ما با مغز درباره مغز فکر میکنیم
دنیای عجیبی است. فیزیک، کیهانشناسی، زیستشناسی و زمینشناسی، شیمی و فیزیولوژی و دیگر علوم به همان میزان که فهم و شناخت ما از جهان هستی را زیاد میکنند، به ما نشان میدهند که جهان تا چه حد پیچیده و عجیب است.
زمانی که با رویکرد علمی به رویدادهای جهان نگاه کنیم همه چیز را عجیبتر و حیرتانگیزتر میبینیم. آن وقت قطرات باران که به شیشه میخورند، وزش ناگهانی باد که پنجره اتاق را محکم میبندد، حرکت ابرها، پیچیدن صدای سوت قطار داخل تونل، تشکیل رنگین کمان، سوختن یک شمع، سوسو زدن نور ستاره در آسمان، سرد شدن خودبهخودی لیوان قهوه داغ روی میز و خیلی پدیدههای روزمره به مراتب عجیبتر از آن به نظر میرسند که ظاهرا هستند. بهعبارت بهتر رویکرد علمی به جهان یک سنخ احساس حیرت را در انسان زنده میکند و سبب میشود هیچ رویداد و اتفاقی در جهان بهنظر آدمیزاد بدیهی نباشد.
پشت همین دست نوشته که اکنون میخوانید، داستان حیرتانگیزی پنهان شده است. این یادداشت که اکنون میبینید، اندیشهای است که چند هفته قبل از انتشارش در مغز من (عرفان کسرایی،پژوهشگر مطالعات علم و فناوری در دانشگاه کاسل) تولید شده. آن هم داخل واگن قطار مسیر شهر گوتینگن؛ حدود پنج هزار کیلومتر دورتر از شما در یک قاره دیگر. از دیدگاه فیزیولوژیک، برهمکنش بین نورونها (و سیناپسها) و یک تبادل الکتروشیمیایی یا تکانه الکتریکی یونهای سدیم و پتاسیم به میزان ۷۰- میلی ولت تا ۵۰ میلی ولت در مغز این افکار را تولید کرده است. سپس این فکر با تحریک عصبی ماهیچههای انگشت، روی صفحه کلید تایپ و به کدهای دیجیتالی تبدیل شده است و بعد هم از طریق ماهوارهها به صورت امواج الکترومغناطیسی دوباره در کامپیوتر دفتر مجله به کدهای دیجیتالی تبدیل شده. مانیتور این کدهای دیجیتالی را (به صورت حروف الفبا) نشان داده و شما این حروف را میبینید؛ نور در شبکیه چشمتان به تکانههای الکتریکی تبدیل شده و با سرعت ۱۲۰ متر بر ثانیه برای پردازش به مغز شما میرسد. در مغز شما دوباره همان اتفاقی میافتد که در مغز من افتاد؛ شما مفهوم این نوشته را درک میکنید و در قالب یک مفهوم راجع به آن فکر میکنید. یعنی تکانههای الکتریکی و همان تبادل الکتروشیمیایی یونهای سدیم و پتاسیم. حتی موضوع میتواند از این هم پیچیدهتر باشد. مثلا اگر درباره محتوای این دستنوشته با دوست خود صحبت کنید، در این حالت این دومینو را -که از یونهای سدیم و پتاسیم نورونهای مغز من آغاز شده- با ارتعاش حنجرهتان به امواج صوتی تبدیل کردهاید که در گوش دوست شما با ارتعاشی مکانیکی، پرده گوشش به مغز او ارجاع داده و دوباره تبدیل به مفهوم میشود. پیچیدگی شبکه سیگنالدهی مغز تقریبا تصورناپذیر است. یکصد میلیارد نورون که هر کدام هزار سیناپس دارد، ماشینی با صد تریلیون ارتباط متقابل پدید آورده. اگر شمارش آنها را با سرعت یک عدد در هر ثانیه شروع کنید تا ۳۰ میلیون سال پس از این هم هنوز در حال شمارش خواهید بود! باری! این تنها بخشی از سرگذشت چند سطر دستنوشته ایست که شما اکنون آنرا مطالعه می کنید. غیر از این اتفاقات روزمره زندگی همه ما به طرز حیرتبرانگیزی عجیب و پیچیدهاند. هرچند که چندین و چند قاعده اصلی بر تمامی رویدادهای جهان حاکم است. به بیان دیگر این قواعد هم بر بدن ما و هم بر محیط و اشیاء اطراف حاکم هستند. مثلا قوانین ترمودینامیک هم روی تبادل حرارت بین فنجان قهوه داغ روی میز با محیط اثر میکند و هم روی حرارت بدن ما. یا زمانی که خودرو ناگهان ترمز میکند بدن ما نیز مثل یک جسم معمولی بیجان تحت تاثیر قوانین فیزیک به جلو متمایل میشود. آیا مناسبات مکانیکی دنیا بر اندیشه انسان نیز حاکم است؟ این یکی از پرمناقشهترین مباحث علوم شناختی Cognitive science است؛ یعنی پژوهش درباره حالت ذهنی انسان؛ قبل و بعد از فکر و اندیشه. پژوهشگران علوم شناختی سالهاست که در پی یافتن پاسخی به این نوع پرسشها هستند. آیا فکر انسان درست مثل یک ماشین به صورت جبری deterministic عمل میکند یا اراده آزاد بر اندیشه انسان حاکم است. هنوز هیچکس پاسخ دقیق این پرسش را نمیداند.