ویژگی های اساطیری داستان فریدون

۱-قدمت داستان فریدون

یکی از خدایان ودایی تریته آپتیه[۱] می باشد. وی از خدایان دلاور و برکت بخشنده ی ودایی است که بسیار شبیه ایندره است. تریته با رعد خویش،ویشوَروپه[۲]،اژدهای سه سر شش چشم را می کشد. از خویش کاری های تریته نیز یکی افشردن سومه است.اگر توجه کنیم که لقب ودایی او آپتیه،در اوستا به صورت آثویَّ در آمده و شخصیتی مستقل شده و دومین کسی گشته است که گیاه هئومه را برای جهان مادی فراهم ساخته است، می توان باور کرد که تریته آپتیه حتّی در دوره ی هندوایرانی عمیقاً با مسأله ی سومه و افشردن آن مربوط است. جنبه ی دیگر تریته یعنی پهلوانی او و کشتن اژدهای خشکی آوری چون ورتره و ویشورپه ی سه سرو شش چشم در اساطیر اوستایی به ثراتَئون ( فریدون) نسبت داده شده است که همان نبرد فریدون با ضحاک در حماسه های ایران است. (پژوهشی در اساطیر ایران،۴۷۴)

ازبحث بالا می توان چنین نتیجه گرفت که تریته آپتیه که یکی از خدایان ودایی است و دارای دو جنبه ی روحانی(فشردن سومه) و پهلوانی(کشتن اژدها) است،در اوستا و اساطیر ایرانی وظیفه ی این خدا در وجود دو شخصیت ظاهر می شود.ویژگی روحانی او به آثویَّ ( آبتین ) پدر فریدون و ویژگی پهلوانی او نیز به خود فریدون منتقل می شود.

دکتر شمیسا در مورد نام فریدون می نویسد:« فریدون که در اوستا Thraêtaon است، جزءِ اوّل اسم او همان واژه است که امروزه در انگلیسی Three ( سه ) تلفّظ می شود. در اساطیر هند و ایرانی یک اژدهای سه سر است. امّا در همان ازمنه ی قدیم هنگامی که حماسه ی ملی ایران شکل گرفت و از حماسه های اقوام هندی جدا می شد به صورت پادشاهی در آمد که به جای سه سر، سه پسر دارد.» ( انواع ادبی، ۶۴- ۶۳ )

۲- ریشه ی گاو پرمایه ( برمایه ) در داستان فریدون:

در بعضی از قطعات اوستا، اثْویَّ نام پدر فریدون و در بعضی دیگر مثلاً یشت های ۱۵و ۱۷و ۱۹ نام خاندان اوست. این خاندان در اوستا با صفاتی حاکی از قدرت و ثروت یاد شده است. مثلاً در یشت ۲۳ مرسوم به آفرین پیغامبر زردشت ( فقره ی ۴ )، صفت خاندان اثْویَّ، دارنده ی گله های فراوان است. دارمستتر معتقد است که افراد خاندان اَثْویَّ مردمی زارع بودند چه نام بیشتر آنان با جزءِ گاو ( در اوستا گئو= gao ) مرکب است. ( حماسه سرایی در ایران، ۴۶۵ )

با توجّه به مطالب فوق دکتر صفا می نویسد:« از گاو برمایه در اوستا و آثار پهلوی تا آن جا که اطّلاع دارم سخنی به میان نیامده است، امّا به عقیده ی من این گاو برمایه با نام پدر فریدون در متون پهلوی یعنی پرگاو[۳] که به معنی دارنده ی گاو بسیار است، ارتباط بسیار نزدیکی وجود دارد و یا اقلاًّ وجود کلمه ی گاو در اسامی نیاکان فریدون مایه ی پیدا شدن داستان گاو برمایه در روزگاران اسلامی شده است.» ( حماسه سرایی در ایران، ۴۶۷ )

