کره زمین چند کیلوگرم است؟
کره زمین چند کیلو ـه؟ یک سوال ساده اما مشکل! ساده، چونکه شاید همین فردا فرزندتان از شما بپرسد. مشکل، چون ترازویی نداریم که زمین را بتوان با آن وزن کرد.
بهرحال دانشمندان بدنبال روشی برای پیدا کردن وزن تقریبی زمین روش جالبی را به کار بردند. آنها با اندازه گیری وزن کوه های بزرگ و بزرگ کردن ابعاد آنها تا ابعاد زمین، تقریبی از وزن زمین را بدست آوردند. که البته داده های بدست آمده از این روش توسط دانشمندان ریاضیات نیز توسط فاکتورهایی بهینه شده است. در واقع طبق محاسبات نهایی دانشمندان، زمینی وزنی حدود ۶ سیکستیلیون (۶ sextillion) کیلوگرم دارد.
هر سیکستیلیون برابر است با عدد یک به همراه ۲۱ صفر که با این اوصاف زمین وزنی حدود ۶,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰ کیلوگرم دارد.!
بسیار جالب بود…سپاس
درود بر شما…
ببخشید سکستین درست نیست سیکس تین درسته ۶
حق با شماست. ویرایش شد.
سپاس
وزن زمین نسبت به جاذبه خودش ۹.۸نیوتن این رقم است اما در کل وزن زمین صفر است
سخت نگیر محمد جان، منظورشون جرم زمین بود
چراوزن زمین صفراست دوست عزیز
وزن زمین اشتباه است باید بگند جرم زمین
وزن کُره زمین !
فشار جسم بر کفه ترازو ، تعریف وزن است و همه اجسام هم چون تمایل جذب به مرکز زمین را دارند بنابراین دارای وزن هستند.
هر جسمی در سطح سیارات وقمرها اوزان مختلفی پیدا می کند بطوریکه هر چه نیروی جاذبه آن سیاره و یا آن قمر بیشتر باشد ، وزن آن جسم هم سنگین تر خواهد بود .
نیروی جاذبه را نیوتون کشف کرد ولی علت بوجود آمدن آنرا نمی دانست و فقط می گفت جذب اجسام کوچک به طرف اجسام بسیاربزرگ است «جذب ماده به طرف ماده » بر این اساس ، کاوندیش برای صحه گذاشتن بر این نظریه ، آزمایشی بدینگونه ترتیب داد که یک کُره بسیار بزرگ سُربی از سقف آویزان کرد تا اجسام ریز پیرامون خود را جذب کند.
ظاهراً انجام این آزمایش مورد تأیید دانشمندان زمان خود قرار گرفت و پذیرفتند که نیروی جاذبه جذب ماده به طرف ماده است ولی…!
ولی با گذشت زمان و تکامل ابزارو وسایل آزمایشگاهی ، تناقض بسیارشدیدی بین گفته های نیوتون و آزمایش کاوندیش با واقعیت های طبیعت مشهود گشت مثلاً بر طبق نظر نیوتون می بایست به علت تراکم و فشردگی انبوه سنگهای سنگین کوهها ، شتاب ثقل بر فراز کوهستانها بیشتر ازفراز سطح دریاها و اقیانوسها باشد ولی آزمایشات انجام شده عملاً خلاف آنرا ثابت می کرد یعنی واقعیت امر این است که شتاب ثقل سطح دریا ها بیشتر از فراز کوهستانها می باشد.
این تناقض بزرگ باعث رنجش فیزیکدانان بود و عدم کامیابی نظریه نیوتون در این آزمایشها ، دانشمندان را آزار می داد تا اینکه مجبور شدند در فیزیک نام این تناقض را « بی هنجاری گرانشی » بگذارند.
زمین هنوز خیلی ناشناخته تر از آن است که فکر می کنیم … هنوز هیچ چیز از درون زمین نمی دانیم و بسیار به زمین ناآگاه هستیم که اگر حداقل پی به ضد ذرات درون زمین برده بودیم تا به حال بطور حتمی بر کابوس زمین لرزه ها فائق آمده بودیم.
