا و فیزیک، همه به هم شباهت دارند، اما نه در ظاهر، بلکه با ورود به پشت پرده و کشف شباهتهایشان. از این کشف به بعد، یادگیری مثل شعبدهبازی و کشف معماها میشود. درست مثل بازیهای جذاب کودکی و نوجوانی.