فتیان، عیاران، جوانمردان، شوالیه‌ها، سلحشوران، پهلوانان، اسواران، شبروان یا هر نام و لقب دیگری که خطاب‌شان می‌کنیم… به راستی اینها چه کسانی بودند؟ از خودگذشتگانی آماده دفاع از مظلومان و ستم دیدگان یا شرکای دزد و رفیقان قافله؟ برآمدن‌شان از کجا بود و در کجا پایان یافتند؟  آیا آن همه رشادت و ایثار که در تاریخ ایران به نام‌شان باقی مانده، تنها برای کسب ثروت و مال اندوزی و برآورده شدن خواسته‌های نفسانی بوده است؟ آیا درست است که بدون آگاهی از واقعیت وجودی آنان، نام دزد یا قطاع‌الطریق بر آنان بگذاریم  و براساس عملکرد گروهی مفسد، به قضاوت درباره این طبقه خاص بنشینیم؟ اینها بعضی پرسش‌ها درباره عیاران است که قصد داریم در آخرین شماره سری اول دروغ‌های تاریخ ایران به آنها پاسخ بدهیم.

3
«عیاران» از چه زمانی روی کار آمدند؟
ریشه عیاری و جوانمردی در تاریخ ایران

اینکه از چه تاریخ و زمانی گروهی به نام عیار به دور یکدیگر جمع شده بنای همدلی و راستی گذارده و در دفاع از حق هم پیمان شدند، به درستی روشن نیست. اما آنچه از منابع و نوشته‌های کهن برمی‌آید، شاهد آن است که اینها همیشه در کنار مردم و در بطن جامعه وجود داشتند و بنابر شرایط حاکم، گاه پنهان و گاه آشکار علیه ظالمین متحد شده و قیام می‌کردند. هرچند آن‌گونه که استاد سعید نفیسی و ملک‌الشعرای بهار می‌گویند، فکر و روش جوانمردی در ایران به دوره اشکانیان و ساسانیان و شاید پیشتر از آنان می‌رسد و این تفکر در واقع نوعی واکنش علیه امتیازات طبقاتی و خانوادگی و فشارطبقات بالای جامعه بر ضعفا بوده که هرچند در آن زمان در پرده و خفا بوده یا ما از آن اطلاع درستی نداریم، ولی در نهایت آشکار و تبدیل به قدرتی اجتماعی و مردمی شده است. با توجه به برخی شواهد شاید بتوان آغاز عیاران و جوانمردان را حتی تا دوران اسطوره‌ای و تاریخ حماسی ایران عقب برد. بنا بر همین شواهد می‌توانیم کاوه آهنگر را به عنوان اولین عیار شناخته شده در تاریخ ایران بشناسیم.

با ورود اسلام به ایران، آیین فتوت و جوانمردی با آداب و رسوم ایرانیان پیوند خورده، آنچه در میان اعراب به شکل یک صفت عالی و یک خصلت معنوی شناخته شده بود، از قوه به فعل درآمده منجر به تشکیل علنی جامعه عیاران شد.
همان‌طور که اشاره کردیم، جامعه ایرانی با مفهوم جوانمردی و وارستگی بیگانه نبود. چنانچه مرزهای اسطوره و حماسه را پشت سر بگذاریم و بر شواهد تاریخی استدلال کنیم، باید ریشه و آغاز انجمن جوانمردان و عیاران را در خاندان‌ها و طبقات معتبر و سرشناس دوره باستان و به ویژه در طبقه «اسواران» جست‌وجو کنیم. محمدتقی بهار و بسیاری دیگر از محققان اسواران یا ارتشتاران را ابنای خاندان‌های قدیم دانسته و سلسله نسب آنان را از ساسانیان به دوران اشکانی و حتی هخامنشی عقب برده‌اند. هفت خاندان از این خانواده بزرگ در ایالت و مراکز مهم حکومتی دارای قدرت بودند. آنان املاک خانوادگی داشتند و هنگام جنگ بهترین و زبده‌ترین نیروها و سربازان و مبارزان را در اختیار پادشاه قرار می‌دادند. طبقه اسواران و اعضای وابسته به آنان دارای خصوصیات و ویژگی‌های خاصی بودند از جمله این ویژگی‌ها شجاعت، راست قدی، راستگویی، اسب باری، سلحشوری و جوانمردی بود. بزرگی و اهمیت این طبقه آن اندازه بود که راه و روش و نحوه تعلیم و تربیت آنان به تدریج در میان دیگر طبقات از جمله دهقانان و پیشه‌وران و تجار گسترش یافت. این گروه که از سویی وابسته به اصناف و از سویی وابسته به طرفداران تصوف ایرانی بازمانده از دوران مانویان بودند، با استفاده از آموزه‌های اسواران و تعلیمات آنان، گروه عیاران را به وجود آوردند.