سیاره زمین ، ستاره ای ست از جنس ضدماده که بر جداره اش سنتز هسته ای صورت گرفته یعنی پوسته اش تبدیل به ماده شده است … وهمه رمز و راز و اسرار زمین در همین ستاره ضد ماده درون آن خلاصه می شود و این ستاره ضد ماده درون آن است که نیروهای سه گانه جاذبه ، دافعه وجاذبه الکتریکی آنرا بوجود می آورد.
وقتی که در سطح زمین ، جسمی به کفه ترازو فشار می آورد و کفه را پائین می برد معنی آن اینست که همه ذرات درون اتمی این جسم تمایل جذب به اضدادشان که همان ستاره ضد ماده درون زمین است را دارند و این راز نیروی جاذبه و شتاب ثقل زمین است و حال هر چه اتمهای این جسم از ذرات درون اتمی بیشتری برخوردار باشد « مانند سُرب » ، این انبوه ذرات بر قدرت جذب اتمها به طرف متضادشان « ستاره ضد ماده درون زمین » می افزاید بنابراین جسم سنگین تر می شود و اینجاست که وزن مخصوص ماهیت می یابد.
در بی هنجاری گرانشی وقتی که بر خلاف نظر نیوتون ، شتاب ثقل بر فراز کوهستان کمتر می باشد دلیل آن انبوه ذرات درون اتمی سنگهای کوهستان است که عطش جاذبه ستاره ضد ماده درون زمین را فرو می نشاند و در نتیجه شتاب ثقل کوهستان کمتر از سطح اقیانوس ها و دریاها که فقط از اتمهای سبک ئیدروزن و اکسیژن تشکیل دهنده ملکولهای آب شکل گرفته است می باشد.
بنابراین وقتی جسمی وزن پیدا می کند که که ذرات درون اتمهایش به سوی اضدادشان جذب شوند مانند همه اجسام سطح زمین یا سطح ماه و یا سطح هر سیاره دیگر .
حالا کُره زمین به کدامین سمت وسوی جذب می شود که دارای وزن گردد ؟!
جالب است که مقدار دقیق وزن کُره زمین « ۵۹۷۳۵ ضربدر ۱۰ به توان ۲۴ » را هم دقیقاً محاسبه کرده اند ! وحتی گفته اند زمین هشتاد برابر ماه وزن دارد!
زمین در بین دو نیرو با خورشید کشمکش دارد:
۱ ـ نیروی جاذبه.
۲ ـ نیروی دافعه.
اگر زمین با خورشید نیروی جاذبه دارد و باعث اسارت و عدم گریزش از منظومه شمسی می شود ، نیروی دافعه هم با خورشید دارد که از سقوطش بر سطح خورشید جلوگیری می کند و تضاد و کشمکش این دو نیروی متضاد است که حرکات وضعی و انتقالی زمین را بوجود می آورد.
بنا براین نه تنها کُره زمین بلکه همه سیارات و قمرها و حتی خورشید وستارگان فاقد سنگینی و وزن هستند و خصوصیت همه آنها بی وزنی ست .
احمد فتحی مدیر وبلاگ « اسرار ناب هستی »
آزمایش فوکو ثابت می کند که در حرکت وضعی زمین ، کُره زمین هیچگاه به دور خود نمی چرخد !
وقتی که نام تخم مرغ را می بریم منظورمان محتویات آن یعنی زرده و سفیده است و پوسته آهکی آن فقط پوسته تخم مرغ محسوب می شود .
منظور از کُره زمین و سایر سیارات و قمرها هم ، تمام حجم و محتویات درون آنها می باشد و پوسته نازک آنها مانند ماسک و نقابی چهره واقعی آنها را مخفی و از دانش ما پنهان کرده است.
کُره زمین و سایر سیارات با اقمارشان مانند خورشید و دیگر ستارگان آسمان ، کُرات فروزان و ملتهبی هستند از جنس ضد ماده و فاقد حرکت وضعی یعنی بهیچوجه به دور محور فرضی خود چرخش ندارند.
