آیا باید همسر خیانتکار را بخشید؟
اگر بفهمید همسرتان خیانت کرده است و یا حتی سوءظن نسبت به شریک زندگیتان داشته باشید در موقعیت سختی قرار میگیرید. در این تجربه ویرانگر چهار احساس طرد شدن، خشم، افسردگی و شک شما را درگیر میکنند. اما شما باید چگونه واکنش نشان بدهید؟ برای درک بهتر موقعیت این مطلب را بخوانید و از راهکارها استفاده کنید.
چرا مردها و زنها خیانت میکنند؟
دلایل خیانت، در دودهه گذشته بسیار مطالعه شده است. در مطالعات خانواده، دو رویکرد مرتبط باهم درباره خیانت مطرح میشود. اولین رویکرد میگوید دلیل اصلی خیانت زن و شوهرها، مشکلات زناشویی است. احساس تنهایی، تامین نشدن نیازها، عدم تفاهم و اختلافات عقیدتی باعث میشوند تا فرد برای رسیدن به خواسته هایش به دنبال فردی بگردد که درک مقابل از رابطه داشته باشد و یا بهتر از همسرش رفتار کند.
زنان و مردانی هستندکه ادعا میکنند که در رابطهشان خوشحال نیستند و برای پیدا کردن عشق و توجه به دنبال فرد دیگری میروند. رویکرد دوم به ماهیت خیانت توجه میکند. این تبیین دلایل افراد را برای خیانت کردن کافی نمیداند و دلایل خیانت را در ماهیت انسانها جستجو میکند. طرفداران این نظریه میپرسند «چه چیزی باعث میشود انسانها نتوانند وفادار و متعهد باشند؟»
بهترین راه برای درک خیانتهای زناشویی این است که هر دو نظرمورد توجه قرار گیرند. این دو نظریه دو روی یک سکه هستند. یکی از این رویکردها به شما میگوید که انسانها خیانت را چگونه توجیه میکنند و دیگری از شما میخواهد تا ببینید خیانت چرا و چگونه رخ میدهد. هر دو رویکرد برای به دست آوردن تصویر کاملی از خیانت، عشق و رابطه ضروری هستند.
آیا زیر نظر گرفتن شریک زندگی اخلاقی است؟
اخلاق به شما میگوید، زن و مرد باید چگونه رفتار کنند. از نظر اخلاق کاملا درست است که زن و شوهر از اوضاع و احوال هم با خبر باشند. زن و شوهرها توقع دارند شریک زندگیشان برای یک رابطه رمانتیک و عاشقانه تلاش کند همانطور که توقع دارند برای صداقت و امنیت در رابطه تلاش کند. با این حال هیچ زن یا شوهری دوست ندارد تمام رفتار و اعمالش رصد بشود. اگر میخواهید به همسرتان نزدیک باشید و از همه چیز با خبر شوید از نظر اخلاقی بهتر است از خودش سوال کنید. بهترین راه پیدا کردن حقیقت این است که از او بخواهید صادقانه و صریح درباره هر چیزی که به رابطه شما مربوط است، حرف بزند. با این حال بیشتر زن و شوهرها پرسش و پاسخ را سخت تر از رصد کردن و نظارتهای پشت پرده رفتار یکدیگر میدانند. به این پرسش فکر کنید «چرا انسانها روشهای اخلاقی را غیر موثر و روشهای غیر اخلاقی را موثر میدانند؟»
چگونه راه حل این چالش را پیدا کنید؟
اگر با رصد کردن رفتار همسرتان فهمیدید او خیانت میکند این مساله به شما اثبات نمیکند که جاسوسی کردن کار درستی است. در این حالت فقط حقیقت مثل یک بمب منفجر میشود و مشکلات پنهان شده، آشکار میشوند. این معضل فقط زمانی حل میشود که همسرتان اعتراف کند خیانت کرده و پشیمان است.
اگر همسرتان را زیر نظر بگیرید و هیچ اشتباهی در رفتار او پیدا نکنید، ممکن است احساس آرامش کنید، اما یادتان باشد که صداقت همسرتان را نشانه گرفتید. اکنون این شما هستید که در رابطه زناشوییتان چیزی را پنهان کرده اید. همه میخواهند حقیقت را بدانند، اما در واقع آنها با زاغسیاه چوب زدن به این هدف میرسند. چرا این گونه است؟ چون وقتی شما در رابطهتان مشکل دارید نمیتوانید به همسرتان بگویید «عزیزم! تو به من خیانت میکنی؟» و همسرتان هرگز به شما نمیگوید: «بله عزیزم! من به تو خیانت میکنم».
چطور بفهمید همسرتان خیانت میکند؟
فهمیدن این مساله کار سادهای نیست. فهمیدن این موضوع که همسرتان خیانت میکند سخت است زیرا همسر خیانت کار برای سوالهایی مثل اینکه «کجا بودی» و «با کی بودی» آماده است و جوابها را از پیش آماده کرده است.
معمولا خیانتها به دو صورت آشکار میشوند، یا شما اتفاقی این موضوع را میفهمید یا باید همسرتان را کاملا زیر نظر بگیرید. در بیشتر موارد خیانتها با اشتباهات تصادفی آشکار میشوند. یک نفر او را در خیابان میبیند یا برنامهریزیهایش اشتباه میشوند. ایمیل یا پیامک ناشناسی را اتفاقی میخوانید و مظنون میشوید.
در حالت دوم اگر اعتمادتان را به همسرتان از دست داده باشید یا او مدام به شما دروغ بگوید، ممکن است با حساس شدن روی روابط و رفتارهای همسرتان پی ببرید که به شما خیانت میکند. با این حال یادتان باشد که زیر نظر گرفتن همسرتان چه مشکلات تازهای ایجاد میکند.
سو استفاده از صداقت
همه ما تمایل داریم آنچه را شریک زندگیمان میگوید، باور کنیم. اعتماد به همسر، احساس امنیت و آرامش را تقویت میکند. هیچکس نمیخواهد به این مساله اهمیت بدهد که همسرش دروغ میگوید به ویژه وقتی که احساس کند خیانتی در کار است. بیشتر انسانها «دروغ شیرین» را به «حقیقت ویرانگر» ترجیح میدهند.
بسیاری از زنان تلاش میکنند از خیانت همسرشان چشمپوشی کنند، زیرا تغییرات بسیار دردناک هستند. شاید به همین دلیل است که معمولا همسران دیرتر از دیگران از خیانت شریک زندگیشان باخبر میشوند. همسر خیانت کار از این موقعیت کاملا سو استفاده میکند. همسر خیانت کار معمولا تمام تلاشش را برای گرفتن اعتماد شریک زندگیاش میکند. او همان چیزی را میگوید که همسرش میخواهد: «من هرگز به تو خیانت نمیکنم».
آیا خیانت نشانههای مشخصی دارد؟
نشانههای خیانت بسیار گسترده و در موقعیتهای مختلف، متفاوت هستند. نوع رابطه نیز بسیار اهمیت دارد. به همین دلایل پیدا کردن فهرستی از رفتارهایی که نشانههای خیانت باشند، بسیار سخت است. با این حال شما میتوانید به تغییرات هشداردهنده حساس باشید.
دیر به خانه آمدن، تلفنهای پنهانی، تغییر عادتهای جنسی، بی توجهی، اظهار خستگی میتوانند نشانههای خیانت باشند، اما ممکن است به دلایل دیگری نیز اتفاق بیفتند. در واقع هر نشانهای دلیل قطعی برای خیانت نیست و تفسیرهای متفاوتی از یک رفتار میتوان ارائه داد .آیا وزن کم کردن دلیل قطعی و نشانه خیانت است؟ آیا این مساله میتواند در کنار تغییرات دیگر،خیانت را ثابت کنند؟
علاوه بر این، کنکاش برای یافتن نشانههای خیانت باعث تحریک شک و تردید بیشتر میشود. مثلا آیا همسرتان بعد از هر تماس تلفنی به شما توضیح میدهد که با چه کسی حرف میزند؟ این رفتار میتواند شما را مردد و مشکوک تر کند و بعد از مدتی عادت کنید هر گفت و شنودی را بی دلیل رصد کنید.
همسر خیانت دیده و کمک به خیانت
سوءظن، احساسی قوی است و به سختی میتوان آن را پنهان کرد. افراد مظنون معمولا شک و بدگمانی را با اتهامات، رفتارهای پرخاشگرانه، کنجکاویهای بیشتر و اصرارهای بی پایان نشان میدهند.
کسی که خیانت میکند همیشه نگران این موضع است که گیر بیفتد. خیانتکار دائما همسرش را کنترل میکند تا نشانههای سوءظن را پیدا کند. اگر او بفهمد همسرش به او شک دارد، تمام تلاشش را میکند تا هیچ رد و نشانهای از خیانت باقی نگذارد.
در واقع فرد بدگمان به همسرش کمک میکند تا در خیانت موفق تر باشد. اگر به همسرتان شک دارید و بدگمانی هایتان را به همسرتان نشان بدهید، فهمیدن حقیقت خیانت برایتان سخت تر میشود. اعتماد و بدگمانی هر دو میتوانند برای همسر خیانتکار مزیت باشند.
چطور باید همسر خیانت کار را گیر انداخت؟
اگر به همسرتان شک دارید آن را ابراز نکنید تا زمانی که بتوانید اثباتش کنید. خوب است کمی درباره مشکلات زناشوییتان با هم حرف بزنید، اما به خیانت هیچ اشارهای نکنید. چون او هرگز به شما نمیگوید که خیانت کرده است، مگر اینکه شما دلایل روشنی برای اثبات داشته باشید.
حتی اگر شاهدی برای خیانت داشته باشید، ممکن است همسرتان باز هم دروغ بگوید. با وجود همه این مسائل روشهای کاربردی زیادی وجود دارند که میتوانید با کمک آنها اثبات کنید همسرتان خیانت کرده است. هرچند از نظر اخلاقی ممکن است همه این روشها قابل تایید نباشند، اما اگر تغییرات همسرتان آنقدر زیاد و آشکار است که نگران هستید خیانتی در کار باشد، از این روشها استفاده کنید. این روشها به شما کمک میکنند تا آنچه احساس کرد اید را اثبات کنید. مهم نیست در چه موقعیتی قرار دارید. این تنها شیوهای است که میتوانید حقیقت را بفهمید.
ـ اگر رفت و آمد همسرتان تغییر کرده است، برای مدت کوتاهی او را زیر نظر بگیرید. چه زمانی از خانه بیرون میرود؟کجا میرود؟قرارهای کاریش را بپرسید. آیا احساس میکنید بخشی از درآمد همسرتان در خارج از خانه خرج میشود؟سعی کنید بفهمید پولها به چه طریقی و در کجا خرج شده اند. اگر سوء ظنتان را نشان ندهید ممکن است بتوانید از حرفهای متناقض همسرتان به نکتهای پی ببرید.
ـ دیدن یک شماره ناشناس روی تلفن همراه همسرتان دلیل خیانت او نیست، اما اگر احساس میکنید او با شمارهای خاص و با لحنی شک برانگیز حرف میزند، شماره را یادداشت کنید. یادتان باشد که او میتواند شماره را در نامهای دوستان دیگرش ذخیره کند.
ـ با همسرتان درباره مشکلات رابطه و اختلاف نظرها حرف بزنید. سعی کنید احساس او را درباره زندگیتان بفهمید. آیا او از رابطه با شما دلسرد است؟با تمسخر درباره مشکلاتتان حرف میزند؟جدایی را بهترین راه میداند؟ نسبت به فرزندش بی تفاوت است؟
ـ هرگز بدگمانیتان را تا زمانی که دلیل واضحی برای خیانت ندارید، نشان ندهید. او به راحتی میتواندانکارتان کند.
ـ به واکنش همسرتان در برابر اتهامی که به او میزنید فکر کنید. او به شما چه خواهد گفت؟«شوخی میکنی؟»، «ما فقط دو تا دوست صمیمی هستیم»، «سو تفاهم پیش آمده»، «هیچ چیزی بین ما نیست»، «تو داری اشتباه میکنی» اگر بتوانید واکنشهای همسرتان را حدس بزنید، میتوانید، از پیش شواهد مستدل خودتان را به او نشان بدهید.
در گام بعدی باید تصمیم بگیرید. آیا این اولین خطای همسرتان بوده است؟ آیا میخواهید با همسرتان زندگی کنید؟آیا او را میبخشید؟آیا میتوانید این موضوع را فراموش کنید؟ آیا او واقعا پشیمان است؟ در ادامه به شما خواهیم گفت چگونه برای آینده رابطه زناشوییتان تصمیم بگیرید.
به نظر من زن وشوهر عوض اینکارا باید همو دوس داشته باشن مثلا مرده انقدر زنشو دوست داشته باشه همش نازشو بکشه واینا تا زنه خیانت نکن بعدد زنه هم از مرده خوشش میاد دوسش میگیره وخیانت کجا بود
زن وشوهر واقعی به هم خیانت نمیکنن
به نظر من مرد نباید رو بدهد که زن بتونه باز خواستش کنه چون خانمها بی جنبه هستن
اینها تو خیالات تو هستش بعد خودت خسته میشی
ولی این مطلب تیترشو پوشش نمیده!
حالا باید ببخشیم یا نه؟
نه قابل بخشش نیست
سلام.
من بارها از طرف همسرم خیانت دیدم و اون در جواب فقط گفت چون زیادی لوسم کردی و بهم محبت کردی ولی این جواب عشق ورزیدن به همسرم نبود. حتی یکبار بخاطر ی دختر روستایی میخواست منو ترک کنه, بگذریم الان که اون دیگه بهم خیانت نمیکنه من نمیتونم بهش اعتماد کنم. این بدبینی داره منو به مرز جنون میکشه , بخدا نمیدونم باید چیکار کنم هیچ دکتری نتونست بهم کمک کنه, بعضی وقتا فکر خودکشی به سرم میزنه ولی جراتشو ندارم
به نظر من اعتماد کن ١ فرصت دیگه بده بشین تنهایى گریه کن اما وقتى میاد خونه قوى باش
مثل منی. دوبار واسه خودکشی اقدام کردم اما جواب نداد. ایشالا خدا عمرمونو کم کنه تا زودتر از این دنیای لعنتی خلاص شیم
من مث شما آقا محمد از شوهرم خیانت دیدم خودکشی نمیکنم فقط دارم جدا میشم ولی هر ثانیه میمیرم و زنده میشم .شوهرم عجیب بازیگری بود همش تظاهر میکرد ب دوس داشتن یادم میاد جیگرم کباب میشه.
سلام ، همسرتو بخشیدی ، الآن داری باهاش زندگی میکنی ، اگه خیلی دوستش داشته باشی میتونی باهاش ادامه بدی ؟؟؟؟؟؟؟
منم دقیقا همینجورم بی اعتمادی و شک داره عذابم میده دوس دارم بمیرم
به او بگو انجام این رابطه ها برای مرد زیانهای جسمی دارد کلیه پرستات مثانه بیضه و …… نهایتا باید قطع یا با زندگی خداحافظی کنی
آدمی که خیانت و دروغ توی وجودش باشه رو نمیشه درست کرد.. یعنی ذات آدما رو با کنترل و در نظر گرفتن نمیشه عوض کرد.. فقط باید تو انتخاب دقت کرد که آدم دروغگو رو قبول نکنید.. وگرنه آب هرز خودشو به گودال میرسونه.. همونجوری که با حجاب نمیشه زن خراب رو پاکدامن کرد..
اقا مجید خودت میگی خراب درست شدنی نیستند به خودت زحمت نده
سلام
به نطر منم نیره خانم همسر بسیار با گذشتی بودن ولی حالا دچار یه وسواس فکری شدن این موضوع رو حتما روانشناس ها میتونن درمان کنن فوقش با هیپنوتراپی.
من اعتقاد دارم زن و شوهر صاحب هم نبستن و برای حفظ وفاداری همدیگه باید تلاش کنن.
به هر صورت امیدوارم همه تون زندگی خوب و جدای از اینجور مسایل رو داشته باشین.
به کثیف ترین وجه ممکن زنم بهم خیانت کرد، و از همه بدتر نه تنها هیچ کاری نمیتوانم بکنم خانم مهریه اش هم می خواهد و خیلی چیز های دیگه
۳ هفته هست که مریضم نه روز دارم نه شب
بعضی موقعها فکر کشتنش می افتم فبعضی موقع ها می سپارمش به خدا
شدم مثل دیونه ها با خودم حرف میزنم
به خاطر این زن خیلی چیز ها از دست دادم ،حالا اون با من چه کار کرد نه تنها پشیمان نیست بلکه من را لایق خیانت میدونه!
الان حالت چطوره میخوای باهم صحبت کنیم رفتی پیش مشاور
سلام
از من آواره تر نیستی ۱۰سال زندگی و وقتی یه بچه یه ساله داشتم فهمیدم تمام۱۰سال با یه خاین زندگی میکردم۲ساله همه چیطم شده جهنم چون بچه دارم چکارکنم…؟
سلام
از این که چنین مسیله ای براتون پیش اومده متاسفم .
ولی متوجه نشدم به کثیف ترین شکل ممکن که گفتین یعنی چی مگه به تمیزترین شکل ممکن هم داریم؟
بهتره به این موضوع با یه دید روانشناختی نگاه کنین و اونو بررسی کنین یعنی ببینین دلیل این خیانت چی بوده به هر حال عشق و وفاداری چیزی نیس که اونو بخریم و بزاریمش توی طاقچه و اونم همونطور که بود باقی بمونه .حداقلش مثه یه ماشین میمونه که هر روز باید بنزین و روغنش رو چک کرد و برای تعمیراتش خرج کرد منظورم اینه که نهال عشق رو باید آبیاری کرد و بهش رسید و گرنه گیاهان هرز دور و برش رشد میکنن.
شما اگه نفهمید علت خیانت همسرتون چی بوده چطوری میخواین احتمالا دوباره با کس دیگه ای ازدواج کنین و به اون اعتماد کنین.از طرفی با بی اعتمادی همیشگی هم نمیشه زندگی کرد، مثه جهنم میمونه.
پس بهتره بررسی کنید و دلیل این امر رو پیدا کنید، پیشنهاد میکنم به یه روانشناس خبره مراجعه کنید تا بهتون کمک کنه.
سلام.. من فقط تجربهام رو میگم… برای من اینطور اتفاق افتاده که زنم با شریک و همکارم رابطه داشت… البته این که با همکارم رابطه داره و به سختی فهمیدم . ولیزنه هرزه من با چند نفر دیگه هم بود.. متاسفانه من در انتخابم گند زده بودم..چون ظاهرا در گذشته بقول خودشون شیطونی به قوله من جندگی زیاد کرده بود.در دوران عقد چند بار سعی کردم جدا بشم..اما خاموادهام تا اسمه طلاق ممی اوردم دم از آبروشون می زدن و ما رو آشتی میدادن. من یه بچه ام دارم. که ازش جدا شدم ..ریالی هم ندادم نه مهر و نه نفقه..به نظره من اطرافیان و خانواده و کلا معاشرتهای گذشته و حال همشسرم باعث خیانت شد.( البته منم حتما مشکل داشتم…زود تکراذی شده بودم) تاسفانه ۲ تا خواهراش و دختر خاله و ۲ تا از دوستاش مطلقه بودن و روابطشون در زنه من هم میل ایجاد کرد.. تا خیانت کنه.. من سپردمش تا مکا فات عملشو ببینه..اما اونی که باهاش بودو …دادم حالشو جا اوردن و حسابی مشت و مالش دادن… فعلا این یسه تا روزی که بفرستمش پیشه زهرا خانم .(بهشت زهرا)
ضمنا من ۳۷ سالمه و خونه و زندگی هم از خود دارم… الانم دنباله یه رابطه سال می گردم. اگه کسی باشه می تونه به من ایمیل بزنه. ممنون aghapesarr@gmail.com
منم بارها از همسرم خیانت دیدم و گذشت کردم به این نتیجه رسیدم که هیچ وقت خیانتکار درست نمیشه و تنها این تویی که بازنده هستی پس باید فقط از خودت به شدت مراقبت کنی
شوهرم طی این۴سال زندگی مشترک همیشه بهم دروغ گفته!درموردهمه چی که هنوزم دلیل دروغاشونمیدونم..
درواقع ایشون فقط ب بنده دروغ نمیگن حتی به خانواده به دوستاش ..هم دروغ میگه !!!واقعابرام سواله که چرابایدیک آدم بالغ دروغ بگه؟؟؟؟؟؟؟
ایشون خیانتهای زیادی به بنده کردن ولی بخاطردخترم نمیتونم ازش طلاق بگیرم وهمینطوربلاتکلیف موندم !!رابطه زناشویی ،رابطه کلامی خوبی هم باهم نداریم درحقیقت مثل دوتاهم اتاقی هستیم.!!!تمام اعتمادم به ایشون روازدست دادم و هیچگونه حسی(حتی نفرت)هم بهشون ندارم !تازگیاباگوشزداطرافیان متوجه تلفن های طولانی مدت وپی درپی ایشون شدم که مدام درحال حرف زدن باکس یاکسانی هستن ..!!!نمیدونم شایدم بنده اشتباه میکنم یاشایدم درس حدس زده باشم وشکم یقین باشه؟!!الله اعلم.
ولی باورم نمیشه این بدی روهم درحقم کرده باشه!قابل هضم نیست
ب نظرشمادوستان ک حرفهامو خوندین ازبیرون زندگی من چ شکلیه؟؟؟چکارکنم؟؟
منم رنج این حقیقت تلخو دارم میکشم هر روز آب میشم اما همه امیدم به خداست من وقتی باردار بودم متوجه شدم اما انکار کرد حالا با وجود یه پسر یه سالونیمه دارم دیگه مطمئن شدم اما بازم انکار میکنه شخصیت و خانمیه طرفو مثل سیلی زد تو صورتم شغل همسر من آزاده و مشخصه مشتری خانم هم داره اما این خانم یه چیز دیگست از قرار معلوم چند وقت پیش بهم گفت بودن با یه خانم بیوه اشکالی نداره از نظر شرعی هم ثواب داره که تامین بشه از هر لحاظ فکر کنید واسه خودش بهونه داره شرعیه ثوابم دآره اما بازم انکار میکنه اما شماره این خانم به اسم زندگی تو گوشیش سیوه
نمیدونم اما واقعا خدا میخواد من زجر بکشم که حوصله یه بچه یه ساله رو نداشته باشم اما ایشون ثواب کنن
دلم میگیره حسرت خیلی چیزا به دلم مونده محبت توجه علاقه کنارم بودن همه این سالها کارو بهونه کرد و منو تنها گذاشت اما الان وقت داره تا محبتو وقتشو واسه یه بیوه طفلی مصرف کنه
ایکاش منم بیوه بودم اما دیگه دوست ندارم سایه مردی بالا سرم باشه دوست ندارم رو زندگی یه کی دیگه چتر شم
حالا تمام امیدم بخداست که یه روزی تمام غصه هام تموم شه. برام دعا کنید چون واقعا دارم زجر میکشم آنقدر هم دوسش دارم که نتونم ترکش کنم و نمیتونم به کسی چیزی بگم مشاورم که اصلا حق ندارم برم چون نه هزینشو میده نه قولشان داره
سمیرا دوسش نداری ترس از ترک عادت و جدایی و بی پولی داری
حق هم داری
ولی اگر میتونی ترکش کن
منم مثل شما بهم خیانت شده منم میگم هیچ وقت مرد واقعی دزدیده نمیشود،ولی تو زمانی قرار گرفتیم که همه به همه خیانت میکنن میگن اگه دوست دختر نداشته باشی کسر شان ولی متاسفم !من حدود پنج ساله که ازدواج کردم حدود دو ساله که شوهرم بهم خیانت میکنه از موقعی که فهمیدم نه خواب دارم نه خوراک ،ازاون موقع قول داده هیچی ندیدم ولی من همیشه شکاکم یه ضرب المثل هستش مار گزیده از ریسمان سیاه وسفید میترسه ،من اینجوری شدم دیگه تصمیم گرفتم جدا بشم
منم خیانت دیدم چند بار ولی به خاطر دوتا فرزندم میترسم جدا شو اصلا نمیدونم چکارکنم
ببنید همسرم ۳ ماه قبل به من خیانت کرد و دوستش به من گفت واسه دوست دخترش خونه هم اجاره کرده خودش اومد کلی گریه کرد و گفت دروغه حالا خودم فهمیدم که رابطه اش رو تموم کرده اما اگه دوباره برگشت چی من ۲ هفته است جدا شدم اما خیلی روزای سختی بود اون دوباره برگشت اما من دیگه بهش اعتماد ندارم و موندم چه کنم
حالا که خودش پشیمون شده باورش کن ازش قول وتعهد بگیر. واسه محکم کاری یه سندی چیزی به اسمت کنه بعدش هم همه جا تاامگان داره باهاش باش وتنهاش نذار. که باهرکسی رفت وآمدکنه.
این جورى که معلوم همه دردشون یکى،و مردا هم که دیکه خودتون میدونین همه سرو ته یه کرباسن!!!من هم مثل همه ى شما طعم تلخ خیانتو تجربه کردم.اما بذارین یه جیز بهتون بکم,در جنین شرایطى هیج کس به جز خدا نمیتون دل شکستمونو مرحم باشه،یه جیز بهتون میکم إنجام بدین مطمىنم جواب میکیرین،یه کتاب ارتباط الصالحین جو ر کنین،سوره یس رو بیارین طریقه خوندنش کفته شده انجام بدین و با همون دل شکستتون خدارو التماس کنید و خواسته هاتونو بکین،حد اقل روزى یه بار این کارو انجام بدین هم به طور معجزه أسایى أروم میکیرید هم أن شاالله زند کى به کامتون میشه
غزاله خانم همونطور که تو مردها خیانت کار هست تو زنها هست مگه مرد به خاطر زن دیگه ای نیست که دست به خیانت میزنه پس پای زن ها هم گیره من تو این سه چهار سال گذشته سه چهار بار مچ خانمم رو گرفتم که همیشه به خاطر دخترم که ۱۱سال میکنه و عشق به زندگیمون ازش گذشتم اما الان با حس شک وظن زندگیم جهنم بیش نیست رابطه مون الان خوبه اما همیشه احساس میکنم یک نفر دیگه تو زندگیم هست دارم دیونه میشم دوست دارم بمیرم اما…..؟؟؟؟
سلام اول از همه باید بگم این مطلبی که گذاشتن برای کسی که بهش خیانت شده چه راهکاری وجود داره آیا میشه تو رابطه بمونه یا نمیشه؟ من خودم دختری هستم که یکبار به عشقم خیانت کردم یعنی با کسی که قبلا دوست بودم قرار گذاشتم و دیدمش… برای پیچوندن عشقم چند تا دروغ گفتم.. نمی دونم که چرا این کارو کردم الان که خودم به کارم فکر می کنم واقعا نمی تونم دلیلی واسش پیدا کنم ولی احساس می کنم که اون موقع فکر می کردم این آدم عشقم نیست یا کسیه که همیشه دارمش… هیچوقت نمی فهمه… من فقط رفتم اونجا که همه ی گذشته ای که با اون آدم داشتم و تموم کنم… نه رابطه جنسی برقرار کردم نه هیچی… فقط می خواستم یکبار دیگه ببینم که تو گذشتم چه اشتباهی کرده بودم… ولی این کار من از طرف عشقم خیانت خونده شد… اون هیچی نفهمیده بود من خودم بهش گفتم فکر می کردم اگه خودم بهش بگم بهتره باهاش کنار میاد یا میگه عزیزم مهم نیست ولی بعد از اینکه فهمید با تمام وجودش شکست اینقدر غصه خورد که یک هفته بیمارستان خوابید… منم شکستم منم خورد شدم ولی من هیچوقت نمی خواستم عشقمو از دست بدم… واسه جبرانش هر کاری کردم ولی اون دیگه بهم اعتماد نداشت هم عاشقم بود هم ازم متنفر بود ۶ و۷ ماه زندگی هردومون بدجوری بهم ریخت… من همش دنبال یک راه بودم که رابطمون بهم نخوره ولی خورد چون اون میگفت که دیگه نمی تونه باشه ولی من از تمام وجودم شکستم… اصن نمی دونم واقعا اسم کار منو میذارن خیانت؟ فقط چون که دروغ گفتم؟ نمی دونم واقعا داغونم… تورو خدا شماها به خاطر یک فکر احمقانه عشقتونو از دست ندین
آخه دحتر جون.. .ینجا داره از خیانت روابط حقیقی و رسمی صحبت می کنه ..نه اینکه خاطرات دوران دوست پسر بازیتو بیای اینجا نشخوار کنی .پس لطفا اراجیف خاله بازیتو تو سایت کودکان بگو عموووو جووون
خیانت کار قابل بخشش نیست ولی نمیشه دستوری رابطه رو قطع کرد باید باهاش ادامه بدید تا کم کم بتونید رهاش کنید کاری که من کردم. و مطمئن باشید در طول زندگی همون شرایطی که باعث خیانت شده باز هم پیش میاد. ساده از کنارش رد نشید من نمیگم تنگ نظر باشید ولی زیادی خوش بین نباشید و صرفا به لحظه های شاد و خوب فکر نکنید و حتی اگه شما باعث شدید خیانت کنه باز هم این شرایط رو فراهم میکنید. پس واقع بین باشید
با سلام من ۱۲ سال است که ازدواج کردم اونم باعشق که اگه بخوام بگم یک کتاب میشه همسرم بعد ابن مدت بایکی از همکارای مرد بی تاموس رابطه بر قرار میکنه واقعا صاذقانه بگم که زنی مهربان وپاک بود نمیدونم چه اتفاقی افتاد که با همکاری که قیافه از من بدتر و زندگیش هم بدتر رابطه برقرار کرد و ۶ماه با تلفن و پیامک با هم بودن تا من از روی پرینت تلفن مچش را گرفتم .گفت فقط رابطه تلفنی بوده ولی من با فیلمی که بازی کردم احساس کرد که متن پیامک ها رو دارم میگیرم تا اینکه اقرار کرد که یک بار اون بی همه کس امده خونه ۱۵دقیقه بعد بخاطر امدن همسایه فرار میکنه ولی من داغون شدم نابوذ شدم وامد وصادقانه پشیمانیش را به من ثابت کرد غم و بدبختی رو تو چشاش میخونم برغکس فرزندی دارم که تصمیم من را مشکل میکنه بهم میکه اگر کوجکترین خطا از من دیدی من رو بکش همش گریه میکنه و میگه اشتباه کردم ناراضی بودن از زندگیم در یک زمان باعث اشتباه حبران ناپدیری شده چطور باید بهت ثابت کنم که پشیمانم …نمیدنم جه کنم روزای اول میخواستم او مرد کثیف رو محل کارشان بزکش کنم ولی بخاطر ابروی خودم که من رو میشناسن نکردم بخدا بی غیرت نیستم تو این مدت ناراحتی قلبی گرفتم وکارم رو بشدت کاهش دادم .چالب اینکه من بعد ازدواج به هیچ زنی نگاه بد نکردم همیشه دست خیر داشتم همیشه کمک کردم و ایمان داشتم به خدا همون حدایی که میگه اگه از دیوار کسی بالا بری از دیوارخونت بالا میرن …پس بهم ثابت شد که اینطور نیست برعکس است.به هر حال کمکم کنید مشاوره کنید ارامم کنید ایا میشه اعتماد کرد میشه…………………………………………………….اینجا زمین است..رسم ادمهایش عجیب است ..اینجا گم که میشوی به جای اینکه دنبالت بکردند..فراموشت میکنند……یا حق
منم مثل شما ۱۲ ساله ازدواج کردم و حاصل این ازدواج نامیمون ۲ فرزند دختر است شوهر منم از اون تیپ ادمایی است که برای هیچ کس قابل باور نیست که خیانت کرده باشه منم دیوانه وار عاشق همسرم بودم ولی ۲ سال پیش متوجه خیانت اون شدم برای من رنج اورترین بخش قضیه اینه که همه چیزرو انکار میکنه و تو دهن همه انداخته که من روانی شدم و توهم میزنم که روزی بخاطر خیانتش ازش جدا بشم خوب واضحه دیگران چه قضاوتی خواهند کرد ومتاسفانه من بخاطر موقعیت شغلی واجتماعی خودم و خانواده ام منتظر یک معجزه نشستم که روزی طرف مقابلش رو پیدا کنم و بتونم حرفمو ثابت کنم و ازش جدا شم چون با تمام وجود از دروغاش به تنگ اومدم
دوست عزیزمتاسفانه من زنی هستم که باغریبه ای چت کردم وهمسرم فهمیدالبته شکرخدااین من بودم که رابطه روتمام کردم ولی خب بهرحال خطا کردم درحالی که عاشقانه همسرم رودوست دارم همسرم درظاهرمنوبخشیده ولی درباطن انقدرازمن دلگیره که به خاطرموضوع دیگه ای که خیلی هم شایدبغرنج نبودولی الان ۳ماهه که بامن قهره وهردودرعذابیم ومن گاهی فکرمیکنم بااینهمه ناراحتی چراسکته نمیکنم .میخواستم بگم اگرواقعاخانومتون پشیمانه ودرصددجبران اشتباهشه بهش اعتمادکنیدواین فرصت روبهش بدیدمن انقدرازاین مسئله متنبه شدم وانقدرپشیمان وناراحتم وانقدرازدیدن اندوه همسرم اندوهگینم که تاقیام قیامت هرگزباهیچ مردی برخلاف میل شوهرم هیچ ارتباطی نخواهم داشت وهرگز هرگزسراغ خیانت ولوچت نخواهم رفت خیلی پشیمانم کاش شوهرم متوجه عشقی که بهش دارم بشه ومنوببخشه خدایابه من کمک کن
واقعا که مردی مردی که نگاهش پاک باشه از نظر من یک فرشته است که به سختی پیدا میشه من هم دقیقا مث شما اما با این تفاوت که یه زنم خودم کار میکنم درامد خوبی دارم اما دو تا بچه باعث شده زندگیم مث یه خالکوبی بشه و نتونم تغییرش بدم اما این کابوس مرگبار ده ساله که باهامه و خودم نابود شدم اما اون هنوزبه کاراش ادامه میده
سلام دوست عزیز بخدا متنو خوندم اشک تو چشام جمع شد به حق همون یا حقی که گفتی خدا دلتو اروم کنه.
سلام..خدا به شما صبر بدهد..
می دونم که خبلی سخته و کمر مردو می شکنه..تجربه می گه اگه خانت همونجا که با کسی بوده سرکارر بره ممکنه دوباره با اون بی ناموس رابطه بزاره یا اون مرتیکه شیطان صفت مخشو بزنه..پس لازمه یه گوش مالی جسابی بهش بدین.. اما توسط یه کسه دیگه..