عیاران چه ویژگی‌هایی داشتند؟
آن‌گونه که مهرداد بهار می‌گوید: «جوانمرد کسی است که راست بگوید، راست بر اسب بنشیند، راست تیر بیفکند، از هم میهنان خود دفاع کند، به پناهنده‌ها پناه دهد، جان خویش را در راه آرمانش نثار کند، سخی و کریم باشد، دست و دل و چشم از ناموس دیگران را پاک دارد و خلاف عهد و قول و پیمان عمل نکند.» . البته این تمام تعریف عیاری نیست. باید توجه داشت که پیش از آنکه تاریخ به طور روشن و صریح این گروه جوانمردان را با نام عیاران بشناسد، از آنان با نام «فتیان» و «اهل فتوت» یاد می‌کند. «فتی»واژه‌ای است برگرفته از زبان عربی به معنای جوان و «فتیان» جمع آن کلمه و به معنی جوانمردان است که راه و روش و طریقه آنان همان «فتوت» است، که در معنای ظاهر، اعمالی است که در جوانی انجام می‌شود. فتی و فتوت از جمله واژگانی هستند که از بار معنایی بسیار وسیع و گسترده‌ای برخوردارند. اعراب پیش از اسلام و در دوره جاهلیت این لفظ را برای کسانی به کار می‌بردند که توانسته بودند به آخرین درجه انسانیت برسند. سخاوت، شجاعت، مهمان نوازی و رسیدگی به ضعفا و همراهی دوستان در جنگ‌ها و بذل جان و مال در راه آنان از عمده صفات این افراد بود که در دوره‌های بعد نیز به عنوان برگزیده‌ترین اوصاف عیاران شناخته شد.
در کتاب نفاس‌الفنون آمده که خداوند در پاسخ به پرسش حضرت موسی(ع) در مورد اینکه فتوت چیست؟ می‌گوید: «فتوت یعنی زندگی کردن به صورتی که نفس به دواعی طبیعت و کدورت بشریت ملوث نگردد و به هیات بدنی و صفات بهیمی و سبعی متصف نگردد.» همچنین در تعریف فتی و جوانمرد در رساله قشیریه آمده که «جوانمردی آن است که داد بدهد و داد نخواهد.» عطار نیشابوری نیز در تذکره الاولیاء می‌نویسد که « فتوت حقیر داشتن نفس است و بزرگ داشتن حرمت مسلمانان و دیگر جوانمردی آن است که بار خلق بکشی و آنچه داری بذل کنی.» از نگاه بعضی از اعراب قبل از اسلام، حضرت ابراهیم(ع) مظهر فتوت است و او را «ابوالفتیان» می‌نامند، چرا که او اولین کسی است که قدم در راه تجرید گذاشته و از دنیا و لذات آن کناره گرفت، اما سرمشق و راهنما و معلم و الگو و نمونه تمامی اهل فتوت در جهان اسلام، حضرت علی(ع) است. شجاعت و بردباری و از خودگذشتی او باعث شد تا در جنگ احد، ندای «لافتی الاعلی لا سیف الاذولفقار» از آسمان به گوش برسد. پس از آن بارها پیامبر(ص)، حضرت علی(ع )را این‌گونه خطاب کرده و در حق او فرمود: « انت فتی هذه الامه».

