پنجم اسفند روز بزرگداشت زن و زمین
جشن اسفندگان (سپندارمذگان) یکی از جشنهای ایرانی است که در روز ۵ اسفند برگزار میشود. ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آوردهاست که ایرانیان باستان روز پنجم اسفند را روز بزرگداشت زن و زمین میدانستند.
در باور ایرانى مرد داراى قدرت مردانگى و تفکر و خردورزى بیشترى است، در برابر آن زن نیز داراى مهر ورزى، عشق پاک، پاکدامنى و از خودگذشتگى فراوان ترى است که هر یک از این دو به تنهایى راه به جایى نبرده و حتى روند پویایى گیتى را هم به ایستایى مى کشانند. اگر مردان بدنه هواپیماى خوشبختى اند، زنان موتور آن اند که پیکره بى موتور و موتور بى بدنه هیچ کدام به تنهایى به اوج سعادت نمى رسند بلکه ذره اى حرکت و جنبش هم برایشان ناممکن است. اشوزرتشت خوشبختى بشر را وابسته به میزان دانش و خرد انسان مى داند نه جنسیت و قومیت و رنگ و نژاد و از دیدگاه وى همه انسانها _ همه زنان و مردان _ داراى حقوق برابرند. او دختران را در گزینش همسر آزاد شمرده و عشق پاک و دانش نیک را دو معیار اصلى مى داند و خوشبختى همسران جوان را در زندگى زناشویى در این مى داند که هر یک بکوشند تا در راستى از دیگرى پیشى جویند.
در این روز مردان به همسران خود هدیه میدادند. مردان زنان خانواده را بر تخت شاهی مینشاندند و از آنان اطاعت میکردند و به آنان هدیه میدادند. این یک یادآوری برای مردان بود تا مادران و همسران خود را گرامی بدارند و چون یاد این جشن تا مدتها ادامه داشت و بسیار باشکوه برگزار میشد همواره این آزرم و احترام به زن برای مردان گوشزد میگردید.
سپندارمزد نگهبان زمین است و از آنجا که زمین مانند زنان در زندگی انسان نقش باروری و باردهی دارد جشن اسفندگان برای گرامیداشت زنان نیکوکار برگزار میگردد . ایرانیان از دیر باز این روز را روز زن و روز مادر و در حالت کلی این روز را روز عشاق می نامیدند.
هماکنون بعضی از زرتشتیان ایران، روز سپندارمذ (پنجم) از ماه سپندارمذ (اسفند) را روز ۲۹ بهمن و روز جشن سپندارمذگان میدانند که نادرست است چرا که جشنها و فاصلههای میان آنان در نوشتههای کهن ایرانی دارای تعریف و اندازههای مشخصی است که به مانند دانههای یک زنجیر در پیوستگی کامل با یکدیگر هستند. تغییر جای یکی از آنان، موجب گسست همه این رشته خواهد شد.
این پیوستگی چنانکه در منابع ایرانی آمده به این شکل است که جشن سده پس از ۴۰ روز از شب یلدا یا چله، و پس از ۱۰۰ روز از اول آبان قرار دارد. همچنین جشن سده، پیش از ۲۵ روز از جشن اسپندگان است.
این جشن را با نامهای جشن برزیگران هم نامیدهاند. در روز اسپندگان چند جشن با مناسکی بهخصوص برگزار میشدهاست. نخستین آنان جشن مردگیران یا جشن مژدگیران بود که ویژه زنان بود. در این روز مردان برای زنان هدیه میخریدند و از آنان قدردانی میکردند. امروزه نیز بیشترین جنبهٔ مورد تأکید در اسپندگان قدردانی از زنان است. در زمان گذشته -چنانکه ابوریحان روایت کردهاست- عوام کارهای دیگری هم میکردند چون آیینهای جادویی برای دورکردن خرفستران. اما ابوریحان این آیینها را تازه و نااصیل خواندهاست.
منبع: ویکی پدیا فارسی , مکث پیک
این همه تمدن چی شد……….
اون همه تمدن هم مثل آدماش در گذز روزگار گذشت، و تنها دلیلش هم خودمون بودیم.
چقد قشنگ فردوسی بزرگ حال ما را توصیف می کند:
از ایران و از ترک و از تازیان/ نژادی پدید آید اندر میان
نه دهقان نه ترک و نه تازی بود/ سخنها به کردار بازی بود
همه گنجها زیر دامن نهند/ بمیرند و کوشش به دشمن دهند
چنان فاش گردد غم و رنج و شور/ که رامش به هنگام بهرام گور
نه جشن و نه رامش، نه گوهر نه نام/ به کوشش ز هر گونه سازند دام
زیان کسان از پی سود خویش/ بجویند و دین اندر آرند پیش