تاریخ کهن ترین هنرهای نمایشی به دوره ی دور و دراز پیدایش انسان باز می گردد و بسیار فراتر از آن است که بخواهیم دوره ی تاریخیی را به آن نسبت دهیم اما  اولین و بهترین هنرهای نمایشی آن هم به شیوه های امروزی که ما می شناسیم را یونانیان اجرا می کردند.

تئاتر واژه‌ای وارداتی و یونانی است و در لغت به معنای چیزی که به آن نگاه می‌کنند است. در فارسی به تئاتر «نمایش» می‌گویند.

دراصل تعریف دقیق تئاتر یعنی بیان مشکلات مردم و مسائل اجتماعی، سیاسی وفرهنگی یک جامعه به زبان بدن و اشاره. مهمترین فنی که در تئاتر مورد استفاده قرار میگیرد فن بیان است. هرچند که بزرگان زیادی با این مسئله مشکل داشتند و می گفتند نمایش باید به گونه ای اجرا شود که شنونده حتی بدون شنیدن هیچ صدایی موضوع کلی داستان را درک کند. آلفرد هیچکاک و چارلی چاپلین و… از این دست هنرمندان بودند.

رابطه ی تئاتر و نمایش

(آنچه در زیر می خوانید بخشهایی از کتاب “تاریخ هنر ایران” نوشته ی “عباس شیرزاد آهو دشتی و جهانگیر نصری اشرفی” است.)

مقصود از هنر نمایش چیست؟ هنر تئاتر چیست؟

مصدر نمایاندن، یعنی نشان دادن یا رو کردن چیزی، کرداری، رفتاری برای بیان مقصودی، هنگامی که در برابر مهاجم سلاح را نشان می دهیم، به طور قطع او در حمله ی خود تجدید نظر می کند و می داند که سلاح برای جان او خطر می آفریند. این نمایاندن سلاح و تاثیر مهاجم، کنش مندی یا کنش پذیری یا عمل و عکس العملی است که در هنر نمایش صورت می پذیرد. به یقین هر نمایشی، مخاطبی و بیننده ای دارد و نمایش برای بیان منظوری صورت می پذیرد. نمایشگر و تماشاگر در این جمع، ساختاری واحد را متشکل می شوند اینکه چرا نمایش را در تاریخ، مبتنی بر آیین و مناسک دانسته اند، یک بحث مفصل جداگانه ای است. ولی به طور یقین، فعالیت نمایش مبتنی بر جمعیت انسانی و شعورمند است. زمانی که زبان اشاره کارکرد امروز مکالمه را داشته، جز به صورت نمایش امکان پذیر نبوده است. بعد از آنکه زبان و حتی خط مکتوب به میان آمده باز هم نمایش لازمه ی بیان رو در رو و حتی راه دور بوده است. لذا نمایاندن و آشکار کردن فعلی برای رساندن هر پیام و منظوری، ذات نمایش است و در این باره، کائنات و هستی ذات نمایشگر و نمایش و تماشاگر را به عینه به کمال رسانده اند.

پس در می یابیم که تلفیق عبارت های نمایش و تئاتر تا چه اندازه دور از معنی و یا شاید غلط بنماید! به این اعتبار، هر جا که زندگی انسانی به وجود آمده، نمایش نیز با آن همراه بوده است. طوری که نمایش و انسان، دو جزء لاینفک از همدیگر نیز بوده و هستند. نمایش که فعلی است در مقابل انفعال و ذات کنش را در خود مستتر دارد، به نوعی همان شناخت بازیگری در ذات و غریزه ی انسان هاست. هنری باستانی و به عبارتی غریزی که به نوعی عرضه ی خودمان به دیگران است. در این هنر  برخلاف هنرهای پلاستیکی، هنرمند در آن با استفاده ازبدن و فیزیکِ خود در وهلهٔ نخست و سپس بهره‌گیری از امکانات دیگر به خلق هنر خود می‌پردازد.

رابطه تئاتر و نمایش

«مارلون براندو» بازیگر معروف هالیوود در سینمای آمریکا، در این باره نوشته است: «قدیمی ترین حرفه ی خود جوش آدمی بازیگری است. منظورم از این عبارت، به هیچ وجه تحقیر هنر بازیگری نیست. این یک واقعیت ساده است که همه ی ما، از آن کودکی که برای دست یافتن به بستنی، لب و لوچه ی خود را آویزان کرده است گرفته، تا آن سیاستمداری که به قصد تسخیر قلب و جیب موکلان احتمالی اش حنجره ی خود را پاره می کند، برای رسیدن به آنچه مورد نظرمان است به نوعی از فنون بازیگری استفاده می کنیم. دوران زمامداری همه ی زمامداران جهان، بدون کمک گرفتن و استفاده ی مناسب از بازیگری، به طور خنده آوری کوتاه خواهد بود.»