من یکزن ۶٠ سالههستم در طول زندگى ٣۵ ساله ٣ مرتبه همسر خیانتکارمو گرفتم اما الان هم که ٧٠ ساله هست دوباره هم خیانت کرده ، به همه توصیه میکنم که همون اول فقط طلاق چاره این کاره طلاق طلاق طلاق ،عمر خودشونو هدر ندن بعد پشیمون میشن ادمى که کثیف هست تا اخر عمرش همینه
لعلت خداوند بر تو باد نفرین به تو اگر علت بهشت در زیر پای مادران را جوینده بودی هر گز ان را با جهنم عوض نمیکردی
سلام .حدودیکسال پیش زنی شوهرداربه منزل من امدو من تقاضای کمک کردوخواست برای ګرفتن طلاق کمکش کنم،منم یه وکیل بهش معرفی کردم،وخواست کمو بیش پیګیر کارهاش باشم درواقع مظلوم نمایی میکردومیګفت کسی رو نداره ،چند ماهی ګذشت واین خانم از اینده وترس از مردم که چګونه به یه زن مطلقه نګاه میکنند برام ګفت ،منم ادم دل رحم واحساسی ،بهش ګفتم کمکت میکنم به عنوان یه برادر با ګذشت چند ماه دیګه رسما از من خواست که بعد از ګذشت دوره عده با او ازدواج کنم که بنده امتناع کردم .در ضمن درطول دوره طلاق شوهرش زندان بودکه به جرم حمل واستعمال شیشه به زندان افتاده بود ان هم توسط همین خانم و با هماهنګی پلیس ،که دلیل مطرح کردن طلاق این بود که شوهرش هر شب کتکش میزنه ،وقتی طلاق ګرفت شوهرش ازاد شد،وبه بنده جدی پیشنهاد ازدواج حداقل موقت راداد،من هم چاره کار را در ګفتن موضوع به برادرش دانستم ولی برادرش با کمال بی غیرتی ګفت به اون ربطی نداره وبه من ګفت شما هم به اون کمک نکن،بعد به شوهر خواهرش ګفتم،به او ګفتم تا حالا من کمکش کردم اما ممکنه برام مساله بشود،در ضمن ارتباط ما در حد حرف بود ،،وبنده دیګه اذامه ندادم،وشنیدم که مجدد به زندګی با شوهرش ادامه داده ،،وشوهرش کم وبیش از کمک شخص دومی به او متوجه شده.وعنوان نموده که فلانی همسرم رااغفال کرده وسعی کرده از من جدا بشود تا با او ازدواج کند.که این خانم در تماس با خانم بنده این موضوع را مطرح کرده بود…حالا من مانده ام باعذاب وجدانی تاحدجنون که نکند برای شوهرش سوتفاهم ایجاد بشود که مردی به اوخیانت کرده وباعث شده زندګی او تا حدفروپاشی پیش برودوازطرف دیګر من که شرمنده خانمم شده ام ګرچه برایش سخت است ولی در ظاهر از بنده زیاد ناراحت نیست اما بنده متوجه ناراحتی او هستم و مدام مساله را مطرح میکند وګفته های منو قبول نداره میګه لابد تو میخاستی باهاش ازدواج کنی.حال از خودم متنفرم که چرا مرتکب چنین اشتباهی شده ام وتا حدی خودم را مقصر میدانم که اګر کمک اون زن نمی کردم شاید زندګیی انها هم دچار چنین تنشی نمی شد،،لطفا منو راهنمایی کنیدتا از عذاب وجدانم کاسته شود
من هم تجربه دارم .هیچی نمیگم فقط بهتون میگم با نبخشیدن شوهرتون زندگی رو به خودتون ببخشین تابرای خودتون ارزش قائل نشین دنا برای شما ارزش قائل نمیشه.همین
مریم
من هم خیانت بارها وبارها دیدم هی بخشیدم ولی اشتباه کردم فکرکردم توبه کرده،بعداز٨سال زندگی و۶ماهه باردار بودن دوباره خیانت دیدم,نمیدونم چه کنم ازیه طرف به پسری که توراهه فکرمیکنم ازطرف دیگربه بدبختی خودم,من معلم رسمی هستم وشوهرم یه کارگرساده روز مزد,نمیدونم دلم به چیش خوشه؟ولی بددوراهی قرار گرفتم,راهنماییم کنید
من بیست وسه ساله ازدواج کردم الان شش ماه فهمیدم شوهرم بهم خیانت کرده خیلی سخته روزای اول که فهمیدم نه خواب داشتم ونه خوراک می خواستم ازش جدا شم اما ه کنم که خانواده ام شکم خودشان هم به زور سیر می کنم مجبورم بسوزم وبسازم فقط به خاطر پسر بیست و دو سله ام دهانم بسته هست
به نظر من هر کی که بهش خیانت شده گه بچه نداره حتما طلاق بگیره اونی هم که بچه داره باید بسوزه و بسازه
سلام
منهم خیانت رو چند بار تجربه کردم و بخاطر بچه هام و بخاطر عشقی ک بخودش دارم اونو بخشیدم ولی متاسفانه دروغهای اون تمومی نداره و هر وقت ک من به اون کاملا اعتماد میکنم میبینم ک با کس دیگه ای دوست شده بخدا خسته شدم خودش اگه ببینه کسی به من بد نگاه میکنه قیامت بپا میکنه ولی از طرف دیگه هر غلطی ک میخواد میکنه . لطفا به من بگید چکار کنم.
سلام
من متاهلم. همسرم رو هم دوست دارم. انسان بزرگواری هم هست
ولی با همه حرفایی که گفتین مردا ذاتا تنوع طلبند و صرف رابطه جنسی با فرد غیر از همسر گاهی میتونه زندگی زناشویی رو نجات هم بده
اگه شوهری دارین که به شما علاقمنده و رفتار اعتیادی جنسی نداره و بعضی وقتا سکس نامتعارف داره بهتره چشمپوشی کنید و باهاش کنار بیاین
اقا یاسر تو یه… که حتی برا خودت ارزش قائل نیستی متاسفم برا این طرز فکرت
معمولا مرد کامل نمیشه برای زندگی پیدا کرد. مردای کاملا وفادار شاید کم عرضه باشن.
آقا یاسر
خودمم مردم
ولی اعتقاد دارم که ” مردی ؛ نر بودن نیست ؛ مرد بودنه”
اگر مردی ؛ و برای خودت این رو مجاز میدونی ؛ برای همسرت هم باید مجاز بدونی
در غیر اینصورت ؛ فقط ” نر ” هستی
کمکم کنید ۷ماهه ازدواج کردم شوهرم با یک زن شوهر داره چه کنم
من فکر میکنم یاسر چون یه مرد همچین حرفی میزنه واز دل یه زن خبر نداره این یه خودخواهیه
لطفا به یاسمن کمک کنید
واى بر ان اسىرى کز ىاد رفته باشد
در دام مانده باشد
صىاد رفته باشد
سلام در مورد عدالت خدا در باره زن ومرد : ۱ – به محض خواندن عقد پرداخت مهریه به زن واجب است . ولی کدام مرد پیدا شده که مهریه زنش را با شادی و رضایت بپردازد ۲ – زن می تواند در ازای شیر دادن فرزند خودش از شوهرش مزد بگیرد . ولی کدام مرد مزد شیر دهی به زنش را داده ۳ – وظیفه زن لباسشویی و پخت و پز و نظافت منزل نیست . ولی کدام مرد قبول میکند ۴ – زن دو سال شبانه روز از طفل نگهداری میکند /. کدام مرد حتی فقط یک شب را به زنش می گوید تو بخواب من بچه را نگه می دارم ۵ – و خیلی از مسایل دیگر که وظیفه زن نیست . و هیچ مردی قبول نمی کند
تمام این ها را خدا در قران آورده و تا به حال مردی پیدا نشده که به آن ها عمل کند
مردها فقط و فقط یک قسمت از یک ایه از قران را که فرموده مردها می توانند دو یا سه یا چهار زن بگیرند را خوانده و به ان عمل می نمایند و عدالت و … بقیه ایه را به نفع شان نیست که بخوانند از قران فقط همان یک ایه را خوانده اند
سلام من ۹ سال با همسرم دوست بودم.حتی تو دوره دوستی میشنیدم که بهم خیانت میکنه .همون موقع هم انکار میکردومیگفت با ازدواجمون بهت ثابت میکنم که این حرفا دروغه.اما این خیانتا حتی توی دوره عقدو بعد اون هم ادامه پیدا کرد واون بازم انکار میکرد.ولی واسه من که ثابت شده بود.نمیدونم چرا اینقد احمقانه به این بازی ادامه دادم.هفت سال از ازدواجم گذشت و الان باردارم و باز…خیلی خسته ام خیلی تنهام…دیگه به حال خودش رهاش کردم هیچ فکرشو نمیکردم دوره بارداریمو با این حال بگذرونم.
بخش گیر انداختن شوهر خیانتکار احمقانه بود
مردی که از این کارا بکنه یه دیوونست نه خیانتکار.
برای به دام انداختم مردا اونم از نوع خیانتکار واقعی باید خیلی زرنگتر از این حرفا بود
مثلا فکر کنید یه مرد توی خونه هیچ کاری نمی کنه. موبایل دومش هم توی کشوی میز کارش تو شرکته و هیچ وقت نمیاره خونه.
قرارهاش رو هم تو ساعت اداری میزاره به بهانه ماموریت رفتن.
حالا این مرد رو چطوری می شه گیر انداخت؟
سوال خیلی خیلی خیلی مهمتر
مرد خیانتکار رو گیر بندازیم که چی بشه؟ که التماس کنه ببخشیمش؟ یا التماس کنیم این کارو باهامون نکنه؟ یا جزئیات قضیه رو بفهمیم و اونو پر روتر کنیمو خودمون رو دیوونه تر؟
ططلاق بگیریم و با یکی دیگه ازدواج کنیم؟ که اون یه مدل دیگه خیانت کنه؟
واقعیت اینه…اینو من می گم که دیگه چیزی از خوش بینی توی وجودم نمونده
واقعیت اینه که باید بهشون به چشم یه همخونه صمیمی نگاه کرد. مردا نه تکیه گاهند نه عشق حقیقی نه شریک همه عمر
مردها هم خونه هایی هستند که باید بدترین فکرها رو در موردشون کرد تا اگه یه وقتی دست از پا خطا کردن شوکه نشیم
این یه واعیته..مردها مریخی اند و برای تغییر دادن یه مرد مریخی هیچ راهی وجود نداره
Man 3sale ke be shoharam az bade be donya oomadane dokhtaram shak kardam hala 3 mahe fahmidam zan gerefte daram talagh migiram ama ba mehriam pedaresham dar miaram
سلام دوستان درد کشیده ، اول بگم که دردی که مردان از خیانت میکشند با دردی که زنان می کشند قابل مقایسه نیست این بخاطر طبیعت متفاوت مرد و زنه،بعد از این که متوجه خیانت همسرم شدم ده شب نتونستم بخوابم شاید بعضی شبها یه ربع تو خلسه میرفتم گفتم گریه کنم شاید آروم شم کاش نمیکردم نه ماه نتونستم جلوی گریمو بگیرم آبروم پیش هر کسی که منو میشناخت رفت خانواده ام تصمیم داشتن که به زور منو ه تیمارستان برند ده تا دکتر عوض کردم هیچ قرص اعصابی نمیتونست جلوی گریه هامو بگیره ، خدایی رو که میشناختم روزای اول فراموش کردم فریادکشیدم رو سزش که دیگه هیچی ازت نمیخوام چی میخوای بهم بدی که دردمو کم کنه ، منت این بدنو که بهم دادی سرم نزار بگیرش راحتم کن ببرم جهنم شاید آتش جهنمت یه کم دردمو کمتر کنه ، منی که هیچوقت خیانت نکرده بودم با ده تا زن حیابانی خوابیدم ولی هیچ تاثیری بر آروم شدنم نداشت،نه ماه جدا زندگی کردیم به حاطر بچه قبول کردم که برگرده سه سال گذشت هز روز هر نیم ساعت صحنه های خیانتش جلوم میومد هر هفته حد دیوانگیم به جایی میرسید که فکر کشتن اون و بچه و بعد خودمو میکردم نقشه میکشیدم ودرد میکشیدم ،پیش از این فکر میکردم آدمی که تو زندگیش دردای بزرگ بکشه پوستش کلفت میشه و درد کوچک براش اهمیتی نداره ولی بعد فهمیدم کاملا برعکسه قدرت تحمل دردم اونقدر پایین اومده که با کوچکترین مشکلی به حد جنون میرسم تا اینکه خدا مولانارو برام فرستاد تو برنامه گنج حضور پرویز شهبازی تو هاتبرد تو یک سال گذشته از خودکشی به لذت مدام در لحظه رسیدم دلیل دردهامو فهمیدم خدای خودمو شناختم آرامشی دارم که آرزو میکنم همتون داشته باشید،این برنامه رودنبال کنیدganje hozoor نجات پیدا میکنید از خودتون شما اسیر هیچکس نیستید جز ذهنتون ، رهایی شما از ذهن برابر با زنده شدنتون به خدا و بی اهمیت شدن این دردهاست ،مظمئن باشید که زندگی برای هرکی که شایستگی بیشتری برای مردن در ذهنش وزنده شدن به خداش داشته باشه درد بزرگتری میفرسته.
سلام من ۴ سال ازدواج کردم وتازگی از طریق خود همسرم فهمیدم بهم چند ماه پیش خیانت کرده من اصلا روحمم ازین موضوع خبر نداشت اخه ما یه چند ماهی سر گیر دادن من باهم دعوا داشتیم طوری شده بود که همسرم میگفت دچار مرگ عاطفی شده ازین زندگی خسته شده بود ولی من با تمام وجود وایسادم و نذاشتم زندگی از هم پاشیده بشه و کاری کردم که همسرم الان بهم میگه هن همیشه فکر میکردم هیچ وقت تو عوض نمیشی ولی وقتی دیدم اینقدر زندگی تو دوست داری عذاب وجدان گرفتم این کار اشتباهم و نگم الانم بهم گفته حاضرم هر کاری بکنم که تو من و ببخشی منم بهش گفتم تو این چند سال خوب من و شناختی پس خودت میدونی چی منو خوشحال میکنه ازشم هیچی نخواستم چون از نظر مالی همسرم خوبه موقیعتش به نظر شما کارم اشتباه بوده اون حتی من این حرف زدم بهم گفت تازه میفهمم تو کی هستی تو فرشته منی به نظر شما کارم درست بوده این جوری بهش گفتم الان همش شکاک شدم همش میرم گوشیشو چک میکنم از کارای خودم خسته شدم همش میگم کاشکی بهم نمیگفت ولی از یه لحاظ میگم حالا که گفته صداقتشو نشون داده کمکم کنید چه رفتاری درسته
من چندبارتاحالامچ شوهرموگرفتم وواقعافقط رابطه هاش درحدپیامک وواتس آپ بوده ولی چندروزپیش پیامی دیدم که فهمیدم رابطه ایی بیشترازپیامک برقرار کرده وپسرمم رابرداشتم والان چندروزه خونه پدرمم درشهرویگری همسرم خیلی زنگزداولش نه انکارمی کردنه تاییدولی بااصرارمن به آقابااون شماره به من زنگ زدمن باورنکردم ولی دلم می گه یه باردیگه فرصت بده شایداشتباه کرده باشی.همسرم توعصبانیت می گه بیابه خاطربچه باهم زیریک سقف ماننددومردباشیم وکاری به هم نداشته باشیم تاپسرم بزرگ شه بعدیه تصمیمی می گیریم من گفتم اصلاقبول ندارم ولی وقتی عصبانی نیست اینونمی گه من موندم چی کارکنم؟
دیکه خسته شدم
هیچ وقت و هیچ وقت کسی رو که بهت خیانت کرده رو نبخش . . . چون مگه چقدر دیگه عمر میکنی که اجازه بدی یه عوضی دوبار زجرت بده…. بین این ۷۰ میلیون خیلیا هستن که همه جوره می تونن شادی رو به زندگیت برگردونن. من خودم بعد دیدن کوچکترین خیانت رفتم پش سرمم نگاه نکردم زنم تمام دنیارو برای معزرت خواهی و التماس فرستاد.. ولی قبول نکردم .. الانم خیلی تو زندگیم از همه نظر پیشرفت کردم .. تازه فهمیدم که زنم حتی ۸ ماه با شوهر جدیدش نتونست بمونه و جدا شده .. خیانت کارو نباید بخشید تمام.
سلام سال پیش به زنم شک کردم اخه خیلی از خونه میرفت بیرون و با ماشین هم میرف تا دیروقت .هفته پیش اتفاقی یک دستگاه ضبط خبر نگاری تو ماشین گداشته بودم که روشن بود و زنم با ماشین رفت بیرون بعد که امد با شنیذن صدای ضبط شده فهمیدم که یک ساله داره بهم خیانت میکنه و با یکی دوست شده حالا نمیدو نم تا کجا پیش رفته و باید چکار کنم دارم دیوونه میشم یه بچه سه ساله هم دارم دختره با اون چکار کنم
– باهاش صحبت کنم و دلیل بخوام ؟
– مچ گیری کنم ؟
– برم سراغ پسره حال اونو بگیرم ؟
فراموش میشه کرد در صورتی که پشیمون بشه ؟
کمک کمک
مردها ی خیانتکار قابل بخشش نیستند چون اینو تجربه بیست ساله من میگه اونا یه احمقن که فکر میکنن هیچ کس اونارو نمیبینه پس باید مثل احمقا باهاشون رفتار کرد بذارید هرکاری دلشون میخواد بکنن چون مطمئا اعتیاد جنسی تو اونا هیچ وقت از بین نمیره همون کثیفی که بودن باقی میمنونن شاید به نظر خودشون به دیگران قولی دادن ولی وقتی شرایطش مهیا میشه وسوسه قل و تعهدشونو از بین میبره به نظرم ادمی که ذاتش کثیف باشه هیچ وقت عوض نمیشه
اول بهم دروغ گفت
خودش خودشو لو داد
من عاشقشم دیونه وار نمیتونم ترکش کنم
دارم عذاب میکشم
هیچ وقت کم نذاشتم
همه خواسته هاشو براورده کردم
ولی اون …
رابطش تلفنیه از این برنامه های لاین و از این چیزا گروه میره به مردها پیام میده حرف میزنه و من بدم میاد قبلا گفتم خوشم نمیاد بری ولی باز دوباره رفته توی گروه.
اون وقتی ک باید به من بده میده به این برنامه های مزخرف
چیکار کنم
امیدوارم یه روز همسر یاسر با همین مردای به اصطلاح باعرضه ومتمدن بهش خیانت کنه بعدا ببینم دیگه همین حرف رو میزنه وبه خانوما توهین میکنه م دنیا همینطوری نمیمونه بعد یاسر خان باید مدال افتخار بندازه گردن خودشو واون اقای باعرضه
الهی آمین
الان که دارم مینویسم تو شوک هستم من باورم نمیشه عشقم بهم خیانت کرده باشه اصلا باورم نمیشه .اون همیشه میگفت من از همه زنا بدم میاد فقط از تو صورتت هیکلت خوشم میاد میگفت برو خداروشکر کن که تو اولین زنی هستی که بغلم خوابیدی میگفت بیا بریم هیپنوتیسم تا باورت شه تنها عشقم بودی .امروز ناگهانی رفتم تو ای دی یاهو مسنجرش تو هسیتوری چتش ۱۰۰ تا ایدی دختر دیدم که چت سکسی کرده بود حتی تلفن الانشم داده بود بشون نه نه نه نه باورم نمیشه من باور نمیکنم از وقتی فهمیدم مریض شدم عین مرده ها افتادم رو تخت .من میمیرم دیگه زندگی واسه چی من میپرستیدمش چرا خیانت چرا خیانت چرا خیانت
به نظر من فرد خیانتکار چه مرد باشد چه زن بدلیل بی کفایتی همسرش مرتکب این کار نمی شود.بلکه بدلیل کمبود ها و ناتوانی هایی که در خودش می بیند دچار عقده های روانی می باشد و به همین دلیل مرتکب خیانت میشود به عنوان مثال مردانی که دچار انزال زود رس هستند اکثرا به فکر برقراری رابطه با یک شریک ثانی می افتند .بنا براین آقایانی که مرتکب خیانت می شوند لزوما با عرضه نیستند بلکه اکثر قریب به اتفاق آنها با این کار پرده ای بر سرصد عیب نهان میدارند.بنا بر این اگر شریک زندگییتان به شما خیانت کرد دنبال علت در خودتان نباشید زیرا حتی اگر شما فرشته هم باشید و کاملا بی عیب و نقص هم باشیدباز او بدنبال راهی برای درمان عیوب جنسی و شخصیتی خود خواهد رفت.اما راه حل چیست؟اگر شما توانایی اداره کردن خود یا احیانا فرزندتان را داریید و ماندن در رابطه با شریک خائن شما را آزار میدهد از او جدا شویید وگرنه در زندگی با او بمانید و به این فکر کنید که انسانها آزادند و ما نمی توانیم در نقش یک روانکاو دائما در حال درمان مشکلات شخصیتی همسرمان باشیم و بدانییم چه درست و چه غلط او این راه را برای درمان عیوب و تخلیه ی عقده های خود انتخاب کرده .پس ما باید به خودمان کمک کنیم تا انساها را همانگونه که هستند بپذیریم وقلبا آنها را ببخشیم زیرا تجمع احساس خشم یا انتقام یا انتظار سر به راه شدن اطرافییان در بدن ما ایجاد بیماریهایی نظیر سرطان ام اس فشار خون روماتیسم کم کاری غده ی تیرویید و …می کندو در ضمن چییزی هم تغییر نخواهد کرد .ولی اگر به این نکته توجه کنید که همه ی انسانها از یک چییز هستند و آن هم خدا است درست مثل این است که ما همه مانند یک آینه هستیم که به زمین خورده و به میلیون ها قطعه ی بزرگ و کو چک تبدیل شده که اگرچه از نظر شکل و اندازه هیچ یک شبیه به هم نیستیم ولی در اصل همه همان آیینه هستیم و همه ما یک نفر هستیم درست مثل هوای یک خانه آیا شما می توانییدهوای اتاق خواب را از پذیرایی یا آشپز خانه جدا کنید؟روح انسانها فقط در جسم انسان محصور نیست بلکه خارج از جسم نیز وجود دارد وبا روح سایر اشخاص در ارتباط می باشد درست مثل هوایی که در اتاق های یک خانه در جریان است و نمیشود آنها را از هم جدا کرد .ولی همانطور که هوای یک اتاق سنگین و دیگری دل پذیر .یا هوای یک اتاق معطر است و هوای اتاق دیگر بد بو و متعفن.کیفیت رفتاری که ما انسانها از خود نشان میدهییم بسته به شخصیت و دیدگاه هر فرد نسبت به زندگی فرق می کندولی این فقط بوی هوا را تغییر می دهد وگرنه همه همان هوای داخل ساختمان هستیم ویک نفر هستیم.به قول سعدی:بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گو هرند ….چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضو ها را نما ند قرار….بله دوستان انسانهایی که به شما بدی کرده اند درست مانند عضوی از بدن شما هستند که بیمار است و هنوز شفا نیافته است وشما باید برای بهبود آن کاری کنید تا خودتان کمتر زجر بکشید .تو کز محنت دیگران بی غمی ..نشاید که نامت نهند آدمی.وقتی شما کسی را که آزارتان داده به چشم عضوی بیمار از تن خود ببینید براحتی او را عفو میکنید و وقتی نیش پلیدی را این گونه بیرون بکشید دیگر اقتدارش را از دست خواهد داد و دیگر نمی تواند به شما آسیب برساند.واینگونه انسانهایی که شما را آزار میدادند یا از زندگیتان بیرون میروند یا دست از آزار دادن شما بر می دارند.پس موقع فکر کردن به آنها فورا با خود بگویید”من هم اکنون تمام افراد یا شرایطی را که در گذشته و حال یا آینده باعث رنجش و انزجار من شده اند می بخشم و آنها را به دستان شفا گر خدای مهربان میسپارم تا آمرزش خود را از در دیگری طلب کنند.و میدانم چیزی را که به خدا میسپارم از دست نخواهم داد بلکه چیزی بهتر از آن را که در تقدیر الهیم است بدست خواهم آورد”لطفا این راه را امتحان کنید . حداقل فایده ی آن اینست که شما را از دست حس انتقام و خشم واحساسات منفی دیگر نجات میدهد تا به دلیل تجمع آنها به بیماری های لا علاج مبتلا نگردید.والبته مطمئن باشید با این طرز فکر تازه شریک زندگیتان نیز خود به خود روشش را تغییر میدهد ویا بل کل از زندگیتان محو می گردد و شخص مناسبی جایگزیین او می گردد.لطفا عبارت تاکیدی گفته شده در متن بالا در مورد بخشش را بنویسید و روی آینه ی اتاقتان بچسبانیید و هر صبح و شام تکرار کنید تا معجزه ی آن را ببیند.شاد باشید
یاسمن جان ازمن بدبختتر فکر نمیکنم کسی باشه من ۳۵سالمه یه دختر ۹ساله دارم و۱۵ ساله ازدواج کردم شوهرم هر سال دستش رو میشه یه بار تو ماشین یه بار تو پارک /دوسال بایه زن شوهردار دیگه اینا چیزایی که من میدونم بقیشو خدا عالمه هر بار دستش رو میشه میاد والتماس میکنه که دیگه تکرار نمیشه ولی میشه منم چند روز غصه میخورم ولی باوجود اینا خیلی دوسش دارم هر بار میگم ایندفعه طلاق میگیرم ولی نمیتونم ببین چقدر برام سخته یکی رو خیلی دوستش داشته باشی وزجر بکشی اونوقت اون بهت خیانت کنه یاسمن جان اگه بچه نداری و بود ونبود شوهرت برات مهم نیست وخانوادت حمایتت میکنند بهتره طلاق بگیری چون فقط خودت به خودت میتونی کمک کنی وگرنه پاسوز میشی
سلام.اسمم الهامه. همه
چیزهای دنیا هم انگار بهم الهام میشه. بارها از شوهرم ارتباط داشتن با دوست و آشنا و همکار رو دیدم. الآن یک هفته ست که صدای التماس کردنش به یک بیوه زن که از خودش هم بزرگتره رو شنیدم. دنیام تیره شده بهترین دوستم بهم کمکهایی کرده ولی من خیلی داغونم. نمی فهمم خدا از اینکه من این صدارو بشنوم چه پیامی برام داشته. ولی دچار بی اشتهایی. دلپیچه.حالت تهوع شدم آخه ما توی همین ماه هم تصمیم بچه دوم رو داشتیم. خدا کنه که حامله نباشم. خیلی دارم اذیت میشم. میگه همه چیز رو تموم کرده ولی دلم باور نداره. فکر میکردم توی دنیا تنهام ولی حالا که این صفحه رو خوندم هم خوشحال شدم و هم ناراحت برای همه دوستانی که مثله مننولی نمی دونم باید اعتماد بکنم یا نه شوهرم میگه دیگه در مورد این موضوع حرفی نزن ولی من دلم می خواد همش این موضوع رو بیارم وسط. روانی شدم. میگه چون همه بار زندگی روی دوشم بوده و چون تفریحی با دوستام نداشتم دلم تنوع خواسته. ولی همیشه با دوستاش همه جا میرفت و به منم دروغ میگفت. البته منم همیشه مچش رو میگرفتم. که می دونمم این کار خیلی بد بوده. امشب با خدا راز و نیاز کردم و گفتم خودش زندگیم رو توی دستاش بگیره و حداقل به خاطر دخترم مارو ازین طوفان نجات بده و شوهرم دیگه سراغ کسی نره. البته ولع ارتباط با خانمهارو داره انگار می خواد جلب توجه کنه. می دونمدباید برم پیش مشاور ولی هنوز نتونستم از جام بلند شم. من اعتقادات مذهبی کمرنگی دارم ولی به خاطر اینکه جای اون بیوه زن رو بگیرم با شوهرم سیگار کشیدم حتی دو روز پبش هم برای اولین بار توی عمرم مشروب هم خوردم. دارم دیوونه میشم. البته سه روز هم مارو برد شمال . همش می خواد بگه تموم شده. به طور وحشتناکی هم عاشقشم. به خودمم همش میرسم. البته اضافه وزن دارم ولی به فکر لاغریم هستم. اونی که انتخاب کرده بنده خداست ولی اصلا خوشگل نیست فقط لاغره… تورو خدا اگر میتونین کمکم کنین. بچه ام داره آب میشه چون قدرت تحملم اومده پایین همش دعواش می کنم.
شرایط منم مثل بقیس.بارها شوهرم بهم خیانت کرده نمیدونین چطوری جلوی من انکار میکنه و چطوری با دوست دخترش حرف میزنه .یه مدت گذاشتم رفتم ولی طاقت نیوردم و خودم برگشتم جالبه که پدرشوهرم زنگ زد و کلی با دختره حرف زد اونم قول داد که دیگه جواب شوهرم و نده ولی باز باهمن یه شبم رفتن شمشک تا صبح.خانواده شوهرم میگن صبر کن و به روت نیار درست میشه ولی شوهرم علنا بهم میگه هر مردی تو زندگیش تنوع دوست داره وگرنه از زنش سیر میشه .نمیدونم چرا خدا قدرت جدایی رو بهم نمیده .من احمق اگرم جدا شم دق میکنم از دلتنگیش.توروخدا اونایی که تجربه دارن کمکم کنن.بچه هم نداریم
سلام ، جالبه همه با این دید به خیانت نگاه میکنن که مردها فقط خائن هستند در صورتی که من بعنوان یک مرد خیانت زده از غیرت خودم هم خجالت میکشم و زنی که خیلی دوسش دارم چندین مرتبه بهم خیانت کرده و من بسیار افسرده ام و جالب اینه که تا حالا چند بار اونو بخشیدم اما این قضیه تکرار شده قابل توجه دوستان ،خیانت معضل فرهنگ امروز کشور ماست
قبول دارم حرفتو که میگی خیانت معزل بزرگی برای فرهنگ ماشده .چون الان دارم دردشو میکشم اونم از زنیکه بسیار محجبه وبه ظاهر مومنه بود اما حالا میبینم ۱ساله خیانت میکنه اونم به کسی که خودش براخودش کاراگاهی…. فقط اینکه خیانت در اوج اعتماد رخ میده…. خدا صبرت بده ..والسلام
میشه کسی رو که مسبب گریه های شبونه توست ببخشی….ولی سخت میشه!
میشه دروغهایی کسی که دوسش داری رو ندیده بگیری…..ولی سخت میشه!
میشه سهم خوشبختی ات رو بسپاری به دیگری….ولی سخت میشه!
میشه بسوزی و بسازی با غم و درد و تنهایی….ولی سخت میشه!
آسون میشه همه ی اینها وقتی….اونی که دوسش داشتی و قدر ندونست….طرف حسابت نباشه….
فقط باید به خدا تکیه کرد….و خیلی آسون از همه ی سختی های زندگی گذشت….
به قول قدیمی ها….بالاخره یه روز هم تو کوچه ی ما عروسی میشه!
به نظرم اگه تصمیم به طلاق دارین باید بعدش خیلی محکم باشین و فقط افکار مثبت داشته باشین توجه به رحمت خدا خیلی از مشکلات رو رفع میکنه!من طلاق گرفتم به نظرم بهترین کار بود چون واقعا یه خیانتکار نمیتونه اصلاح بشه!ولی الان شکر خدا همه چی ارومه!
منم خیانت دیدم دروغ شنیدم ولی دخترم چی اون که گناهی نداره
مردی هستم ۲۸ ساله همسرم ۲۵ ساله ، دو فرزند دارم یه پسر ۱ ساله و یه دختر ۴ ساله. چند روزه که متوجه خیانت همسرم شدم. چند روز قبل گوشیشو برداشتم و پیام های واتساپشو ریکاوری کردم. متوجه شدم با یکی از دوستای خانوادگیمون ( خدا لعنتش کنه که زندگیمو خراب کرد) رابطه ی نامشروع داشته. وقتی پیاما رو نشونش دادم اعتراف کرد و فقط گریه . از روز دوم فقط نشسته یه گوشه و هیچی نمیگه . فکر میکنم اصلا پشیمون نیست چون حتی یه بار هم ازم عذرخواهی نکرده و شاید به خاطر اینکه من فهمیدم ناراحته. به خاطر بچه هام میخام ازش بگذرم. نمیدونم بتونم تحملش کنم یا نه، دارم دیوونه میشم. من هیج وقت صدامو حتی روش بلند نکردم هر چی خواست براش فراهم کردم خیلیا به زندگیمون حسادت میکردن. الان شب و روز ندارم فقط تو سایتا میگردم ببینم چه کار کنم. فکرم دیگه کار نمیکنه. از بخشش گرفته تا طلاق و قتل و انتقام و … همه چی میاد تو ذهنم. نمیدونم چی درسته چی غلط. دلم برای بچه هام میسوزه، خودم اصلا مهم نیستم. بعضی وقتا فکر میکنم برم اون مرتیکه رو بکشم و اینم طلاقش بدم . ای خداااااااااااااااااااااااا کمکم کن. لطفا راهنمایی کنید.
سلام دوست عزیز
به خاطر فرزندانتان سعی کنید دوباره به زندگیتون برگردید. باهاش صحبت کنید و بگید من از خطات می گذرم ولی من تو چی برای تو کم گذاشتم اگر از هر نظره (جنسی و…)سعی در بر آورده کردن آن کنید. یک مدت سعی در مدارا کردن داشته باشید و نتیجه آن را ببینید و اگر باز به همین رویه ادامه داد آنموقع تصمیم دیگری بگیرید. تصمیم های احساسی و انتقامی را بالکل بزارید کنار. در موقعیت شما بودن بسیار سخت است …
دوست من اگه ارتباط جنسی(زنا) رخ داده وفهمیدی زندگی برات ناممکن میشه!ضمنا باخانوم دکتر نیکخواه که مشاور خوبی تماس بگیر وبرو پیشش برای مشاوره دکتر خوبیه ۰۲۱۲۲۹۰۴۵۰۷الی ۸
خدا لعنت کنه این زنای خیابونی رو که با هزار رنگ و لعاب از خونه میان بیرون و فقط منتظر فرصت اند تا زندگی بقیه رو خراب کنن به نظرم باید این شبکه های اجتماعی و وایبر و لاین و … بایستی هر چه سریعتر فیلتر شن تا یه مقدار از این رابطه ها کمتر شه! متاسفانه مردم ما خیلی بی فرهنگند
سلام
منو همسرم سه ساله با هم زتدگی می کنیم خیلی زندگیه آروم و شادی داشتیم همیشه باهم بودیم یه روز به همسرم شک می کنم و مچشو می گیرم باورم هنوزم نمیشه آخه خیلی چشم پاک بود و اصلا نگاهی به دیگران نداشت میگه دوست دختر مجردیش بوده اون میخواسته مزاحمه زندگی مون بشه آوردش خونه ساکتش کنه البته به خونوادش گفته که مزاحمی دارم و کمک ازشون خواسته اونام گفتن خودت ساکتش کن البته به نظرم بازم منطقی نی الان بچه ندارم و تقاضای طلاق دادم نمی دونم ببخشمش یانه . خودم دبیرم ۲۷ سالمه هم راه برای درس خوندنو کار کردن دارم نمی دونم طلاق بهترین راهه؟؟!! اخلاقش خیلی خوبه دلم فقط واسه همسنش می سوزه
البته خانوادم میگن طلاققققق
به این راحتی تسلیم نشین و زندگیتون که به قول خودتون شاد و آرومه رو حفظ کنید. یک فرصت دیگه به همسرتان بدهید و فعلا گذشت داشته باشید ولی بیشتر مواظبش باشید
من ۲۶ سالمه با یه پسر ۲۴ ساله دوستم و با هم قصد ازدواج داریم .خیلی دوسش دارم و وقتی که نیست زندگیم نابوده.وسطه دوستیمون مچشو گرفتم اونم تو برنامه های اجتمایی با ۱۰ تا دختر ..مغازه مانتو فروشی داره و کلی مشتری دختر..اما نمیدونم چرا اینقد بهش اعتماده الکی دارم.من با پسر ها و مردای زیادی رابطه داشتم و میدونم که همه مردها به زن هاشون خیانت میکنن..چون تجربه شو خیلی داشتم ..یه پسر به من میگفت ۳ ماه ازدواج کرده اما تا می تونه با دخترا دوس میشه چون این کمک می کنه زنشو بیشتر دوس داشته باشه .با شناختی که از مردا دارم ۱۰۰ % مطمئنم که خیانت میکنن و هیچ مرد خوبی وجود نداره با این موضوع کنار اومدم و می خوام باهاش ازدواج کنم .
س
غزاله جان اشتباه منا تکرار نکن منم شوهرم مغازه داره بارها شاهد خیانت کردنش بودم از زن شوهردار دختر وبیوه دیگه خسته شدم تحمل ندارم هزار تا بیماری لاعلاج روحی گرفتم فقط بخاطر دخترم تحملش کردم خوب فکر کن ببین میتونی اونا زندگیت و عشقتو با زنهای دیگه تقسیم کنی حرف زدن راحته عمل کردن بهش مشکله در زندگی تنها عشق کافی نیست وفاداری در عشق زندگی رو از طوفانها نجات میده.
