امپراطوری ایراهستان

در دوره ی اشکانیان تا ساسانیان در جنوب ایران باستان، سرزمینی وجود داشته که آن را ایراهستان می نامیدند. ایراهستان کلمه ای پهلوی است به معنای سرزمین کنار دریا. این سرزمین که بعضی از نویسندگان، آن را امپراتوری ایراهستان خوانده اند، مرکز مهمی به نام کُرّان( کـُـرّان یا گِـران) داشته است که بزرگترین و مهمترین شهر ایراهستان بوده است. بسیاری از مورخین کران را مرکز ایراهستان در زمان اشکانیان تا ساسانیان دانسته اند ولی بعد از رو به زوال رفتن کران و نابودی سیراف از دوره ی اسلام در حدود قرن های چهارم و پنجم، پال(فال) که شهری در جنوب کران بوده به مرکزیت ایراهستان در آمده است. سوالی که شاید برای همه پیش بیاید این است که چرا کران مرکز ایراهستان بوده است.

ایراهستان
نقشه ایراهستان

 کران پایتخت ایراهستان

کران از بزرگترین شاهراه های تجاری و بازرگانی به بندر باستانی سیراف بوده است. این چهار راه تجاری مأمنی برای بازرگانان، تاجران و مسافران به سیراف بوده است و تا هنگامی که سیراف رونق داشت، کران هم پابرجا بود. بعد از اینکه سیراف رو به افول گذاشت، کران نیز قدرت خود را از دست داد و پال یا فال، مرکزی دیگر از شاهراه تجاری به خلیج تا ابد فارس شد. فال در دوره ی اسلامی رونق گرفت و به یکی از شهرهای آباد و بزرگ جنوب تبدیل شد که مورخان و جهانگردان از پال به عنوان شهری مهم و شاهراهی بزرگ به خلیج فارس نام برده اند.

ایراهستان در گذر تاریخ

ابن بطوطه از راه خلیج فارس که به سمت جنوب و شرق ایران می رفته است، از راه هنگُ پال که به معنای راه باستانی خنج و فال است گذر کرده و آن را راهی مهم دانسته است.

البته فارسنامه ی ابن بلخی (جهانگرد مراکشی)که در قرن پنجم نگارش یافته است ایراهستان را چنین توصیف می کند:
” این اعمال ایراهستان و کران همه بیابان است و کران از اعمال سیراف و گرمسیر به غایت چنان که تابستان جز مردم آن ولایت آنجا مقام نتواند کرد از صعبی گرما و هیچ آب روان نباشد و نه کاریز و درختان خرمای ایشان بر روی زمین نباشد، کسی آب نیابد و خشک شود. پس به اندازه درختان خرما گوی(گودال) عظیم هر جا به زمین فرو برند و خرما در آن گوها نشانده. چنانچه جزء سه درخت پدید نباشد تا به زمستان گوها از آب باران پر شود و همه ساله درختان خرما سیراب شوند و این از نوادر است کی گویند کجاست کی درختان خرما در چاه کارند و این ایراهستان است.”

در کتاب تاریخ وصاف در خصوص کران و عظمت آن چنین آمده است:
“میر ابودلف از امرا که حکومت او بر تمام گرمسیرات ایراهستان و سواحل از صحرای کندران تالار، جویم، فال، کران، زم و سیراف نافذ و مطلق است.”
میر ابودلف جاتی که از طایفه ی جت ها بوده، خود را از نژاد ساسانیان می دانسته که زمانی حکومت کران و ایراهستان را بر عهده داشته است.

در کتاب کارنامه اردشیر بابکان که به زبان پارسی میانه نوشته شده در بخش شرح جنگ دوم اردشیر و هفتواد نام ایراهستان ذکر شده‌ است:
“…سپاه بدرگاه خواست و خویشتن با لشکری بسیار به کارزار کرمان شتافت و چون به دژ نزدیک شد سپاه کرمان همگی درون دژ نشسته و اردشیر پیرامون دژ فرا گرفت. هفتان‌بخت را هفت پسر بود که هر یکی را با هزار مرد به شهری گمارده بود و در این هنگام یکی از ایشان که به ایراهستان بود با سپاهی انبوه از تازیان و عمانیان از دریا گذشته به کرمان آمد و با اردشیر به جنگ ایستاد. “

منطقه کران و نواحی گرمسیری جنوب در طول تاریخ به دلیل صعب العبور بودن مناطق آن و داشتن مردمانی جسور و جنگجو و وجود قلعه های زیاد در مناطق مختلف و روستاهای آن، به صورت مستقل از حکومت مرکزی به حیات خود ادامه داده است. حتی پس از فتح عضدالدوله دیلمی در قرن چهارم هجری وی نتوانست چنانچه باید و شاید سبب انقیاد آن ها به حکومت مرکزی را فراهم سازد و دوباره مستقل شده تا در قرن ششم که سلجوقیان، کران و گرمسیرات را فتح می کنند. ناحیه کران و گرمسیرات همیشه توسط حکام محلی اداره می شده است که از جمله حاکمان اولیه کران جت ها (زط) بوده اند که تا سال های اخیر نیز به صورت پراکنده در گله دار و نواحی اطراف آن زندگی می کردند. همه این شواهد گواهی بر قدمت حداقل دو هزار و چند صد ساله این سرزمین دارد.

برای مطالعه بیشتر به کتاب ایراهستان در گذر تاریخ تالیف محمدصادق فریدون نژاد مراجعه فرمایید.