به یاد لیلا اسفندیاری قهرمان و شیر زن کوهنوردی ایران…
لیلا اسفندیاری قهرمان و شیر زن کوهنوردی ایران در هیمالیا جاودانه شد
باز به عنوان اولین زن ایرانی به انتهای غار پراو در کرمانشاه رسید و صعودش به یخچال دره یخار نیز موفقیت آمیز بود.
برایش غار و صخره و کوه و یخچال تفاوتی نداشتند. قصد داشت پیمایش عمیقترین غار دنیا در سوچی روسیه را داشت اما پلیس روسیه به ایرانی ها اجازه نمی داد وارد آبخازیا شوند.
در صعود به قله «کی دو» هم تا آستانه موفقیت کامل پیش رفت. قله هشت هزار متری گاشربروم۲ آخرین نقطه ای بود که او بر آن گام گذاشت. جایی که حتی زبده ترین کوهنوردان جهان، برای برداشتن هر قدم باید پنج بار نفس بکشند.
عبدالعظیم برهمنی از کوهنوردان تیم ملی ایران، مقصر اصلی این اتفاق تلخ را کارگر ارتفاع بالای لیلا می داند و میگوید: «کارگر ارتفاع بالای لیلا هیچ کمکی به او نمی کرد؛ به نحوی که وقتی من برای لیلا چای آماده کردم، کارگرش حتی در کنار چادر هم نبود، چه برسد به این که در موقع لازم بتواند به لیلا اسفندیاری کمک کند.»
لیلا دیسک کمر داشت و جراحی هم کرد. گویا ریسک این عمل به قدری بالا بوده که خطر فلج شدن را هم در پی داشته اما لیلا با تمام مصائب مالی که او را در تنگنا قرار داده بود؛ نه تنها بر این عارضه غلبه می کند، بلکه ارتفاعات هیمالیا را هم زیر پا می گذارد.
سیمای لیلا؛ آن روی دیگر
لیلا اسفندیاری و ماجراهای حیرت انگیز صعودهای انفرادی اش به مرتفع ترین قلل جهان؛ فقط زمانی بر سر زبان ها افتاد که در بام جهان لغزیده و پایین افتاده بود.
همان جا که وصیت کرده بود اگر افتادم، بگذارید بمانم. می خواهم «بام جهان» آرامگاه ابدی ام باشد.
زنی که به خاطر انجام یک مصاحبه بدون روسری، محبوبیتی نزد مقامات ورزش ایران و فدراسیون کوهنوردی نداشت. آن ها که موفقیت های بین المللی ورزشکاران ایرانی را مصادره می کنند، در تمام این سال ها رغبتی به پوشش اخبار بانوی بی نظیر کوهنوردی ایران نداشتند.
جستجویی در خبرگزاری های دولتی و آرشیو و سایت فدراسیون کوهنوردی جمهوری اسلامی ایران، گواه این موضوع است.
جایی که حتی خبر صعودهای تفریحی و دسته جمعی به «اشترانکوه» نیز شرح داده شده اما درباره تنهایی لیلای ایران در کمپ K۲ و در میان تیم های مجهز کوهنوردی اتریش، ایتالیا، آمریکا و کره جنوبی، چیزی نوشته نشده است!
در فیلمی که به تازگی از تلاش لیلا برای صعود به «کی دو» پخش شده نشان میدهد زن تنهای ایرانی در پاکستان، جایی که تیم های اروپایی، آمریکایی و آسیایی با تجهیزات و تدارکات کامل آمده اند؛ دوربین را به روی گام های نخستش بر ارتفاعات کی دو گرفته و نفس نفس زنان می گوید: «وقتی که شروع کردم کوله پشتی نداشتم. کفش و کیف کوهنوردی را قرض می گرفتم و لباس کوهنوردی را از تاناکورا (اجناس بنجل و دست چندم) خریدم.»
«گاهی که از صعودهایم برمی گشتم پول کافی برای تردد نداشتم و خیلی وقت ها پس از صعود، نمی توانستم یک فنجان چایی بخرم. اما نخواستم متوقف شوم. حالا من اینجا هستم. زیرا زن ایرانی می تواند.»
تقدیم به کسی که ایستاده رفت….
و هیچوقت شکست را قبول نکرد…
دمش گرم روحش جاوید یاد ارزوهام افتادم که به هیچ کدام نذاشتن برسم در واقع مثل خیلی زنا خود واقعیم نیستم یه زندگی تحمیلی رو می کنیم
روحش شاد و یادش گرامی
من که باخوندن رزومه کوتاهش به خودم بالیدم که ایرانیم ،از این لیلاها زیاد داریم ولی افسوس که کارهاشون به مزاق بالادستی ها خوش نمی یاد.
روحش شاد باد
روحش شاد
ولی همین طور که میگید اون نماینده یک قشرکوچک از جامعه بزرگ زنان این جامعه است.لطفا کار بزرگ ایشون رو با گذاشتن کنار مسایل فرعی به بیراهه نکشید
من یک مرد هستم ، اما از وقتی که با لیلا اسفندیاری آشنا شدم و قصه ی عزم و اراده و یک دختر رو خوندم ، از اون روز به بعد ایشون رو برای خودم الگو قرار دادم ، انسانی با این همه شور و عشق و اراده ، واقعا در روزگار ما خیلی کم پیدا می شن .
روحش شاد
روحش شاد شاد
افرادیکه با عقیده زندگی میکنند جاویدند
لیلا همیشه زنده است همانطور که
ارش ها ورستم ها زنده اند
تو این دوران قحط الرجال لیلا مردترین مرد هاست
حسرت از نزدیک دیدنش تو دلم موند….