سلام منم زنی ۳۵ ساله هستم با خوندن متنای بالا فهمیدمکه تنها نیستم تقریبا ده روز پیش متوجه تغییرات اخلاقی در شوهرم شدم حتی متوجه شدم که رمز گوشیشو عوض کرده قبل از اینکه به روش بیارم اول باید ثابت میکردم چون همسرمو خوب میشناسم اول رمز گوشیشو پیدا کردم و متوجه یک اسم مردانه در واتساپش شدم که منو به شک انداخت تا چن روز کنترلش کردم دیدم که بله شکم درسته شماره رو برداشتم و رفتم تو اتاق پیش همسرم و قسمش دادم و التماسش کردم که بگو کیه همسرم خیلی شرمنده شده بود وقتی اسمشو بهم گفت فهمیدم دوست دختر دوران مجردیشه که قبلا دربارش بهم گفته بود خیییییلی زیاد ناراحت شدم و گریه کردم و حتی جیغ میزدم طوریکه شوهرم دستپاچه شده بود فورا گوشی رو ازش گرفتم و از اتاق بیرون اومدم و به خواهر شوهرم و همسرش زنگ زدمو موضوع رو گفتم خوشبختانه خانواده ش در این مورد پشت منو میگیرن چون دو بار دیگه مچ شوهرمو گرفته بودم و هر دو بار قول داده بود تکرار نکنه این دفه میخواستم خانوادمو هم در جریان بذارم چون تا بحال چیزی نگفته بودم آخه خانوادم شوهرمو همه جوره قبول دارن مخصوصا که اخلاق و رفتار و منش و موقعیت اجتماعیش زبانزده بازم این بار حرف خواهر شوهرم قبول کردمو چیزی نگفتم شوهرم هم خییییلی شرمنده شد و دست دور گردنم انداخت و فقط میگفت غلط کردم ….. خوردم و همینطور تکرار میکرد حتی گفت فکر نمیکرده من بفهمم بخاطر همین اشتباه کرده البته اشتباه شوهرم فقط در حد ارتباط واتساپیه ولی خوب همینم برام وحشتناکه با تمام این اوصاف میخواستم برگردم خونه بابام ولی فقط اون میگفت پیشم بمون منم از فرصت استفاده کردمو قرآن و آوردمو بهش گفتم بره وضو بگیره اونم وضوشو گرفت و دست روی قرآن گذاشت و قسم خورد که دیگه هیچوقت تکرار نکنه حتی شمارشو عوض کرد تو هیچ شبکه اجتماعی لعنتی هم نیست ولی من نمیدونم ببخشمش یا نه هر چند با داشتن سه بچه برگشتن خیلی سخته ولی اگه بازم تکرار شد واقعا این دفه علاوه بر آبرو بردن خودش و آدماش میخوام ازش طلاق بگیرم به خودشم گفتم منم به همون دختر مسج کردم هرچی از دهنم در اومد بهش گفتم البته شوهرم خبر داره حتی دختره از ترس خطشو باطل کرده الانم شماره شوهرشو پیدا کردم و میخوام به عنوان ناشناس بهش زنگ بزنمو از کار زنش براش بگم میخواد باور کنه میخواد نکنه قصدم فقط اینه که تردید تو زندگیشون و ترس توی زن حامله ی بدکارش بیفته چون زنه خودش شروع کرده بوده خدا به هممون کمک کنه و ریشه خیانت خشک بشه و خیانتکار به سزای عملش برسه
من میگم ببخشش
همین الان ازش جدا شو چون کسى که اینکاره باشه امکان نداره که ترک کنه ، قسم میخورم ، منم الان بعد از٣۵ سال زندگى مشترک با وجود اینکه به قران به خدا به جد و ابادش قسم خورده ولى همین الان که هزاران درد داره ، بازم دنبال این کارا هست ، چهار ماه پیش با یکى گرفتمش ، ولی دفعه پیش مجبورش کردم که اگر میخواد ابروشو نبرم جلو بچه هاواقوام خونه رو تمام به نامم زد ، حالا هم منتظرم که دوباره این کارو کنه از خونه بندازمش بیرون ، دیگه از ترسش که هیچ جایى نداره فکر نکنم به این زودى جرات داشته باشه این کارو کنه ، اما ٣۵ سال زنگیمو به پاش هدر دادم و ۴ فرزند دکترا رو تحویل دادم ، خدا از سرهمچین مردایى نگذره ، نذاشتم بچه هاش بفهمن اما خودم له شدم ، زندگى نکردن ، همش با همه زحمتى که به خاطر بچه هام داشتم دنبال ایشون هم بودم و مچشو میگرفتم ، الان دیگه عقلم رسید،ه خونشو به نامم کنه که به بچه هاش نگم ، خاک تو فرق سر این مردا کنن
شاید همیشه دیر باشد برای جدا شدن از یک شوهر خیانتکارررررررر
سلام .دوستان . من چند روز پیش تو برنامه وایبر تو گوشی همسرم به دنبال اس ام اس قشنگ می گشتم که چشمم به عکس یه دختر افتاد که بنام هادی ذذخیره شده بود وقتی همسرم از بیرون برگشت بهش گفتم گوشیت رو میخوام بردارم اجازه هست فوری گوشیش رو از دستم گرفت جوری که من متوجه نشم اون اسم رو از برنامه وایبر پاک کرد و گوشیش رو به من داد چند روز بعد اون شماره رو که تو گوشیش دوباره با نام هادی سیو کرده بود رو پیدا کردم ودر کمال تعجب دیدم یه زن جواب گوشی رو داد گفتم با هادی کار دارم گفت اشتباه گرفتید نمیدونم همسرم داره بهم خیانت میکنه یا نه اول میخواستم از خودش بپرسم ولی با خوندن مطالب بالا فهمیدم عذروبهونه میاره زیرش میزنه نمیدونم چیکار کنم بی خیال شم یا سفت وسخت پاش وایسم و مچشو بگیرم . تو رو خدا راهنماییم کنیید من دو تا بچه شیره به شیره دارم از اون روز تا حالا حوصله هیچ کدومشون رو ندارم و مدام اون بدبخت ها رو دعوا میکنم . آرامش خودم رو از دست دادم. چیکار کنم ؟
هیچ چیز بدتر و کثیف تر از خیانت نیست، برای همین هم است که تو اسلام چیزی بنام سنگسار وجود داره ک فوق العاده وحشیانه است. به نظر من سنگسار به عنوان یک عمل غیرانسانی و بسیار وقیح و ترسناک است برای مقابله با خیانت. امیدوارم هیچ کسی خیانت ندیده باشه و نبیند، ولی وفتی متوجه خیانت همسرم شدم از شدت تنفر از او و عمل کثبفش نمی توانستم ثانیه ای آرام بگیرم در حالی که همه چیز بین ما فوق العاده بود و وقتی باهاش موضوع رو در میان گذاشتم هیچ دلیلی نداشت فقط شروع به معذرت خواهی و التماس برای بخشش کرد که برای من اصلا قابل قبول نیست. هر چقدر که اون رو دوست داشتم حالا به همون مقدار حالم ازش بهم می خوره و از تمام وجودش بدم می آید. ازتون خواهش می کنم مراقب رفتارتان باشید و به عاقبت کارتون فکر کنید. همچنین آقای محترمی که می دونی خانومی همسر یا نامزد داره، خواهشا تو این کار رو نکن و زندگی کسی و خراب نکن.
سلام من زنی۳۴ساله هستم شوهری بسیار مهربان. دوست داشتنی آبرومندبا شغل معاون اداره بمدت۱۴سال زندگی کردم اما سه ماه پیش متوجه شدم که یکسال ونیم با یک زن مطلقه ارتباط عاطفی خیلی عمیقی پیدا کرده وحتی روابط جنسی و سفرهای دوروزه باهم داشتند دراین سه ماه چهار بار باالتماس و خواهش بهم قول داد که تمومش کرده ولی هربار فهمیدم که دروغ کفته چون ازلحاظ عاطفی خیلی بهش وابسته شده و نمیتونه جدا بشه از طرفی هم خیلی منو دوست داره و عاشقمه ودختر یازده سالمو بینهایت دوست داره و هرگز نمیخواد ازدستمون بده واین دفعه خیلی خیلی قول داد که تمومش کرده و فقط میخواد که من بمونم منم عاشقش هستم ودیوانه وار دوسش دارم اما هرگز نمیتونم گذشته رو فراموش کنم و باخودم کنار بیام دارم دیوونه میشم از اظطراب و دلشوره و احساس حقارت نمیدونم چیکار کنم تورو خدا راهنماییم کنید دارم میمیرم
سلام خانم تنها اگه میگی شوهرت خیلی دوست داره پس چرا عاشق یکی دیگه شده بیخودی دلتو خوش نکن اگه عشقت باهاش بود اینکارو نمیکرد بنظرم این عشق نیست وقتی ۱۴ سال با کسی زندگی کنی وابستش میشی حتی با یه پرنده . ببین عزیزم من صد بار خیانت دیدم تجربم اینو میگه ظاهرا شوهرم خیلی دوستم داره ولی با این کاراش ثابت کرده اینا همش بلوفه مردا همه چیزا فدای هوس و غرایزشون میکنند اگه وابستگی عاطفی بهم دارند عاقبت زنیکه ولش نمیکنه تو هم هی نمیتونی وقت وبی وقت کنترلش کنی در ضمن هز کجا میفهمی با هم نیستند اگه میتونی بخاطر دخترت تحمل کنی بمون وگرنه اگه حمایت کننده داری طلاق بگیر من بخاطر دخترم دارم زندگی میکنم ولی روزی هزاران بار میمیرم!
سلام مونا جون ممنون از راهنماییت راست گفتی هفت ماه از اون زمان گذشته ولی شوهرم هنوز ولش نکرده چه ساده و احمق بودم که فکر میکردم بخاطر من از عشقش دست میکشه !!! حالا دیگه قلبم مثل یه تیکه سنگ سرد و بیروح شده دارم آتیش میگیرم نمیدونم چیکار کنم تو یه شهر کوچیک زندگی میکنم و از ترس آبرو و آینده دخترم مثل خر تو گل موندم تورو خدا بگین چیکار کنم دیگه عذرخواهی ها و قربون صدقه رفتنهاشم دیگه رومن تاثیری نداره
زنم بهم خیانت کرد بعد بخشیدمش بعد بارها و بارها در حال نماز خوندن دست رو قران میگذاشت و پشیمون میشد و گریه میکرد
اما باز شروع میکرد.
دو سال تکرار میکنه
خیانتش از کی بوده خدا میدونه
الان دیگه میخوام رسواش کنم
هرگز به گریه و قسم زن باور نکید.
نبخشید چون سو استفاده میکنن
حالم از این کلاه شرعی که سر خیانت گذاشتن بهم میخوره.بعد یازده سال زندگی.بیشتر از ده بار مچ شوهرمو گرفتم.۱۵میلیون پول بابت مهریه زنای صیغه ایشش خرج کردم.با پول پس اندازم اونارو میبرد مسافرت.جلوی چشام از تن و بدنشون و روابطشون تعریف میکنه.هم پشتیبان مالی دارم هم عاطفی که ازش جدا شم.ولی اگه دو روز نبینمش دیوونه میشم.الان که بچه دومم تو راهه یک شب بدون گریه نخوابیدم ولی همین که اعتراض میکنم میگه خلاف شرع که نکردم.چه کمبودی داری.کتکت زدم،خرجیتو ندادم،معتادم.حتی یکی از زنای صیغه ایش ازش حامله شد وقتی بچشو انداخت زنگ میزد خونمون که اره به فلانی بگو بیاد منو ببره دکتر حالم بده.نمیفهمم عدالت خدا کجاست.امثال من که با هزار امید و ارزو با اولین پسری که تو زندگیشون شناختن ازدواج کردن و همه عشق و جوونیشونو به پاش ریختن چرا مستحق همچین جنایتی هستن.یکسال هر هفته رفتم مشاوره خصوصی.گفت باید جدا شی.ولی با دوتا بچه چجوری اخه.کاش اون زنا ادمای درست و حسابی بودن.همشون با مظلوم نمایی میان جلو.یه مرد احمقی مث شوهر منم میخواد نقش سوپرمن بازی کنه.خیلی خسته و داغونم.اینارم نوشتم که یکم خالی شم…کاش انقد راحت اجازه طلاق صادر نمیشد که اینهمه زن بیوه تو جامعه باشه.زنایی که هر ترفندیو پیاده میکنن که مردارو خام کنن.نمیگم مردا مقصر نیستن.اونام ذاتشون خورده شیشه داره.ولی خیلی باید چشم و دل پاک باشن که جلو خودشونو بگیرن.خدا خودش کمکمون کنه.التماس دعا
یییییی
سلام من یه ساله که ازدواج کردم و چهار ساله که عقد کردم شوهرم خیلی مرد خوبی بود همه حاصر بودن سرش قسم بخورن اما دیروز چت کردنشو با یه دختر دیدم مردم دوباره زنده شدم اندازه بیست سال پیر شدم.انقد که گفت غلط کردم که حالم بد شد اما نمیتونم ببخشمش باورم نمیشه شوهر من اینکاره باشه خیلی درد داره خیلییییی
خیلی ممنون از سایت مفیدتون. لذت بردم
http://www.saleakhar.com/
http://termeakhar.com/
http://www.befarmacharge.ir/
امیدواریم بهترینها در انتظار شما باشد
خداهمه مارو هدایت کنه الخصوص همسر منو که به معنای واقعی سبزه مزبله بود….
تازه الانم هم میخوات مهریه واجرت المثل ونفقه هم بگیره وتازه طلبکار هم شده!!!!
ضمنا دیگه دلم نمیخواد ریختشو ببینم وکاملا تو شوکم… ریخت وقیافه کسی که براش میمردم ودراوج اعتماد بهم خیانت کرد دلم هم نمیاد نفرین کنم…خددددددددددددددددددداااااا
سلام دوستای عزیزمن ده سال ازدواج کردم بادوتابچه شوهرم خیلی دوست دارم ازشوهرم خیلی دروغ و خیلی خیانت دیدم ولی بخاطراین که هربار ابراز پشیمانی میکردمیبخشیدمش .فقط این میدونم خیانت نمیشه ریشه کن کرد مااگرزندگیمون دوست داریم باید تحمل کنیم چون مردکثیف هیچ وقت درست نمیشه من تمام راههاروپشت سرگذاشته جز جدایی رو
منم مث شماها طعم تلخ خیانت رو چشیدم ۲ روزه ک متوجه خیانت همسرم شدم و از وقتی فهمیدم پام رو از زندگیش کشیدم بیرون امیدوارم خداا بهم صبر بده بتونم تحمل کنم و خر نشم و دوباره به این رابطه مزخرف ادامه بدم
به نظر منم ادمی ک خیانت میکنه رو هیچ وقت نباید بخشید
چقدر دوسش داشتم خدایااااا چرا اخه حق من این نبود….. برام دعا کنین
امیدوارم خدا به همه ما صبر بده واقعا سخته
فاطمه جون برات دعا میکنم خدا صبرشو بهت بده
اما آیا بنظرت این بهترین کار بود؟؟؟؟
فاطمه جان این کارو نکن شوهرتو ول نکن بمون موی دماغشون بشو زجرشون بده همونطوری که تورو اذیت کردن می خوای دلت خنک بشه …
goore babashoon bayad andakhtesh door
فقط آرامش خودت اینا هیچ وقت آدم نمیشن.منم همینجورم ولی با دوتا بچه نمیتونم جدا بشم.ازخدا میخام بهت آرامش بده
سلام من عقدم و حس مى کنم و چند بار دیدم شوهرم با یک فامیلاى دورشون رابطه تلفنى داره و چند بار بهش تزکر دادم ولى باز تکرار شده و پیاماشو ازم پنهان مى کنه ولى رفتارش با من بد نشده چى کارکنم ازش جداشم یا مساله رو جدى نگیرم
حتما بزرگترها را در جریان بذار تا یکی مشکلتو حل کنه
باسلام ولا مردها رو نمیشه عوض کرد باید درمقابلشان ایستاد اگه تنها شدن بهتر به کارشون ادامه میدن ماخانوم ها وقتی بدبخت شدیم که اسلام به مرد حق ازدواج مجدد رو داد
منم تازه متوجه خیانت همسرم شدم.اون یک هفتس که با یه زن متاهل رابطه داره.از دیروز کارم شده گریه دارم دق میکنم.ازم معذرت خواهی کرده ولی نمیتونم ببخشمش.
زن من با اینکه تمام امکانات در اختیارش قرار دادم همه جوره بهش محبت کردم بارها بهم خیانت کرده بازم گذشت کردم ولی به زبون گفته توبه کرده خیلی دروغ میگه الان به کوچکترین کاراش شک دارم بخاطر بچه ام نمیتونم طلاقش بدم ولی این چه زندگیه اونموقع میگید مردها خیانتکارها بخدا الان قضیه برعکس شده
حیف مردی مثل شما که گیر همچین زنی گیرتون افتاده لیاقت این مدل زنها همون مردهای خیانکارن
سلام من نمیدونم چرا حرفامو نمیذارن همه ببینن این صدمین باره مینویسم.من ۶ماهه با هزارجور گریه والتماس خانواده هامونو راضی کردیم ما عاشق هم بودیم بعد ۴ماه متوجه شدم زنم سه ساله ساعت ناهاری باهمکارش رابطه داره اونم ساعت یک تا دو با یه مرد چهل پنج ساله.من ۲۷سالمه زنم ۲۵سال دارم دیوونه میشم.تازه متوجه شدم جمعه ها با یه مغازه دار رابطه داشته.به خدا شدم ۴۰کیلو خونه نشین شدم گوشیش دسته منه تا هفته اول روزی صدتا پیام از شماره هایه غریبه میومد.هردیقه از طریق لاین فیلمای سکسی میفرستادن.بعد یه درگیری حسابی تو چشای من نگاه کردو گفت نمیتونی طلاق بده برو.خدا از هرچی خیانت کاره نگذره چه مرد چه زن.تورو قرآن به اشتراک بزارید خواهش میکنم من بالای پنجاه بار نوشتم.
خدا کمکت کنه یکی از همین زنها مثل زن تو زندگی من رو خراب کرد و با شوهرم رابطه داشت حالا دیگه نمی تونم به شوهرم اعتماد کنم خدا آبروی همه ی زن های بد کار رو ببره تو رو خدا طلاقش بده
باسلام من ۷ماه عقدمه همسرمو خیلی دوستش دارم اما ی هفته پیش یکی از خواستگاری قبلم سر رام پیدا شد از شناس بد من همسرم دید منو به عنوان خیانتکار دیده که میخواد ازم جدا شه الان ی هفتس کارم شده گریه دارم میمیرم توروخدا دعا کنید
سلام,دوستان,شماهایی که بهتون خیانت شده,شاید این چند کلمه من بتونه بهتون کمک کنه,من یه مرد هستم هشت ساله ازدواج کردم,واگه خودستایی نباشه,از نگاه همه زنها,چهره فوق العاده ای دارم,زندگیم و خیلی دوست داشتم,تا اینکه یه زنی خودش و انداخت توو زندگی من,ویه شب که داشتم بهش پیام میدادم,خوابم میبره و همسرم گوشیو از دستم بر میداره و همه پیام ها رو میخونه,فقط اینو بهتون بگم,جهنم تووی اون لحظه ای که بیدار شدم برام اتیشش کمتر از اتیشی بود که توو وجود همسرم میدیدم,بچه ها,من اشتباه کرده بودم,به همسرم قول دادم,اونم ترکم نکرد,کنارم موند,منم اون عوضی و از زندگیم بیرون کردم,و الان چهار ساله که دارم کنار همسرم توو بهشت زندگی میکنم,شاید اگه همسرم ترکم میکرد الان نابود شده بودم,بچه ها به حرفهای چرند دیگران که میخوان زندگی شما رو بپاشونن توجه نکنید,به طرفتون فرصت بدید,ادمها اشتباه میکنن,البته اینم بگم,اگه خیانت یک بار دیگه تکرار بشه,اونوقت دیگه باید جدا شد,ولی یکبارو میشه بخشید و فراموش کرد,قدر مرد و زن زندگیتون و بدونید,یه لحظه خودتون و بزارید جای طرف مقابل,اگه شما خیانت کرده بودید,التماس نمیکردید که یکبار,فقط یکبار بهتون فرصت بده؟؟خواهش میکنم به حرفام فکر کنید
اگر خانمت یکبار به شما خیانت کنه می بخشیدش لطفا با صداقت پاسخ بده
سلام دوستان عزیز مطالبتان خیلی جالب بودوآموزنده ایشالا خدابهترینهاروبراتون رقم بزنه همسرمن من وخیلی دوست داره ولی خیلی زورگوس دلش نمیسوزه من خسته بشم بادوتابچه سرکارم میرم میگه زن باید توخونه کارکنه مردبیرون کلا ازدستش خسته شدم من شدم برده زندگی میترسم سرکشی کنم بره اگه راهنمایی کنین ممنونم
من سه چهار بار شوهرم بهم خیانت کرده یعنی با یکی تلفنی حرف میزده هر دفعه ام اتفاقی یا پ م موبایلش رو میدیدم یا دلیل قانع کننده هر وقت ام که میدونست من فهمیدم خواهش و التماس که ببخشمش و گریه و ابراز پشیمونی الان دوباره دو هفتس فهمیدم باز همون خیانت دوباره ازم خواسته ببخشمش و میگه منو دوس داره و پشیمونه باز موند تو خونه با بچه هام میگین چی کار کنم من
سلام عزیزم اگه همیشه باهاش مهربون بودی وکمبودی نداشته پس یعنی تنوع طلب شده وبایدکلا بزاریش کنارولی اگه باهاش بدرفتاری می کردی کمی بیشتربهش محبت کن بهش توجه کن ازصمیم قلبت،اگه ببینه دوستش داری شرمنده میشه زیادم سربه سرش نذاروتوکارش کنکاش نکن حساس ترمیشه باید راه حل عقلانی پیداکنی بادعواهیچی درست نمیشه براش نامه بنویس بگوتونامه جواب بده شایدبراش کم گذاشتی ایشالا مشکلت حل بشه براماهم دعاکن
سلام من بعد از ۲۰ سال زندگی مشترک فهمیدم شوهر م ی زنه بیوه رو صیغه کرده البته قبلا هم با کسی رابطه داشت ولی نه تا این حد تو مدتی که بازنه بود خیلی منو بچهها مو اذیت کرد منم نمی دانستم تا اینکه دعواشون شد با هم زنه به من زنگ زد ماجرا گفت خیلی باهاش کنار اومدم خیلی برای زندگی با هاش خون دل خوردم در عوض این طور جواب گرفتم بعد از اون دیگه نمیتونستم تحمل کنم روانی شدم البته به غلط کردن افتادخیلی باج داد که بمونم موندم ولی دانشگاه رفتم درس خوندم با معدل بالا لیسانس گرفتم اروم شدم ودیعه مثل سابق بهش وابسته نیستم دوست دارم ادامه تحصیل بدم کار کنم بچه ها که رفتند منم برم تنها برای خودم زندگی کنم
۴سال دارم زندگی میکنم شوهرم ۴بار خیانت کرده فقط دلسوز یک دختر شده از دوران نامزدی تا الان بارها گیرش انداختم و گفت ببخشیدبازم رفت سراغش بهش مشکوک شدم همش اصرار داشت عکس تکی بگیرد تا اینکه سر وقت لاین رفتم تمام عکس حتی خودم برای دختره فرستاده بود خواستم تنهاش بزارم کلی اصرار و وعده حالا زده زیرش خطش رو عوض نمی کنه بدبختی من فقط اینه خیلی دوسش دارم به دختره اس دادم نفرینش کردم با شوهرم نمیدونم چیکار کنم خیلی خودش خانواده اش بهم بدی کردن وبه خاطرش تمام سختی زندگدشو تحمل کردم حالا دل به حال خودم میسوزه من بدبخت چقدر به خاطرش کوتاه اومدم بخشیدمش فقط سادگیم
با سلام
تو رو خدا کمکم کنید
من یک معلم هستم و خدایی هیچ چیزی تو زندگی کم ندارم.در دوران نامزدی خانمم یک بار بهم خیانت کرد و من چون بچه سال بود او را بخشیدم ولی وقتی برادرش قضیه رو فهمید خانمم دست به خودکشی زد و تا حد مرگ هم رفت-متاسفانه بعد از گذشت یکسال از این قضیه حالا که ۳ماه هم از ازدواجمون میگذره متوجه شدم که خانمم دوباره با همان پسر مجرد رابطه داره – اولش که بهش گفتم انکار کرد ولی زمانی که با پرینت تلفنش براش ثابت کردم قبول کرد که فقط باهم بیرون میرفتن واز رابطه جنسی خبری نبوده و به عنوان قهر ۴ ماه هست که رفته خونه باباش-و به من میگه که من نمیتونم اون پسر رو ترک کنم-و گفته که اگه پدرم از این موضوع با خبر بشه من خودکشی میکنم- خواهشا هرکی میتونه کمکم کنه بخدا دیگه ۳ چها ماه هست که شب و روز ندارم
سلام
چند جلسه با یک مشاور و روانشناس خانواده داشته باشین تا بهترین راهکار را در اختیار شما قرار دهد و بدون فکر و از روی عصبانیت کاری نکنید. با راهنمایی مشاور حتما با خانواده اش در جریان بگذارید و بی گدار به آب نزنید
برادره من طلاقش بده خودتو راحت کن اون زن لیاقت عشق شما رو نداره چون دلش با کس دیگه هست.اگه شما وظایفت رو در مقابل همسرت درست انجام دادی طلاقش بده و واگذارش کن به خدا توکلت به خدا باشه مطمئن باش چوب این کارشو میخوره و با اون پسره اشغال خوشبخت نمیشه.من خودذم تو یکسالو نیم زندگیم پنج بار خیانت از شوهرم دیدم اخرین بار خواستم واسه همیشه برم اما نذاشت سرشو کوبید به دیوار خون اومد و میله برداشت کوبید تو سرش و جند دلحظه بیهوش شد خیلی دوسش دارم بلند شد گریه و التماسم کرد نذاشت برمو منم از زندگی با شک و خیانت خسته شدم دوسدارم بمیرم اما جدا نشم.مشاور یادت نره
منم مث شما معلمم بعنوان یه زن میدونم که اگه کس دیگه ای را دوست داره پس نمیتونه با شما بمونه با یک بزرگتر مشورت کن و مراحل طلاق را انجام بده عشق یکطرفه به هیج جا راهی نداره اون هیچوقت نمیتونه باتو باشه بذار بره
شوهرم با زن برادرم بهم خیانت کرد دو سال پیش نتونستم فراموش کنم شما بودید چی کار میوردید
شمایی که خیا نت کردین لعنت خدا بر هردوتون
من هفت ماهه حاملم دو روز پیش یه دختری عکسای خودشو با شوهرم تو ویلامون فرستاد واسم خیلی حالم بده، نمیدونم چیکار کنم، طفلک پسرم همش دارم گریه میکنم نمیدونم باید چیکار کنم، عکسا یه لحظه هم از جلو چشمم نمیره، اگه پسرم نبود میدونستم چیکار کنم ولی الان نمیدونم چیکار کنم آینده ی پسرم در میونه، من در تمامه زندگیم بهش وفادار بودم
حتما با یک بزرگتر و یا مشاور صحبت کن و راهی مطمین را انتخاب کن که این قضیه کات بشه و شماهم ببخشش و باهاش زندگی کن اول مطمین شودوستت داره یا نه
سلام واقعا ادم از اینجور زندگی کردن زود خسته میشه ان شاالله خدا ب ادم صبر بدخ
شوهره منم به من خیانت کرد عاشقش بودم آخه چرا
شوهر منم بهم خیانت کرده روز سالگرد ازدواجمون فهمیدم یک سال ازدواج کردیم
خدا لعنتشون کنه منم مثه بعضیاتون بدبخت شدم منم طعم خیانتو چشیدم حال روحیم هیچ خوب نیست دیگه هیچ هدفی هیچ ارامشی تو ذهنم پیدا نمیشه لطفا برام دعا کنین.
دوستان من یه مرد هستم که یه پسر دارم زنم چنتد بار بهم خیانت کرده, خانومایی که بچه دارن طلاق نگیرید. یه روزی اصلاح میشن اینگونه مردا, جامعه ما با خیانت مرد کنار میاد , اونی که قابل گذشت نیست خیانت زنه, ,چون من این درد رو دارم تحمل میکنم. همش میگه ببخشمش ولی چندمین بارششه.. دوس ندارم پسرم بی مادر شه. از یکطرف غرور خودم از یک طرف بی مادر شدن پسرم مانع تصمیم گیری درستمه. ازدواج دوممه. روم نمیشه اسم طلاق برای بار دوم رو اسمم باشه. باور کنید اثر خیانت برای مرد و زن یکنواخت و همسان نیست. ز زن اگر خیانت کنه راه برگشت خیلی سخته, مال مرد با یه توبه حله البته تو فرهنگ کشور ما. اون بچه چه گناهی کرده این وسط.
من و همسرم حدود ١٠ سال پیش ازدواج کردیم و هر دو دوست دانشگاهی بودیم و زمان ازدواج کم سن و سال … بعد از چند سال اشتباهی مرتکب شدم و بهش خیانت کردم و بعد از کلی بالا و پایین مثلا منو بخشید و ادامه زندگیمون … بعد از مدتی خدا دختری به ما عطا کرد و زندگی مالیمون هم خیلی بهتر از قبل شد . همه گونه امکانات و .. براش فراهم کردم و ناگفته نماند که شرایط مالی و اجتماعی و فرهنگی خانواده من از خانواده همسرم بالاتره .. چند وقتی هست که بعد از چند تا اس ام اس ناشناس کمی به اون شک کردم و صداش رو در زمان غیبت خودم ضبط کردم و متوجه شدم که با یکی از آشناهای دور خود من در ارتباطه .. شخص مورد نظررو میشناسم و از شواهد امر برمیاد که دلبستش شده .. قصد نهاییم جدا شدنه ازش چون نمیتونم با موضوع کنار بیام و ببخشمش اما خیلی نگران دختر ناز ٢/۵ سالم هستم . کمی کمک فکری لازم دارم …
برو به زندگیت برس ولش کن
من دیشب فهمیدم شوهرم که با تمام وجودم دوستش داشتم بهم خیانت کرده.۲۲ سالمه تجربه ندارم دیشبکلی با هم بحثمون شد.نمیدونم چه راهی درسته چه راهی غلط!
سلام شوهرم سالهاست بهم خیانت میکنه ولی همیشه انکار میکنه حتی تو پرسو جوهام متوجه شدم عقد موقت ۳ ساله شدن ولی بهش نگفتم چون بازم انکار میکنه دلیل اینهمه انکار چیه نمیدونم برم دنبالش و همه چی را روردرو بهش ثایت کنم که البته توان اینکارو ندارم یا بهش فرصت بدم تا پشیمون بشه و به زندگی خودش برگرده ؟؟ خیلی مستاصل ام خیلی افسرده و غمگینم چیکار کنم؟/// یه دختر ۷ ساله هم دارم که عتشق پدرشه
سلام اگه مردی سالها به زنش خیانت کنه و همیشه منکر بشه ایا حقش هست که زنم بهش خیانت کنه یانه؟ چرانه چون زنه؟؟؟ چرا مرد خیانت کنه ولی زن نکنه مگه قلب زنها قلب نیست مگه احساستشون مهم نیست مگه خورد شدن غرورشون مهم نیست حق مردای این چنینی چیه؟ منتظر بشینیم تا خدا عذابشون بده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چرا انکار میکنن یعنی انقد موذین یا میخوان دروغ بگن یا روشون نمیشه یا………؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!
زندگی من از زمانی آغاز شد که به خواستگاری همسرم رفتم البته صادقانه بگویم آنها مرا دیده و پسندیده بودند و توسط دوست مشترکمان مراحل آشنایی و خواستگاری را مهیا کردند .من که جوانی ۲۶ ساله بودم وتا آنزمان با هیچ جنس مخالفی صحبت نکرده بودم ( صحبت هایی که درشرایط سنی میان دختر و پسرردو بدل میشود ) بنا به عقایدم . پس همسرم بیک باره همه کسم شد دوستم شد و شریک زندگی و محرم رازم گویا روزگار تحمل خوشبختی ما رو نداشت . عشق و علاقه و احترام متقابل بین من و همسرم زبانزده عام و خاص بود تا اینکه سیزدهمین سال زندگی مشترکمان نحثی ۱۳ ما رو گرفت . من که از نظرمالی وضعیت خوبی داشتم از نظر شرایط کاری نیز چه موقعیت شغلی و … مدام از دست بزرگان کشور لوح تقدیر و مدال میگرفتم و از حقوق خوبی برخورداربودم البته با هم فکری خانمم صاحب ۲ آپارتمان یکی در همدان و دیگری در شیراز شدیم ماشین لوکس و …… ماحصل ازدواجمان یک فرزند دختر ۱۶ ساله هست که بسیار با ادب و آرومی میباشد . طبق ساعات کار روزانه از محل کار به منزل برگشتم که متوجه شدم همسرم مجله بدست نشسته ولی با گوشی موبایل کار می کند روز مرد نزدیک بود بخیالم داره برای روز مرد برنامه ریزی می کنه چند روز به این منوال گذشت روزمرد هم رسید ولی باز میدیدم مجله بدست در کنج اطاق خواب با موبایل اس بازی میکنه مشکوک شدم آروم آروم رفتم جلو از درز در نگاهی به اطاق انداختم دیدم گوشی دومی در کاره و زیر تشک تخت مخفی کرده با فراهم شدن زمان مناسب گوشی موبایل رو از زیر تخت بیرون آوردم تمام بدنم میلرزید دست خودم نبود نفسام به شمارش افتاده بودند سرانجان گوشی رو روشن کردم باورکنید چیزی رو که میدیدم باورم نمی شد همسرم کسی که من بواسطه نداشتن پدر و مادر برایش پدر ، مادر, خواهر , برادر , دوست و همسرش بودم برای یک مرد غریبه در یک شهر بسیار دور از محل زندگیمان مطالب عاشقانه نوشته و منو پدرش و پسرمان را برادرش معرفی کرده بود , تما م دنیا دور سرم چرخید همسرم رو صدا زدم با دیدن گوشی موبال شوکه شد ال سی دی گوشی رو خرد کرد ولی اصل مطلب نوشته هایی بود که در ذهنم نقش بسته بودند با منطق دلیل کارش رو جویا شدم دلایل واهی و پوچ تحویلم داد و ابراز می کرد فقط قصدم سرگرمی بوده ….. بحث نسبتآ شدیدی بینمان در گرفت که بخاطر فرزندمان کوتاه آمدم پس از چند ماه نیمه های شب متوجه شدم همسرم در آشپزخانه مشغول صحبت کردن هست آهسته بسمت آشپزخانه رفتم که متوجه شدم با شخص دیگری در حال گفتگوی عاشقانه هست خلاصه کارمان به طلاق انجامید که با وصادت نزدیکان و باز بخاطر فرزندمان رجوع نمودیم در طول پنج سال چندین گوشی و سیم کارت های مختلف از ایشان گرفتم که گوشی آخری علاوه بر اس ام اس های بسیار سکسی و …. از خودشان در زمان … عکس گرفته بودند از خدا مرگ خودم رو التماس میکردم چیزی رو که میدیدم و می خوندم باورم نمیشد . همسرم چند سال با یک مرد دانشجو رابطه نا مشروع داشته و حتی نقشه قتل منو کشیده بودند . کی باورش میشد منی که از سن هیجده سالگی که یتیم نوازی کردم بهش بها داردم و همه چیز براش محیا کردم در زمانهایی که ماموریت میرفتم او ن بغیل کسی دیگه میخوابیده و … شرم از بیان جزئیات دارم با تکرار گناهشان و خونریزی شدیدی که همسرم پیدا کرده بود و رنگ باختنش زمانی که من متوجه خونریزی شدم شک من رو بیشتر کرد از پزشک زنان که رفته بود وضعیت همسرم رو جویا شدم که متوجه شدم سقط جنین کرده من که نزدیک ۴ ماه بود با همسرم هم بستر نشده بودم بخاطر همسرم که مدام می گفت از نظر روحی حال خوبی ندارم . پس چطور ممکن بود بچه سقط کنه همین موضوع باعث شد تا با یک نقشه سر از کارش دربیاورم که دیدن آخرین گوشی که از او گرفتم با بیشرمترین و ننگ ترین صحنه ها روبرو شدم . یعنی خیانت (زنای محصنه ) مجددآ طلاق گرفتیم و من بعنوان مهریه آپارتمان شیراز رو بنام ایشان زدم . پس از چند روز با اس ام اس و تماس و فرستادن عکس ابراز ندا مت و پشیمانی وتوبه میکند که از سوی من امکان پذیر نیست . دلایل نوشتن متن فوق فقط یک چیز است و اون اینکه چگونه از ایشان نفرت پیدا کنم با وجود بیشرمی ها و خیانت باور بفرماید در ته قلبم هیچ گاه خواستار درماندگی و بیچارگی او رور ندارم که همین امر باعث نابودی خودم شده روز و شب گریه و فکرو خیال شده کارم تورو بخدا کمکم کنید بتونم راحت تر با این مسئله کنار بیام . بازم ممنون
سلام حیف شما که همچین همسری نصیبتان شده شما حجت را در حقش تمام کردید هر بلایی سرش بیاد حقشه نگران نباشید خدا خودش بهترین خانم ها رو سر ر راهتون قرار میده تا بهترین همسر رو برگزینی با این کار محبت و علاقه و عشق همسرتان کم کم خاطرات همسر خیانت کارتون از بین میبره و از زندگی جدیدی که تشکیل میدید انشالله شادمانی و سلامتی نصیبتان می گردد . شوهر من هم بهم خیانت کرد اکثر آقایون خیانت می کنند با خانم هایی که از نظر ایمان و یا مالی در وضع بسیار بسیار ضعیفی که بخاطر فرزندشان و تن به این کار میدهند نه همسر شما که شهوت رو با مرد ی دیگه جایگزین جبران محبت شما کرده
برا در عزیزم ازمن دلگیر نشو اما نهایت حماقته که حتی لحظه ای به این هرزه ی بی چشم رو فکر کنی،، این هرزه کثیف که شرمم میاد اسمشوزن بذارم لیاقت فرشته ای آون شما برادرخوبم رو نداره،،،این انگلو ازذهنت بیرون کن خدا اونی که لایقته سرراهت میذاره،،،
حتی اگه بعدا اصلا هم خیانت نکنه آغوش پاک شما قداست واحترامش بیش ازینهاست که باهمچین عفریته ای به نجاست کشیده شه
اون به خودش ظلم کرده وبی لیاقتی وروح بی نهایت پست وپراز رزالتشو نشون داده،
وشما خوشحال باش داداشی که نجات پیداکردی از جهنم وجود این شیطانه
حقش بود سنگسارش می کردی با وجود یه دختر ۱۶ ساله شرم نداشت من اگه جای شما بودم خودم تیکه تیکه میکردم
من ۱۴ ساله ازدواج کردم شوهرم دست بزن داره اصلا خرجی نمی ده با سیلی صورت ۲ تا بچم رو سرغ نگهه میدارم معتاد هم هست ولی با وجودی که از نظر ظاهری بسیار زیبا میباشم ولی هیچ وقت حاضر نیستم فکرشم بکنم خدا اونروز رو نیاره عذاب وجدان آدم رو نابود میکنه چطور ممکنه با وجود همسر بری با یک غریبه همبستر بشی و بعد بری پیش همسر رسمیت تظاهر به عشق و دوست داشتن کنی
سلام من هشت سال ازدواج کردم دوتاپسردارم حدوددوسال پیش فهمیدم شوهرم بهم خیانت کرده که رابطشون بصورت تلفنی بوده به مدت یکسال خیلی حالم بدشداماموندم توی این دوسال خیلی سعی کرده جبران کنه امامن حالم بد عصبی ام وبه شدت افسرده شدم کمکم کنید
سلام منم دو ساله که با مردی که ۲۰سال از خودم بزرگتر بود و قبلا دو تا زن طلاق داده بودو کلی صیغه تی داشته ازدواج کردم اول ازدواجم همه چیو برام تعریف کرد منم فکر کردم ادم قابل اعتمادیه و تا حالام اگه نتونسته زندگی خوبی داشته باشه دلیلش دیگران بودن خیلی عاشقش بودم هیوی واسش کم نذاشتم اما ۱۰روز از ازدواجم گذشته بود بهم خیانت کرد یه زن رو اورده بود تو خونه و رابطه جنسی داشتن خیلی داغون شدم الان که ۲۵سالمه قیافم مثه ی زن ۴۰ سالش هیچی واسه شوهرم کم نذاشتم اما بارها و باره بخشیدم و خیانت کرد نمیتونستم طلاق بگیرم چون ازدواجم به اجبار خودم بود حتی نمیتونم به خونوادم حرفی بزنم تا حالا ۳بار بخاطر کاراش خودکشی کردم اما اصلا انگار مزه منم واسش تموم شده خسته شدم بخدااااا
اما اخر بار که خیانت کرد قسم خوردم که مثله خودش باهاش رفتار کنم الان کاری به کارش ندارم با وجود اینکه منم بهش خیانت میکنم اما ارومم نمیکنه دوس داشتم میتونستم بهش بگم که منم میتونم بهت خیانت کنم بفهم که زن هم اگه بخواد خیلی میتونه از مرد لاشی تر شه اگه مردا میگن صیفه حق مرده باید بگم همین صیغه باعث میشه زندگی از هم بپاشه اگه حق مرده بدونید حق زنم هست صیغه شه و من خودم الان ۴تا شوهر صیغه ایی دارم قابل توجه اقایونی که از اسلام حقوق تساوی زن رو پایمال میکنن ما زناها باید خودمون حقمونو بگیریم
سلام من ۴ ساله ازدواج کردم از همون ماههای اول همسرم بهم خیانت میکنه و وقتی دستشو رو میکنم تا یه مدت خوب میشه ولی دوباره شروع میکنه اون تنوع طلب و رفیق بازه. چون درس میخونم فعلا بچه نداریم .دلم شکسته افسرده شدم . لطفا بگید چیکارکنم؟
آقای داغون شده، شما می گید دختر ۱۶ ساله داریدوسال ۱۳ ازدواجتونه……! به هر حال اون زن باید بمی ره
من بعد از پنج سال که از ازدواجمون گذشته تازه فهمیدم دختری که فکر می کردم آفتاب و مهتاب ندیده قبل ازدواج با من نامزد و دوست پسر متعدد داشته که از ایمیلایی که براشون می فرستاده و مطالبش متوجه این روابط شدم به شدت اعصابم به هم ریخته طوری که احساس می کنم کلاه بزرگی سرم رفته و تمامی تصوراتم از او و زندگی خراب شده هنوز چیزی به او نگفتم نمی دانم چکار کنم یک بچهدیکو نیم ساله هم دارم
اگه وظایفش را انجام میده و چیز مشکوکی ندیدین به روش نیارید آیا شما همه چی را به همسرتون گفتید که همچین توقعی از او دارید.