 1

نقش عیاران در تاریخ ایران چیست؟

ورود اسلام به ایران از سویی باعث نزدیک‌تر شدن و پیوند هر چه بیشتر رسم عیاری و فتوت با آیین و مذهب شده و از سوی دیگر فشار و سختگیری‌های حکام اموی باعث اتحاد و تقویت گروهای عیاران و سازماندهی و برنامه‌ریزی این جوانمردان علیه امویان و پس از آنان عباسیان شد. پس از اسلام گروهی از اعضای خاندان‌های قدیمی که به نام اهل البیوتات شناخته می‌شدند، وارد دستگاه نظامی عمال خلفا در نقاط مختلف ایران شدند. این گروه ضمن آنکه عهده‌دار آموزش‌های نظامی و رزمی به تازه مسلمانان بودند، همانند تاریخی زنده، آنچه را که از گذشته به یاد داشتند برای دیگر ایرانیان و حتی عمال و حکام تعریف کرده، بسیاری از آنان را مایل به حفظ آداب و رسوم و حتی بی‌میلی به دستگاه خلافت کردند. از جمله باید از فیروز نامی نام برد که پهلوان و جنگاور لشگر عبدالرحمن بن اشعث و از مردم سیستان و از جمله اهل البیتوتات بود.
دور بودن سیستان و خراسان از مرکز خلافت و همچنین گستردگی این دو ناحیه و اهمیت استراتژی خراسان باعث شد، تا با شکل‌گیری حکومت امویه، مخالفان دستگاه خلافت و مبارزان و بسیاری از ایرانیان و همچنین بعدها، گروهایی از اعراب که مخالف دستگاه خلفا بودند در این دو ناحیه تجمع کرده و در بسیاری مواقع با یکدیگر متحد شوند. در این میان گروه‌های عیاران و جوانمردان نیز با تکیه بر سوابق تاریخی و همچنین موقعیت مکانی و آموزه‌ها و آموزش‌های خاص خود، به دستگیری از ضعفا و مبارزه‌های پنهان و آشکار با عوامل و عمال خلفا مبادرت کردند.
راهگیری و حمله به خزانه‌های حکام محلی که از محل جزیه‌ها و مالیت‌ها پر شده بود و تقسیم آن اموال میان مال باختگان و حمایت از زنان و خانواده‌هایی که سرپرست خود را از دست داده بودند و پناه دادن به فراریان سیاه چال‌های مخوف عمال خلیفه از جمله اقدامات این گروه و دسته بود که به تدریج آنان را صاحب نام و شهرت کرده، توجه تمامی مخالفان و ستمدیدگان را در نقاط دیگر ایران به سوی آنان جلب کرد.
آوازه جنگاوری و در برخی روایات شدت عمل آنان در برخورد با دشمنان تا جایی پیش رفت که موجب ترس و نگرانی خلفا را فراهم کرد. سرنگونی خلفای اموی با کمک و دستیاری همین گروه عیاران و معروف‌ترین آنان یعنی ابومسلم خراسانی انجام شد.
