چندی پیش در کتاب «خاطرات سید محمد علی جمالزاده» پدر داستان نویسی ایران در بخش شرح حال آقای جمالزاده به قلم خویش به مطلب جالبی برخوردم که حیف آمد با شما عزیزان در میان نگذارم. استاد در بخشی از خاطرات عوان جوانی خود نظری زیبا در احوالات کلماتی که از دیگر زبانها وارد فرهنگ و زبانمان شده است، داده است. مطلب بی دخل و تصرف در ادامه آورده شده است.

محمدعلی جمالزاده

معتقدم که باید کاری کرد که سرچشمه ذوق ایرانیان قوت بگیرد و نیرومند شود تا به خودی خود آنچه را مطرود است رد کند و آنچه را مقبول است بپذیرد. زیاد از بابت اینکه مقداری کلمات ناصحیح به زور وارد زبان فارسی ساخته اند غصه نمی خورم. مگر تمام کلمات زبانها درست است و اصل و ریشه صحیحی دارد.
البته و صد البته باید نویسندگان حسابی حامی کلمات صحیح باشند و سعی داشته باشند به سایقه علم و ذوق خود کلمات خوب به میدان بیاورند تا مجالی برای کلمات سست و ناصحیح نماند ولی اگر کلمه ای رواج یافت و عمومیت پیدا کرد و طبع مردم آن را پذیرفت و در افواه افتاد و سکه قبول نباید زیاد تعصب به خرج داد و تا روز قیامت استعمال آن را کفر شمرد.
زبان، حالت رودخانه ی جوشانی را دارد. باید سرچشمه ی آن پاک و قوی باشد تا اگر خاشاکی در آن وارد شود خود رودخانه به قوت و قدرت خود آن را از بین ببرد و محو سازد و این بسته به این است که جوان های ما دارای افکار قوی و صحیح و تازه و جوان باشند و ذوق و فهم آن ها از روی قوای منطقی و عاقلانه و استوار ، ارتقا یابد و خلاصه آنکه مرد فکر خود باشند و بر اصل اعتقاد و ایمانی سوار باشند که در محیط و آب و هوای مملکت خودمان تربیت شده باشند و آب و علف و جلگه‌های خودمانی را خورده و نوشیده باشند.
مسلم است که دروازه‌های مملکت را نمی توانیم به روی افکار جدید ببندیم که اگر ببندیم به خودمان و مملکت مان و به دنیا و تمدن خیانت کرده‌ایم ولی افکار دیگران را نیز از روی خامی و بلاتشخیص پذیرفتن کار معقولی نیست و همان طور که وقتی از انگلستان پارچه وارد می کنیم نزد خیاط می بریم که مناسب قد و قامت و ذوق و سلیقه ی خودمان برای ما لباس بدوزد در مورد قبول افکار جدید و قدیم بیگانگان هم باید آنهایی را بپذیریم که برای ما مناسب و به ترقی و پیشرفت و رفاه مادی و معنوی هموطنان مفید و مناسب باشد و تا با اطلاع به احوال آب و خاک و مردم خودمان آن افکار را در دیگ فکر و تجربه به طوری که قابل هضم باشد حاضر نساخته ایم به میدان نیاوریم و فکر ردم ساده را مشوش نسازیم خلاصه آنکه چون خیلی عقب مانده ایم خیلی عاقلانه و با حزم و احتیاط و به قول فرنگی ها rationnel عمل نماییم که بیهوده وقت و انرژی صرف نشود.