مسایل قبل از ازدواج را قاطی زندگی بعد از ازدواج نکنید, با چند تا ایمیل و اس زندگی رو خراب نکنید
سلام دوستان من هشت سال که با همسرم ازدواج کردم ۱ سال بود که رفتارهای مشکوک ازش میدیدم ولی نمیتونستم ثابت کنم به خاطر همین سکوت میکردم تا یک روز خودش اعتراف کرد که زنی رو صیغه کرده و ۱ سالم هست که باهاش زندگی میکنه و خیلی وقته که پشیمون ولی از ترس اینکه اون زن به سراغ من بیاد و همه چی رو بهم بگه نمیتونسته رهاش کنه و حالا با التماس از من میخواد که ببخشمش ومیگه تازه فهمیدم که تو چه فرشته ای بودی یه دختر ۴ ساله هم دارم که با زبون شیرین بچگیش به گفته خود همسرم اونو به زندگی برگردونده نمیدونم ببخشمش یا…خیلی ناراحتم لطفا کمکم کنید
سلام من خانمی ۲۲ساله هستم ۴ساله که عقد کردم ولی به دلیل مشکلات مالی هنوز نتوانستیم سرخانه زندگی برویم من فوق العاده همسرم را دوست دارم باوجود تمام مشکلات امید زندگی بااو به من انرژی زندگی میداد چندماه پیش ازسر بیکاری ودوری از همسرم (محل زندگی ما دوشهرمتفاوت است وقرار بود بعداز ازدواج درشهرایشان ساکن شویم)وارد گروهی درلاین شدم که خیلی راحت حرف میزدن وشوخی میکردن کم کم برام جالب بود از بیکاری خلاص شده بودم پسری که درآن گروه بود مدام به من پیام خصوصی میداد وابراز علاقه میکرد اولش جوابش را نمیدادم بعداز مدتی متوجه شدم بادختران زیادی چت میکند وبعداز وابستگی آنهارا رها میکند یکی از آن دخترها ضربه عاطفی شدیدی خورده بود لازم به ذکراست که شهرهای همه اعضای گروه بامن فاصله زیادی داشت مم شیطون رفت تو جلدم که بااین آقا چت کنم خدامراببخشد تاهم خودم سرگرم شوم هم بعدازاینکه به من وابسته شد ولش کنم واینجوری انتقام بگیرم اصلا متوجه کارم نبودم بااینکه اهل نمازوروزه وعفت هستم اصلا متوجه نبودم چه گناه بزرگی مرتکب میشم این آقا توچت خیلی حرفای عاطفی وگاهی بدترمیزد منم برای اینکه کم نیارم واعتمادشوجلب کنم جوابشو میدادم میدونم اینا توجیه گناه بزرگ منه ولی باورکنید دست خودم نبود من ازابتدا توی گروه نگفته بودم که متاهلم بخاطرهمین مجبوربودم برای ول کردن اون بهونه ای جورکنم بخدا خودمم ازکارخودم خسته وناراحت بودم ولی متل آدم معتاد شده بودم حسی بهش نداشتم وتومحبت ورابطه برای همسرم کم نمیذاشتم بهش گفتم برام خواستگار اومده دارم ازدواج میکنم باید رابطمونو قطع کنیم چت کردنمون خیلی کمترشده بود درحد چند پیام یک بار که ازقضا بعدازخیلی وقت چندحرف عاطفی زده بودم واون یک پیام بد فرستاده بود همسرم ازگوشی من اونهارو خوند خیلی شاکی شد درمنزل پدرم منو کتک زد ورفت فعلا به گفته مشاور باهم حرف نزدیم تاآروم تر شود مراخیلی دوست داشت گفته یک هزارم احتمال خیانت ازجانبش را نمیدادم خیلی ازم عصبانیست وحالش بده میگه نمیتونه تصمیم بگیره درصورتیکه خدا میداند من قصد خیانت نداشتم من بچگی کردم حماقت کردم وسوسه شدم سرهمه نمازهایم گریه میکنم که خدا مرا ببخشد من تااین سن تمام سعیمو کردم پاک بمونم ولی بخدا شیطون توجلدم بود نفهمیدم آیا خدا منو میبخشه؟
همسرم باورنمیکنه که حرفای من به اون آقا دروغ بوده وهیچ حسی به اون ندارم خیلی ناراحته هنوز تصمیم به طلاق نگرفته شاهد من فقط خداست که از نیت من وحال الان من وشدت غصه وپشیمونیم خبرداره خیلی دوسش دارم نمیخوام ازدستش بدم حاضرم باشرایط سخت باهاش زندگی کنم چیکارکنم که حرفامو باور کنه که هیچ حسی به اون نداشتم وهنوز جونمو برای همسرم حاضرم بدم چی بهش بگم که بهم فرصت جبران بده خواهش میکنم راهنماییم کنید وبرام دعا کنید که خدا وهمسرم مرا ببخشند وبهم فرصت جبران بدهند.ممنونم
من و همسرم وقتی ازدواج کردیم من دانشجوی فوق لیسانس بود و اون لیسانس داشت و شاغل بود بعد از اتمام درسم من هم سرکار رفتم و هر چه که در می اوردم با رضایت تقدیم همسرم می کردم . کم کم پروژه هم میگرفتم که کمک بیشتری کنم چون همسرم اصلا پشتوانه مالی نداشت.ولی من گله ای نداشتم چون فکر میکردم مرد مومن و با اخلاقی است. بعدا ز ۴ سال صاحب یک بچه های دوقلویم شدم که به پیشنهاد همسرم به خانواده ام سپردم تا شغلم را از دست ندهم . بعدا دکترا گرفتم و شغل بسیار خوبی پیدا کردم . ولی شوهرم اصلا دوست نداشت با اقوامم ارتباط داشته باشم و پیش اقوام خودش هم با من مثل آدمهای خیلی پایینتر از خودش رفتار می کرد . کم کم اقوامم در مورد رفتارش به من تذکر می دادند و من دچار آشفتگی میشدم چون نمی توانستم تغییری ایجاد کند و برای اینکه آبروریزی نکند باید درست مثل یک زن سنتی صد سال پیش رفتار می کردم .کنارش می نشستم و مرتب ازش پذیرایی می کردم تا چیزی بهش برنخورد و ناراحت نشود بچه هایم بزرگ شدند و شروع به اعتراض به رفتارهایش کردند. کار من مدتها شده فقط ایجاد تعادل برای جلوگیری از جنگ همیشگی در خانه . دیگر برایم اعصاب نمانده .حالا وضع مالی مان خوب است و لی دلم اصلا خوش نیست.می دانستم که به شعر علاقمند است و پیگیری میکند ولی اصلا حساسیتی نداشتم چند وقت پیش اتفاقی بجای ایمیلیم وارد ایمیلش شدم در حالی که اصلا فکر خاصی نداشتم فقط بخاطر کنجکاوی وارد ایمیلهایش شدم و با کمال تعجب از ارتباطات فراوانش با زنان مختلف پی بردم که در مورد عکس و نامه ی فدایت شوم و صحبت از دادن زمان برای گذراندن اوقات شاد با طرف مقابل شده بود و من با کمال ناباوری بارها و بارها نامه را خواندم و در حالیکه انگار چیزی به سرم خورده باشد نامه و عکس زن را برداشتم و روی دسکتاپ همسرم گذاشتم تا بعد از دیده شدن توسطش توضیحات را بشنوم و بچه ها را به کلاس بردم . وقتی برگشتم در حالیکه اصلا عین خیالش نبود پرسیدم هیچی نمی گی و او گفت تو حق نداشتی وارد میل من شوی . منم گفتی اصلا ناراحت نیستی .گفت نه به هر که میخوای بگو من کاری نکردم که توضیح بدم. مشکل تو اینست که با وجود تحصیلاتت مثل داعش دگمی و اصلا درکی از آب نداری تا من تشنگی را برات معنی کنم. تو نمی دونی مردای مردم چکار میکنند که به من میگی خائن. من کلی حرف زدم که خیانت از نظر افراد مختلف متفاوت است و این کار تو خیانت به من است. د کمال خونسردی گفت این آدمی هست که من می توانم ۷ ساعت باهاش حرف بزنم و خسته نشوم با تو یک ساعتم نمیشود حرف زد. باز م من از رو نرفتم و پرسیدم از کجا می دونی زندگی واقعی در کنار این شخص بهتر از من است؟ چرا با یک زن متاهل رابطه داری؟ گفت کاملا متاهل با همسرش مشکل دارد و در شرف طلاق است . ببخشید خیلی حرف زدم اما واقعا نمیدانم باید چکار کنم خواهش میکنم راهنمایی ام کنید که درست عمل کنم.
نازنین خانم مشکل شما اینه که شوهرتون فکر کرده از دماغ فیل افتاده الانم با شست روشنفکری می خواد خیانت کنه من بودم پدر پدرجدشو می اوردم جلو چشمش
شما که خداروشکرتحصیلات وپشتوانه مالی ودرآمد داری باید حساب شده تنبیه ش کنی وبهش بفهمونی که خودشم گل بی عیب نیست وایرادای زیادی داره که شما بخاطر عشقی که بهش دارید درذهنتون کمرنگش کرده ،،ویکی ازعیوبش اینکه یک زن متاهل که خائن ودروغگوست(نسبت به همسرش) رو به شما گل زندگیش ترجیح میده
پس زرنگ باش وبراش شرایط بذار وفرصت توضیح وجبران خیانتش ،،،اگر درصدد جبران وپشیمونی نبود ازین مسئله ساده نگذر که باگذشتن ازین مسئله اون رو به خیانت بزرگتر سوق میدی و حق بجانب وبی شرم تر میشه ،،،،
موفق باشی عزیزم
الحق که باتوصیفتی که کردی زن بی نظیری هستی فقط کمی سیاستمدارانه تر رفتار کن
دلیلش چیه خواهش میکنم بگید.من سواد درستی ندارم.
دوستان منم ۲۵سالمه
منم از شوهرم که عشقه اولو آخرمه خیانت دیدم آره خیلی وحشتناکه
ولی تورو خدا بیاید ببینیم ما کجا کم گذاشتیم؟؟؟
سلام من دختری ۱۷ ساله هستم شایدسنم کم باشه ولی ی مشکل بزرگ دارم.مادرمن به پدرم خیانت میکنه ومن ۴ ساله اینومیدونم ولی جرات ندارم به پدرم بگم اوایل فکرمیکردم شاید همکاراش یا کارفرماش باشه ولی دیدم خیلی صمیمی تر از یه همکار هستن.چندبارگشیشوچک کردم وشماره های ناشناس دیدم بعدکه فهمید شماره هاروبااسم دوستاش ذخیره کرد منم شماره هاروبرداشتمو زنگ زدم دیدم مرد هستن خیلی افسرده شدم طوری که پدرم میگه تو اون مژگان چندسال پیش نیستی حتی درس هامم ضعیف شده یادم معدلم زیرهجده ونیم نمیشد ولی حالا به ۱۴ رسیده.خلاصه تااینکه یه روز به یکی از دوس پسراش زنگ زدم مونفرینش کردم اصلا دست خودم نبود بعدنشستم وزدم زیرگریه تمام بدنم میلرزید.خواهراوبرادرم خیلی تعجب کرده بودن.بهشون گفتم چیزی نیس دلم گرفته اونام بیخیال شدن.بعداز ظهر مادرم اومد و منو کتک زد وگفت چرا به کارفرمام زنگ زدی؟من گفتم اون ک گفت منو نمیشناسه چطورفهمید دختر توام؟خلاصه شب به فکر خودکشی افتام وچندتاقرص خوردم حالم بدشده بودومنوبردن بیمارستان.به پدرم غیرمستقیم گفتم ولی دعوام کرد.حتی مادرم خواست منوبکشه.فکرشم نمیکردم من که بچشم باهام همچین رفتاری بکنه.هرشب گریه شده کارم.ایناروکه میگم مدرکم داشتم و دارم البته مادرم بیشترشونو از بین برده ولی بازم مدرک دارم که اون خبری نداره ازشون.خیلی حالم بده حتی باخدای خودم قهرکردم گفتم تا دستشون رو نشه دوست ندارم ولی پشیمون شدم چندوقت بود دیگه قرآن نمیخوندم ولی این دوسه شب که دوباره قرآن میخونم پی بردم که خدا همیشه باهام هست و جواب این خیانت و بی محبتی های مادرمو نسبت به ما میده خیلی سرنماز گریه کردم خیلی توشب های محرم زجه زدم که خدایاخودت همه چیو درست کن ولی تا الان که ۴ سال میگذره چیزی نشده ولی بازم امیدوارم و به خدا توکل میکنم تا مشکلموحل کنه.
من مادرموخیلی دوست دارم ولی نمیتونم ببخشمش.من دختربزرگم و خواهرم یه سال از من کوچیکتره.الان دوساله ک میدونه بهش گفتم چون اگه نمیگفتم مطمینم خفه میشدم لی پشیمونم چون رفتم پیش مشاورمدرسمون گفت نباید میگفتی گفت ای کاش زود تر میومدی پیش من تاکمکت کنم.مادرم اجازه نمیده برم بیرون پیش مشاورنمیدونم چرا.شایدظاهراببخشم ولی دلمو نمیتونم صاف کنم به خاطر دعواهایی که میکنه به خاطر رفتار سردی که باپدرم و ماداره به خاطر گریه های خواهرم نمیتونم ببخشمش
منم زنم بهم خیانت کرد…مچشو بگرفتم با یکی…
من هیچوقت نتونستم خیانت رو هضم کنم،،،فقط میتونم اینو بگم دور شدن آدما نسبت به هم حفره های کوچک زندگی تبدیل به چاه عمیقی میشه که دو طرف رو میکشه تو خودش و غرقشون میکنه…خود بزرگ بینی بزرگترین گناهه
سلام من ۱۶ ساله ازدواج کردم و عین ۱۶ سالش شوهرم ب من خیانت کرده اصلا نمیدونم واسه چی اومد سراغ من. من الان ی دختر و ی پسر دارم ک همه زندگی من هستن.اوایل ک چ عرض کنم تا حدود ۴ سال پیش دائم بهش میگفتم زیر بار ک نمیرفت هیچ من و گاهی اوقات بچه ها رو هم میزد دیدم ک این ادمی نیست ک بخای باهاش طرف بشی خودمو یعنی طرز فکرمو عوض کردم ودیگه اصلا کار ب کارش نداشتم و ندارم فقط شده واسم بابای بچه هام و ی عابر بانک
اینو بگم اگه الان با ده تا زن هم ببینمش اصلا واسم مهم نیست البته پیش دیگران ظاهر و حفظ میکنم ولی دیگه واسم ارزش نداره
ابنطوری اعصاب خودمو و بچه هام اروم تره
مردی که زنش بهش خیانت میکنه مطمئن باشین آدم عوضیه و تو زندگیش خیلی کم گذاشته و اما در مورد مردها باید بگم همشون جنسشون جلبه یکی کمتر یکی بیشتر اما مردها اصلا قابل اعتماد نیستن فرصتش پیش بیاد خیانت میکنن و حق مسلم خودشون میدونن
منم یه فرد خیانت دیده ام با یه بچه یکساله حدود پنج ساله دارم زندگی میکنم تازه فهمیدم شوهرم بهم خیانت کرده من حدود ده روزه اونا بخشیدم ولی از بعد میترسم نکنه این کارا تکرار کنه نکنه به دهنش مزه کرده باشه ولی خودش میگه دیگه ایو کاررا نمیکنم بهش اشلا اعتماد ندارم اما به روش نمیارم چون فکر میکنم بی اعتمادی ضربه میزنه بهش میخوام ازش حق طلاق بگیرم اما امروز وفردا میکنهمیگه تعهد میدم اما هنوز از هیچی خبری نی کمکم کنید
ﺳﻼﻡ
یه سالی بود به زنم شک داشتم اما هرچی میگفتم انکار می کرد. به پدر و مادرشم گفتم اونام باور نمیکردن میگفتن تو مریضی باید بری دکتر. چند تا نشانه قوی پیدا کرده بودم ولی چون میخواستم از واقعیت فرار کنم خودمو گول میزدم.بالاخره مچشو گرفتم. یه دختر دارم. طلاقش دادم. دلم خیلی برا دخترم می سوزه. بی مادر چطور بزرگ شه. خودم میخام اون مرده رو بکشم اما دلم برا دخترم میسوزه. چطور بزرگ شه؟ توی بد برزخیم. تو رو خدا بگید چیکار کنم؟ بکشم اون مرده رو یا نه؟ اگه بکشمش دخترم چی میشه؟ آبروی خانوادگی برادرام، خواهرام چی میشه؟
سلام خیانت خیلی بده بایدچجوربا آدم خیانتکاررفتارکنیم
سلام منم زنی هستم که دوازده ساله ازدواج کردم از روز اول از شوهرم خیانت دیدم هر وقت به او گفتم گفته تو اشتباه. میکنی من به تو درو غ نمیگم ولی بارها تلفن مشکوک داشته چند باری هم پیاماشو خوندم. من دو تا بچه دارم موندم چیکار کنم. تو حرفاش میگه اگه بری من طلاقت نمیدم به من میگه تو زندگیتو بکن چیکار به من داری بنطر شما میشه ایینجوری زندگی کرد.
من هم شوهرم رو بخشیدم اما ابروش همه جا بردم خاستم اولش جداشم الان سه ماهه کذشته ولی واسع بچه هام جدا نمیشم ده سال ازدواج کردم اما دارم اذیت میشم
سلام داستانی رو میخوام بگم که زندگی خودمه
من رنمو خیلی دوست داشتم قبلش یه رابطه داشتم که اصلا اشتباه بود و من اون فردو اصلا دوست نداشتم و بارها بهش گفتم و خیلی هم پیش مشاور رفتم تا اینکه تموم کنم اون رابطرو چون هیچ علاقه ای نداشتم بهش ولی وقتی رفتم خاستگاری زنم وقتی با هم نامزد شدیم انگاری دنیارو بهم دادن خیلی خوب بود حس اینکه اون مال من بود کم کم گزشت تا من فهمیدم یه نفر قبلا تو رندگی خانومم بود و این موضوع اولش ازارم میداد ولی بعدش دگ بهش فکر نکردم
کم کم من نصبت بهش سرد شدم و این سردی خیلی عجیب بود نه اینکه خیلی سرد باشم باهاش از رابطه جنسی باهاش تا حدودی فراری بودم نه اون با هر زنی پس فکر اینکه با کسیم باشم نداشتم یه بار چند باری منحرف شدم و رفتم با کسی دوست شم ولی کلا دوتا اس ام اس میدادم بهشو خدافظ و اصلا هیچ حسی نداشتم به اون طرف فقط یه اتفاق عجیب تو خودم میدیدم و خانوم همه اینارو فهمید و و عجیب غریب هم بود که چرا من اینکارو میکردم و شماها الان دارید فکر میکنید من ادم هرزه ای بودم در صورتی که من یه ادم احساسی و متعهد بودم به کار زندگی به زنم ولی این مشکلات هی جلو روم قرار میگرفت و من ناتوان بودم نه اینکه نخوام توی کار موفق نبودم و علاقه ای به کار نداشتم با اینکه عاشق پول در اوردن بودم یکی از ارزوهام این بود زنمو همیشه تو رفاه نگه دارم البته خانوادم خواهرام پدرم همه هوا زنمو داشتنو و واقلا خیلی دوسش دارن خیلی
تا این اواخر من بریده بودم از این که هستم از این من بد لعنتی و خیلی دلم مر بود زنم دگ محبت همیشگیو نداشت اینم بگم خاطرات شیرینم با هم داشتیم کم هم نبوده تا این اوخر همش دگ میگفتم چرا اینجوریم پیش مشاور رفتم زیاد ثمر بخش نبود متاسفانه نمازمو هم ترک کرده بودم این دوسال از طرفیم کشیده شدم به یه بازی اینترنتی که خانوممو خیلی ازار میداد که بیشتر مشکلاتمون بخاطر اون بود اینکه من کار نمیرفتم هواسم بهش نبود خلاصه یشب دیدم تو وایبر دوست دختر قبلیم انلاینه همون که خودم ولش کردم اومدم دردو دل کنم بگم منو ببخش تا بلکه منو ببخشه زندگیم درست شه گفتم ایکاش به هم میرسیدم ایکاش با تو بودم اونم حرفی نزد چون دوست خواهرم بود فرداش تمام حرفمو واسه خواهرم فرستاد و گوشی خواهرم دست همسرم بود اون اینو دید من اینو نمیدونستم و وقتی رفته بودم مسافر کشی با خودم میگفتم چقدر احمقم که من با این در دو دل کردمو اینحرفارو زدم که گفتم بزار به خانومم اس بدم یکم حالشو بپرسم داقون بود و من هم نمیدونستم از اینا بگزریم ماه رمضون مادر من پیش یک نفر رفت که خیلی کار بلده و اون با توجه با رفتارایه من و اتفاقات گفت رابطه اینا طلسم شده اینم بگم من دو سه روزه فهمیدم این موضوع رو و اینم بگم من اعتقاد نداشتم ولی وقتی توی قران سوره بقره و فلق اشاره شده به اینکه طلسم و سحر وجود داره برای جدایی بین همسر خانومم سرد ترو سرد تر شد و این چیزی بود که قبلا هم دیده بودم ازش ولی بعد یه هفته وقتی خونشونو عوض کردن من یسری اتفاقات برام افتاد هی کم کم بیشتر احساس تنهایی میکردم از نبود زنم دلم میخواست کنارش باشم تا اینکه این حس کم کم شد اون عشق قدیمی حتی خیلی بیشتر و زیادتر از اون که واقعا حدو اندازه نداره من خبری از اینکه مادرم رفته پیش اون شخص نداشتم و خودم تصمیم گررفتم شده از جونمم مایه بزارم تا به زنم ثابت کنم چقدر دوسش دارم من به یکباره اون بازیو گزاشتم کنار بازی که تا دیروز ازش لذت میبردم بهد حالم ازش بهم خورد گوشیمو فروختم اکانت بازیو فروختم و دوستانی که این بازیو میکنن میدونن ترک کردنش سخته دنبال کار رفتم کار پیدا کردم مشقول شدم هر روز براش گل میبرم و کادو اوایلش حتی از اتاق بیرون نمیومد منو ببینه ولی کم کم حاضر شد باهام حرف بزنه و میگفت میخوام ازت جدا شم ولی من اعتنایی نکردم و ادامه دادم سه روز خونشون بودم با هم حرف میزدیم اون گریه من گریه اون از اتفاقاتی که این مدت گزشت میگفت و منم از عشقی که دیونه وار بود میگفتم من شبا خواب ندارم تز دوریش تا حد جنون که اینقد عاشقشم و خودمو مقصر میدونم شدیدا با اینکه واقعا ما سحرو جادو شده بودیم از طرفی دختر دایی من که منو خیلی دوست داشت و من نرفتم خواستگاریش که دایی ناتنیم استاده تو سحرو طلسم خودم به چشمم دیدم و از طرفیم کینه و دشمنی عروس خالش که خیلی زخم زبون میزد بهمون و ما که سرمونو کرده بودیم مثل کبک تو برف از سر این دشمنیا و همیشه تو مشکلات تو گرفتاریا همیشه نماز اول وقتو ترک نکنید واسه زوجایس جون که مشکل دارن بگم خوا حلال مشکلات خدا عاشق دوتا زنو شوهره چون پس این رابطه هارو به همین راحتی از دست ندیم و واسه کسایی که اتفاقات عجیب واسشون میوفته مثل من بگم پشت گوش نندازید و حتما میش یه ادمه خبره برید واسه می بردن به اینکه دشمناتون خواب دیدن واستون یا نه و بگم نگید خرافاته کلام خدا خرافات نیست گفته پیامبر خرافات نیست امیدوارم کمکتون کرده باشم تو اینکه زندگی بالاو پایین داره باید بسازید نه تخریب اگه واقعا عاشق بودید هنوزم میشه باشید قافل نشید از یاد خدا علی یارتون
سلام زنی که خیانت کردبرای باراول ببخش اما تکرارطلاقش بده اونم سه طلاقش کن
من زنم چهار بار خیانت کرده و کاملا افسرده شدم وهمش بیرون هستم
سلام من ۲روزپیش شوهرموبایه زن توخونمون دیدم اصلاازذهنم بیرون نمیره دلم میخوادبکشمش آخه دلم ازین میسوزه که آورده توخونمون حالم خیلی بده دارم نابودمیشم دعام کنین
سلام منم میخوام داستان زندگیمو بگم ؛ من ۶ ساله که ازدواج کردم با شوهرم تو دانشگاه همکلاسی بودیم قبل. ازدواج دو سال با هم دوست بودیم ؛ سال اولی که خونه خودم رفتم کلا رفتارهای شوهرم که خیلی باهام خوب بود عوض شد مخصوصا تو رابطه زناشویی ؛ همش من به سمتش میرفتم در نوددرصد منو پس میزد میگفت خستم ؛ تو وقت نشناسی ؛ تو فکر و ذکرت این چیزاست ؛ منم باورم شده بود زیاد پا پیچش نمی شدم خودمو کنترل میکردم رابطه ما هر دو ماه سه ماه یک بار بود اونم من میرفتم اصلا یادم نمیاد یکبار اون به طرف من اومده باشه در ضمن تعریف از خود نباشه من از نظر چهره و تیپ چیزی کم ندارم؛ خلاصه به همین منوال گذشت تا دو سال پیش شوهرم با گریه و ناراحتی به رابطش با یک منشی شرکت اعتراف کرد و به قول خودش نه رابطه نامشروع فقط در حد بیرون رفتن و شام خوردن و بهم گفت یک گوشی مخفی تو شرکت داره منم خیییلی شوکه شده بودم ولی چون فک میکردم خودش داره اعتراف میکنه پس پشیمونه بخشیدمش ولی من اشتباه فک میکردم در واقع شوهر من دست پیش گرفته بود که پس نیفته چون اون دختر تهدیدش کرده بوده که همه چی رو بهم میگه و شوهرم ترسیده بود به خاطر همین با مظلوم نمایی اومد پیش من و ابراز پشیمونی و من هم از همه جا بیخبر بخشیدمش ؛ این ها گذشت تا پارسال خرداد ماه که من حامله شدم. دیگه با اینکه دکترم گفته بود می تونید رابطه داشته باشین اصلا بهم دست نمی زد وبهانش نگرانی از بچه بود منم قبول کردم/ پنج ماهه حامله بودم که قرص تیافیل مخصوص روابط جنسی تو کیفش پیدا کردم کهزمانی که ازش توضیح خواستم گفت از قبلا تو کیفم بوده مثل زمانیکه برای خودمون استفاده کردیم من از اون موقع شک کردم تا کم کم زیر نظر گرفتمش تو کیفش رو یک شب گشتم و زمانیکه خونه نبود از داخل یک پوشه چن تا کاندوم و قرص تیافیل پیدا کردم مطمئن شدم رابطه نامشروع داره دنبالش که افتادم فهمیدم با یک زن شوهردار رابطه داره حتی شوهرم خونه مجردی کرایه کرده بود و تمام وسایل زندگی رو چیده بود ؛ فروردین امسال در حالی که بچه دو ماهه تو بغلم شوهرمو با زن شوهردار که ده سال از شوهرم بزرگتر بود و دوتا دختر بزرگ داشت تو خونه گرفتم به خاطر زندگیم و بچم و به خاطر اینکه دوسش داشتم زنه رو ول کردم بره شوهرم به دست و پام افتاد و گریه که ببخشمش منم سخت بود خیییییییلی ولی بخشیدمش تازه اون شب فهمیدم با زنهای دیگه ای هم رابطه داشته از جمله زن داییش خواهر زن داییش دوست صمیمی من که نون و نمک منو خورده بود و یک زن شوهردار که شوهرش دو سال بوده ولش کرده و طلاقش نمیداده با تمام اینا سکس داشته شاید باورتون نشه ولی از خرداد پارسال تا همین امروز با من رابطه نداشته و نمیخاد داشته باشه / بعد از اینکه قضیه تو خونه گرفتنش تموم شد ب خاطر پسرم که دوماهش بود و سرماحورده بود باید سه شب بیمارستان میموندم تو تو سه روز اون زن شوهر داره که باهاش تو خونه گرفته بودمش رو آورده بود خونه من زمانیکه فهمیدم اول رفتم به شوهر زنه گفتم و خودم خونه رو ترک کردم رفتم خونه پدرم اونجا اومد با التماس دنبالم و به خاطر پسرم و پدر مادرم برگشتم الان از اون زمان که دوباره برگشتم به زندگیم شیش ماه میگذره و هنوز شوهرم دنبال سکس و زنا کاریه طوری که رمز گوشیشو بدون اینکه بفهمه دارم و نگا میکنم به زنای دیگه چنان ابراز علاقه میکنه و جملات عاشقانه که به من نگفته ؛ صبح ساعت هفت میره و شب هر وقت بخواد میاد هفت شب هشت یا نه ؛ به منم اصلا توجهی نداره شب و روزم شده گریه تو هفته دیگه میخام اگه خدا کمکم کنه دوباره مچشو بگیرم و این زندگی نکبت رو تموم کنم ؛ شوهر من آدم نجسیه چون حتی فهمیدم با زنای خیابونی که پول میگیرن هم بوده ؛ واسه همچین آدمی جای بخششی نیست فقط دلم به حال پسرم میسوزه که الان هفت ماهشه و خییییلی شیرین و دوست داشتنیه ؛ این خلاصه ای از دردام بود اگه بخوام تمام حرفها و حرکات شوهرمو بگم باید کتاب چاپ کنم ؛ فقط تو رو خدا برام دعا کنید ممنون
من بعد ۱۰سال از زندگیم ویه بچه تازه فهمیدم زنم حدود ۱ماه هست که با یکی از فامیل هاش رابطه داره وخودش میگه کار به جای بالا نگشیده که من تصادفی حضور پیدا کردم و اتفاقی نیفتاده وظاهرا هم همینطور بود اینقدر خانواده بدی داره که بگم پوستش رو میکنن من تصمیم گرفتم ببخشمش اخه جایی یا کسی رو نداره و اینکه من روش دست بلند نکردم یا تنبیه براش در نظر نگرفتم به نظرتون باز حوس اینکار به سرش نمیزنه اون میگه خریت کرده و تکرار نمیشه ولی صبح تاشب فکرم شده اون لعنتی که اتیش انداخت تو زندگیمون ما زبون زد فامیل بودیم و اگه لب باز کنم هیچکسی باور نمیکنه و بدتر از همه اینکه اون یه جور رفتار میکنه که انگار من هم مقصر بودم ولی الان بعد ۱ ماه فکر میکنم دیگه کاری نمیکنه ولی رفتارش پرخاش گر شده من دارم دیونه میشم ایا راه خوبی رو پیش گرفتم یا طلاق بگیرم بهتره من و بچم خیلی دوستش داریم چیکار کنم الان با هاش صحبت میکنم میگه خودم رو جموجور کردم و قراره من فقط یه فرصت بدم فقط از خدا میخوام تو حل مشگلم کمکم کنه من تا کی میتونم مثل روانی ها با خودم حرف بزنم من دارم اذیت میشم چیکار کنم فراموش کنم این موضوع رو حتی جدا هم بشیم هم تا اخر عمرم یادم نمیره که اخه من ادمی هستم که همیشه افسوس ظلم هایی که در حقم شد و ساکت موندم رو میخورم و هی مورور میکنم دارم پیر میشم .
اقای داغون شده.واقعااا دلم ازحرفایی که زدین گرفت
قبطه خوردم ب شما واقعا همچین مردهای پاکی مث شما کم پیدامیشه.طلاقش بده
من یه دخترمجردم,بااینکه تجربه نداشتم ولی دلم میگیرخ از حرفای شما این امار خیانت برای کشور ما فاجعس.بایدهمچین زن هایی رو سنگسار کنن ب صلیب بشکن که وسیله خراب شدن یه زندگی میشن.