این گروه برای مبارزه و رسیدن به مقصود خود بارها اقدام به تشکیل دسته‌جات و نیروهای ویژه نظامی و جنگاوری ‌کردند. شرکت آنان در این گونه نبردها بود که آنان را در شرق و جنوب شرق یعنی در خراسان و ماورالنهر و سیستان به نام مجاهد و رئیس و سردسته آنان را نیز به نام «رئیس الفتیان» معروف کرد. این گروه جوانمردان مسلمان و ایرانی در مراکز نظامی خود که به نام «رباط» نامیده می‌شد، با گروه‌هایی از اهل تصوف که با جنبه‌های معنوی اهل فتوت آشنا بودند، ارتباط برقرار کردند. در نبرد میان مامون و امین، این عیاران  بودند که طرف مامون را گرفته و به جنگ امین که در بغداد محاصره شده بود، رفتند. این گروه به دسته‌های منظم ده تایی تقسیم شده بودند که هر ده نفر زیر نظر یک فرمانده به نام «عریف» می‌جنگیدند و هر ده عریف خود تحت فرماندهی یک «نقیب» بودند و هر ده نقیب فرماندهی به نام «قائد» و هر ده قائد فرماندهی به نام «امیر» یا فرمانده کل داشتند. حضور آنان در این جنگ باعث پیروزی مامون و قدرت یافتن حکومت طاهریان در سیستان و خراسان شد. هر چند بزرگ‌ترین و معروف‌ترین گروه عیاران تحت فرماندهی یعقوب لیث صفاری در سیستان توانست به قدرت برسد، اما برخی اوج قدرت عیاران یا فتیان را در زمان خلافت «ابوالعباس احمد الناصر لدین‌الله»، سی و چهارمین خلیفه عباسی می‌دانند. این خلیفه عباسی خلاف دیگر خلفا متمایل به مذهب تشیع و خاندان علویان بود. او با نزدیکی با عیاران و اهل فتوت در سال ۵۷۸ هجری به دست بزرگ اهل فتوت، یعنی مالک بن عبدالجبار به کسوت جوانمردان درآمده و «سراویل» یا شلوار اهل فتوت بر تن کرد. نکته قابل توجه در این است که جوانمردان ایرانی یا عیاران با حضور در سپاه خلفا در واقع بیشتر در پی رسیدن به مقصود نهایی خود و آزادی از بار فشارهای خلفا و برپایی حکومت‌های مستقل ایرانی بودند. آن‌چنان که طاهر ذوالیمینین و یعقوب لیث با برپایی اولین حکومت‌های مستقل و حذف نام خلیفه از خطبه‌های حکومتی بزرگ‌ترین ضربه را به پیکر دستگاه خلافت وارد کردند. رسم جوانمردی و مبارزات عیاران پس از این وقایع همچنان به روند خود ادامه داده و نه تنها در ایران بلکه در دیگر ممالک اسلامی نمود پیدا کرد. از جمله در مصر پس از سقوط حکومت عباسیان، با روی کار آمدن دولتی ظاهری از عباسیان، سلطان ملک ظاهر بیبوس قداری در عید فطر ۶۵۹ هجری به کسوت جوانمردان درآمده و بر تخت حکومت جلوس کرد. سربداران خراسان نیز که علیه حکام مغول و ایلخانان قیام کردند، برخاسته از گروه‌های عیاری و اهل فتوت بودند. همچنین گروه قزلباشان که شاه اسماعیل را مرشد کامل و صوفی اعظم می‌دانستند، دست کم در ابتدای طلوع حکومت صفویان از آیین و مرام عیاران و جوانمردان پیروی می‌کردند. بعد‌ها نشانه‌هایی از جوانمردی و عیاری، به ویژه خصیصه‌های رزمی آنان در ورزش باستانی و آیین پهلونی ایران ظهور کرد. از شاخص‌ترین چهره‌های پهلوانی ایران باید از «پوریای ولی» نام برد. در دوره صفویه و قاجار پهلوانان، لوطی‌ها و مشدی‌ها جایگزین عیاران و جوانمردان شدند.