۳- داستان تقسیم جهان بین سه فرزند

در اوستای موجود به داستان ( ایرج و برادران او ) اشارتی نرفته ولی در فقره ی ۱۴۳ از یشت ۱۳ ( فروردین یشت )از کشورهای « اَئیریَّنَ » Airyana و « تُوئیریَّنَ » Tûiryanaو« سئیریمیَّنَ » Sairimyana نام برده شده، و از فروشی های مردان و زنان پاک این کشورها مدد خواسته شده است. در فقره ی ۱۳۱ از همین یشت فَروَشی « مَنوش چیتَر » Manush-Tehithra ( منوچهر ) پسر اَئیریَّ Airya ( ایرج ) ستوده شد. و بدین ترتیب از ایرج یعنی یکی از پسران سه گانه ی داستانی فریدون نامی آمده است. بعضی از محققان از وجود این اشارات در یشت ۱۳، چنین پنداشته اند که مؤلف فروردین یشت از داستان تقسیم جهان میان پسران ثْراتِئون یعنی سَرْم و ارِچ و تُوچ آگاه بودند. امّا هم چنان که گفته ایم، از تقسیم کشور میان سه پسر فریدون به صراحت در اوستا یاد نشده است.

بنابراین باید منشأ فکر تقسیم کشور فریدون به سه بخش را پیدا کرد. داستان تقسیم یک شاهنشاهی بزرگ میان سه پسر که پسر کوچک تر، کشور اصلی را صاحب شده باشد، از ایام بسیار کهن میان ایرانیان شمالی وجود داشت و این داستان را ایرانیان از ادوار قدیمی تری به خاطر داشته و از میان هند و اروپائیان به کشور خود آورده بودند. هردوت در فقرات ۵تا ۷ کتاب چهارم خود یکی از داستان های قوم سَکَ را نقل کرد، که بنابر آن « کولاکسائیس » ( کولاشاه ) ممالک خود را میان سه پسر خود تقسیم کرد و قسمت اصلی را به کهترین آنان داد. این افسانه اگر هم اصلاً میان هندو اروپائیان نبود و از آن ها به سکاها و ایرانیان نرسید، لااقل در یک روزگار از قوم سَک به ایرانیان شمال شرق رسیده و آنگاه به شکل داستان تقسیم ممالک فریدون میان سه پسرخود، سلم و تور و ایرج در آمده و صورت تازه ای یافته است.( همان، ۴۷۱- ۴۶۹ )

در زمینه ی این که این داستان در ادوار متأخر شکل گرفته است، دکتر صفا می نویسند: امّا تاریخ این داستان را از دوره ی اشکانیان فراتر نمی توان برد، چه افسانه ی تقسیم جهان به سه کشور بزرگ مؤیّد وجود یک شاهنشاهی متّحد در ایران است که از دشمنان شمالی و غربی و شرقی تهدید می شد. در دوره ی هخامنشی تنها یک حکومت مقتدر یونانی در مغرب موجود بود ولی در شمال ایران هیچ قدرت سیاسی مهمی وجود نداشت و تنها در دوره ی اشکانی است که شاهنشاهی ایران از سوی این مرز ( شمالی ) نیز دچار تهدید گردید، یعنی از جانب طوایف تخار و اَلان و جز این ها. بنابراین می توان گفت که در دوره ی اشکانی جهات دخول و قبول افسانه ی تقسیم سه گانه بیشتر وجود داشت و افکار عمومی بیشتر مستعد ابتکار یا قبول چنین داستانی بود.

از نام کشورهای « اَئیریَّنَ » و « تُوئیرَیَّنَ » و « سئیریمیَّنَ » که در فروردین یشت آمده بود، در دوره های نسبتاً جدیدی که شاید دوره ی اشکانیان باشد نام سه پهلوان داستانی اِرج و تُورْچْ و سْرْم پدید آمد و از دو قبیله ی تور و سَئیرم، نخستین در سمت مشرق و دوّمین در جانب مغرب قرار گرفت. ( حماسه سرایی در ایران، ۴۷۲ )

[۱] -TritaAptya

[۲] -VishVarupa

۱- اسپیان یا اثفیان در بندهش نام خاندان فریدون است نه نام پدر فریدون و در این کتاب نام پدر او پرگاو نگاشته شده است و منشأ این روایت یقیناً برخی از قسمت های اوستاست که در آن ها فریدون از خاندان اثفیان شمرده شده است نه پسر اثفیان.. ( حماسه سرایی، ص ۴۶۶ )