ایشالله که هرچه زودترامام زمان ظهور کنه.ظهورکن قربونت برم بیچاره مردم بیشتراز مادیان درگیر خیانت همسرشونن
سلام من زنی هستم ۲۰ساله که بعد ۵سال زندگی به خاطر کمبودهایی که برام به وجود اومد البته عا طفی خیانت کردم همسرم شک کردومن هم به خاطر عذاب وجدانی که داشتم همه چیرو گفتم ایشون سره یه هفته طلاقم دادن اینومیخام بگم اگه این کارو خودش انجام میداد طلبه عذرخواهی نمیکرد درسه کاره من اصلا درس نبود ولی یه بار فرصتو به خاطره ۵سال زندگی که میتونس بده یه چیزه دیگه هم اینه هرزنی که خیانت میکنه بدکاره نیس همه باهم که مساوی نیستن پس قضاوت نکنین توروخدا حداقل یه بار گذشت بدین یه بار الان کاش منم فرصتی میگرفتم ولی نشد واقعا ازکاری که کردم پشیمانم خدایا ازت خواهش میکنم نزار نفرین نابودم کنه چون واقعامن این کاره نبودم خودت بهترمیدونی
سلام خدمت دوستان
مردی هستم ۳۲ ساله.۲۳ سالم بود که عاشق یه دختر شدم اونم خیلی منو دوست میمردیم برا همدیگه تا عقد کردیم.خدا خیلی کمکون کرد ..من تو بانک قبول شدم و خیلی موقعیت اجتماعیم خوب شد.همه چی خوب بود تا اینکه بعداز شش ماه فهمیدم زنم مریضه .تشنج کرد وخونریزی مغزی کرد رفت تو کما. خیلی بدبختی کشیدم .از صبح تاعصر بانک بودم بعد میرفتم بیمارستان تاصبح میموندم بالا سرش.این قضیه ۲سال ادامه داشت خوب نشد.این وسط خونوادشتاآخرشمخونوادشودن که مریضی بچشونو پنهان کمابچشونوردن ولی چون دیوانه وار عاشقش بودم نکردم باوجود اینکه حافظشو ادست داده بودو هیچ کحابودکسو نمیشناخت وکلا فلج شده بود ولی بازم وجدانم قبول نمیکردترکش کنم تااینکه خدانخواست ولی کلا ازم گرفتش.انقد افسرده شدم که خونه نشین شدم و کارمو از دست دادم.یکسالی طول کشید تا تونستم از جام بلند بشم.یه کار آزاد شروع کردم وخدا برام خواست و وضع مال خوبیم شد.همه چی خوب بود تااینکه یکی از کارگرام که یه خانم هم سن خودم بودم زیر پام نشست.شوهرش به جرم کلاهبرداری زندان بود و در شرف طلاق بودن.البته دوتا دختر دوقلو داشت که یک سالشون بود.خیلی بهم نزدیک شد تاجایی که بعد از از دست دادن تنها عشق زندگیم باز حس کردم یکیو پیدا کردم که خیلی بهم علاقه داره.این قضیه سه سال طول کشید تاطلاقشو گرفت.بدبختی منم تازه شروع شد.اونیکه تو این چندساله خودشو میکشت که منو از دست نده وبارها جلوی منو گرفته بود که با ازدواج نکنم حالا دیگه رفتارش شده بود مثل زنای عوضای.زندگی منو بجایی کشوند که ورشکست شدم و بیشتر داراییمو از دست دادم.از شهرم دور شدم و یه زندگی جدید شروع کردم.ازدواج کردم ولی یه هفته از زندگیم نگذشته بود که اومدو پیدام کردو زندگیمو خراب کرد.البته یادم رفت که بگم قبل ورشکستگیم بهم بادوتا پسر که باهم رفیق بودن خیانت کرد.بعداز اینکه زندگیمو خراب کرد قول داد بهم وفادار بمونه و زندگی خوبی رو شروع کنیم.منم بخشیدمش.ولی باز دوباره بازی درآورد و زیر بار ازدواج نرفت.حالا من آواره شده بودم و خونوادمو به این آدم عوضی فروخته بودم.من واقعا دوسش داشتم ولی یطرفه بود.بارها و بارها ترکم کرد ولی بازم خودش برمیگشت تااینکه پارسال ۲ماه ترکم کرد.بعداز اینکه برگشت فهمیدم دوباره با یه مرد زندار دوست شده.اما انقد التماس کرد که کاری نکرده و دوست اجتماعی بوده.بازم بخشیدمش ولی اون آدم نشد ودر هفته کلا یشب خونه میومد ومنو همیشه تنها میذاشت تااینکه عید امسال بزور یه صیغه یکساله کردیم و رفتیم خونه پدری من و ظاهرا همه چی درست شد که مابریم خواستگاریش و عقد کنیم ولی همین که تعطیلات تموم شد دوباره بازی درآورد.همش امروز و فردا کرد.نه گذاشت برم دنبال زندگیم نه خودش وایساد سرزندگیش.حتی یه بچه سه ماهمو سقط کرد.بخدا شدم مثل آدمای دیوونه.هیچوقت بهش خیانت نکردم.ظاهرم خوبه کارم جوریه باخانوما سروکار دارم ولی هیچوقت به زن دیگه ای فکرم نکردم.میره ولی بعد یه هفته زنگ میزنه که دوسم داره یا ماهی دوشب میاد خونه که نیازشو برطرف کنه.هزاران قسم میخوره که میخواد باهام عقد کنه ولی شبش که صبح میشه و میره میزنه زیر همه چیز کلا عوض میشه.الان دوماهه که گذاشته رفته ولی هفته ای یبار زنگ میزنه که میخواد برگرده ولی باز خودش فرداش پشیمون میشه.بخدا اسیر شدم نه میتونم برم نه میاد سرزندگیش .خیلیم دوسش دارم ولی هیچ کاری از دستم برنمیاد.میدونم حماقت میکنم ولی هرکاری میکنم نمیتونم فراموشش کنم.توروخدا اگه راهی میدونید جلو پام بذارید یاحداقل برام دعا کنید.ببخشید خیلی حرف زدم.خدا مشکل همه جوونهارو حل کنه ایشالله.
منم یه نفرو دوست دارم ۲بار بهم خیانت کرده والان ۶ساله برا ازدواج امروز فردا میکه.دوسش دارم ولی باوجود اینکه باهم ثیغه کردیم ولی همش ترک میکنه میره ولی ازم جدا نمیشه نمیذاره برم دنبال زندگیم.نامزد اول من ۷ساله فوت شده اونم دوساله طلاق گرفه ولی نه باهام ازدواج میکنه نه کلا ازم جدا میشه.گیر کردم دوسش دارم .زندگیمو طلسم کرده .دست از سرم برنمیداره وولی هیچوقت پیشم نیست .الان دوماهه پیشم نیوومده ولی اظهار میکنه که دوسم داره.توورووخدا یراهی جلوو پپام بذارید یا حداقل برام دعا کنید.ببخشید زیاد حرف زدم..ایشاله مشکل همه حل بشه.
من هم قربانی خیانت همسرم هستم دارم دیونه میشم بهم میگه خیلی دوست دارم بجز تو با هیچ کسی نمیتوتم زندگی کنم ولی متوجه شدم بهم خیانت میکنه
به نظر من حتی اگه به نون شبت محتاج باشی و راه برگشت به خونه ی پدرت هم نداشته باشی و هزار بدبختی به سرمون باشه شرف داره تا مرد خیانت کار زندگی کنی . مرد اگه یه بار به زنش خیانت کرد بدون شک کم کم سایه و حضورش توی خونه حمایتش از فرزندانش که هم خوشند نیست و نابود میشه. تا جایی که بچه ی زن دیگری براش عزیزتر از بچه ی خودش میشه. فقط میتونم بگم مرد خیانت کار اگه این ساعت از زندگیت بره بیرون بهتر از یک ساعت دیگس.
……….به دریا رفته میداند مصیبت های طوفان را………
سلام من یه تک دخترم سال ۸۶ با یه پسر ی که دوستش داشتم ازدواج کردم پدرو مادرم با ازدواج من موافق نبودن به هر سختی که شده راضیشون کردم که باهم ازدواج کنیم ما زندگیمون رو با سختی شروع کردیم من پا به پا شوهرم کار کردم تو این دوران بارها اشتباه ازش دیدم واونو بخشیدم بعداز ۸ سال زندگی بهم خیانت کرده با زن دیگه ای در ارتباط ه البته یک بار بخشیدمش ولی بعداز ۶ ماه دوباره تکرار کرده نمیدونم باید چی کار کنم نمیدونم باید بازم ببخشم یا برای همیشه تنهاش بذارم من فقط از ابروم میترسم تورو خدا کمکم کنید
دوستان شرح غصه هاتونو خوندم …غم خودمو فراموش کردم
من هم عاشق شوهر م بودم …. خدا لعنت کنه زن ها و مردهایی که خیانت می کنن و ادعا می کنند که مقصر همسرشونه ، آدمهای شهوت پرست کثیف که حتی به بچه ها شون رحم نمی کنند .
خدا نگذره از اونایی که خیانت میکنن دارم دیوونه میشم میخوام خودمو بکوشم از بس بخشیدم خسته شدم نمیدونم چیکار کنم زنم سر لج بازی سر پول نداشتن من چکارایی نمیکنه
من خودم خیانت کارم چون پدر مادرم به زور من و دادن به کسی که خودشون دوست داشتن من ۲۱سالمه و با مردی ۳۶ ساله رابطه دارم و به شوهرم گفتم طلاقم بده در ضمن من باردار نمیشم
سلام دوستان درد منم مثل شماست
چهار سال پیش تو دانشگاه با همسرم اشنا شدم با کلی اصرار و خواهش ایشون خانوادم رو که به شدت مخالف ازدواجمون بودن راضی کردم اوایل خوب بود و شاید من بچه بودم متوجه نمیشدم بعد مدتی همون دوران نامزدی تو گوشیش دیدم که با خانومی در ارتباطه خیلی اتفاقی متوجه شدم بعد کلی بحث و جدل و انکارشون گوشیش رو شکوند و منو متقاعد کرد مدتی سر به راه شد بعد ازدواجمون متوجه شدم دنبال هم خواب میگرده ما رابطه جنسیمون در حد صفره هر وقت ازش خواستم با پیش قدم شدم یا حال نداره یا وقت نداره یا مریضه در کل باز هم من بخشیدم ولی همش انکار کرد
بعد مدتی تو به گروه تلگرامی با چند تا دختر و یه خانوم همسر دار دوست شده جوری که تمام روز و شب رو چت میکنه بازم بهش گفتم انکار و دعوا و دروغ میگه حتی جونمو قسم نیده که همش دروغه از دروغ هاش خسته شدم از خیانت هاش جونم به لب رسیده به خانوادشم میگم فقط میگم بیخیال باش مگه میشه شوهر ادم جلوی چشمش خیانت کنه و تو بیخیال باشی و مهمتر از همه من خیلی خیلی ازش سر ترم خدا الهی به زمین گرم بزنتش
سلام . چجوری براتون بگم . الان هشت ساله ازدواج کردم و متوجه شدم همسرم چهار ساله با یه زن شوهر دار که همکارشه ارتباط داره.باورتون میشه تا حالا سه بار متوجه شدم که هر دفعه یه دروغی گفت . ولی دو دفعه اخیر مچشو گرفتم و تمام صداهاش رک ضبط کردم . وای چه حرفهایی که میزدن . ولی باز احمق شدم و سر زندگیم موندم . نمیدونم چرا؟ولی هر چی همسرم داشت ازش گرفتم . تمام دارایی و حق طلاق و حق حضانت بچه هام . واسه همین یکم ارومم الان . راستش تو این سالها دائم به من دروغ میگفت . ازش متنفرم .باورتون میشه دنبال کوچکترین بهونه ای بود که منو زیر دست و پاهاش له کنه حتی تو دوران بارداری.خیلی عذاب کشیدم . ولی آبروشو حفظ کردم .
پیشگیری بهتر از درمان است. قبل از ازدواج به اصل و ریشه طرف توجه کنید اینکه طرف شعور داره یا نه . اگر همه تحقیقات رو کردین و ازدواج کردین همیشه باهاش محکم باشین و نقش یک احمق رو بازی نکنید . بعد از ازدواج با اولین مدرک کوچک خیانت به هر قیمتی شده ازش هر چه زود تر طلاق بگیرین تا زیاد عذاب نکشین حتی به قیمت فرار از کشور و یا به قیمت جونتون.
چقدر خیانت زیاد شده! باورم نمیشه همچین مردایی وجود داشته باشن که زنشو بهشون خیلنت کرده باز پاش وایسادن! من یه زن ۲۸ سالم. ۴ سال دوران نامزدیو عقدمونو گذرندیمو.۴ سالم هست که با هم زندگی میکنیم. شوهرم یه آدم بداخلاق،تند خو،عصبی، چندان قیافه ای نداره،الکلیه،سیگاریه،اهل رفت و آمد نیس، تو برخورد با دیگران اجتماعی نیس،تو کار خونه دست به سیاه سفید نمیزنه، و غذاش باید سر ساعت حاضر باشه،مدام از فامیل و خونواده من ایراد میگیره،سالی یه بار به زور خونوادمو دعوت میکنم، تو مسئله ی جنسی فقط فکر خودشه و اصلا نیاز من براش مهم نیس،ههیچوقت خرید مهمونی و گردشو تفریح همراهم نمیادو من همیشه تو همه جمعا تنهام.پای همه چیش سوختم و ساختم. فاملیلو دوست و آشناش میگن من هیچی کم ندارمو براش کم نذاشتم،خودشم اینو قبول داره و میگه من میدونم زنم خیلی خوشگله و واقعا اخلاقو رفتارنو وفاداری برام هیچ وقت کم نذاشتی. بعد از ۴ سال با کلی اصرار شوهرم باردار شدم. فکر کردم دیگه روزای خوشبختیم شروع میشه. تا اینکه فهمیدم وقتی ۱ ماهه حامله بودم با یه دختر دوست شدهه تا ۲ ماه ونیم بارداریم با دختره بارها اینطرفو اونطرف قرار میذاشته. ۲ ماه نیمه سقط کردم. تا یک هفته منو گذاشت خونه مامانمو با دختره قرار میذاشته.یک هفته بعد از سقطم بهم گفتن دیدن دختره ر سوار کرده برده.دنیا رو سرم خراب شد خیلی اشک ریختم خودمو زدم جیغ کشیدم قبول نکرد گفت دروغه. بعد از دو هفته تو ماشینش یک نامه ی بلند بالا دیدم که به دختره گفته بود فعلا آفتابی نشو تا همه چی برگرده به روزای سابق. وقتی دید دستش برام رو شده دیگه مدرک دارم همه چیو گردن گرفت خیلی گریه کردو ابراز پشیمونی کردو گفت دختره برا سرگرمی بوده اولش ولی بعد دختره دلبسته شده. خواست ازش جدا نشم یک بار برا آخرین بار بهش فرصت بدم. من موندمو یک دنیا شک و غصه و فکر و خیال و افسردگی. نمیدونم اصلا دیگه میتونم با همچین آدمی بمونم یا نه. دیگه هیچوقت بهش نمیتونم اعتماد کنم. منی که با وجود همه بدیاش عاشقش بودم الان به مرگش راضیم. به خاطر آبروم موندم. ولی همش میترسم اگه باز خیانت کنه چی؟! روزای جوونیم که با همچین عوضی ای هدر رفته و میره چی؟! یعنی دیگه بهم خیانت نمیکنه؟چه تضمینی وجود داره؟تازگیا میگه تصمیم گرفتم حسابی به تیپم برسم.یعنی مزش رفته زیر زبونش. چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟،
همه ی دوستانی که پیاماتونو خوندم منو متوجه یه چیز کردید ، اینکه تنهایی این درد بزرگ خیانتو تحمل نمیکنم بلکه شمام شریکین واین آروومم میکنه ، بعد از هشت ماه ارتباط همسرم با یک زن مطلقه ازش طلاق گرفتم اما بعد از دوماهونیم از طلاقمون باهمسر سابق معشوقه ی پدربچه هام آشنا شدم وقرارمون به ازدواج کشید یک دختر بیست ساله دارم و پسر دوازده ساله ،ایشان هم یه دختر دوازده ساله، اما به محض اینکه پدربچه هام متوجه شد باتهدید اون آقای محترم مارو ازهم جدا کرد و ایشون بخاطر موقعیت کاریشون واینکه استاددانشگاه بودنو عضو هیئت علمی دانشگاه مجبور شدن کنار بکشن، خیلی تنها بودم تا اینکه حرفای شمارو خوندمو یکم آرومتر شدم
سلام بچه ها منم یکیم مثل شما ٩ ساله که عروسی کردم تو سالهای اول زندگیم شوهرم شکاک بود ومدام تهمت میزد اما کم کم درست شد اما الان فهمیدم ۵ ساله با یه دختر دوست بعد از اینکه فهمیدم کلی داغون شدم اما إنکار میکنه وتقصیراین واون میندازه من یه پسره ۵ ساله دارم دلم براش میسوزه نمیدونم چیکار کنم زندگی موًدوست دارم اما شوهرم کلا از چشمم افتاده چیکار کنم برم یا بمونم
منم دقیقا مثل شما هستم یه پسر ۴ ساله دارم و عاشق شوهرم بودم ۵ ساله با یه زن ارتباط داره ولی انکار میکنه .۵ سال براش خونه گرفته و هزار تا کار دیگه .میگه بهش قرض دارمو اینا .خیلی داغون شدم ولی تصمیم به جدایی ندارم مهریه ام رو اجرا گذاشتم شوهرم از لحاظ مالی تامینه دوتا خونه داره و ۴ تا ماشین میخوام همه پولهاش رو بگیرم میدونم بی پول بشه زنه جواب سلامشم نمیده خودمم با پسرم خیلی لذت میبرم ناراحتم ار اینکه ای کاش بیشتر بچه داشتم ۳۲ سالمه تمام اینده ام رو نابود کرد به رندگی عادی هم باهاش نمبتونم برگردم چون از چشمم افتاده حسابی تحمل کرونش برام خیلی سخته
خواهرم بمون من زنم بهم خیانت کرد دارم میترکم چطور دختر ۶سالمو میتونم ازش جدا کنم اون حتی به دخترشم رحم نکرد والانم میگه پشیمومم نوش دارو پس از مرگ سهراب طلاق نگیر درد بزرگیه بهش فرصت بده ازش دور شو بچتم لاخودت ببر نذار هیچ کدومتونو ببینه بالاخره میفهمه خیانت یعنی چی یعنی دوری از عزیزترین کساش یعنی یه عشق کوتاه مدت یه سرگرمی یه وقت تلف کردن که عاقبت تا به خودش بیاد دیر میشه تنهاش بزار بزار احساستون کنه به جواب نده بعد که پشیمون شد بگو اون چی داشت من نداشتم تا برات فراهم میکردم خدا هر چیزیو به اندازه ظرفیت ولیاقتش به ادم داده نه کم نه زیاد موفق باشی خواهرم.راهنمایی بیشتری خواستی در خدمتم
منم با شما همدرد و هم نظرم متاسفانه دامنه دزدی به نوامیس مردم هم کشیده شده مسولین فرهنگی مان در لاک خود فرو رفته اند قبلا تا به یک زن یا مرد متاهل میرسیدند حتی نیم نگاهی نمی کردند ولی امروزه بااینکه همکار طرف مطلع از وضعیت شوهر و فرزند اوست چند ماه فقط درپی وسوسه کردن و… و نهایت باعث شدن بنده سکته قلبی رد کنم و درحال حاضر فقط بخاطر بچه ها بمونم کو ان پلیس یا مسئولی یا قانونی که شدیدا در پی تنبیه قاتلین خانواده باشد…
مرد خیانتکار میکروبه. باید خودتو ازش جدا کنی. وگرنه تمام عمرت رو باید با بیماری زندگی کنی و وقتی عمرت تلف شد اونوقت پشیمون میشی که دیگه پشیمونی سودی نداره. پس برای خودت و زندگیت احترام و ارزش قائل شو.
منم این اتفاق برام افتاده رک و راست بهت میگم ادمی که کج راه میره و خیانت کار باشه دیگه نمیتوان جلوشو گرفت و ادمش کرد فقط مرگ میتونه درستش کنه طلاق بگیر بهترین راهه اونم بچه مال خودته چون شوهرت بایکی دوست شده و اگه اونو میخواد بگیره مطمئن باش بچه ی تورو نمیخواد خیالت تخت بچه مال خودته طلاق بگیر بهترین راهه
ای خدااااااا چکار کنم تو زندگی اصلا اصلا براش کم نزاشتم دو پسر دسته گل هشت وده ساله دارم همه به زندگیم حسادت میکنن ولی تاالان حدودا بیست مورد بهش ثابت کردم خیلی دوسش دارم ولی اون از این موضوع سو استفاده میکنه هرچندهم اونم من دوس داره ولی میگه هر کاری میکنم نمیتونم ترک کنم روانشناسم فرستادمش ولی نهایتا میدونم من دق میکنم شوهرم میگه همه مردا اینکاره اند فقط من شانس ندارم که همش لو میره واقعا اینطوریه؟؟؟؟؟؟
سلام.من چی بگم.سی سالمه ۵ساله ازدواج کردم یه بچه ۳ساله دارم.پسر ولی هنوز ازمایش نبردم ببینم مال خودمه.تازه فهمیدم یکساله خانومم با چهار نفر رابطه شدید داشته وبا پول من وامکانات من توی خونه خودم بهم خیانت کرده هردفعه یک نفر رو میاورد خونه.اگه بخوام بگم باید رمان بنویسم ک با من چیکار کرده ولی دلم واسه عاقبت بچه و حتی همسرم میسوزه.میگه پشیمونم اشتباه کردم.ولی من باور کنم یا نه؟نمیدونم.
نه داداش خیلی بی غیرتی اگه ببخشیش… ازش جدا شو چون بازم بهت خیانت میکنه.. من تجربه دارم که میگم…
سلام من فاطمه ام منم همسرم
سلام من ۶ سال ازدواج کردم ی دختر ۴ ساله دارم جدیدا فهمیدم شوهرم بهم خیانت میکنه اما چیزی بهش نگفتم میترسم بگمو پرده های بینمون برداشته بشه نمیدونم چیکار کنم
سلام عاطی جان منم سیزده سال برای شوهرم هیچی کم نذاشتم چهار ماه قبل فهمیدم که بایه دختر خانم رابطه ی تلفنی و اس ام اسی داره ،دراین چهارماه سختترین روزهای زندگیم سپری شدند ،یک دختر هم دارم،خلاصه کنم شوهرم ازم خواست بمونم و قول داد تکرار نکنه ،منم مانده ام و از خدا هرروز کمک می خواهم که بتونم خشمی درونی که به شوهرم دارم را کنترل کنم،این ذکر که از رازهای ایت الله بهجت است خیلی ارامم میکنه،توهم امتحان کن ،این ذکر برای کسانی توصیه شده که توی دلشون از کسی که بهشون بدی کرده دلخورند: بسم … اللهم الجعلنی من الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس.اینم بگم که درسته هزار دلیل برای اشتباه بودن کار شوهرم وجود داره،ولی اگر شوهرت قول داده دیگه تکرا نمیکنه اینبار را ببخش حداقل یکسال صبر کن،اینو بدون که من با تمام وجودم باتو همدردم عزیز دلشکسته! ولی حس میکنم قلبم با بخشیدن ،بیشتر اروم میگیره و توی ذهنم به خودم افتخار میکنم که مثل یک قهرمان نذاشتم کشتی زندگی خانوادگیم غرق بشه،راستی ببین شوهرت چی می خواد ،بهش بی دریغ بده،من فکر میکنم دراین اتفاق منم با بعضی کم توجهی ها یا بعضی لجبازیها در گذشته بی تقصیر نبوده ام.اینم بگم و رفع زحمت کنم عزیزم،میگن در قیامت وقتی شهدا وارد بهشت میشن باتعجب متوجه میشن گروهی قبل از انها به انجا وارد شده اند،از خدا میپرسند اینها چه کار کرده اند که مقامشان از ما که جانمان را دادیم بالاترند،خداوند می فرماید اینها صابرین و شکیبایان در مصیبتهای دنیایند ،شما یکبار جلن دادید ولی اونها لحظه لحظه ی مصیبت برایشان مرگ بود ولی بااین حال صبر و تحمل کردند.دوست خوبم امیدوارم من و شما با صبر و تحمل مان از خدا پاداشی بزرگ بگیریم.بالاخره یک روزی همه می میریم واز ادمی نام نیک برجا می ماند نه چیز دیگر و بچه هامونم ازما ممنون خواهند شد که با فداکاری ما اونها تونستن زندگی ارامی داشته باشن.
باز هم سلام امروز جمله ی جالبی خواندم ،که شاید به درد همه ی اونایی که در حقشون نامردی شده می خوره،عمل به این جمله شاید سختترین اما بهترین ترجیح شما می تونه باشه : «بخشودن کسی که به تو بدی کرده،تغییر گذشته نیست،تغییر اینده است.» امیدوارم خودمم بتونم بهش عمل کنم.
واقعا اگه هر یک از همسران خیانت بکنن حقشون مرگه
سلام من هم به شوهرم شک دارم یکروز که خونه بودم ازش خداحافظی کردم رفتم خونه مادرم اونجا بودم دیدم داشتم بهش اس میدادم بعد دیدم اس داده قربونت برم جوابمو بده تا بچه ها بیرون هستن مردم از بیخبری بعد خودش متوجه شد اشتباه اس داده فورا زنگ زد گفت به یکی از دوستاش اس داده حالا به نظر شما من دیگه میتونم اعتماد کنم لطفا کمکم کنید
نه مجبورش کن راستشو بگه بعدش تصمیم بگیر می تونی ببخشی یا نه
سلام به همگی من ۱۵ساله ازدواح کردم ۵سال بعد از ازدواجم فهمیدم ودیدم که شوهرم بهم خیانت میکنه.جالب اینجاست عشق من وشوهرم زبانزد فامیل و درو همسایه بود.الانم یک پسر ۱۱ساله دارم شوهرمو خیلی دوست دارم ولی خیلی پیامهای بد از دخترهای جور واجور ازش میبینم فقط میریزم تو خودمو گریه میکنم وبخاطر پسرم ارم زندگی میکنم.همین امروزم یه پیام دیدم که داغونم
سلام.من یک سال ونیمه از دواج کردم.بیست وچهارسالمه.وقتی فهمیدم شوهرم بهم خیانت میکنه دنیا روی سرم خراب شد.هنوز باورم نمیشه.گفته اشتباه کرده ولی حقیقت ماجرا که با کی بوده وچه مدت برام روشن نیست.دروغ میگه.یعنی میتونم ببخشمش.؟یه دختر پنج ماهه دارم.کاش بچه نداشتم.
سلام منم ازهمسرم چندبارخیانت دیدم همشم میگه پشیمونه،یه دختر سه ساله دارم.بیچاره ما زنا که باید پاسوزبچه بشیم
سلام به همه
معمولا اکثر کسای که(فرق نمیکنه آقا یا خانم معمولا آقایان)به همسرانشون زیادی محبت یا عشق میورزند بخصوص در اذعان عمومی (در واقع وانمود میکنند) همین افراد بیشترین خیانت رو انجام میدن چون به نوعی میخان ظاهر سازی کنند
سوء تفاهم به هنرمندان نشه ، اکثرا هنرمندان در ابتدا از همسراشون تعریف میکنند ولی بعد از مدتی در همین رسانه هایی که عشق ورزی میکردند خبر طلاقشون چاپ میشه
در اطرافیانم خیلی کسای رو دیدم که زندگی عاشقونشون زبانزد بود ولی الان مشکلات دارند وشوهراشون شیطونندوخیانت میکنند
سلام.من یک سال ونیمه از دواج کردم.بیست وچهارسالمه.وقتی فهمیدم شوهرم بهم خیانت میکنه دنیا روی سرم خراب شد.هنوز باورم نمیشه.گفته اشتباه کرده ولی حقیقت ماجرا که با کی بوده وچه مدت برام روشن نیست.دروغ میگه.یعنی میتونم ببخشمش.؟یه دختر پنج ماهه دارم.کاش بچه نداشتم.
سلام من یه مرد ۳۶ ساله ام زنم به کسی دیگه ای عشق می ورزه چند بار مستقیم وغیر مستقیم بهش گفتم ولی امشب همه چیز رو فهمیدم وقتی در حال تماس تلگرامی با دوستش بود یه دفعه خوابش برد ومن گوشیشو دیدم. من همه چیم اوکی هستش خونه دارم تو بهترین جای تهران ماشین دارم تیپم هم خوبه اخلاقم خداییش عالیه خیلی هم بهش محبت صادقانه میکنم تا حالا هم بعد از ازدواجم با هیچ کس در ارتباط نبودم ۱۴ ساله ازدواج کردم یه پسره ۱۲ ساله ویه دختر ناز ۳ ساله دارم الان باید چه خاکی تو سرم بریزم امشب گوشیه لعنتیشو دیدم الان ۲ ساعته که یه بسته سیگار کشیدم دارم دیونه میشم تو رو خدا به زناتون خیلی بها ندیدن خیلی عشق نورزین خیلی اطمینان نکنین ما که دو تا تحصیل کرده ی خوشبخت بودیم این شده حال و روزمون تورو خدا راهنمایی کنین
این دردی هست که مرگ هم درمانش نمیکنه .بخاطر بچه بساز. و بسوز
خدابه دادت برسه.دقیقامن هم مثل شمام.و صددرصدبانظرت موافقم.
فک میکنیم هرچی بیشتربه این حرامزاده ها بهابدیم ومحبت ازتمام وجودتقدیمشون کنیم،یشترتو دلشون جاپیدامیکنیم..!!
ولی ای دل غافل،اای دل غافل
جالبه اگه یه خانم به همسرش خیانت کنه واکنش ها اینه که ولش کن و رهاش کن…ولی وقتی یه آقا به همسزش خیانت کنه باید بخشیده بشه و نادیده گرفته بشه کارش… این همه بی وجدانی… خدا برسه به داد…
سلام دوست عزیز
برای چی خودتو عذاب میدی درسته خیلی سخته ولی زندگی جریان داره ونباید خودتو بخاطر کسیکه ارزش نداره بسوزونی
بنظرم همچین زنی اصلا بدرد نمیخوره وسریع راهی برای جدایی با اون فراهم کن وبه مرور زمان به پسر ودختر گلت واقعیت رو عنوان کن تا دلیل طلاقتونو رو بدونند تا مقصر نشین وبه خوشی در کنارشون زندگی کنید
بنظرم ادامه دادن این زندگی صرفا بخاطر بچه ها کاملا اثر معکوس ومخربی رو به همراه داره زیرا هم زندگی خودتون وزندگی آینده بچه هاتون خراب میشه
به بچه باید واقعیت زندگی چه خوب چه بد وحتی خدای نگرده مرگ و… آموزش داد
آیا حاضرید خدای نکرده دختر گلتون در آینده یک شوهر بد نصیبش بشه وصرفا بخاطر آبرو ویا فرزندش زندگیشو رو تباه کنه؟!اگه شما واقعیت زندگی رو به بچه هاتون یاد ندید هیچوقت نمیتونند زندگی در این جامعه رو یاد بگیرند قرار نیست شما بخاطر یکفرد بی ارزش زندگی ۳فرد رو خراب کنید
چقدر شباهت بین داستان تو و من وجود داره.
من هم از طریق ارتباط تلگرامی خانم خودم متوجه شدم.
یک ماهه هست رفته و تمام اموالم را توقیف کرده. بهتره قبلش به یه مشاور روانشناس مراجعه کنی و موضوع رادقیقا بشناسی.
احتمال زیاد داره مشاور بهت بگه این زندگی ارزش ادامه دادن نداره.
اما باز هم بهتره اطرافیان را فعلا خبر نکنی. خیلی سریع اموالت را به نام بقیه بزن. این زنها ارزش ندارند مهریه شان را نقدی بگیرند.
سلام کسی هست که بخواد حرفای دلمو بشنوه
من هم امروز بعد ۸ سال مشابه شما فهمیدم
با یه دختر ۳ ساله
بهد ۸ سال زندگی عاشقانه
فقط با توجیه اینکه تو بهم کم گفتی خوشگلی
با یه ادم عوضی مست ملاقات تو کافی شاپ
تا نصف شب تلگرام
و ارسال عکس زنم برای پسره
عکساینیمه عریان
سه روزه به خاطر فشار روحی قلبم دچار ضایعه شده و تپش قلبم از ۱۲۰ پایین نیامده
دارم قرص مصرف میکنم
میگه غلط کردم
میگه نمیدونم چی شد اینطور شد
چیکارش کنم
چطور بچه بدون مادر بزرگ کنم
عاطفه مادری رو چطور براش جبران کنم
اگر ببخشمش چطور با بی اعتمادی تا ابد کنار بیام
درد و غم و دل شکستگی خیانت رو چطور هضم کنم
خدا قلبم رو نگه دار
من بیست چهار ساله ازدواج کردم .دو پسر هم دارم .ده روز پیش متوجه شدم زنم ششساله که بهم خیانت میکنه در نبود من وپسر بزرگم رفیقش را به خانه ام میاورد و روی تخته خواب من چه کارها که نمیکردن. وبعدتو تلگرام برایش تعریف میکرد که واقعا بهم خوش گذشته یا اونجا که من از پشت بغل …….
واقعا دیونه شده ام .
حالا که بعد از ششسال این موضع را فهمیدم .احساس پشیمانی و ندامت میکنه .
ولی دیگر بهش اعتماد ندارم .چون من میپرستیدمش وبتم بود که دیگر خراب شده .
خدای چه کار کنم.
درکت میکنم خیلی سخته منم مثل توام بدیش اینه ادم نه میتونه حرف بزنه نه میتونه حرف نزنه زنا که خرن براشون مهم نیست مایم که داغون میشیم
من امروز پی به خیانت همسرم بردم که همه سرش قسم می خوردن که یکی از قابل اعتمادترین آدم هاست، از فامیل تا دوست
حالا من موندم چه عکس العملی نشون بدم که زندگیم بهم نریزه و اونم دست برداره
کمکم کنید
فقط ۵ ماهه که ازدواج کردم، زندگی عادیمم واقعا بدون مشکل داشت جلو می رفت
سختمه حتی دیگه نگاهش کنم
سلام منم به مرد بدبختم چهارسال ازدواج کردم زنم بهم چندبار خیانت کرده خیلی داغونم الان ده روز رفته خونه پدرش یعنی دعوا کردیم خیلی داغونم چند روزه دارم به خودکشی فکر میکنم حالم خیلی بده من خیلی سختی کشیم بدون پدر و مادر بزرگ شدم زنم روخیلی دوست داشتم چیزی هم براش کم نذاشتم ولی نمیدونم چرا با من این کارو کرد .دلم خیلی پره خدایا کمکم کن
زندگی تونو ب خاطر یه آدم بی ارزش تموم نکنید شمالیاقت بهترینارودارین بدون اون هم زندگی ادامه داره
سلام اقا محسن..توی زندگی مشترک خیانت پیش میاد یا از طریق زن و یا مرد…ببخش و با احتیاط به زندگی ادامه بده و با خانمت بشین همه چی رو بیان کن و دنبال راه حل و مشاوره باش..زنها گول میخورن به راحتی تحت تاثیر قرار میگیرن..خودکشی حماقته و یک بار ببخشش ..من هم اسیب دیدم
سلام.منم مثل شماها ازعشقم شکست خورده ام ما همدیگر رو خیلی دوست داشتیم .همه جوره حرف میزنن ولی راه حل آخر رو نمیگن که وقتی مطمین شدی که واقعا بهت خیانت کرده چکار کنید اگه بمونم آیا دست از کارهاش میکشه وتوبه میکنه واگه طلاق بگیریم چطور میتونیم بدون بچه هامون زندگی کنیم.به خدا موندم چکار کنم
سلام دوستان آخرنفهمیدم باهمسرخیانتکاربایدچکارکرد ۵۰ روزدیگه تازایمانم نمونده این ازدواج دومم هست اگه طلاق گرفتم فقط بخاطرخیانتهایی که جلوی چشم خودم انجام میداد خیلی شرایط واسم سخت بودالان هم که شوهردومم بهم خیانت میکنه دیگه بدتردلم به حال این بچم میسوزه که چندوقت دیگه به دنیامیاد دفعه اول نیست میبینم بهم خیانت میکنه دلم ازاین میسوزه هیچی براش کم نذاشتم هرسریع بخشیدمش به روش نیاوردم ولی این سریع نمیتونم بخداسختمه دارم دیونه میشم ازوقتی ارتباطموباخدانزدیکترکردم همش متوجه خیانتهای شوهرم میشم خدایاآخه چراآخه چرااینجوری بنده هاتوامتحان میکنی
پس من لال بشم
دوست پسرم با چند نفر بوده. خوبه اصلن ازدواج نکنم چرا اینقد نامردی زیاد شده دلیلش چیه؟؟
شما فقط دارین کاری میکنین که همه چیز بدتر بشه..بجای اینکه بگید بیخال شو زندگی کن میرین بدر دنبال اثبات و جدایی….
سلام
منم ضربه خوردم بارها و بارها ١۵ ساله ازدواج کردم یه پسر ١۵ ساله و یه دختر ١٠ ساله دارم دو سال پیش با یه دنیا غم و بدبختی و مصیبت و نگرانی از آینده ی تاریک ازش جدا شدم بارها بخشیدمش و برگشتم دوباره شروع کرد به خیانت و فحاشی و کتک خونوادم ازم حمایت نکردن وضعیت خوبی خونه ی پدرم نداشتم با اینکه فرزند اول و تنها دخترشون هستم با هزار بدبختی سرکار رفتمو با هزار تا حرف زشت و طعنه و ناسزا و و کشمکش تو دوره ی طلاق بچه هامو میدیدم تو خیابون که راه میرفتم مرده ی متحرکی بودم که فقط راه میرفت گریه میکردمو نگاه مردم برام دیگه مهم نبود خدا از خونوادم نگذره منکه نمیگذرم . الان بعد دوسال که طلاق گرفتم فقط و فقط بخاطر پاره های تنم دوباره با همسر سابقم ازدواج کردمو زندگی میکنم بدون هیچ حمایت و پشتیبانی از طرف خانواده م خیلی تنهام خیلی دلم برای بچه هام میسوزه پدرشون از این مسعله سؤ استفاده میکنه و حسابی با ادامه ی خیانتش اذیتم مینکه ذره ذره جونمو روزی هزار بار میگیره .الان ۶ ساله که با اون زن ارتباط داره و الان اون زن نمیدونه که شوهرم داره با من زندگی میکنه اوضاع خوبی ندارم دایم تو استرس و ترس از کتک و بیرون انداختن از خونه هستم اعابم خیلی ضعیف شده نمیدونم ادامه بدم یا نه .
