چطور به داعش کمک نکنیم و چطور از داعشهای آینده پیشگیری کنیم؟
چیزی که انسان را از جانوران دیگر متمایز میکند، عواطف انسانی و احساسات رقیقی نیست که عوام آن را «انسانیت» میشمارند، زیرا این عواطف و احساسات، چیزی جز همان غریزهها و هیجانهای مشترک میان جانوران نیستند. انسان ذاتاً شکارچی است و تاریخ طبیعی و ماحصل آن در جهان امروز، به خوبی ثابت میکند برآیند آنچه جامعه انسانی با جهان اطراف خویش میکند، از خطرناکترین بیماریها و شریرترین آفتها و خونریزترین درندگان وحشتناکتر است؛ زیرا وجه تمایز انسان از بقیه جانوران، عواطف و احساسات نیست، بلکه زبان است و همین زبان ابزار اصلی ما برای غلبه بر موجودات بیزبان بوده است.
منطق ابزاری برآمده از دل زبان است، اما هر سخنوری لزوما منطق ندارد. قرنها پیش بشر آموخت با کمک زبان بهتر و بهینهتر بیندیشد و در تصمیمگیریهایش به جای محاسبات احساسی، محاسبات منطقی را دخیل کند. عجیب نیست که هنوز هم بسیاری انسانها توانایی استفاده از این ابزار را ندارند و تصمیمهایشان از هیجان، شور، خشم، مهربانی یا احساسات دیگر برمیآید. اما همان اندکی که آموختند از منطق چگونه استفاده کنند، بنیان فلسفه، ریاضیات، علوم تجربی و مباحثی مانند سیاست را پیریختند. طرفهتر از همه اینکه با زایش هرکدام از این معارف، افرادی نیز پیدا شدند که بیمنطق و با شور، به دامن یکی یا چندتا از این حوزهها آویختند. باز هم تجربه تاریخی نشان داده این آمیزش نامیمون احساسات و خرد، از آن رو که احساسات احکامی به غیر از منطق به دست میدهد، بسیار خطرناک است. شبهعلم یکی از فرزندان این عروسی ناهمخوان زبان و احساسات در غیاب منطق است و شاید بتوان از شبهفلسفه و شبهسیاست نیز سخن گفت: فلسفهها و سیاستهایی که با هیجانزدگی و شورآفرینی همراه شدهاند و برآیندشان را میتوان در کورههای آدمسوزی نازیها، اردوگاههای کار اجباری بلشویکها و رفتار تروریستهای تکفیری سراغ گرفت.
این دورگههای شوم زبان و احساسات نیز مانند دیگر عناصر جهان زنده در حال فرگشت هستند و هر از چندی پدیدههایی نوظهور میزایند که خونریزی و سبعیت ایشان در تاریخ به یادماندنی میشود. میتوان به سادگی گروههایی مانند داعش را (که سرکردهشان از قضا «دکترا» هم دارد) به مثابه تاولی آماسیده بر پیشانی بشریت تلقی کرد که دیر یا زود، میترکد یا جراحیاش میکنند و جایش را به زخمی میدهد و آن زخم نیز سرانجام التیام مییابد. اما چرا با وجود زخمهای فراوان، زهدان بشریت دست از بازتولید این هیولاهای ریز و درشت برنداشته است؟
همانطور که ابزار زبان به بشر توانایی خونریزی و قدرت نابودسازی بیرحمانهای بخشید، امثال داعش نیز این روزها از ابزاری نوین استفاده میکنند که ایشان را در نیل به اهدافشان موفقتر از دیگر تروریستها ساختهاست: ابزاری به نام اینترنت. اینترنت برای بشر سده بیستویکم، مانند زبان برای بشر پیش از تاریخ است. ابزاری که میتواند از یک شکارچی هیجانزده، آفتی خطرناک بسازد و از یک مبارز پرشور، درندهای سفاک و بیرحم.
داعش برای گستراندن قلمرو وحشتاش، به شیوهای سامانمند از ابزار اینترنت استفاده میکند و تنها برگ برندهاش برای هراسافکندن در دل انسانها همین است. علاوه بر اینکه اینترنت محملی برای رساندن نعره و غرشهای این دیو خشمگین شده، برای امثال داعش، بستری مناسب فراهم کرده که در آن به جذب، آموزش و هدایت نیروهای جدید بپردازند.
اگر داعش را با بشر پیش از تاریخ مقایسه کنیم (که زبان داشت، ولی منطق نداشت) باید منتظر خرابیهایی بیشتر از طرف این دورگه نوظهور باشیم؛ مگر اینکه به نحوی بتوانیم در برابر چنین خطری ایمنی کسب کنیم. بیشک یکی از مهمترین ابزارهای ما برای کسب ایمنی در برابر این خیل خشمآلود و خونریز، کسب ایمنی در برابر احساسات و هیجانات است.
یکی از برآیندهای این تفکر همین فهم ساده است که از داعش نباید ترسید و دیگران را نیز نباید ترساند. کسانی که هر روز صحنههای جنایات داعش را در شبکههای اجتماعی منتشر میکنند، شاید نمیدانند که به بازوی وحشتپراکنی داعش تبدیل شدهاند و همین وحشتی که از دیدهشدن مکرر صحنههای فجیع به بار میآید، یکی از عوامل مورد نظر داعش برای پیروزیهای آینده است.
اما مهمتر از پرهیز از پراکنش وحشت، کوشش برای رسیدن به منطقی خالی از هرگونه شور و هیجان است. منطقی که در آن امکان خللهایی مانند داعش و چنین خونریز نباشد. منطقی همساز و همخوان که بنیانش سدهها پیشتر ریخته شده ولی با گسترش فضای اینترنت (به عنوان نمود تازهای از «زبان»)، هنوز در میان کاربران اینترنت ناشناخته مانده و جای خالی آن را احساسات مختلف (از جمله ترس و خشم و نفرت) گرفته است. چرک و آلودگی داعش در جهان واقعی هر روز انسانهای بیشتری را بیجان میکند، ولی ریشه این دمل در همین فضای بیمنطق و هیجانزده اینترنتی نشسته است.
باید داعش را، تا جانهای گرامی بیشتری نستانده، با دستانی پولادی و تیغهایی بیزنگار کوبید و نابود کرد اما فراموش مکنیم که غلبه منطق بر هیجان و احساسات در فضای اینترنت، تنها داروی قطعی برای ایمنساختن جسم تبدار بشریت از گزند چنین آفتهای شریری است و گام اولش بیشک همین است که تصویر و گزارش جنایتهای داعش را در اینترنت پخش مکنیم.