با صنایع دستی زندگی کنید
تاکنون در گذر از کوچه و بازارهای قدیمی لای عینک فروشی ها و مغازه های آلوچه فروشی چقدر حواستان به صنایع دستی بوده است. کالاهایی که صدها و هزاران سال در تاریخ گشته اند و حالا در گذر از کوچه و بازارها و حجره های قدیمی به پشت ویترین ها رسیده اند. کالاها و اشیا هنریی که از ترکیب هنر کلاسیک و ساعت ها عرق ریختن استاد کار چیره دست به دست می آیند. این کالاها علاوه بر جلوه ی هنری و زیبایی آن بار معنایی بالایی دارد و در پس هر کدام از آنها داستان ها و افسانه های جالب زیادی وجود دارد. هنر صنایع دستی را می توان جریان روح هنر در زندگی پیشینیان دانست.
امروزه نگاها به صنایع دستی، این شناسنامه ی تمدن ما از جهات بسیاری دست خوش تغییر های ناخوشایندی شده است. تا به حال با خودتان فکر کرده اید که مثلا وقتی یک توریست ژاپنی به کشورش باز می گردد وقتی که با دوستان و فامیل دور هم می نشینند و تخمه ژاپنی می خورنداز چه چیز ما برای دوستان و آشنایانش صحبت می کند؟ حتما که در مورد نحوه ی لباس پوشیدن و گوشی های آمریکایی و نحوه ی آرایش کردنمان صحبت می کند، اما آنچه که در کوچه و بازارهای قدیمی چشمش را می گیرد و احتمالا با خودش می برد یکی از آثار هنری و صنایع دستی است. کالاهایی که صفیر فرهنگ و تمدن ما هستند و اصلا معلوم نیست که چرا دولت در این وا نفسای جنگ نرم و تقابل تمدن ها نشسته و خاموشی چراغ کارگاهای این صنایع را می نگرد. از دولت که طبق معمول بگذریم… ما خودمان هم اقدام خاصی انجام نداده ایم که عمدتا هم به دلیل عدم آگاهی کافی مان است.
با صنایع دستی زندگی کنید
یکی از این موارد فراموش شدن فلسفه ی ساخت صنایع دستی است. صنایع دستی در واقع بازمانده ی سبکزندگی گذشته است و صد البته جای دوری نمی رود که انسان امروزه که غرق در تکنولوژی شده بدون اینکه بداند برای چه می خواهد از درک آن عاجز بماند. درگذشته نه نگاه چندان متکبرانه ای نسبت به هنر داشته اند، و نه موزه و گالری هنریی وجود داشته که افرادی که قصد دانا نمایی داشته اند در آنجا سیر و سیاحت کنند و روی جنبه های هنری اثر نظر بدهند. در گذشته هرچه که میساخته اند را برای استفاده کردن می ساخته اند. موارد کاربرد صنایع دستی معمولا برای استفاده در زندگی است اما این روزها معمولا جنبه های کاربردی آن از بین رفته و مردم بیشتر علاقه دارند آنها را قاب بگیرند و یا اینکه در بوفه ی منزل پشت شیشه نگهداری کننند. معمولا این قبیل رفتارها مخصوص توریست های خارجی است که می خواهند نمونه ای از آثار هنری را برای یادگاری ببرند نه ما که در این سطح از کیفیت هنری زندگی می کرده ایم.
لطفا چانه نزنید
درست است که مغازه های شیک و تر و تمیز فروش اشیا و صنایع دستی هم پیدا می شود اما در اکثر مغازه های فروش صنایع دستی فروشنده های غیر حرفه ای هستند(مثلا پسرخاله ی اوستا). شاید بتوانید از چانه زدن با آنها تخفیف خیلی خوبی هم بگیرید اما نتیجه اش این می شود که رغبت تولید این محصول پر زحمت از بین می رود و نهایتا آن می شود که جناب استاد تصمیم میگیرد که مغازه اش را به مغازه ی ذرت مکزیکی فروشی تغییر کاربری بدهد.
ارزشش را دارد
شاید با خودتان بگویید که “۱۰۰ هزار تومان برای یک پارچ و چهار تا لیوان… چه خبره… .” باید بدانید عددی که ملاحظه می فرمایید قیمت محصول نیست. ارزش آن است. در همه جای جهان معمولا اجناس هنری ارزش گذاری می شوند و نه قیمت گذاری. اشیا هنری و صنایع دستی زحمت و وقت و سلیقه ی زیادی را می طلبد و طبیعتا در قیمت تمام شده اش هم این موارد لحاظ می شود. بعلاوه به نسبت کیفیت و دوام و زیبایی واقعا می ارزد.
و در آخر باید بگوییم که اگر بخواهیم همچنان به این سبک از برخورهای ناشیانه مان با صنایع دستی ادامه دهیم باید به زودی منتظر کوچک تر شدن کارگاههای صنایع دستی و تعطیل شدن مغازه هایش هم باشیم. و معلوم نیست آن موقع چگونه میخواهیم در مقابل خارجی هایی که آمده اند تا تمدن ما را ببینند، سرمان را بالا بگیریم و بگوییم ما هستیم.