آداب عیاری چه بود؟
همانند تمامی سازمان‌ها و نهادها اجتماعی و نظامی، عیاران نیز دارای آیین و آداب و رسوم ویژه خود بودند. مطالعه کتاب‌هایی موسوم به «فتوت‌نامه» و برخی حکایات و داستان‌های حماسی همانند داستان ایرانی «سمک عیار» ما را با آداب و رسوم و نوع لباس و چگونگی آموزش‌های نظامی و طریقه رزم و زندگی عیاران آشنا می‌کند.
عیاران دارای لباس‌های مشخص و یک شکلی بودند. مهم‌ترین لباس آنان پیشبندی به نام فوطه و سراویل یا شلوار بود. باید توجه شود که رسم پوشیدن شلوار به ایرانیان و سواران بازمی گردد. بستن پیشبند به عنوان لباس رزم شاید یادآور همان پیشبند آهنگر عیار، کاوه باشد. پوشیدن این دو قطعه لباس برای کسانی که وارد جرگه عیاران می‌شدند، ضروی بود همانگونه که خلیفه ناصرالدین الله با پوشیدن شلوار و بستن پیشبند و خواندن خطبه خاص به کسوت عیاران درآمد. به غیر از اینها اهل فتوت تاج‌های رنگارنگی نیز بر سر می‌گذاشتند که این مجموعه لباس به نام «لباس الفتوت» نامیده می‌شد. عیاران ظاهر و صورت خود را نیز با روش‌های خاصی  می‌آراستندکه در کتاب سمک عیار کاملاً به این مساله توجه شده است. همچنین آنان هنگام برخورد با دیگر عیاران و مردم عادی از کلمات و عباراتی استفاده می‌کردند که نشانه آرمان و روش آنان در زندگی بود. شباهت برخی از این عبارات با آنچه در برخی از اندرزنامه‌های دوره ساسانی آمده، بسیار جالب توجه و نشان دهنده ریشه‌های باستانی این آیین است. از آن جمله است عباراتی مانند ‌هاون شکیبایی یا  دارایی تندرستی. عیاران همواره کوله‌ای به همراه داشتند که ضروری‌ترین لوازم مورد نیاز آنان در آن کوله جای داشت. بعدها این وسایل و ابزار یا حداقل برخی از مهم‌ترین آنان را به عنوان ضروری‌ترین سلاح گروه فدائیان اسماعیلیه می‌توانیم بیابیم.  اولین چوب دست است. این چوب دست‌ها سوراخی در میان‌شان داشتند که نامه‌های سری و زر و سیم و پول را در آن مخفی می‌کردند. خنجر و کارد و شمشیر نیز از وسایل لازم عیاران بود. آنان خنجرها و کاردهای مختلفی داشتند. خنجری برای نقب زدن، خنجری برای بریدن بندها و خیمه‌ها، خنجری برای دفاع. دیگر وسایل همراه عیاران که همواره در کوله یا خورجین آنان یافت می‌شد وعبارت بود از : انبر، سوهان، قیچی، کلنک، شیشه، دستمال، شال، افزار موسیقی، جاتمه نمدی، کیسه دارو، غذای راه، فلاخن، سنگ ریزه و کلان، پاتاوه، لباس زنانه و مردانه، ریش و وسایل برای تغییر چهره و برخی وسایل دیگر که به نام ساز شبرو یا سلاح و« یراق عیاران» نامیده می‌شد. در کتاب سمک عیار و داراب نامه و امیر حمزه اشاره بسیار آشکار به استفاده عیاران از انواع داروها شده است. آنان از این داروها که به نام‌های شبپرک، پروانه عیاری، حقه عیاری و نمک آش دردمندان از آنها یاد شده برای بیهوش کردن دشمنان  استفاده می‌کردند. معمولاً عیاران این داروها را در بند کمر یا پشت گوش‌شان پنهان می‌کردند.

