در خبری خواندم  که چند روز پیش ماموران ویتنامی محموله ای حاوی ۱.۴ تن فلس های خشک شده ی پانگولین را ضبط کردند. این محموله حاوی فلس ها ی احتمالا ۱۰،۰۰۰ پانگولین است. این مورچه خوارهای فلس دار(تنها پستانداران فلس دار!) برای گوشتشان و خواص درمانی احتمالی فلس هایشان شکار می شوند. متخصصان تخمین می زنند که بیش از یک میلیون پانگولین در دهه گذشته به قتل رسیده و معامله شده اند که این ارقام آنها را در صدر بیشترین گونه های تجارت شده دربازارسیاه دنیا قرار می دهد.در حال حاضر همه ی هشت گونه ی پانگولین در لیست قرمز حیوانات در معرض انقراض قرار دارند. حتما از خود می پرسید پانگولین ها که درایران زندگی نمی کنند و ما هم که پانگولین نمی خوریم(حتی اسمش را هم نشنیده بودیم) پس این موضوع چه اهمیتی دارد؟
در پاسخ باید بگویم که بز و کل و قوچ سایر سم داران که رسما شکار نامیده می شوند که می خوریم!
اگر به سایت یا صفحه فیسبوک دیده بان حقوق حیوانات نگاهی بیاندازید، متوجه می شوید که هر روزه حیوانات بیگناه زیادی توسط ما کشته می شوند که هیچ دلیلی جز خرافه و حماقت برای توجیح مرگشان نمی توان یافت. به بازار پرندگان فریدونکنار(و سایر شهرهای شمالی ) سری بزنید تا متوجه شوید چه تعداد پرنده ی مهاجر توسط ما شهر نشین ها خورده می شوند.


از خوردن که بگذریم با خرافه هایی که باعث مرگ گونه های گیاهی وجانوری میشود چه کنیم؟
حتما خواص روغن مار و جوشانده ی فلان گیاه و غیره را شنیده اید اما به این اندیشیده اید که این گیاه یا جانور از کجا آمده ؟ و چه تفاوتی بین کسانی که موسیر وحشی و گوَن را به خاطر خواص درمانی وخوردن ماست و موسیر منقرض می کنند و کسانی که شاخ کرگدن و باله ی کوسه را به امید افزایش قدرت جنسی و طول عمر مصرف می کنند وجود دارد؟
به نظر من انقراض گیاهان و جانوران در قرن ۲۱ به خاطر خورده شدن توسط انسان لکه ننگیست بر پیشانی ما که آیندگان به خاطرش ملامتمان خواهند کرد.