فقط تو رو خدا بهم بگید که من مقصرم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟درست ۶ سال پیش بود که یه آشنا بهم گفت شوهرتو با یه زن تو مغازه ای که کار میکردم دیدم سرتون رو درد نیارم طرف ازشون فیلم گرفته بود ولی رو نکرد اما شوهرم گفت چون نتونستین ثابت کنین که من اینکارو کردم منم حتما اینکارو میکنم و غیرت و ناموس رو سر یه لجبازی و خودخواهی و غرور به باد داد
حالا شما بگید آیا دلیل قانع کننده ای بود و هست برای خیانتش و ادامه ی اون ؟؟؟؟؟؟
سلام من شوهرم زندگی خوبی داشتیم تا این ک من از سر بچگی بهش خیانت کردم و اون منو دید الان از زندگی سیره طلاق نمی ده می خواد منو عذاب بده بعد ولم کنه من بشیمونم و کلن عوض شئم فقط می خوام باورم کنه
سلام
من به خانمم خیانت کردم حسابیم پشیمونم
حالا باید چیکار کنم دلشو بدست بیارم
من زنم بهم خیانت کرد ۲ ماه با ی نفر ارتباط داشت من ی روز دیدم پیام واتس داره خوندم گفت یک روزه اشنا شدم مدتی بعد دیدم اینها باهم رابطه داشتن ب خدا داغون شدم پدر یک دختر هم هستم ولی توبه کرده اما همش جلوی چشامه کاراش تورو خدا کمک کنید چطو فراموش کنم
سلام مردی که خیانت میکنه باید ازش جدا شد و به نظرم زنی که خیانت میکنه باید در داخل خانه یک دیوار یک در یک دورش کشید و هفته یک بار یک لقمه نا و یک ضرف اب برایش بگزارند تا نمیره و اگر حالش خوب نیست به بیمارستان برد و خوب شود و دوبار ان زن به همان جا منتقل شود تا موقعی که زندست همین برایش زیاد است
سلام دوستان
برای همتون آرزوی خوشبختی میکنم کاش ادما قدر همدیگه رو میدونستن و به سهم خودشون راضی بودن…
جواب رو نگرفتم بالاخره ببخشیم یا نه؟!! من یه دخترم نامزدم همیشه میگه ک عاشقتم و کلی قربون صدقم میره اما یکی دو هفته فهمیدم ی سری حرفایی ک زده دروغ بوده ولی همیشه میگفت از دروغ متنفرم فک میکنم پرده دری خوب نباشه چون اینجوری دیگه جلوی چشمم و آزادانه کاراشو میکنه و نیازی ب دروغ گفتن نداره نمیخوام اینجوری بشه دلم میخواد خودش اعتراف کنه و دس برداره بهش گفتم ک اگه چیزای اینجوری ببینم دیگه ادامه نمیدم …الان نمیدونم بش بگم ک این حرفا دروغ بوده چرا گفتی ؟! اخه دیگه هیچکدوم از حرفاشو باور ندارم حتی ابراز علاقشو..ولی هنوز فک میکنه من نفهمیدم اما مطمئن هستم ک گفته و قسم میخوره ک من ب هر کسی دروغ بگم به تو نمیگم …چیکار کنم؟؟؟؟؟
سلام به همگی امروز کل متن پیام هارو خوندم مجردم اما در حال ازدواج بودم که خدا خواست خیانتو دیدم به عنوان یه مرد مرگ روحمو تو خودم دیدم یه چیزی بهم تو سن ۲۶ ثابت شد به خانوم ها نباید اعتماد کنی رو بدی حد اندازه نگه داری چند سال باهاش باشی بالا پایین کنی بعد بری زیر یه سقف خانواده مهم هستن اما نه زیاد مونده به جوهره ذات ادم که چقدر انسان باشه خودشو کوچیک نبینه خیانت کنه به تحصیلاتم نیست به کمی اعتقاد به خداس
سن من در حد اندازه ای نیست نظر بدم اما ادم خیانت کار بازم خیانت میکنه ما مردا هستیم که از نظر غیرت مردانگی دچار چالش میشیم و زندگی با شک دعوا میشه جهنم فکر اروم به هرچی میرزه من زیر یه سقف نبودم بهش فکر میکنم حرص میخورم وای به اونایی که بچه هم دارن همیشه بخشیدن درست ترین راه نیست مرد خیانت کار درست میشه از نظر علمی ثابت شدس زن خیانتکار هیچوقت حتی با ۱۰ تا بچه
۵ ساله ازدواج کردم، نزدیک ۲ ساله به کارلی شوهرم مشکوک بودم، همیشه گوشیش رمز داشت و مخفی بود، بارها بهش ثابت کردم داره خیانت میکنه ولی همیشه اون طلبکار بود و منو به تهمت زدن محکوم میکرد، مدتی بود حس میکردم وفتی من خونه پدرم میرم میارتش خونه من هرچی زنگ میزدم جواب نمیداد و خستگی رو بهونه میکردو نمیومد اونجا، تا اینکه امروز فهمیدم بیخود شک نکردم، از تلفن خونه با آژانسی که اشتراک داریم تماس گرفته شده وقتی پیگیری کردم معلوم شد که یه زن جوونو ب ده به مقصد ولی باز قبول نمیکرد که آخ. سر اعتراف کرد ، ولی خدا شاهده من هیچ جوری هیچ جوری برای شوهرمو زندگیم کم نذاشتم، خیلی بیشتر از توانمم تلاش کردم،هیچ دلیلی برای خیانتش نداره فقط تنوع طلبه، نمیدونم بایه دختره ۸ ماهه چیکار کنم، بمونم و بجنگم که این بچه تو این زندگی پر تشنج بزرگ میشه و خدا میدونه چه آینده ای خواهد داشت یا جدا بشم که ا. اونطرفم مشکلات خانوادگیم باعث عذابه، موندم چیکار کنم؟ فقط شب و روز از خدا میخوام بمیره تا بچه من بچه طلاق نباشه، تورو خدا ررام دعا کنید ، خیلی غرورم جریحه دار شده.
بنظرم اگه زنتون بهتون خیانت کرد حتی یه لحظه هم تردید نکنید من اگه زنم بهم خیانت کنه یا اسید میپاشم تو صورتش یا دو گلوله حرومش میکنم و اگه زن بودم و شوهرم بهم خیانت میکرد سم میدادم بهش و این بنظرم عادلانست زن و مرد هرزه به چه درد جامعه میخورند؟
زن خیانتکار رابایدتزبین بردحقش مرگه البته مردخیانتکارم همینه خیانت خیانته محمدجان توخیلی آدم باشرفی بودی که گذشت کردی مگرشوخیه این نشانه انسانیت توبوده من بودم بعنوان یک زن محال بودگذشت کنم توخواب کاری بهش میکردم دیگه بیدارنشه ای کاش شوهرمن مثل تومردبود توفداکاری کردی مطمن باش جای توتوی بهشت است جای زنت تواعماق جهنم خدا بهش رحم کنه چون خیانت هیچگونه توجیهی نداره خیانته حتی اگر رابطه ای درحدکلام باشه ولی طرف مقابل درجریان نباشه کی وچه کسی میخواد تاوان عذابی که تاآخرعمرت بخاطراین موضوع رامیخوادبده شک نکن که جای توتوبهشته اون دنیاراواسه خودت خریدی
سلام شوهر من خیانت کرده اما هرچی میگم زیر بارهم نمیره یک جوری هم جلوه میده که من شکاکم مشکل را به خودم نسبت میدهد با مرد دقل ومکار زندگی سخت است .الان یک سال است هر روز زندگی ما به جهنم تبدیل شده من یک پسر ۷ ساله دارم که دلم به حالش میسوزه
یه ساله ازدواج کردم از دومین ماه ازدواجم فهمیدم که همه حرفاش دروغه و دایما خیانت میکنه شبا به بهانه دوستاش با زنای شوهردار میحرفه اینبار چندمین باره که مچش رو میگیرم دیگه دیوونه شدم روانی شدم تورو خدا بگین چیکار کنم
اگه بچه ندارید طلاق بگیرید . اگر هم بچه دارید بسوزید و بسازید و بخاطر بچتون نه بخاطر همسر آشغال . هوس باز و …………….
میشه بهم کنین؟؟؟؟؟من سه ساله ازدواج کردم البته عقدم ،واسه شوهرم هیجی کم نذاشتم خددشم همیشه میگه ک تو همه چی تمومی خیلی خوبی چیزی کم نداری .ولی یک ماه پیش فهمیدم بهم خیانت میکنه گفت ببخشید و خوب میشم و هرچی تو بگی و حبران نیکنم و تو خوبی مشکل از خودمه و …. ولی الان زندگیمون خیلی سرد و مسخره و حال بهم زن شده وقتی ازش میپرسم واسه چی بهم ابراز علاقه نمیکنی،و من کمبود محبت دارم دعوا میکنه و… تازه از اون موقعی و دستش رو شده ب من شک میکنه و حسابی داغونم کرده هلاصه .تو رو خدا اگ فکری ب ذهنتون میرسه بگین
سلام.من مرد ۳۴ ساله هستم که یک ساله نامزدی کردم .با نامزدم هم رابطه داشتم .چند ماه پیش به صورت تصادفی گوشیشو دیدم و فهمیدم با یه نفر در ارتباطه و حرفایی که بعد از سکس به من میزد رو دقیقا به اون پسره گفته .دلم برایه بویه تنت تنگ شده ……ولی میگه رابطه نداشتیم .من واقعا بابتش جنگیدم .هیچ کدوم از اعضایه خانوادم موافق ازدواجمون نبودن .به خاطرش دعوا هم کردم.درامدم رو به حسابش میریختم و اعتقاد داشتم دستام باید سیاه شن تا دستایه اون لطیف بمونن.تا حالا هزار تا قصه متفاوت در مورد این ماجرا واسم تعریف کرده .یه جورایی دیوونه شدم .از طرفی دوسش دارم و از طرفی واسم قابل پذیرش نیست و دارم زجر میکشم .پسره رو دیدم از دور و در مورد شخصیتش تحقیق کردم.بسیار هرزه و معتاد و از نظر اخلاقی یه انگل واقعی .ظاهرشم بسیار کریه هست .خواهش میکنم بهم کمک کنید .چه کار باید بکنم
ایوب جان
واقعا جواب خودتو نمیدونی؟!!!
چرا خودتو گول میزنی؟!!
شک نکن سریع رابطه رو قطع کن این زن زندگی برات نمیشه
تصمیم قاطع بگیر تا دیگران برای آینده ات تصمیم نگیرن
دندان خراب رو باید کشید وانداخت دور
سلام من ۲۲ سالمه ی بچه یک سال نیمه دارم دوسال ازدواج کردم چهارباره خیانت شوهرمو دیدم هرچهار بار گفته پشیمونم منم بخشیدمش چون دوسش دارم این اخرین بار ک دیدم بازم بخشیدمش اما نمیدونم با دله خودم چیکا کنم ک تیکه تیکه شده ک اینقد تو این زندگی خورده تو سرم فقط فقط بخاطره بچم دارم ادامه میدم دعا کنین بمونه روی حرفش دیگه خیانت نکنه
آیا باید همسر خیانتکار را بخشید؟
جواب: نه هرگز
دوست داشتم جواب این سوال رو که خیلی از مخاطبین داشتند از نظر خودم به همه عرض کنم
البته انشاله خاطر عزیزان را بعلت جواب قاطعم ناراحت نکنم ولی اعتقاد دارم اعقلانی بودن بهتر از احساساته
من وزنم در سنین کم۲۰سالگی ازدواج کردیم وشرایط مالی مناسب هم نداشتیم در صورتیکه شرایط مالی خانواده هامون هم بد نبود ولی شرایط طوری نبود که درخواست کنیم اینو گفتم که نگید چون امکانات ندیدیم تونستیم شرایط بد رو تحمل کنیم در صورتیکه، بخصوص زن وقتی در مجردی امکانات داشته باشه در متاهلی فاقد امکانات براش بسیار سخته -ابتدا دانشجو بودیم وبعد ابتدا بازاریابی رو برای امرار معاش انتخاب کردم وبعد در رشته تخصصی خودم مهندسی معدن در پروژه های سخت کار کردم ودرجات خوبی درنظام مهندسی رسیدم وهمزمان برای درآمد بیشتر شغلی در بازار برای خودمون راه اندازی کردیم وچند بار هم شکست خوردم و..
الان نزدیک به ۱۵سال از زندگیمون میگذره ویک بچه ۴ساله داریم وشرایط مالی وزندگیمون بسیار خوبه و در صورتیکه از صفر شروع کرده بودیم وحتی عرض کردم دو سه بار در کارم شکست مالی خوردم و دوباره شروع کردیم
در این ۱۵ سال باهمسرم بر اثر مشکلات چه روحی وروانی وچه مالی بارها بارها دعوا گرفتیم وقهر یک یا دوروزه بودیم وحتی باورتون هم نمیشه چندباری کتک کاری هم کردیم شرایط بحرانی بسیار زیاد هم داشتیم ولی دوباره زندگی لذت بخش رو ادامه دادیم وبا همه این تفاصیر ،حتی یکبار فکر خیانت در تخیل ما نیومد ونخواهد اومد چون هردو میدونیم علت دعواهای ما بر اثر مشکلات زندگیه که برای هرکس ممکنه بوجود بیاد، و یک چیز جزعی میدونیم وتو دلمون جا نمیدیم وکینه نمیکنیم
از هم دیگه چیزی پنهون نداریم گوشیهای همدیگه رمز نداره از کارهای همدیگه کاملا خبر داریم اصلا اکثر اوقات باهم هستیم یا تلفنی در طول روز چندبار در حین کار در ارتباطیم وروابطهای زناشوییمونو بر طرف میکنیم ودر کل زندگی میکنیم ومال واموال زندگیمون برای جفتمونه اینکه تو حساب بانکی مون چقدر داریم واز ریز وبم همه چیزمون اتوماتیک باخبریم وخیلی راحت زندگی میکنیم وبازم بعضی وقتها بحث ودعوا هم داریم که برای زندگی طبیعیه
ولی خیانت هرگز
این همه پرحرفی کردم چون میخام بگم از همه چیز میشه گذشت ولی خیانت واقعا زندگی رو نابود میکنه
ومطمئن باشد فرد خیانتکار فرق نمیکنه زن یا مرد ،هرگز نمیتونه خودشو اصلاح کنه
هرچقدر هم خویشتنداری همسر انجام بدهد فایده ای نداره
بنظرم از چنین افرادی فقط باید طلاق گرفت وزندگی رو نباید الکی برای خودمون تلخ کنیم صرفا به این دلیل که باید فرصت داد تا شاید پشیومن ودرست بشه!! اگه فرزند هم دارید خودتون رو بخاطر اون تباه نکنید چون برای اون بچه هم مضرره واعتماد بنفسش میاد پایین وقبول میکنه با واقعیت های سخت زندگی باید مدارا کرد نه اینکه بجنگه
پس با متارکه اول خودتون رو بسازید و هم به فرزندتون درس بزرگ زندگی بدین که در زندگی اگر فردی مرگ سراغش اومد یا همسرش معتاده یا غیره باید با زندگی جنگید وسخت تلاش کرد تا روزهای خوب رو خودش برای خودش بسازه نه با سرنوشت مدارا کنه
بنده با توجه به تجربه ام در تمام این سالها چه در عرصه دوستان بازاری وتجار خودم وجه در عرصه کارمندی ، چنین افرادی های رو که به همسرانشون خیانت کردند رو دیدم هرچند چندین سال به اجبار تداوم زندگی داشتند ولی در نهایت به طلاق انجامید وچند سال در تصمیم گیری دیر جنبیدن وبهترین سالهای جوانیشون رو با یک فرد بی ارزش سپری کردند
زندگی جاریست
همه افراد هم اشتباه دارن صرفا برای اینکه سرزنش از طرف پدر ومادر نشین ، زندگی نکبت بار خودتون رو ادامه ندین با واقعیت های کنار بیاین
خداوند در قران هم کلمه “نکاح”وهم ” طلاق” رو به دفعات اورده
پس چرا ما که خدواند خودش خواسته بنده اش با آرامش در این دنیا زندگی کنه ،خودمون برای خودمون سختش میکنیم وزندگی نکبت بار رو ادامه میدیم؟!
چرا با ادامه دادن زندگی پر از کینه در کنار فرزند ،بصورت خودکار کینه رو در فرزندمون گسترش میدیم؟!چرا عشق واقعی رو با فرد دیگه که میشه در کنارش خوب زندگی کرد به فرزندمون یاد ندیم تا بفهمه عشق وزندگی رو باید بدست آورد؟
عزیزان خوشبختی رو دیگران برای شما بوجود نمی آورند یا نمیشه خرید بلکه خودتون باید به وجود بیارید
من ی دختر ۲۳ ساله ام
مجردم.جلو چشمام دارم خاهرمو میبینم ک هر روز داره ذره ذره بخاطر خیانتای شوهرش اب میشه
اوایل اصلا مال این حرفا نبو(شوهر خاهرمو میگم)
تا یکم پولدار شد،یادش رفت کی بوده،تمام زحمتای خاهرمو نادیده گرفت تو دوران بارداریش بهش خیانت کرد اونم بااا کارگر گلخونش.فک کنید خاهر من اونقدی زیبا و با وقاره ک همه عاشقشن،بارهاا تو این مدت جلو چشمای خودم بهش پیشنهاد دادن ،اون حتی بهش فکرم نمیکنه
شما مردااا همه بی چشم و رویید،بد ذاتین
دوس پسرم بهم پیشنهاد ازدواج داد،من احمق خیلی دوسش داشتم،قبول کردم با اینکه میدونستم ۸ سال زن داشته،،بهم گفته بود جدا شدن.حتی تو شناسنامشم نوشته بود طلاق
۱۰ روز پیش فهمیدم هنوز زنشو طلاق نداده.فقط دختره رفته بوده قهر خونه باباش
ب چ قیمتی تونست با من و دلم بازی کنه؟؟؟
شما مردا همه مثل همید،،من واقعا ازتون متنفرمم
اصلا خیانت معنی نداره.
۱۶ ساله ازدواج کردم..سه فرزند دارم..زن ام هم خیلی دوست داشتم ومشکل سکس که نداشتیم هیچ بلکه بسیار عالی بود..وضع مال بدی هم ندارم ..و ورزشکار هم هستم..و فکر کنم رمانتیک هم باشم وبسیار حساس. .رن کثافتم. به من خیانت کرده. .و با ۳ تا بچه تنها مونده گذاشته. .هیچ کسی هم ندارم غیر از فرزندانم. .واگر خودکشی کنم. فرزندانم بی سرپرست میشوند..و اگر ادامه به زندگی بدم. .فکر نمیکنم زیاد داور ببارم. .خدایا کمکم کن از این عذاب نجات پیدا کنم ..زندگی واقعا عذاب است
سلام خدمت همگی من ی دختر ۱۹ سالم ۶ ماه پیش عقد کردم روز دوم عقد از شوهرم خیانت دیدم و روز سومم ۳۰ تا قرص خورد برا خودکشی اما نمُرد منم اول یکم بهش فرصت دادم بردمش روانپزشک اما ادم نشد الانم حدود ۵ ماهه ک میرم دادگاه و میام و بالاخره ازش جدا میشم برام دعا کنید خیلی برام سخته اولین پسری بود ک تو دنیا بهش محرم شدم و عاشقانه بعد عقد دوسش داشتم
سلام دوستان زن و مرد نداره خیانت اشتباه،اما بهار جون تو برنده شدی دوستی مهم نیست منم دوست پسرم زیاد خیانت میکرد اما آخر دفعه ولش کردم با شوهرم ازدواج کردم خداروشکر تو این پنج سال فقط رابطه مون بهتر میشه با اینکه پسر سه سال دارم اضافه وزن پیدا کردم هیچوقت احساس ناامنی نکردم. تو هم خوشحال باشه خدا دوستت داشته تمام دوستان امیدوار باشید بهترین ها در انتظار ما انسانها ست
سلام
چرا وقتی یه زن خیانت شوهرشو میبینه نسبت به همه مردا بدبین میشه و وقتی یه مرد خیانت میبینه به زنا فحش میده و همه رو یکی میبینه.مگه نمیبینید اینجا هم زن دلشکسته داریم هم مرد دلشکسته…خیانت هیچ توجیهی نداره اماااا به نظر من میشه با کمی تحقیق و فکر فقط و فقط یه شانس دیگه به طرف مقابلمون بدیم.بدونیم علت چی بوده.چرا اینکارو کرده و آیا پشیمونه یا نه؟
من توی سن ۹ سالگی فهمیدم که مادرم به پدرم خیانت میکنه.از همون سن من خیانت و قبح اون رو شناختم.تا الان ازون چیزایی که دیدم با کسی حتی ۱ کلمه حرف نزدم.اما از همون ۹ سالکی بزرگ شدم.خودتون حساب کنید روح یه بچه چه ضربه ای میخوره وقتی چنین چیزی رو بفهمه.پدرم چیزی نفهمید و مادرم چند وقت بعد توبه کرد.میدیدم که چقدر گریه میکنه و پشیمونه و خدا رو شکر میکردم پدرم چیزی نفهمید.الانم دارن زندگیشونو میکنن.گرچه من روحم زخمیه
الان ۲۵ سالمه از اول نامزدیم تا الان که ۱ ساله عروسی کردیم ۴ سال میگذره.چند ماه پیش فهمیدم که شوهرم بهم خیانت کرده .اول دنیا روی سرم خراب شد.باور نمیکردم.البته من فهمیدم که هیچ رابطه فیزیکی نبوده و در حد چت و عکس فرستادن و صحبت بوده.گرچه تو چت از مسائل جنسی هم حرف زده شده بود!!!!
وقتی که شوهرم فهمید من همه چیزو فهمیدم به پام افتاد.مثل بچه ها گریه میکرد و التماس میکرد که ببخشمش.میگفت از بی کسی و تنهایی اینکارو کرده و خیلی پشیمونه.اون شب کمرم شکست و اندازه ۱ سال عذاب کشیدم .اما شوهرمو بخشیدم!
و فقط بهش یه شانس دیگه دادم که اگه دوباره چنین چیزی ببینم حتی یه لحظه هم نمیمونم.
چون به حال زندگی که خودمون با سختی ساختیم بدون هیچ پشتوانه ای دلم سوخت.گفتم شاید مثل مادرم پشیمون شده باشه و این باعث محکم تر شدن رابطه و زندگیمون بشه.
گرچه اعتماد سابق رو ندارم بهش اما خودش میدونه و سعی نمیکنه منو به شک بندازه.همه چیز بینمون واضحه و امیدوارم خدا به راه راست هدایتش کرده باشه و بتونیم ادامه بدیم.
یادمون باشه گاهی خدا ما رو امتحان میکنه…
خدا قسمت نکنه و اگه خیانت رو قسمت کرد اندیشه صحیح و صبر رو هم نصیب کنه که بدون اندیشه صحیح و صبر دوام اوردنش واقعا کمر شکن هست…خدا رو قسم میدم به ابروی امام حسین انشاالله مشکل تک تکتون حل بشه و با همسراتون که توبه کردن و ب مسیر اهل بیت در امدن به زیارت کربلا برین و در حرم امام حسین احد ببندین که هیچ وقت ب هم خیانت نکنید…و اگر فکر خیانت ب سرتون زد سریع از امام حسین مدد بخاهیم….واقعا خیانت و زنا گناهی هست حق الناس..هیچ زنی نمیتونه اون زنی که وارد زندگیش شده و با شوهرش سکس کرده رو ببخشه و هیچ مردی هم نمیتونه اون مردی رو که وارد زندگیش شده و با زنش سکس کرده رو ببخشه و هیچ زن یا مردی هم جرعت نمیکنه بره از اون زن و مرد خیانت دیده رو ازش حلالیت بگیره پس این حق الناس میره ب قیامت و در قیامت هم وا مسیبتا…..من یک بار ب زنم خیانت کردم.البته زنم رفته بود قهر و چند ماه بود خانه پدرش بود..و من هم خیانت کردم که نباید میکردم و خیانت بدی بود یعنی با یک زن شوهر دار نزدیکی کردم..گرچه توبه کردم و بعد از توبه چوبشم خدا بهم زد..حساب کن توبه کردم خدا چوبو اروم زد اگه توبه نمیکردم دستم قطع میشد…و توبمو هم نگر داشتم و هیچ کس هم نمیدونه جز خدا و شماها..چون منو نمیشناسید و نخواهید شناخت بهتون عرض میکنم…و بازم عرض میکنم که نگر داشتن توبه هم سخته..همون زن بعدها بهم دوباره زنگ زد و منم وسوسه شدم اما ب فضل خدا و مدد امام حسین توبمو در این خصوص نشکستم…و العان هم در تهران حدود یک ساله دارم تنها کار میکنم و شبها تو مغازه میخابم…و حتی ب دخترها و زنها نگاه نمیکنم و اگه نگاهم بیوفته میگم یا خیر حبیب و محبوب صل علی محمد و اله….اینو شیخ رجب علی خیاط بهم یاد داد..یعنی خدایا محبوب تویی عشق تویی اینها لذتهای زود گذر هست…زنمم برگشته و بچه دارم شدیم و من تهران کار میکنم و زنمم خونه بابا هست..و زنمم از ی خانواده هست که نماز شبش ترک نمیشه و اصلا اهل خیانت نیست…بارها و بارها امتحان شده و پیروز شده..اصلا اهل گوشی نیست و دنبال این کثافت کاریها نیست ولی من یک بار بهش ظلم کردم البته اون نفهمید اما خدا که فهمید..خداروشکر منم که توبه کردم و اصلا نگاه نمیکنم چ برسه ب چشم چرانی یا حرف….العانم تو امتحان الهای هستم..خودتون فکر کنید این امتحان نیست ب نظرتون؟؟ توی تهران با این دخترهای بد حجاب و تنها با مکان خالی…واقعا الکی نیست که خدا پاداش عظیم میده..و ب رجب علی خیاط چشم برزخی میده یا ب ابن سیرین علم تعبیر خاب و ب یوسف پیامبر هم تعبیر خوابو میده.و ب ی شهیدی هم بود که چشم و گوش برزخی داد ب خاطر گناه نکردن..یعنی تو موقعیت گناه قرار گرفت و گناه نکرد و خدا بهش پاداش داد تو همین دنیا…خوش ب حال کسی که شرایط گناه براش فراهم بشه و برای رضای خدا اون گناهو نکنه..ازتون میخام التماستون میکنم که برام دعا کنید که خدا منو تو موقعیت گناه بندازه و برای خدا من اون گناهو نکنم..میدونید چند ساله دارم تمرین میکنم که اگه تو موقعیتش قرار کرفتم گناه نکنم اونم برای خدا…..اخ که چ لذتی داره…قش میکنم برای این توفیق..بچها هر کس تو موقعیت گناه قرار بگیره..البته نه اینکه خودتون برید برای خودتون موقعیت گناه رو بسازید بعدش برای خدا اون گناهو انجام ندید…نه خیر این درستش نیست….درستش اینه که درحین زندگی روزانتون و در روند زندگی و اونم ناخاسته تو شرایط گناه بیوفتی و انجام ندی برای خدا…..من بهتون تضمین میکنم اگه برای خدا این گناهیو که ناخاسته توش افتادی و انجام ندی رو من ضمانت میکنم و قران هم ضمانت کرده…اگه ب مقام عالیه نرسیدید منو لعنت کنید هر روز منو نفرین کنید اگه پاداششو در دنیا نگرفتین….تنها کاری که پاداشش در دنیا نقد پرداخت میشه همین گناه جنسی هست که برای خدا ترکش کنی…خوشا ب سعادت کسی که ناخاسته در مکانی قرار بگیره که بهش پیشنهاد سکس بشه و شرایط و مکان همه چیز اماده باشه و اون این کارو برای خدا انجام نده چ پاداشی در دنیا و اخرت داره..ب مولا علی قسم یک شبه ره هزار ساله رو طرف میره…بخدا ابن سیرین شاگرد بزاز بود..بخدا قسم شیخ رجبعلی خیاط ی بچه ۲۳ساله بود که مادرش بهش ی کاسه اش میده میگه ببر در خودنه یا خالت یا عمه ات که میره و دختر خاله یا عمه بهش میگه بیا تو بزار رو اوپن..اونم از همه جا بیخبر میره تو خونه..بعد دختره بهش پیشنهاد میده و حالا بشنو ببین رجب علی با خدا چگونه حرف میزنه..میگه رجب علی خدا تو رو همیشه میتونه امتحانت کنه حالا بیا و تو یک بار خدا رو امتحان کن…بیا برای خدا از این حرام اماده و لذت بخش دست بکش…..این حرفو ب خودش میگه و یوسف وار از چنگ دختره فرار میکنه و میره منزلش و حالا اینجا رو داشته باش توروخدا……!!!
وقتی پاشو از منزل بیرون میزاره میبینه تمام ادمها شکل حیوانات وحشی شدن..یکی شبیه گاو یکی شبیه خر و دیگری شبیه بوزینه و گوسفند و حتی حیواناتی که تا بحال ندیده بود..بعد میبینه چیزهایی رو داره میشنوه که دیگران قادر ب شنیدنش نیستن…..
بله اقای رحب علی خان پاداش گرفته از خدا
چی گرفته؟
چشم و گوش برزخی
همون دعایی که تو اون خونه کرده بود
دعا چی بود؟
خدایا منو برای خودت تعلیم و تربیت بفرما
حالا دیدین بچها….هر کس حرفامو باور نداره تو اینترنت سرچ کنه زندگی نامه شیخ رجبعلی خیاط یا سرچ کنه داستان ابن سیرین و یک شهیدی هم بود که اونم شنای دخترها رو ندید تا اصدای شنا کردن و جیقو داد و بازی دخترها رو شنید نگاه بهشون کرد و نشست زمین و رفت ی جا دیگه اب کتری رو پر کرد و خدا همونجا بعد یکی دو ساعت بهش نقدن پاداش داد و خدا اینها رو برای خودش میخره و تربیت میکنه…پرحرفی منو ببخشید..میخام بهتون بگم که چ پاداشی در انتظار اون کسایی هست که ناخاسته تو بادی گناه بیوفتن و اون گناهو انجام ندن..که معمولا گناه شهوت و سکس و زنا هم بیشتر معروف هست…التماس دعا و خدا حافظ..قائم
من با یکی از دخترهای فامیل نامزد کردم. از همون اولش یه نشانه هایی از دروغگویی و چشم چرونی توش بود ولی من ساده بودم و نمی دیدم. حتی تذکرهای اطرافیان رو هم بهش توجه نکردم. بعد از یک سال که از نامزدیمون گذشته بود فهمیدم که با یکی تلفنی حرف می زنه. اون موقع بخشیدمش که ای کاش اینکارو نمی کردم. گفت توبه کرده و پشیمونه. من حواسم به همه چیز بود ولی جرات نمی کردم مراسم عروسی بگیرم. کاملا اطمینان پیدا نکرده بودم بهش تا اینکه سال دوم نامزدیمون بود که پدرم دیده بود سوار ماشین یه غریبه شده و بعد از چند ساعت همون ماشین برگردونده بودش. این بار دیگه نبخشیدمش و طلاقش دادم. هیچ وقت نمی بخشمش. خدایا تا ابد تو جهنم بسوزونش. اگه اون بره بهشت من دیگه اونجا نمی رم و از خدا می خوام منو ببره جهنم. خدایا آمین یا رب العالمین.
سلام .۲سال ازدواج کردم .شو هرم میگه عاشقمه ولی همش خیانت هر سری بخشیدمش ولی دیشب تو شب یلدا فهمیدم با خالم رابطه داره .این دفعه نه گریه کردم نه کاری .کسی رو که عاشقش بودم میپرستیدمش در عرض یک ثانیه احساس کردم این دفعه دیگه نمیشه .تا صبح زار زد میگه اشتباه کردم منو ببخش نمیدونم چیکار کنم کمکم میکنید
سلام،مشکل منه بدبختم همینه شوهرم میگه عاشقمه.قبلا خیانت کرده بود بخشیدمش که بعد یه سال دوباره الان فهمیدم خیانت کرده حالام که گریه میکنه میگه غلط کردم آبرومونبر میرم پیش مشاور درست میشم فقط تو طلاق نگیر بدون تو و بچم میمیرم حالا موندم سر دوراهی نمیدونم چه خاکی بریزم رو سرم کمکم کنید.
با سلام منم نه ساله که ازدواج کردم و بارهاوبارها خیانت دیدم وبخاطردخترم که الان هشت سال داره موندم ولی همیشه پشیمونم که ای کاش همون دفعه اول طلاق میگرفتم.الان دیگه چیزی ازم باقی نمونده نه زیبایی و سلامتی جسمی وروحیم داغونم جز اینکه فقط خدا بدادم برسه که بتونم جدا بشم همسرم خیلی شرور و اهل تهمت
من زنی ۲۵ ساله ام .۱۹ سالگی ازدواج کردم.از همون دوران عقد شوهرم بهم خیانت کرد.بارها و بارها بخشیدمش.فقط نزاشتم بچه دار بشم تا ببینم درست میشه یا نه.عید ۹۵ دوباره خیانت کرد و بعدش حتی تعهد محضری هم داد که خیانت نکنه و منم بهترین شدم براش.ولی بعده ۶ ماه دوباره با دو نفر همزمان بهم خیانت کرد.الان ۳ ماهه از هم جداییم و من دنباله کارهای طلاقمم.خیلی دوسش دارم.اولین عشق زندگیم بود.عاشقانه میپرسیدمش.همه کاری براش میکردم و هیچ چیزی کم نداشتم ولی نمیدونم چرا دوباره خیانت کرد.حتی الان که ۳ ماهه جداییم هزار بار گفت عوض شدم و میخوام زندگی کنم و هزاران قسم خورد ولی دوباره هفته پیش دیدم داره با تلفن با یکی حرف میزنه.دیگه نمیدونم چکار کنم.احساساتم نمیزاره کاری بکنم.هنوزم دوسش دارم و نمیدونم آیا طلاق بگیرم یا نه؟ممکنه درست بشه؟نمیدونم چطوری جدابشم اصلا طاقت ندارم.لطفا کمکم کنید
درضمن اینو یادم رفت بگم.اون روابطش ۹۰ درصد تلفنیه و رابطه جنسی من هنوز مطمعن نشدم که داشته یا نداشته.ولی میدونم به خود ارضایی هم عادت کرده.در این شرایط چطور؟؟ببخشم و ادامه بدم یا جدا بشم؟؟
سلام من پسری هستم با یه خانوم اشنا شدم متاهل بود فقط درحده دوست بد صمیمی شدیم رابطه برقرار شد بدش خونوادش فهمیدن خودش میگفت شوهرم از من دوره بد کاری نداشتم فهمیدم طلاق گرفته به خاطره این دوستی زنگ زدن فوش دادن من بهش گفته بودم بهتره نباشیم ولی اصرار داشت الانم جدا شده چون چون احساس گناه میکنم مجبورم کنارش باشم توروخدا کمکم کنید هدا منو میبخشه؟حالم خیلی بده باید حلالیت از کی بگیرم
کاش قبل ازدواج دخترا همسر داری اموزش ببینن و پسرها غیرت.خیانت مرد و زن نمیشناسه.با انگیزه خیانت هم اتفاق نمیوفته.زن و شوهر وظیفه دارن تا جایی که میتونن نیاز همدیگرو برآورده کنن.هر کمبودی منجر به خیانت میشه.
همه مثل هم زخم خورده ولی کسی نمیدونه چکار کنه . کاش خدا قسمت یه مرد خیانتکار را یه زن مثل خودش وبرعکس قسمت زن خیانتکار مردی خیانتکار قرار میاد. مشکل این جاست که معمولا این آدمای کثیف همسری پاک نصیبشان میشه که قدرشو نمیدونن
سلام من ۱۱ماهه که ازدواج کردم و در ماهه هشتم ازدواجم فهمیدم شوهرم با دوستم بهم خیانت کردن و باهم رابطه دارن حرفایی که به من میگفت بلد نیستم رو به اون میگفت حرفایی که وقتی اس ام اس هاشونو دیدم داغون شدم نفسم بند اومدبدنم میلرزید من یه دختر ۱۸ ساله م وهیچ تجربه ای ندارم خیلی ساده و روراستم تا اون روز حتی ۱ دروغم بهش نگفتم وقتی فهمیدم شروع کرد به گریه زاری و گفت پشیمونم و نمیدونم چی شد که این رابطه شروع شد و دوستت شروع کرد برامن اس دادن منم جوابشو دادم تا اینجور شد اون دوستم همسر دوست خوده شوهرمم میشد که رفت و آمد داشتیم …. نبخشیدمش ولی هنوزم دارم زندگی میکنم فقط یه فرصت بهش دادم چون میدونم ۱ اشتباه برا هرکسی پیش میاد همش میگم بچگی کرده شیطون گولش زده از وقتی هم که فهمیدم رفتار ۳۶۰ درجه فرق کرد… اما …اما…اما … اون خیانت کرد به من در حالی که هربار بهش میگفتم حواستو جمع کن گوش نکرد خیانت کرد خیانت کردم بهش وقتی فهمید درست حال منو داشت حق این ادما همینه خیانت رو با خیانت جواب بدید درسته بهونه میدید دست شون ولی زجری که میکشن برابر زجریه که کشیدی الانم تو فکر انتقام گرفتن از اون هرزه ام و تا زمانی که انتقامم رو نگیرم اروم نمیشم
اگه یک ادم خیانت ببخشه درحققیت به خودش ظلم کرده خیانت هیچ وقت فراموش نمیشه وخودادم ازدرون نابودمیشه وهمچنین درجامعه ما یک زن هیچ راهی جزبخشیدن نداره سوختن ساختن چون طلاق هم بدتراززندگی بایک ادم خیانت کارامیدوارم راهی برای این مشکل پیدابشه برای یک زن هم زندگی بایک خیانتکارخیلی دشواره هم طلاق
اگر مرد عرضه داشته باشه زن بهش خیانت نمیکنه اگرم کرد سرشو بیخ تا بیخ ببر بزار رو سینش تحویل قانون بده تخمتم نمیگرن
سلام.شما هیچ وقت اشتباه اونو تکرار نکن واگذارش کن به خدا و اگر نمیتونی تحملش کنی و ببخشیش به زندگی مشترکتون خاتمه بده این خیلی بهتر از خیانته.اون با کارش ارزش خودشو اورد پایین و اعتماد شما نسبت به خودشو از دست داد شما اینکارو نکن چون پشیمونیش یک عمر برات میمونه بزار اون عذاب وجدان بگیره نه خودت.فقط بسپرش به خدا
سلام ۱۶سال ازدواج کردم یه پسر۹ساله دارم خانواده خوبی ندارم واین مشکلی بود که ازاول داشتم حتی قبل ازدواج به همسرم گفته بودمو اون گفته بود تو مهمی …..