2

ورزش‌ها و آموزهای زرمی عیاران شباهت بسیار به آن چیزی دارد که حتی امروزه در پادگان‌های نظامی و مراکز تربیت کماندوها و چریک‌ها استفاده می‌شود. مهم‌ترین آموزه آنان اسب‌سواری بود. عیاران همگی باید سوارانی ماهر و برازنده می‌بودند. دوم مهارت در به‌کارگیری از انواع سلاح مانند زره و کمان و کمند و شمشیر و ناوک و دشنه و خنجر و شاخ و سوهان و پرتاب نیزه بود. سوم کشتی‌گیری و آموختن انواع روش‌های مبارزه تن به تن بود. چهارم کسب مهارت در کمنداندازی و بندبازی و داربازی و بالا رفتن از دیوار بود. به غیر از اینها عیاران آموزش می‌دیدند که چطور در شب فعالیت کرده، مبارزه و مسیریابی کنند. همچنین برای بالا بردن میزان قدرت بدنی، وادار به تحمل ضربات شدید شلاق و شکنجه می‌شدند.
یکی از مهم‌ترین آیین‌های عیاری، مراسم سوگند به نمک  بود. هر عیاری که وارد جرگه جوانمردان می‌شد، می‌بایست با دیگر عیاران و بزرگ و مراد خود پیمان ببندد. برای انجام این پیمان سالک می‌بایست «جام جوانمردی» را سربکشد. جامی که در واقع حاوی آب و نمک بود. این کار نمادی بود برای آنکه سالک و جوانمرد حق نمک نگه دارد و حرمت صاحبخانه را نشکند و به تمامی اصول جوانمردی پایبند باشد. انجام این مراسم همراه بود با وضو گرفتن و خواندن آیاتی از قرآن و استغفار از گناهان و درود فرستادن به پیامبر(ص) و خاندان او. در واقع پس از انجام این سوگند بود که سالک کمر بسته در جرگه عیاران درمی آمد. نان خوردن و قسم به نان نیز از دیگر آداب عیاران بود. جالب است که سوگند خوردن به نان و نمک و نگه داشتن حرمت نمک و استفاده از جملاتی مانند نمک پروردگی و قسم به نان و نمک هنوز درمیان ما ایرانیان باقی است و بسیاری افراد حتی برای برآورده شدن خواسته‌های خود، نذر خرید نمک یا نان و پخش آن میان مردم می‌کنند.

چرا عده‌ای عیاران را دزد معرفی می‌کنند؟
با گسترش نفوذ عیاران و با توجه به نوع مهارت‌های این گروه، عده‌ای سوءاستفاده کننده با اندیشه و هدف دستیابی به مال و ثروت از طرق مختلف وارد دستجات عیاران شده، پس از فراگیری مهارت‌های آنان، دست به اعمال شنیع، دزدی و راهزنی به نام عیاران زدند. البته باید در نظر داشت که گاهی از اوقات خلفا و حکام به منظور تضعیف عیاران و برهم زدن تصورات مردم از این گروه‌ها، خود اقدام به دزدی و راهزنی در کسوت جوانمردان می‌کردند. این موضوع باعث شد تا نوعی تبلغ منفی علیه جوانمردی و عیاری در جامعه رونق بگیرد که منجر به بدنامی این دستجات شد. تشکیل گرو‌هایی تحت عنوان «شطاران» و «صعالیک»، «زواقیل»، «حرافیش» و «سپس لوطیان» و «طراران» و غیره که دزدی و غارت و تجاوز را گناه نمی دانستند و با استفاده از راه و روش و تعالیم عیاران اقدام به اعمال خلاف می‌کردند، به تدریج باعث شد تا از اواسط دوره صفویه و به ویژه در دوره قاجار نگاهی منفی و توام با بی‌اعتمادی نسبت به عیاران به وجود آید. همین امر است که باعث می‌شود حتی امروزه برخی از نویسندگان راه به اشتباه برده، به خطا عیاران را عربده کشانی زورگو بدانند که کاری جز سرقت اموال مردم و بی‌اعتنایی به شعائر دینی نداشتند. رواج این حرف‌ها، متاسفانه منجر به نادیده گرفتن و حذف بخشی از مهم‌ترین و حساس‌ترین دوران تاریخ این سرزمین شده و مردان و زنانی که با بذل جان خود باعث آزادی و استقلال این سرزمین شدند، به بوته فراموشی سپرده خواهند شد، که اگر چنین شود جفایی است بزرگ در حق ایران و ایرانی.