اولین بار شش ماه بعد تولد پسرم که به شدت از رابطه سرد وبی روح شوهرم به بهانه تنفرازمادرم بودفهمیدم باخانمی دوست بدختی هام ازاون موقع شروع شد همیشه به بهونه تنهایی باخانم ها هم صحبت میشه مطمنم که باکسی رابطه جنسی ندارم اما محبتشو به اونا میده چند سالی بود به دلیل خرید خونه بشدت تو فشار بودیم هربار که درگیری هاش زیاد میشد باخانمی هم صحبت میشد به این بهونه که فشارشو همشو تو خونه نیار من هم بیخیالش شدم تااینکه امسال به خودم گفتم زندگیمو تکون میدم باوجودزخم های درونم بهش علاقه شدید وعاشقونه نشون دادم رابطه جنسیمونو عالی کردم .همه چی خوبه ولی بازم میبینم باخانم ها هم صحبت یاکافی شاپ میرن البته نمیدونه من میدونم اصلا بهروش نمیارم همیشه سال بعدش میگم بهش ککه خبرداشتم فلانی بوده…
اهل شعروهنر خیلی دوست داره صحبت کنه ودیده شه ودرون پاکی داره اینو احساس میکنم وقتی بهم علاقه نشون میده واقعی..
ولی وقت خدامیدونه که چقدتوی تنهاییم داغونمو کسیو ندارم که درددل کنم
کاش روزی برسه که دوست وتماس مخفی نداشته باششههرچند دیگه مطمم همچین روزی وجود نداره
یه روزی که اصلاانتظارشو نداره ترکش میکنم اینو مطمنم ولی الان میخوام باعشق پسرمو بزرگ کنم
به هیچ کس اعتماد نکنید من خواهرم که از جونم بیشتر دوستش داشتم با شوهرم به من خیانت کردند تو را به خدا به هیچ بشری اعتماد نکنید حالا من با وجود پسرم که همه ی زندگیمه با این مرد چه کنم .هنوز باورم نمیشه همیشه سر این موضوع بحث داشتیم ولی هیچ وقت باورم نمی شد اینقدر خواهرم پست باشه. حالا هم موندم که باید چه کنم چون هیچ وقت برای شوهرم کم نذاشتم مقصر هم نیستم .راهنمایی کنید لطفا
سلام خانمی هستم۲۶ ساله هشت ساله که ازدواج کردم و ی دختر هفت ساله دارم یک ساله پیش اقایی که قبل از ازدواج باهاش دوست بودم بهم زنگ زد توی بحران سختی از زندگی بودم وقتی برای اولین بار به دیدنش رفتم تمام زندگیم از چشمم افتاد و رابطه بینمون برقرار شد بعد شش ماه کله خانوادهامون از موضوع من مطلع شدن و کلا ابروم رفت حقم بود شوهرم بزرگواری کرد و منو بخشید تصمیم گرفتم دیگه به کارای گذشتم ادامه ندم اما عشق اون طرف چشمامو کور کرده نمیخووام خیانت کنم خسته شدم چیکااار کنم از خدا میخوام خلاصم کنه
با توجه به رواج یافتن خیانت، گفتم یه چند تا نکته بگم شاید بد نباشه:
۱- شک بیخود نکنید و بیهوده وقت و انرژی برای چیزی که شک دارید نزارید. از افکار بد ذهنتونو پاک کنید و نزارید افکار بد زندگیتونو خراب کنه. بدونید که اخلاقا قانونا و شرعا افترا زدن جرم سنگینیه.
۲- حواستون به نشانه های خیانت باشه. یه گوگل کنید متوجه میشید. اگر چند مورد باهم رخ نداد یا تکرار نشد، همون که بالا گفتم. در غیر اینصورت باید یواش یواش آماده پیش زمینه چینی برای پاتک باشید.
تبصره: قبل از اینکه در مورد پاتک بگم باید تکلیف خودتونو مشخص کنید. آیا صرفا به دنبال اثبات موضوع برای خودتون هستید یا میخاید فراتر برید. مثلا من خودم به دنبال گرفتن حق حضانت بچه هم هستم.
۳- در خصوص پاتک مهمترین نکته اینه: هیچ گونه تغییر ظاهری نباید در روابط ایجاد بشه و همه چی باید حساب شده باشه و در تمام مراحل نباید طرفتون کوچکترین بویی ببره. این مهم دو دلیل داره: اول اینکه هنوز چیزی قطعی اثبات نشده و شاید اشتباه شده باشه پس نباید حرمتها شکسته بشه. دوم اینکه شخص خیانتکار اگر بویی ببره واویلاست، بدبختید. بسیار محتاطتر میشه و حتی در مرور زمان جسورتر. پس خیلی مهمه که نزارید هیچ بویی ببره.
۴- به همین دلیل شما باید بسیار خوددار و صبور باشید. مثلا شاید در عرض یک ماه، یکبار فرصت مناسب پیش بیاد که بتونید موبایلشو چک کنید. پس صبور باشید. از فرصتهایی که احتمال می دید که کوچکترین بویی ببره اصلا استفاده نکنید و بزارید برای فرصت بعد. برای استفاده از فرصتها حتما پیش آمادگی داشته باشید و همه جوانب قضایا رو خوب بررسی کنید.
۵- ضمنا خوددار باشید، تا به یه مدرکی رسیدید به هم نریزید. سعی کنید عادی برگزار کنید. سر فرصت خوب فکر کنید و برای موقعیت سازی های بعدی برنامه ریزی کنید. اگر به هم بریزید و زود توضیح بخاید ممکنه طرف با چند تا بهونه بپیجونه قضیه رو و شما برگردید سر خونه اول.
۴- اگر برای خودتون میخاید ثابت بشه نیازی به جمع آوری مدارک محکمه پسند نیست. در غیر اینصورت باید یواشکی مدارک محکمه پسند جور کنید. با یه وکیل مشورت کنید. ببینید وکیل چجور مدرکی میخاد. تمرکز کنید روی همونا. بعد زمینه چینی کنید. باید الگوی رفتاری طرفتون به دست بیارید، کِی میره کجا میره، با کی میره و … بعد مطابق همون الگو ازش یه قدم جلو بیفتید (البته اون باید فکر کنه که از شما دو قدم جلوست) و در فرصت مقتنم مدارکو جمع آوری کنید.
۶- بعد خیلی راحت میتونید ثمره صبر و خوددار بودنتون را بگیرید. حالا طرف باید بیفته دنبال شما و شما میتونید براحتی سزای این عمل ناشایست رو بزارید کف دستش. یادتون باشه حتما تو دادگاه با وکیل برید. ارزش داره هر چی بدید.
چند نکته:
– خیلی صبور باشید. خیلی صبور باشید. خیلی صبور باشید.
– هرچند حق دارید ولی اصلا غصه نخورید و ارزش خودتون رو پایین نیارید. یادتون باشه بار کج هیچوقت به منزل نمیرسه.
– احساساتی هم نشید. خیانتکار لایق عشق و محبت نیست.
– خیانت خیانته، چه اخم نکردن به یه نگاه معنی دار باشه چه … تخم مرغ دزد بزودی شتر دزد میشه.
– شخص خیانتکار شدیدا در پی تخریب شخصیت شماست و میخاد که شمارو مقصر جلوه بده. بازم میگم احساساتی نشید. هرچقدر هم یک طرف بد باشه طرف دوم نباید بهیچ عنوان خیانت کنه.
– همونطور که گفتم همه چی باید عادی برگزار بشه. حتی حجم جر و بحثاتون خیلی تغییر نکنه. البته در صحبتها نباید به موضوعاتی اشاره بشه که طرف متوجه بشه.
– ضمن اینکه باید یه کم بیشتر محبت کنید تا بو نبره، گاهی اوقات حساب شده جر و بحثاتونو بیشتر کنید تا خیانتکار بره به سمت خیانت.
– شخصا توصیه میکنم بعد از اینکه همه چی محرز شد به شخص خیانتکار یکبار فرصت بدید و ببخشیدش. البته بهیچ عنوان نزارید بفهمه چطور متوجه شدید و خیلی محکم بگید که همه چیزو میدونید ولی در آخر بگید قصد دارید چشم پوشی کنید.
– یادتون باشه اثبات زنا خیلی خیلی خیلی سخته. پس دنبالش نرید.
– در تهران، دادسرای ارشاد مخصوص این موضوعاته و در بقیه شهرها فکر کنم باید دادسراهای عادی برید.
موفق باشید.
سلام من تازه هفت ماهه ازدواج کردم.بچه.هم ندارم.خوشهیکلو خوشگلم هستم.باعشق باشوهرم ازدواج کردیم.ولی توماه شیشم زندگیمون بود ک ی شب خوابش برد.و دیدم چند تا اس پشت سر هم.اومد.خوندم دنیااروسرم خرااب شد.شوهرم رفتارش بامن زیاد تغیر نکرده بود.برا همین وقتی فهمیدم.بهم خیانت کرده..داغووون شدم..من.هیچی براش کم نزاشته بودم.همیشه توخونه هم خوش پوشو جذاب بودم..من الان نمیدونم چیکار باید بکنم..خودش ک میگه پشیموونه.ولی من ک چیزی کم نزاشته بودم خیانت کرد .پ بار دومیم وجود خواهد داشت؟
واقعا سخته بخصوص وقتی ماه های اول زندگی هستش کاش حداقل میزاشتن ۱سال بگذره از ازدواج بعد خیانت کنند وخسته بشن منم خیانت کرد بهم به اون چنان خانومم خانومم کرده بود که پیش خودم گفتم پس من چی هستم اگه اون خانومشه اگه اون عشقشه میدونی چیه حتی ۱ بارم به من نگفته خانومم عشقم دوستت دارم برات میمیرم تاحالا ناز منو نکشیده میگه بدم میاد بلد نیستم ولی چطور برا اون ….؟؟؟؟!!!لعنت بهش نباید میبخشیدمش….
هیچ تضمین صددرصدی وجود ندارد که دوباره خیانت نکنه پس حواست رو خوب جمع کن سحر خانوم حالا حالام به فکر بچه نباش که اگه دوباره خیانت کرد دستت بسته نباشه الان فقط بهش یه فرصت بده
سلام درد من از بی وفایی زنمه ۱۱سال باهاش زندگی کردم اینجوری بهم خیانت کرد شما نازه اول راهید زندگیتونواز اول بسازید
منم هفت سال زندگی خوبی داشتم با خانمم بعد هفت سال زیر سرش بلند شد و خیانت کرد بهم
با سلام و احترام حضورشریف شما.
جهت رفاه افرادی که امکان حضور در مراکز مشاوره را ندارند تا مسائل خود را مطرح کنند این شرایط رافراهم آورده ایم تا به صورت تلفنی(رایگان) مشاوره و راهنمایی شوند.
موضوعات:
مشاوره ی قبل و بعد از ازدواج- طلاق- اختلافات زناشویی- بهبود روابط و افزایش صمیمیت.
مشاوره ی فردی،تحصیلی ، درمان افسردگی ، اضطراب ، وسواس.
مشکلات رفتاری فرزندان و مهارت های فرزند پروری
توسط کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
ساعت های تماس: ۰۹۱۶۳۰۸۲۵۹۵
۶ صبح الی ۱۳ ، ۱۷ الی ۲۰ و ۲۲ الی ۲۳
سلام من یک فرد ۳۰ ساله هستم با یه دختر ۲۰ ساله ازدواج کردم چهار ساله نامزدیم از دو چشمم بیشتر اعتماد داشتم دی ماه ۹۵ بهش شک کردم کنترل کردم وقتی فهمیدم با دو گوشی کار میکنه بخودش نگفتم کنجکاو شدم گوشیشو حک کردم دیدم به یه نفر عاشق شده به خاطرش هر کاری میکنه از من پول گرفته واسه اون گردنبد خریده ورفته تو خونشون تنها شدن خیلی چیزا حتی رابطه هم داشتن….و بهش نگفته که متاهله و اون پسره هم به این گفته متاهل هستم من فقط دوس میشم همزمان هم با چند پسر چت کرده عکساشو فرستاده و منو به اون پسرا گفته که ازش متنفر هستم و از من بزرگه و پدرم بهش به زور داده از این حرفا ..حتی از رابطه با اون پسره مادرش هم با خبر بوده و کاملا آگاه بوده که دخترش داره چکارا میکنه یعنی مادر و دختره با هم خیانت میکردن پدرشون هم بعد یه سال از نامزدشدن ما فوت کرده بود این دو تا تنها زندگی میکنن دو تا داداش هم دارن جدا زندگی میکنن وقتی فهمیدم بهش گفتم چرا این کارو کردی شروع کرد به گریه و زارعی و پشیمونی منم که نه میتونم طلاقش بدم نه میتونم کنار بیام یک ماهه دارم داغون میشم شب و روز ندارم فقط گریه و غصه میخورم حتی به داداشش هم نگفتم نخواستم آبروش بره چون اصلا و اصلا دختری نبود که این کارا رو بکنه ولی الان هیچ حسی بهش ندارم میخاهیم اردیبهشت بریم خونه و زندگیمون ولی بدجوری نگرانم احساس میکنم من برم بیرون یکی میاد خونه اصلا اعتماد ندارم بهش احساس خاصی ندارم بهش فقط به خاطر این ادامه میدم که اگه من اینو ول کنم این میره میفته تو دست ولگرها همه کار میکنه بدبخت میشه خلاصه بدجور میسوزم خواهش میکنم کمکم کنید چکار کنم دارم تا خودکشی خودم فکر میکنم دیونه شدم به چشاش نگاه میکنم گریه میکنم
سلام.
من فقط با این بخش از گفته ات کار دارم که گفتی همش گریه میکنم و غصه میخورم و میخوام ” خود کشی ” کنم …
ببین عزیزم همه اینایی که گفتی رو قبول دارم اما بدون که با غصه خوردن کاری از پیش نمیبری . با خود کشی هم که تنها خودتو بدبخت ابدی میکنی …
من نمیخوام نظر کلیشه ای که همه میدن بدم اگه من جای تو بودم بیخیال میشدم در مقابل اینجور آدمها که فقط فکر خودشونن ، تو هم فکر خودت باش … اونم پس از مدتی کم کم به این نتیجه میرسه که نه بابا خبری نیست و به مرور از این رفتارش کاسته میشه …
آخه من نمونه چنین موردی رو تو فامیلمون داشتیم و اتفاقا اونا هم ۱۰ سال اختلاف داشتن . الان دیگه اون کارها رو کنار گذاشته … شاید بهم بگی خفه شو بابا پس غیرتت کجارفته …. اما من حرفه ای به این مساله نگاه کردم و نه احساسی …
بهر حال راه دومتم اینه که طلاقش بدی که من اصلا توصیه نمیکنم چون ممکنه بره و خراب شه …
فقط و فقط اینو بدون که عمر و فکر و جسمت رو فدای ای چیزا نکنی ارزشش رو نداره ساده و بی عقل نباش اون چون جوونه اینجوری میگنه و دیر یا زود کنار میذاره و میفهمه که هیچ کسی م شوهر خودش نمیشه … … حالا خود دانی
دوستت S
شدیدا با نظرتون موافقم من خودم همسرم اینجوریه و به این امید دارم ادامه میدم که یه روز عاقل شه .هرچند برام سخته ولی صلاح بچه هام وبین بد وبدتر من بدو انتخاب کردم.چون میدونم طلاق به هردلیلی که بگی جفت ترفین رو نابود میکنه.شک نکنید
بنظرم فقط خودت داغان میشی ادامش بدی هیچ وقت نمیتانی خیانت کسی و فراموش کنی
سلام دوست عزیز.منم از همسرم ۱۰سال بزرگ بودمو هیچی واسش کم نذاشتم و خدارو شکر از همه لحاظ ازش سر بودم اما چنان مهربان بودمو بهش بها میدادم…سال قبل رفتم کربلا برگشتم کلا رفتارش ۱۰۰درجه فرق کرده بود و من همش دنبال دلیل بودم و مدام میپرسیدم مادرم چیزی گفته من نبودم چی شده که مکدر شدی؟!جوابی که میداد قانعم نمیکرد تا اینکه بیدلیل موضوع جدایی رو پیش کشید ..خلاصه ۱۴روز کربلا بودم بمحض رسیدنم گذاشت رفت خونشون بعد ۴۰ روز که من مدام نامحسوس تعقیبش میکردم و داغون میشدم هر روز آرایشگاه و قرارهای تکرای و متنوع..تا اینکه به بزرگترا گفتم هرجور شده موقعیت آشتیه منو اونو فراهم کنید تا به هدفم برسم..به هر طریقی بود آشتی کردیمو من کنترل کردمش و حک کردم گوشیی رو که مخفی بود و سیمکارت پنهانش..القصه یه هفته ۵۰۰۰تا پی ام عکسایی که توخونه ی خودم با پسره تاریخ عکس مال موقعی بودکه کربلا بودم ..همچنان پی ام میخوندم و به روش نمیوردم حتی محبتم رو مزید کردم تا بلکه برگرده از کلیپ های خیانت و عقوبت زناکاربگیر تا…بهش میفهموندم ولی غرق وعده های دروغین و فریبنده ی اونا شده بود آخه با چند پسر توأمان چت میکرد .توو چتاش اشاره شده بود به رابطه جنسیشون نه یه بار بلکه …تا بالاخره شب هفتم گوشی رو که درحال چت بود و بعد اینکه بهم قرص خواب داده بود ومنم کاملا آگاه بودم ازش کشف کردمو …داااااغون شدم اقرار که میکرد له میشدم الان نزدیک یه ساله اما هنوز به خودم نیومدم افسرده شدم ..منزوی شدم …هی عکساشونو میبینم حالم بد میشه ..خلاصه بگم نتونستم ببخشمش و طلاقشو همونجا دادم
سلام من الان ۱۱ سال باشوهرم دارم زندگی میکنم و سه تا بچه دارم الان حدود دوسال فهمیدم ی زنه دیگه صیغه کرده حالا میگه طلاقش دادم ولی متاسفانه خودم میدونم هست من باید چیکار کنم
شوهرمن مردی بودکه همه سرش قسم میخوردن
الان بعدازبیست سال از زندکی فهمیدم بازنهای مختلف بوده وباهمشون هم عکس سلفی داره
میکه شرمندم ولی رو داره خیلی !جیکارکنم؟
من وشوهرم یک سال وشش ماهه باهم ازدواج کردیم وتازه دو ماهه صاحب بچه شدیم شوهرم بهم خیانت کرده چند باری میشه بخدا خسته ام نمیدونم چیکار کنم دلم برای خودمو و پسرم میسوزه
با امیداینکه برای هیچ مردوزنی این مسایل پیش نیاد عقیده دارم در صورتی که یکی از دوطرف خیانت کردند باید دلایل رو بررسی وبا شفافیت وحتی با دخالت. یک مشاور مطمین وخوب نسبت به حل ان اقدام کرد ودر غیر این صورت بخاطر بیشترنشدن عواقب اون ودرصورت نداشتن بچه طلاق که البته حق هم هست
خیانت فقط یه واژه ست هیچکس نمیفهمه به اون طرف چی میگذره چقدر داغون میشه.دوستای مجردشما مردا خانمان براندازه مازناهستن مادراتونم بلای جونمون هستن کوچیکترین مهربونیتون یازبون ریختنتون واس یه زن چه خواهرچه مادر حسادتی درماایجادمیکنه که میتونه باعث یه خیانت بشه,تمام خیانتای زنابخاطربچه ننه بودن شوهراشون وبی محبتی وبی تفاوتی شما مرداست,دلیل خیانت مرداهم سیری ناپذیربودنتونه.خداهمه رو هدایت کنه.
سلام بر شما، حدود ١٨ ماه إز همسرم دور بودم نسبت به مشکلات های که داشتم البته إز طریق تلیفون همیشه در ارتباط بودیم اما بعد إزین مدت وقتی همرای همسرم یکجا شدم، شکی کردم که اون همراه پسر خاله آش ارتباط داره موضوع را جدی گرفتم و همرایش صحبت کردم اون به من دورغ گفت و من هم إز خاطر که او را به عاشقی گرفته بودم بخشیدم اما چند روز پیش وقتی إز تشناب بیرون شدم حدس زدم که او همراه با پسر ماما آش هم ارتباط داره چون محیط به هم خورده معلوم میشد إینبار تا هنوز صرف برایش گفتم که إز من دور باش من به تو اعتماد کردم اما تو همرای من خیانت کردی من به خاطر خانم همراه همه جنگ کردم بر مقابل همه استاد شدم یگانه امید زنده گی من همسرم بود حالا نمیدانم اگر طلاق آش بدم دو اولاد ما چطور میشه و أین زن أصلا اعتراف نه میکند آگر معذرت بخواهد او را میبخشم اما او هنوز بلای من قهر است
سلام خیانت خیانته بنظر من نباید چشم پوشی کرد من ۶ سال از اون دختری ک عاشقش شدم کوچکتر بودم ولی عاشقش شدم براش چیزی کم نذاشتم از خونه مادرش امد خونه من بعد یک سال خیانت کرد بخشیدمش الان ۳ سال از اون جریان میگذره پرینت سیم کارتشو گرفتم میبینم با ی نفر جدی رابطه داشته با ی نفرم دوست بوده بعد فهمیدم با پول من پس انداز کرده و میخواد ی طرفی رو پیدا کنه باهاش ازدواج کنه خودم فکر میکنم روانیه خدایی براش کم نذاشتم از مال و پول و طلا تا محبت و عشق خودشم خوب میدونس ک چقدر دوسش دارم تا امشب ک مادرم حرف خوبی زد گفت پسرم خوشی زده زیر دلش از خونه مادرش از تویله پدرش اوردی بهش بها دادی ولی جنبه نداشت
داداشم حکایت شما بسیار شبیه داستان زندگی منه.۲تا بچه داریم الان.سری اول اعتراف کرد خیانت کرده حتی تا زنا .چون بهش گفته بودم اعتراف کنی میبخشمت بخشیدم هرچندکه واقعا هم دوسش داشتم هم بهش عادت کرده بودم.ولی بعد ۲سال تکرار شد هرچند خودمم بی ایراد نبود اعتیاد منو از خانوادم دور کرد.واین بدبختیا اومد سراغم.الان تو هفتمین سال ازدواجیم اون رفته خونه باباش ومن بعد ۱۰روزتازه تصمیم گرفتم این لعنتیو بذارم کنار برم کمپ بعد ۱ماه میرم دنبالشون هر چند اونم خطا کرده ولی فقط امیدوارم تو این ۱ماه اونم به مشاور درمانی رفته باشه
سلام من ۳۷سالمه ۱۱ سال با همسرم زندگی کردم و دوتا بچه ازش دارم زنم با همدستی با پسری توی مغازم موتد جاساز کردن و من مدت سه ماه بی گناه تو زندان بودم که پس از تحقیقات پلیس و مامورای تجسس به دسیسه زنم با یک پسر جوان بردن الان شرایط روحیم خیلی داغونه بعد ۱۵روز پس از آزادبم هنوزم تو شوک کتر زن خائنمم که چرا این ظلمه در حق منو بچه هام کرد
الان هم جفتشون تو زندانند دارم کار طلاقمو انجام می دم
فقط یه کلمه بهتون بگم
اگه همسرتون خیانت کرد و شما ثابت کردید طلاق بگیرید
سعی نکنید اون زندگی رو برگردونید
چون اون زندگی دیگه زندگی بشو نیست
هر روز سر چیزای الکی دعوا راه میندازید
توافقی طلاق بگیرید
اره ورست میگین تجربه عینه داشتم یعنی.ولی داداشم پای ۲تا بچه وسطه من هم برا بچه هام تلاش میکنم وهم برای همسر خطا کارم تا بتونه واقیعت زندگی رو ببینه.نامردیه هیچ تلاشی نکنیم
وای حالا فهمیدم که من تنها نیستم .۱۲سال بیشترِکه ازدواج کردم البته با حساب سالهای عقدمون ،دختری ۷ساله دارم وخدا میدونه از خیانتهای شوهرم چه زجرهایی کشیده ام .اوایل عقدمان که با دختری دوست بود که قبلا با هم دوست بودن
سلام…. فک میگردم فقط من این مشکل رو دارم ولی نه اکثرا دارن… منم سه ساله ازدواج کردم دوسال عقد بودم… عین سه سال شوهرم خیانت کرد و هر دفعه که بهش میگفتم کتمان میکنه….. خسته شدم خودمو زدم به در بیخیالی… همیشه میگه تو از هیچ چیزی برام کم نذاشتی ولی نمیدونم چرا این کارو میکنه… اینقدر قربون صدقه اونا میره که برای من نشده خسته ام. عاشقشم…. عاشقشم… ولی نمیفهمه……… نمیدونم چکار کنم.. تازه گی هم فهمیدم گوشی مخفی داره…..زرنگ شده…… قبلا خیلی ساده بود…. ضایع خیانت میکرد الانا زرنگ شده…. واقعا نمیدونم چکار کنم… وقتی عاشق یکی باشی نمیدونی چه غلطی بکنی…. ای خدا خودت به داد دل همه ما برس…..
به نظر من همانطور که مردها با زن میروند وخیانت را با حرفهای بیخود خودشون وفسلفه های غیر منطقی وادار می سازند مسله مهمی نیست وحوقوق زن با مرد برابر است پس خانوها بدانید که منم زهر خیانت را از طرف همسرم بعد از چندین سال چشیدم اما او در سکوت این کار را کرد با سکوت زنش که عشقش بود جوابش رادارد اما نه با متاهل با مجردی که دیوانه اش شده وبا سوادتر از همسرش وخوشتیبتر وخوشگلتر نه بعنوان انتقام به بعنوان برابری زن ومرد که باورش بود پولی از دست نداد وکلی مسافرت ولذت را از زندگیش برد هیج ناراحت نباشید احمق است زنی با مرد خیانت کار بماند حتا بچه داشته باشد خدا بزرگ است میتواند مرد بهتری پیدا کند که خیانت وتنوع طلبی را برای مردان وزنان خیانت کار بیماری ناعلاج میداند ای خانومها که صدمه دیده اید هیجوقت دوستان را زیر سر نامردها نزارید زیر سر مردی بگذارید که هویت دارد همه یکی نیستند انسانها متفاوت هستند من خوبش را پیدا کردم شماه میتوانید بگذارید مردان وزنان خیانت کار کوه درد را تا پایان زنگی اشان با خودشان حمل کنند تا معنی درد را بفهمند
ابجی شما فقط صورت مساله رو پاک کردی.ببخشیدا اگه اون اقای جدید که خیلی بهتر از شوهرتونه پیدا کردین هم بعد ۲سال خیانتی ازش سر بزنه همینجوری هی میگردین دنبال یکی دیگه.درست فکر کنید از مساعل فرار نکنید.شما در برابر اشتباهات هم مسئولیدنه اینکه منتظر خطاباشین تا شما هم همون خطا رو بکنی.اخرش به کجا ختم میشه کمی با چشم باز و فکر روشن بهش نگاه کنید.خدایارتون
وای چ چیزایی نوشته بود اینجا چقدر متاسف شدم واقعا ادم نمیدونه با کسی ک دوسش داره باید چیکارکنه من ی دختر مجردم ولی ترجیح میدم بمیرم تا اینکه خیانت کنم!
سلام ح م از کرج امشب فهمیدم شوهرم بهم خیانت کرده داغونم چکارکنم
بیخیال باش عزیزم تا راحت این قضیه بگذره بعدا که اروم شدی بهش حالی کن که میفهمی چیکار میکنه
خیانت بزرگترین ضربه به زندگی مشترکه. حدود هفت سال و نیم ازدواج کردم ولی متاسفانه منجر به طلاق شد. با دو بچه ۵ و ۷ ساله. الان با اینکه دوباره ازدواج کردم ولی هنوز داغونم. خدا لعنتش کنه که اینطور زندگی مثل دسته گلم رو خراب کرد. با اینهمه مصیبتی که ازش دیدم ولی الان احساس پشیمونی دارم. ولی دیگه کاری نمیشه کرد.
برادر من چرا طلاق اخه چرا.من دقیقا به این نکته دارم اشاره میکنم از بالا که مطالب میخوندم.اخه ۲تا بچه یه خانواده یه عمر عادت.چرا برای اینکه اشتباه کرده براش هیچ کاری نکردی.چرا بهش فرصت جبران ندادی چرا پیش روان کاو مشاور اینا نبردی؟چطور انقدر راحت از زندگیت گذشتی؟اون فقط یه اشتباه کرده بود همه ادما اشتباه میکنن.وقتی تو شرایط خطا قرار بگیری ۹۹درصد خطا میکنی که ممکنه واسه همه ی ماها پیش بیاد.حالا توصیم اینه.گذشته رو بریز دور .خودت به همراه همسر جدیدت با واقیعت افکاری که داره عذابت میده به مشاوره برین.زندگی جدیدت قطعا میتونه این قدر خوب بشه که گذشته رو تو همون گذشته رهاش کنی.موفق وپیروز باشی
سلام من ۴۱سال دارم چندین بار شوهرم بمن خیانت کرده واخربن بار هم با زن پسرم توتوخونه تنهاش گداشته بودم وخواسته بازن پسرش ک دختر خواهرم میشه خیانت کنه فرار کرده ازش وامد همچی بمن گفت اما شوهرم اعترافنکرد حالا هم مت شب روز ندارم خیلی ازش بدم اومد ونمیدانم چکار کنم خواهشن کمکم کنین
خواهرم شما همون دفعه اول که خیانت کرد باید به فکر چاره میشدی .بی تفاوت بودی و بدتر زمینه اشتباهات رو براش بیشتر کردی.هرطور که موقیعت ایجاب میکنه راضیش کنین برای مشاوره فقط کافیه یه جلسه بره بقیه جلسات خودش مشتاقانه میاد.اینم بدونید طلاق بگیرید بسیار بیشتر از الان اذیتتون میکنه چون روانش بیماره وتصمیماتش غیر عقلانی.براتون ارزوی روزای خوب دارم.
۶ ساله ازدواج کردم الان یه دختر یک ساله دارم دوسال فهمیدم شوهرم با یکی از همکاراش ارتباط داره وقتی فهمیدم ۵ماهه باردار بودم خودمو گول زدم بخشیدمش ازش عکس دیدم پیام عاشقانه که به اون زن میداد که تاحالا یکیشو به من نگفته بود دختره فشش میداد شوهرم قربون صدقه میرفت ولی سر من داد میزنه بهم میگفت دختره تنهاست من دارم کمکش میکنم براش کار پیدا کنم ولش میکنم منم ساده ساده باور کردم الان ۵ روزه فهمیدم دختره ازش باردار شده بوده دنیا رو سرم خراب شد دارم دیوونه میشه البته بچه رو انداخته ولی از شوهرم متنفرم فقط به خاطر دخترم مجبورم تحمل کنم ولی واقعا سخته به خدا دیگه طاقت ندارم چیکار کنم چرا به خدا این انصاف نیست که این قد ما زن ها مورد ظلم قرار بگیریم و فریاد هم نزنیم
خواهرم شما اگه دخترت و خودت رو دوس داری که حتما همینطوره واکه میخوای رنگ ارامش ببینی و دیگه شاهد خیانت از این بیشتر نباشی که بیشتر عذاب بکشی یا زندگی هر روز برات نفرت انگیزتر بشه تاجایی که مرگ با طلاق انتخاب کنی از همین لحظه به فکر اقدام درمانی برای شوهرت باش در عین اینکه متنفری بهش بگو که میلخشیش ولی به شرطی که برای درمان خودش اقدام پزشکی همون مشاوره بکنه نه اینکه ای عزیزم دیگه تکرار نمیشه قول میدم.اینا هیچکدوم ملاک نیست.وکمکش کن پدر بچه شماست .نان اور خونه شماست.بعدها انقدر قوربون صدقه شما خواهد رفت که شما غرق در ارامش بشی و فراموش کنی خطاشو و اون همبشه قدردان این رفتار دریت شما خواهدبود.صبورباشید درعین سختی
سلام من پنج ساله ازدواج کردم یه پسر ۴ساله دارم بااینکه چندمین بار میبینم شوهرم با یکی دیگس خیلی ناراحتم اون خانومه هم بهم زنگ میزنه یا عکساشونو برام میفرسته من فقط فقط بخاطر پسرم ساکتم باز هم نمتونم طلاق بگیرم لطفاً راهنمایم کنید که چیکار کنم
وقتی فهمیدم زنه حاملست فکر میکردم بجوش دوست داره گفتم جون دخترمونو قسم بخور که دروغ قسم خورد ولی به دروغ حتی به جون بچشم رحم نکرد
سلام به همه عزیزان من خانمی چهل هشت ساله هستم وسی دو ساله ازدواج کردم ودو پسر ویک دختر دارم سه ساله فهمیدم شوهرم معتاد شده وخیانت کرده پسرهام را مهندس کردم ودختر م حقوق می خونه وهمه زنی بودم به خدمت فرستادم وسختی بسیار کشیدم حالا همه زندگی بنام من چند بار هم به خاطر ابرو ی خودم وبچه هام بخشیدم دیدم پر رو شد تازه از خواهری کثافتش هم حرف بشنوم اخر تصمیم گرفتم با بچه ها بیرون کردیم برود هر کثافتی که دوست دارد بکوند و خانواده اش خوشحال باشند حالا اعصاب همهیمان خوب شده وعروس گرفتم و برکت خونم زیادشه شکر کمی مانده تا طلاقم تمام شود زندگی همه عزیزان امیدوار خوب باشد
۴ساله ازدواج کردم انقدرشوهرم قربون صدقم میرفت حاضربودم بمیرم اون خوب و خوش باشه توکل فامیل ازنظر عشق و خوشبختی زبانزد بودیم تااینکه فهمیدم باآبجیم که متاهله رابطه داره وبعدچندروز یعنی دیشب فهمیدم باخیلی از زنای خراب رابطه داشته و سک چت میکرده خیلی سخته بخوای یه دفه دنیاتو خراب کنی نه راه پس دارم نه راه پیش. دارم دغ میکنم جز خدا هیچکسوندارم ای خدا صدامو بشنو یه راهی بذار جلوی پام
ابجی میدونم سخته قبلا هم گفتم برعکس شما زنم به من خیانت کرد دفعه اول از روی علاقه بخشیدمش ولی اگاه نبودم که پیگیری کنم چرا این مشکل به وجود اومده ریشه یابی نکردم و خیلی ریلکس بخشیدمش که چندسال بعد دوباره گریبانگیرم شد.در عین اینکه خودم مشکل اعتیاد دارم ولی ایندفعه خیلی تلاش کردم تا ببینم چرا این اتفاق میفته چون از لحاظ مالی تامین کامل بود.و من هم عشق میریختم پاش چجوری نکته اینجاست من حضورم کم بود تو خونه شاید در۲۴ ساعت من بارها بارها با پیام و تماس بهش ابراز علاقه میکردمو میخاستم احساس تنهایی نکنه ولی این بلاهایی که سرم ا مد باعثش عدم حضور یه موقع خودم تو خونه یود.حالا شما در عین صبوری و ارامش سعی کنید ریشه مشکل پیدا کنیین و همسرتون رو به هر روشی که فکر میکنید راضی میشه برای درمان با یه روانکاو ومشاوره تخصصی درمان کنید.بخدا اعتیاد بیماریه.خیانت بیماریه.اینا همش از عدم اگاهیه.کمکش کن درمان شه اون وقت میبینی مدیون تو میشه.وجزتو کسی رو لایق مهرش نمیبینه
تو را خدا به من بگید چکار کنم دو تا دختر دارم شوهرم بخاطر اعتیادش همه چیش از دست داده گناه من بچه هام چی من هیچ کس ندارم
من زندگیم بعد از ۱۱سال خراب شد البته ۶سال خراب اکا تحمال اوردم اما الان شما بگید شوهرم خیا نت کار و محتاد چکار کنم
منم خیلی خیانت دیدم دیگه خسته شدم ولی بازم دوسش دارم و اونم عاشقمه ولی با یکی دیگه هم هس ک همیشه از طریق اون بهم خیانت میشه حتی با اون زنه صحبت کردم اون یه بچه داره شوهر نداره ولی منو نامزدم هنوز ازدواج نکردیم و بچه نیاوردیم نمیدونم چرا هی میره با اون باز هی میگه پشیمونم من هر دفه بخشیدمش بهش فرصت دادم ولی الان دیگه نمیدونم این بار اخر واقعا غیر قابل تحمل بود من کبودیای زیر گلوش و دیدم عکساشو دیدم ولی بازم بخشیدمش و نامزدم اون و فهش میده ک باعث شده ب من خیانت کنه و خیلی پشیمونه حتی جلوی من ب اون زنک زده ک دست از سرش برداره ولی بعد جند وقت باز میبینم خبرای شده نمیدونم اگه دوسش نداره و ازش بدش میاد پس چرا خیانت میکنه!با خودم میگم شاید من بداخلاق میشم گاهی اون اینکارو میکنه اخه همیشه میگه تو منو دوست نداری ولی من دوسش دارم
ابجی چرا خودت رو از ارزش میندازی تو این شرایط که شما داری طلاق بهترین گزینست.اگه ازدواج کرده بودین و زیر یک سقف بودین حالا با بچه یا بی بچه بهتون پیشنهاد طلاق اصلا نمیدادم.اما الان شما چشمات کوره و گوشهات کر ببخشید که اینطوری میگم.اما عاجزانه خواهش میکنم تنهایی به یک مشاور خانواده مراجعه کنید و اگاه بشید .خواهش میکنم بدونه صحبت و اگاهی اقدام به عروسی نکنید.خداوند یارتان
سلام من ۱۴ ماه با نامزدم هستم الان ۳ روزه فهمیدم با ی پسره ایی در حد ابجی و داداش خوب بودن نمیدونم الان باید چیکار کنم ترو خدا کمکم کنید
دو سال پیش نامزد کردم،بعد از چن ماه بهش مشکوک شدم و سه بار دستشو رو کردم و بخشیدمش ب خاطر شرایط،دو ماه ازدواج کردیم و تو ۶۶ امین روز عروسیم شوهرم رو با ی خانوم توی خونه خودم دیدم،الان بازم همه میگن ک برگزدم اما من واقعا از اون طرف متنفرم و نمیتونم تحملش کنم،نمیدونم چکار کنم؟
چرا نمیدونید خدایا مگه انسانها تو شرایط سخت نمیدونن باید چیگار کنن.اخه خواهر من پس این مراکز تلفنی رایگان مشاوره خانواده یا اینکه حضوری برید یعنی در این حدم نمیدونید.برید تا اول خودتون رو از این احساس روحی داغون در بیارید بهد برای اون شوهر خطا کارتون با اگاهی تلاش کنید اگه ادم نشد بفرستین به ادرسی که من میگم بعد ۱۰ روز بیاین گل پسر شده نجیب سر به راه ببرینش
سلام همه ما سختی دیدیم همسر من با بهترین دوستم و همخونم یعنی پسر عموم بهم خیانت کرد انقدرررر دوسش دارم که حاضرم بمیرم اما یه بار دیگه ببینمش ۸ ماهنه تونستم بچمو ببینم نه تونستم خودشو ببینم درد من درد خیانت نیست درد من اینه از دو نفری خوردم که یکیشون عشقم و دیگری دوستم بودحالا من موندم و کوله باری از درد روز ها گذشت زمان همهچیرو حل میکنه اما تو اون ادم سابق نمیشی به فکر اینده خودتون زندگیتون رو بسازید دنیاتون رو با ارامش سپری کنید با همتون همدردی میکنم چون دردشو کشیدم
داداشم همه این اتفاقا که نمیشه تو یه تایم کوچیک شده باشه.شما حتما توجه نداشتی که چه بلایی داری سر خانوادت میاری خلاصه اون خطاکزده خیانت کرده درست.فقط اینو مطمعانم اگه زن کمبود احساسی داشته باشه احتمال خیانت خیلی زیاده تا اینکه کمبود ملی داشته باشه شاید ۱هزارم درصد واسه پول خیانت کنه.یعنی اگه کنار تو احساس امنیت و ارامش و غرور میکرد هیچ وقت این اتفاقات نمیفتاد.هرچند که با پسر عموتم به جایی نمیرسه و گول حرفاشو خورده.خیلی قانونی میتونی بچتم ببینی نگران هیچیم نباش .مشاوره یادت نره
سلام منم ۵ ساله ازدواج کردم دوسال پیش فهمیدم بهم خیانت میکنه و هر بار میگفت ببخشید و اشتباه کردم بعدم گفت میخوام با دوستام برم مسافرت رفت بعد که برگشت عکساشونا ناخوداگاه تو گوشیش دیدم با دختره بود الان چند ماهه میگه تمومش کردم یکمم اخلاقش تغییر کرده ولی نمیتونم فراموش کنم یعنی میشه دباره خیانت کنه یا اصلا الان نقش بازی کنه
سلام. ۶ساله ازدواج کردم واز همون روز اول از خیانت شوهرم باخبر بودم همش کوتاه اومدم و بخشیدمش.الان یه دختر یه ساله دارم میبینم ک خیانت میکنه ولی اونو به حال خودش رها کردم چون واقعا خسته شدم به خاطر دخترم هرنوع سختی رو تحمل میکنم.فقط دعا میکنم خدا کمکش کنه از این کارا دست برداره
سلام من زن ٢۶ساله ای هستم ۶ساله باشوهرم ازدواج کردم امتاز اول زندگیم خیلی مشکل داشتیم همو خیلی دوست داشتیم به سختی بهم رسیدیم خانواده من راضی به ازدواج نبودن اما من به خاطر این مرداد خونه فرار کردم ازهمه چیم گذشتم!حتی عروسی نگرفتم اوایل زندگیمون تویه اتاق رو یه حصیر زندگی کردم چون دوسش داشتم اما بعد از مدتی فهمیدم که با تلفن داره بهم خیانت میکنه جند بارازش دیدم همشم دروغ میگفت که من نکردم و این حرفا بعداز مدتی فهمیدم که باخواهرم رابطه داشته و منم حامله بودم اون روز بود که دنیاتو سرم خراب شدو نمیدونستم چکارکنم که اماافتادبه دست و پام که غلط کردم و گوه خوردم از جای هم که نه میتونستم بمونم نه خونه پدرم برم بغداد مدتی بخشیدمشوباهاش زندگی کردم الان دخترم٣/۵شه خواهرم ازدواج کردکی تو این سألها بازم شوهرم خیانت کرد اما الان یک هفته از عروسی خواهرم میگذره که خود شوهرم اومد لیشم و گفت من میخوام چیزی بهت بگو خواهش میکنم تنهام نداراشتباه کردم گفتباکسی رابطه داره و دوسش داره که من نابود شدم داغون شدم اما اون فقط التماس میکرد که اون زنیکه بهم زنک که ازشوهرت باردارم اینجابود که واقعا کشته شدم قلبم پاره شد!!اما نمیدونم چرانمیتونم ترکش کنم؟همش دارم عذاب میکشم و پشیمونه میکه تو بری من میمیرم من دوست دارم
موندم چکارکنم حتی مشاوره هم رفتم؟؟؟
ابجی مشاوره رفتن یعنی اگاهی پیدا کردن که تو موقعیت دشواری که قرار داری چون مغز خود ادم نمیتونه درست فکرکنه وتصمیم درست بگیره اون به شما کمک میکنه که بهترین راهکارها رو اراعه بده.اما هیچوقت نمیگه تحت هیچ شرایطی نباید طلاق بگیری چون اگه اینجوری بود قانون طلاق اصلا کنسل میکردن.اگه همه تلاشتون رو کردین بدون ترس واهمه ترکش کنید و برگردید پیش پدرتون و دستشو ببوسین .مطمعا باشین یه پدر اونقدر بی رحم نیست که ردتون کنه.ضعف نشون ندین به شوهرتون خیلی جدی بهش بگین که ترکش میکنین و ترکش کنین.
سلام
من ٣۵سال سن دارم و بعد از گذشت ده سال از زندگی مشترک و داشتن سه فرزند متوجه شدم همسرم تو سال اول زندگی مشترکمون بهم خیانت کرده ماجرای خیانت همسرم را زمانی متوجه شدم که به طور اتفاقی یکی از دوستام داشت کلیپای گوشیش را تماشا می کرد منم به طور اتفاقی صدای گوشیش را میشنیدم که متوجه شدم تو یکی از کلیپهای گوشیش صدایی آشنا به نظر میاد ازش خواستم کلیپ را برام بفرسته بعد که کلیپ را خودم تماشا کردم متوجه شدم خانمم داره با یه پسر دیگه سکس می کنه که تصویر پسره تو کلیپ نبود و فقط صداش بود کلیپ را که خوب بررسی کردم باورم نمی شد همسر من باشه هر چی خواستم تو کلیپ دنبال یه چیزی باشم که نظر منو برگردونه فایده نداشت هرچی بیشتر نگاش می کردم بیشتر متوجه میشدم و مطمءن که کلیپ زن خودمه خیلی باورش سخت بود چون من طی این ده سال زندگی مشترک هیچ رفتار مشکوکی ازش ندیده بودم و هیچ مشکلی هم نداشتیم البته من بعد از عقد با خانمم متوجه شدم خانمم بکارت نداره اما به خاطر آبروش و چون خیلی هم دوسش داشتم بخشیدمش و بهش اعتماد کردم با اینکه این کار خیلی خیلی سخت بود بعد از اون هم هیچ مشکل خاصی تو زندگیمون پیش نیومد ولی بعد از ده سال که این کلیپ را دیدم ورق برگشت خیلی داغون شدم از چهره ی خانمم تو کلیپ متوجه شدم که کلیپ مال سال اول ازدواجمونه که هنوز بچه نداشتیم صدای خانمم هم تو کلیپ کاملا مشخص بود لباس هاش هم حتی برام کاملا آشنا بود یه مدتی بهم ریختم تا اینکه نتونستم طاقت نیوردم و همه چیز را بهش گفتم اولش کلی قسم خورد و گفت این کلیپ مال من نیست و این من نیستم و بعدش هم کلی گریه و زاری کرد ، یه شب تا صبح بحث کردیم ولی به نتیجه نرسیدم با این که هزار مورد براش آوردم که ثابت می کرد شخص تو کلیپ خودشه اما بازم انکار می کرد چاره ای نداشتم سه تا بچه داشتم تصمیم گرفتم این بار هم گناهش را به خاطر بچه هام ببخشم و البته خدا باید ببخشدش ولی من فقط به خاطر بچه هام طلاقش ندادم الآن چند ماهی از این جریان میگذره زیر نظرش گرفتم و دیگه بهش اعتماد ندارم خلاصه احساس خوبی که نسبت بهش داشتمو الآن دیگه ندارم اما به خاطر بچه هام باش دارم زندگی می کنم هر چند ابراز علاقش بهم بیشتر شده و بیشتر داره بهم اهمیت میده ولی من هر کاری می کنم نمیتونم خیانتش را فراموش کنم البته خیانتش اگه مربوط به سال اول ازدواجمون نبود و تازه بود که نمی بخشیدمش و اینم بگم من تو این ده سال تا اونجا که تونستم براش کم نزاشتم و بهش خیانت نکردم
دوست گلم شما اصلا به این فکر نکن که واسه قبل ازدواجه یا بعدش اگه الان همسرت سربه راهه و مشکلی نداره برعکس انقدر بهش بیشتر علاقه نشون بده که خدایی نکرده این اتفاق تو زمان حال برات نیفته.بخشیدیش پس مرد باش به روش نیارهیچ وقت بهش محبت کن زندگیتو زیبا بساز نه با افکار ۱۰سال قبل تلخو زهرمارش کنی.پیروز باشی
امشب مامان بابام با هم دعوا کردن و بابام مامانمو زد چون بهش گفته بهت اعتماد ندارم . بابام دوبار بطور مخفیانه ب خاله من پیام میداد و اونم جوابشو میداد. با اینکه بار اول مامانم فهمید. و با خاله ام قهر کرد ولی دوباره ب هم پیام میدادن .ما چیز بدی از پیاماشون ندیدیم ولی بخاطر این شک کردیم ک مخفیانه پیام میدن چراا؟؟؟
خاله ام متاهل هست
ولی بابام قسم میخوره ک هیچی نیست و بی منظور حرف میزدن و خاله ام هم هنینطور
خواهش میکنم کمکم کنید من چیکار. کنم
زندگیمون ریخته بهم
عزیز من الهی خوندم دلم سوخت برات.ولی بابا مامانت رو هر طور شده باید به یه نفر که اگاهی داره مراجعه کنن.
سلام به همه من هم نمیدونم چیکار کنم ۱۹ سال با این آقا به اصطلاح باسواد زندگی میکنم خیلی سختی کشیدم از لیسانس به دکترا رسوندم حالا با همکار ش اس های عاشقونه به هم میدن تا جایی که خانم دستور صادر کردن زن وبچه هاتو ول کن من راضی هستم طلاق بگیرم خودش نمیده
مردها البته نه همه مردها بی معرفت هستن سختی بکش بکش نداری باسواد کن خونه وزندگی درست کن همینکه دارا شدن زن اخی میشه فکر عاشقی به سرشون میزنه حیفه مرد ندار رو بذارید ندار بمونه
من هم طعم خیانت رو چشیدم.۲۹ سالگی ازدواج کردم.خانمم ۲۰ ساله.بود.عاشقانه همو دوست داشتیم.یه پسر و دختر دارم.سال ۹۴ متوجه شدم که همسرم داره بهم خیانت میکنه.معلوم نبود که از کی شروع شده بود.از رو حک تلگرامش متوجه شدم.بهش گفتم آسمون ریسمون کرد برام.بعد دیگه همش بهش بی اعتماد شدم چندین بار مواظبش بودم چندین جا و موقعیت های مختلف بهش گوش زد کردم.با اینکه میدونست فهمیدم باز انکار میکرد. ولی تمام شواهد بر علیه اون بود.دیگه زندگیمون شده بود جهنم.انگار خیال برگشت به زندگی نداشت.بحدی شده بود که حرفهای رکیک تو خونه جلو دخترم بهم میزد و جالبه طرف مقابلشو تو سرم میکوبید.متوجه شدم از این طریق داره رو غیرتم راه میره که طلاق بگیره.راضی نشدم.دیگه اون اواخر بحدی رسید که داشتم داغون میشدم.یه تنه درمقابلش واستادم.عشق و محبتم بهش بیشتر کردم شاید فرجی بشه بتونم زندگیمو نجات بدم .زندگی ۱۶ ساله که حتی دستم به یه نامحرم نخورده بود و حالا بخاطر خیانت داره از هم میپاشه.
دیگه آخرهاش متوجه شدم که کار از کار گذشته و راهشو انتخاب کرده که منو پسر ۱۵ ساله و دختر ۷ ساله منو بزاره بره باهاش.با کسی که خودش متاهله.فامیل خودش بود و من مار در آستین پرورش دادم.آخرش نیشش رو زد و تونست منو اینقدر داغون و عصبانی کنه که جهت حفظ آبرو طلاق توافقی بگیریم.بعد جدائی داغون شدم کارم به خوردن انواع قرص افسرگی و خواب و استرس و اضطراب کشیده شد.چندین ماه تنهائی تو خونه ای که ۱۶ سال خاطره خوش از در ودیوارش میبارید.شبها با سایه خیالش صحبت میکردم.تنهائی داشت داغونم میکرد.
بعد اون هم ول کن من نبود.هر دفعه سر دیدن بچه ها که کی اینجا باشه کی اونجا باشه رو اعصابم بود.یعنی انگار منو داشت نابود میکرد.میگفت کسی قبول نداره باهات دیگه ازدواج کنه.میگفت تو بی عرضه ای.جواب خوبیها و یک عمر زندگی صادقانه من این شد.اینقدر گفت و گفت .من هم غرورم باعث شد برم ازدواج مجدد کنم.که هم بتونم بچه دخترم رو پیش خودم بیارم.زندگی دومم هم زنم اخلاق بسیار گندی داره.اون هم مطلقه بود بعد فهمیدم که بخاطر اخلاق گندش شوهرش طلاقش داده بود.کار این یکی هم داره به طلاق میکشه.کسی که صادقانه براشون کار کرد اینه حق من.
الان من موندم و بچه هام و یه زن خیانت کار که می خواد برگرده.ولی چطوری دوباره روش میشه برگرده .چطور رفته بعد دو سال که عشق و گردشش رو کرده بر گرده.چطور اطمینان بهش کنم.چون دخترم تو این دوسال خیلی بیتابی میکنه و همش میگه تنها آرزوی من زندگی چهار نفرمون زیر یه سقفه.مامان رو قبول کن.نمیدونم سر بد دوراهی موندم.کمکم کنید.این دو سال همش آرزوی مرگ داشتم بخاطر بچه ها زنده ام.تو رو خدا کمکم کنید راه درست کدومه.
زندگی جز تلاش واسه عزیزانت نیست.امیدوارم هم خدا به خودم کمک کنه هم به همه عزیزان که مشکل دارن.من تو این لحظه که اینو مینویسم همسرم ۱۰روزه خونه رو ترک کرده به همراه ۲تا بچه هام.بخاطر خیانتی که برای بار دوم من پی بردم.دفعه اول بدون اگاهی ساده بهشیدم و به فکر درمان علت این قضیه نبودم اما اینبار با کمک فکر خودم و خونسردی که دارم. تصمیم به موشکافی این قضیه گرفتم به این نتیجه رسیدم اگه زنم خیانت کرده باعثش عدم حضور یه موقع من توی خونه بوده.یعنی از انظرمالی نامین و از نظر عاطفه فقط زنگ وپیام من بوده.نه که کلا نباشم ولی اکثرا شب که از سرکار اومدم خواب بودن صبحم که رفتم سرکارخواب بودن .من خانوادم رو بیشتر وقتی خواب بودن دیدم.واصلا به تبعاتش فکر نکردم.واما علتش اعتیاد بود که خیلی زیرکانه از همه پنهونش کرده بودم.بالواقه بعد این اتفاق به همه گول خورده ها که من سیگارم نمیکشم اطلاع دادم من ۵ساله اعتیاد دارم و الان میخوام برای همیشه ترکش کنم من خیلی اگاهانه شروع به مصرف کردم وخیلی اگاهانه میخوام بذارمش کنار.اینو میدونم همونجور که من دلم برا خانوادم داره پرمیکشه اونا هم نبودنهای منو به سختی تحمل میکردن تو این سالها.وسایل بستم دارم میرم کمپ ترک اعتیاد بعدش میرم سراغ خانوادم و کمک به همسرم که هنوز هم دوسش دارم.خطاهاشو میبخشم وبهش فرصت جبران ودرمان میدم .تا خدا هست زندگی میتونه زیبا باشه برام دعا کنید.منم برا همتون دعا کردم.
شوهرمنم بایکی اس ام بازی میکنه بعد ۴ سال اعتمادمو بهش از دست دادم دلم میخواد بمیرم
سلام من الان هفت ساله که ازدواج کردم.شوهرمو دوس داشتم ازدواج ما عاشقانه بود و خیلی سخت. بارها بهم خیانت کرده هیچوقت نتونستم ثابتش کنم و همیشه انکار کرد.اما الان واقعا دیگه حسی بهش ندارم از بس خیانت کرده.میخوام دستشو روکنم و خودمم شکم برطرف بشه.کسی هست. که اطلاع داشته باشه چطور میشه برنامه شنود مکالمات مخفیانه روی گوشی نصب کرد؟
سلام من چهار ساله ادواج کردیم الان چند روز فهمیدم زنم بهم خیانت کرده یه مدتت بود گوشیش همش قفل روش بود و هرجا میرفت باخودش میبرد حتی حموم به خاطر این یه شب تلکرامشو هک کردم که اونی که باید نمیدیدم دیدم بهش گفتم میدونم خلاصه فهمیدم به قول خودش دو ماه دوست بوده با پسر همسایه خونه پدرش فقط نمیدونم رابطه جنسی داشته یا نه حالا هم به پدرش گفتم خودشم میگه اشتباه کردم غلط کردم بهم یه فرصت بده نمیدونم چیکار کنم تورو خدا جواب بدید چیکار کنم ببخشمش یا جدا بشیم
خلاصه هرکه خیانت نکنه بهش خیانت میشه
سلام منم زنم پرستار بودبا یه دکتر که زن و بچه داشت ورفت وامد خانوادگی داشتیم خیانت کرد ولی از هم جدا شدیم
سلام
راستش شوهرمن …..
۳سال ازدواج کردیم تو این سه سال اتفاقی شماره چند تا دختر رو گوشیش دیدم ….حالا بچه دارم پشیمونم ک چرا همون وقت تمومش نکردم رفتاراش خیلی بده اصلا باهام حرف نمیزنه همش میگه برو خونه بابات هرکاری میکتم فایده نداره چیکار کنم اخه
با سلام واحترام.
حسرت خوردن الان که چاره شما نیست . شما فرموده اید هر کاری میکنم فایده ندارد باید دقیقاً مسئله شما شفاف اعلام شود که کدام کارهها و تکنیک های همسرداری را انجام داده اید که برای ایشان مهم قلمداد نشده است…..
سلام دوستان .ارزو دارم مشکل همتون حل بشه
من هم ۵ماهه نامزدم ولی ۴ماهه کارم بطلاق کشیده
بخاطر این که تودوران مجردیم دوست پسر داشتم خانوادم منو بهش ندادن همین که من نامزد شدم این پسره اومد عکسهای منو پخش کرد و تهمت صیغه و زنا رو بهم زد در حالی که نامزدم میدونه همه حرفاش دروغه ولی باز حرفهای اون پسرو قبول کرد والان کارمون به طلاق کشیده
من خیلی شوهرمو دوست دارم ححتی بهش خیانت هم نکردم اما اون منو دیگه نمیخواد وبه من به چشم خیانت کار نگاه میکنه من نمیتونم فراموشش کنم کمکم کنید .ممنونم از همتون ا
سلام میشه کمکم کنین چطور با همسرم باید رفتار کنم ؟ من همسرم همش میگه بهم کاش قبل بودن تو بایکی دیگه رابطه جنسی برقرارمیکردم منم باخونسری میگم و دلیلشو میخوام میگه واقعا هوس نیس و میخوام بدونم واسه بقیه چطوره میگه تو خیابون بعضیا میان جلو چشمم و همش با خودم فکرمیکنم اینها تو رابطه جنسی چطورن ، میشه بهم راه حل بدین چیکارکنم من یک و سال و نیمه ازدواج کردم شوهرم فوق العاده صداقت داره و میگه خیلیم تو خونه شیک پوشم خواستم ک کامل تامین کنم
ولی خیلی عذاب کشیدم ک اینو گفت !باید چیکارکنم
ازش بخواه که حتما به مشاوره مراجعه کنه اگر بچه ندارید صبرکنید وقتی بچه دار میشیم باید بیشترین تمرکز روی تربیت بچه باشه نه اینکه بخوایم مشکلات شخصیتی هم دیگه حل کنیم
سلام منم ۱۰ سال زندگی کردم الانم دوتا بچه دارم همسرم ۷سال کوچکتره ازمن ای دل غافل جونمم براش میدم خیلی به من خیانت کرد ازاخلاقم سواستفاده می کرد یک طوری برخورد می کنه که انگار من خیانت کردم نمی دونم چی بگم الانم رفته بابچه هام خانه باباش داره کارای طلاقشو می کنه نگید بی غیرتم فقط عاشقشم به خدا موندم چه کنم
با سلام و احترام خدمت شما پرسشگر محترم. در راستای انتخاب دو راهی های زندگی آنچیزی که راهنمای من باید باشد عقل و خرد انسان است و نه توجه به احساس و علاقه ها. درست بمانند این می مانند که نوزادی به سمت خوردن شکلات می رود اما مادر علارقم محبت و مهر زیاد به فرزندش اینجا عاقلانه رفتار می کند و او را نهی می کند.
مسئله شما دقیقاً باید بررسی شود.
موفق باشید.
سلام بعد ۱۷ساله زنم خیانت کر ده بهم سه بچه دارم نمی دانم چه کنم دارم دیوانه می شم خیلی دوست دارم ولی چه کنم بچه هاده سالشو
سلام.قبول دارم ک زناهم خیانت کارمیشن ولی مرداخیلی بدترن موجودناشناختن ۳روزقبل عقدم فهمیدم بهم خیانت کرده کلی معذرت خواهی کردوگف ازروهوسه خواستم چشم سیرباشم ک توزندگی خیانت نکنم منم بخشیدمش ولی عقدوعقب انداختم وهرروزمیاددیدنم التماس میکنه ک نزنم زیرهمه چی.میترسم بازم خیانت کنه چ توزندگی چ قبلش
سلام شوهرم بعد ده سال زندگی بهم خیانت کرد سه تا بچه دارم فهمیدم بخشیدمش ول بعد از چند مدتی باز ذهنم درگیر میشه چرا این کار روکرد راهنماییم کننین
سلام
من یکساله ازدواج کردم یه بچه یک ماهه دارم دوبار ازش مسیج دیدم ولی کتمان میکنه قسم میخوره به جون بچش که خبر نداره افسرده شدم نمیدونم چکار کنم دوسال عقذ بودیم چیزی ندیذم حالا ک بچه دارشدیم..چکار کنم بنظرتون
سلام من ۳۳ سالمه بعد از هفت سال زندگی مشترک زنم غهر کرد رفت خونه باباش که بعد ازمدتی برگشت بعد از چند روز فهمیدم اس ام اس بازی میکنه گپشیشو حک کردم دیدم با یه پسری دوست شده بوده ورابطه سکسی خیلی زیادی هم داشتن با دو تا بچه ۳ ساله و۶ ساله دارم طلاقش میدم زنمم هنوز خیلی دوسش دارم اما نمیتونم باهاش زندگی کنم
سلام قابل توجه کسانیکه خیانت دیدن وهنوز بچه دار نشدن شمارو به خدا طلاق بگیرید این ادما دیگه حتی ارزش یه نگاه رو هم ندارن مطمن باشید این عادت زشت ترک نمیشه من ده سال ازدواج کردم سالدوم بهم خیانت کرد ولی بازبهش اعتماد کردم سه سال بعد بچه دار شدم متاسفانه شوهر اشغالم دوباره بهم خیانت کرده ولی دلم برا بچم میسوزه حتی کار به کتکاریرسید ونزدیک بود بچم چشمش کور بشه قهر رفتم خونه پدرم ولی پسرم خیلی وابسته به باباش ودوست نداره زندگیمون از هم بپاشه با اینکه شش سالشه خیلی اذیت شده دلم برا بچمخیلیمیسوزه حالم خیلیبد هیچ انگیزه ایبرا زنده بودن ندارم ولی خنده های پسرم قلبمو میلرزونه خدایابه ما دل شکسته ها خودت نگاه کن
به نظر من زن خیانتکار رو باید ببری سر باغچه و عین گوسفند سرشو ببری .فقط همین تمام نه حرفی نه پرسشی نه احساسی
مرد خیانتکار رو چی؟!
مردخیانتکارروچیکارکنیم اونوقت؟؟هان؟؟
اونم سرشو کنار همون باغچه باید برید .
کسی که بهش خیانت شده واقعا حال وحشتناکی پیدا میکنه چیزی مثل حالت احتضار
کلا از دنیا سیر میشه همه قلب و اعتمادش از بین میره مهربونی هاش و وفاداری هاش میشکنن کاش زن ومرد های خیانت کار اینو میفهمیدن و دست به همچین کاری نمیزدن.
من ٨ ساله ازدواج کردم.بچه ندارم.با همسرم عاشق و معشوقیم.زبانزد خاص و عام.شوهرم زمینو فوت میکنه بشینم.میگه زن من بهترین و زیباترین زن دنیاست.و حقیقتاً مرد نجیب و خانواده دوستیه.چند روز پیش اتفاقی تو گوشیش دیدم با همکارش که یه خانوم مطلقه ست رابطه داره.کنجکاو شدم و تو هر فرصتی گوشیشم چک میکردم.امروز فهمیدم باهم رابطه جنسی زیادی دارن.دلم میخواد بمیرم.عاشقشم.نمیتونم ازش جدا شم.جدایی از شوهرم برام به معنی مرگ حتمیه.چیکار کنم؟میخوام بمیرم فقط.
سلام
من ۶ سال هست که ازدواج کردم من۳۳ سالامه و زنم ۳۰ ساله بچه نداریم.۱ سال پیش متوجه رفتارای سرد زنم شدم ولی مثل چشمام بهش اعتماد داشتم و هر بار که میگفتم که چرا انقدر داغونی میگفت که مشکل روحی دارم و چون خودش متخصص زنان بود و دوست روانشناس و پزشک زیاد داشت میگفت میرم پیش اونا تا از طریق دارو مداو بشم و منم هیچ مخالفتی با بیرون رفتناش نداشتم تا اینکه ۶ ماه پیش بصورت کاملا اتفاقی فهمیدم بهم خیانت کرده و داره همچنان ادامه میده یعنی رابطه سکسی هم داره با یه دکتر متخصص دیگه (من خودم یه کارمند ساده هستم)دنیا رو سرم خراب شد خیلی دوستش داشتم و باورم نمیشود؛ با یکی از دوستام مشورت کردم و اونم من رو با یه وکیل آشنا کرد و وکیل بهم گفت که چی به نامش داری و من گفتم همه زندگیم به نام خانممه گفت اگر میتونی ازش بگیر چون تو این ۶ سال یک بار هم دعوا نکره بودیم یا قهر (بحث زیاد میکردیم که اکثرا من کوتاه میومدم)بهم اعتماد داشت به بهونه خرید ماشین خارجی ماشینها رو فروختم و پولش رو ریختم حساب و به بهونه وام مسکن هم خونه رو زدم به نام خودم که یه هفته طول کشید هر دو تا کار و بعد به روش اوردم یعنی پیامهای که هر شب با مرتیکه میداد رو براش فرستادم ولی قبلش تمام طلاها رو هم بردم فروختم صبح همون روز نتونست انکار کنه و از خونه فرار کرد ولی من قبلش تمام حساباشم خالی کرده بودم به بهونه خرید ماشین( که همه رو وکیل بهم گفته بود) قبل فرار گوشیشم ازش گرفتم و بعد به پلیس اطلاع دادم که فرار کرده (ولی شکایت زنا نکردم) فقط گفتم که اگه مرد یا خودکشی کرد شر من رو نگیره تو یکی دو روزی که نبود کجا رفته گوشیش رو بررسی کردم تا با یه دانشجوی پزشکی هم رابطه داشته و حتی عاشقش شده و کلی با هم سکس داشتن شبای که به من میگفت شیفتم میرفته خونه مجردی این دانشجو و بعد از مدتی دانشجوه عذاب و جدان گرفته بود و رابطه رو تموم کرده بوده و اونم افسرده شده بود و افسرگی و سردیش برای این بوده که ولش کرده و منم بی اطلاع میگفتم برو روانشناس و باز از گوشیش متوجه شدم با یکی دیگه هم رابطه داشته که اونم از همکلاسیای دوره عمومیش بوده دنیا رو سرم خراب بود ولی من بعد از فهمیدن از گوشیش به خانوادش گفتم و همه تو جریان گذاشتم تا اینکه خانوم پیدا شد به کمک وکیل یک هفته ایی تمام اموال رو به صورت قانونی ازش گرفتم و محضری کردم و از خانوادش هم امضا گرفتم که هیچ ادعایی ندارن و مهریه هم بخشیدن.خواستم شکایت کنم از زنا دلم نیومد چون هنوز دوسش داشتم و با شکایت من ممنوع کار میشد و از طرفیم دلم نمیومد بعد این همه درس خوندنش بدبختش کنم.الان بعد ۶ ماه خیلی ابراز پشیمونی میکنه ولی دو عامل باعث شده که نتونم ببخشم با اینکه دوست دارم برگردم سر زندگیمون
یکی اینکه کسی که یه بار خیانت کرده باز هم میترسم دوباره انجام بده حتی اگر توبه کرده باشه
دومی از کارش خیلی پشیمونه که چرا سکس داشته و خیانت کرده ولی عامل های اون خیانت رو هنوز میبینم هنوز هست مثل خود برتر بینیش یا درامد بالاش
دوستان چه کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
روزای اول طلاق برام از نظر روحی خودم خیلی سخت بود چون عاشقش بودم ولی الان راحتترم ولی هنوز دوسش دارم
واقعا میتوانید بهش فکر کنی که برگردی فقط تصورت کن لحظه خیانت اش رو
سلام توروخدا جواب منو بدین
من متاهل هستم و ۶ساله ازدواج کردم زندگی خوبی داشتم
ولی برام یه اتفاقی افتاده ک داره زندگیمو نابود میکنه
من دانشجو هستم و با همکلاسیام راحت هستیم اما انقد راحت نیسیم ک بخوام فکر خیانت بزنه ب سرم
چند وقت پیش همسرم تو گوشیم عکس منو و با همکلاسی پسرم ک واسه مسخره بازی عکس گرفته بودیمو دید
عکس بدی نبود ولی بنظرم ژست گرفتنم تو این عکس بد بود ولی خدا شاهده هیچ نیت بدی پشت این عکسا و رفتارامون نبود حتی تو اون عکس تنها نبودیم همه همکلاسیام بودن
ولی همسرم خیلی سر این موضوع ناراحته همش ازم علت میخواد ک چرا چنین عکسی انداختم منم بهش توضیح میدم ولی باور نمیکنه همش میگ از چشم افتادی دیگ دوست ندارم و از این حرفا
منم تو شهری ک الان زندگی میکنم هیچکسیو ندارم تنهای تنهام و خیلی وابسته همسرم هستم و خیلی دارم اذیت میشم
حالا من باید چیکار کنم؟ بخدا کلافه ام
توروخدا کمکم کنین زندگیم داره ب طلاق کشیده میشه
واقعا میتوانید بهش فکر کنی که برگردی فقط تصورت کن لحظه خیانت اش رو
سلام منم قربانی خیانت شدم..دردناک ترین اتفاق ممکنه،تو اوج خوشی و اوج جوونی یهو یکی پیدا میشه که سقف آرزوهاتو رو سرت خراب میکنه..
من نمیدونم مردایی که اینقدر ادعای دوست داشتن و عاشقی میکنن چرا خیانت میکنن؟با عقل جور در نمیاد
احساس میکنم بازیچه شدم…
بخشش اشتباهه ،کسی که کنار تو نمیتونه حالش خوش باشه رو نباید بخشید باید گفت هری..
هیچ توجیهی برای خیانت نیست..
خیانت کثیف نرین وقیح ترین و پست ترین کار ممکنه که شریک زندگیت انجام میده.هیچ زن یا مردی حق اینکار را نداره حتی در بدترین شرایط ممکن.کسانی که خیانت میکنند از حیوان پست ترند.حیف است که اسم حیوان را روی چنین اشخاصی بگذاریم.بعد از شانزده سال زندگی مشترک زن من خیانت کرد.با دو فرزند.من او را به روزگار سپردم.جوابش با خدا
خیلی بده آدم بره تو خونش و یک جفت.کفش مردونه غریبه ببینه ولی خبری از صاحب کفش نباشه ……وای وای وای خدا خدا خدا الان یک سال گذشته بچه ۳ساله دارم نه طلاق میتونم بدم هیچ به هیچ فقط دوستان مجرد خواهش میکنم تو دوره مجردیتون با زن شوهردار رابطه سکسی نداشته باشید لطفا
نمیتونی طلاق بدی نده ولی زندگی رو برا اون حرامزاده سخت کن
سلام من مدتی است به همسرم شک کردم حتی یه دفعه تلفنی با یکی از همکاراش صحبت میکرد ناخواسته کلمه ای رو گفت که من خیلی بهم ریختم حتی ازش سوال کردم با کسی ارتباط داری قسم خورد که بخدا نه ولی نمیدونم چرا نمیتونم قبول کنم دوهفته است داغونم نمیدونم باید چیکار کنم کسی رو هم ندارم که بخوام برم مثلا تعقیبش دوستان اگه راهکاری رو پیشنهاد میکنین واسم میشنوم
مرسی از همتون
امان از روزی که زن خیانت کنه
سلام من هم بعد از ۱۲ سال زندگی مشترک فکر میکردم شوهرم عاشقمه ولی با یه دختر ۱۰ ساله متوجه شدم که داره به من خیانت میکنه تمام دنیا یهو روی سرم خراب شد این بود جواب تمام زحمات من طی این سالها الان واقعا تو شوکم و نمیدونم چکار کنم باورش براش زجر آوره حال خیلی بدیه از خدا میخوام که کمکم کنه همین
بیست ساله دارم با یه مردی زندگی میکنم که شاید تا حالا با ۲۰ نفر بوده تو این بیست سال خوب که نشد بدتر شد کیساشو میاورد خونه منم بخاطر پسرم و دخترم نمی تونست کاری بکنم تنها چیزهایی که عایدم شد بیماری ام اس و نارسایی قلبی و شکستن دست ،بینی شکسته و گوش پاره. اینا آدم بشو نیستن ولی ازین که نشستم و زندگی کردم پشیمون نیستم چونکه من نابود شده بودم ولی اینطوری بچه هام آواره نشدن
در ادامه صحبتهام آقا یه لیسانسه بیکار بود که من میرفتم کارهای مامانش رو انجام میدادم که خرج ما رو بده آقا نشست فوق لیسانسش گرفت بعد دکتراش رو .من بیچاره رو پله کرد رفت بالا. اما کار خدا هر روز با این کارهای زشتش خدا اینقدر زشتش کرده که همه میگفتن مث سک شده اما برعکسش من روز به روز جوانتر و زیباتر می شدم چون ۱۰ سال فرقمون بود حالا مث سگ میترسه میگه تو با من نمی مونی کار خدا رو ببین
امام باقر علیه السلام میفرماید: کسی که به دروغگو اعتماد کند نباید کسی غیر از خودش را سرزنش کند
سلام من همسرم سه چهار تا شماره ناشناس تو گوشیش دیدم الان دیگه نمی تونم باهاش زندگی کنم میخام طلاقش بدم مهریه میبرد