این کُرات ضد ماده با یکدیگر نیروی دافعه دارند « ضد ماده از ضد ماده گریزان است » به همین علت است که سیارات و قمرها و یا ستارگان آسمان هیچگاه با یکدیگر برخورد ندارند و فاصله ای را با همدیگر حفظ می کنند. « نیروی دافعه را با ذکر آزمایش هسته ای معرفی کرده ام »
ماسک ونقابی که باعث شده است ستاره زمین را به عنوان سیاره ای چرخنده ببینیم ، پوسته ماده جداره آن است و این پوسته نازک جداره است که برروی محتویات درون این کُره ضد ماده زمین می چرخد و همه هیکل و حجم آنرا حول محور آن چرخان جلوه می دهد و فکر می کنیم که ستاره زمین دارای حرکت وضعی است !
روزگاری ستاره زمین در همسایگی منظومه شمسی ، منظومه ای داشته که ماه سیاره آن بوده است بعد در جنگ های طولانی با خورشید شکست می خورد و تحت تأثیر آتشباری چسب های هسته ای که از طرف خورشید دریافت می کرده در سطحش سنتز هسته ای صورت می گیرد و جداره اش تبدیل به ماده می شود که این قشر ماده بوجود آمدن سطحش باعث ایجاد نیروی جاذبه « نیروی جاذبه جذب ماده به طرف ضد ماده است » و کشیدنش به حلقوم منظومه شمسی واسارت و طواف به دور خورشید می شود.
۱ ــ محتویات درون زمین « ضد ماده » با خورشید که ضد ماده است نیروی دفع و دافعه دارد .
۲ ــ پوسته ماده زمین به خورشید که ضد ماده است نیروی جاذبه دارد.
تضاد و کشمکش این دو نیروی جاذبه و دافعه زمین با خورشید باعث حرکت انتقالی کُره زمین به دور خورشید و چرخش پوسته ماده جداره زمین برروی ستاره ضد ماده زمین می گردد.
پس کُره زمین فاقد حرکت وضعی ولی پوسته ماده و جامد آن بر روی محتویات درون که از جنس ضد ماده است از غرب به طرف شرق چرخش دارد که نتیجه چرخش این جنس متضاد ، بوجود آمدن میدانهای مغناطیسی زمین است و شدت این میدانهای مغناطیسی هم به سرعت چرخش جداره ماده بر روی محتویات ضد ماده درون است بر همین اساس ، کُره ماه که فاقد این گونه چرخش است ، میدانهای مغناطیسی وجود ندارد و بالعکس درکُره مشتری که جداره ماده آن سرعت سرسام آوری بر روی ضد ماده درون خود دارد ، آنقدر میدانهای مغناطیسی قوی دارد که بر روی رادیو تلسکوپ های زمین تأثیر گذار است .
بنابراین ضد ماده بدون چرخش درون زمین باعث می شود که اجسام چرخان جداره ، سطح و پیرامون زمین را به خود جذب نماید که یکی از این اجسام هم آونگ فوکو بود .
« لئون فوکو » فیزیکدان فرانسوی در سال ۱۸۵۱ در محل ساختمان پانتیون پاریس و از سقف گنبد آن ، آونگ سنگینی آویخت تا اثبات حرکت وضعی کُره زمین باشد و چرخش زمین را نشان دهد واین آزمایش و حرکت تقدیمی سوزن آونگ بر صفحه زیرین ثابت کرد که اولاً زمین می چرخد و ثانیاً جهت حرکت از غرب به شرق است.
ولی…؟!
ولی آیا اثبات این آزمایش چرخش مربوط به همه حجم کُره زمین است و یا مربوط به چرخش پوسته ماده بر روی محتویات ضد ماده درون زمین ؟!
آیا اگر فرضاً همه هیکل و حجم کُره زمین چرخش داشته باشد می تواند حرکت تقدیمی آونگ فوکو را بر صفحه نمایشی رسم نماید ؟!…مسلماً خیر و آنچه باعث ترسیم حرکت تقدیمی سوزن آونگ بر صفحه فوکو می شود ، ثابت بودن عامل نیروی گرانش « ستاره ضد ماده درون زمین » و دوار بودن جداره ماده زمین است .
آونگ سنگین فوکو توسط طناب ۶۷ متری از گنبد پانتیون آویزان بود به هر حال این گنبد توسط ستون و پایه به زمین اتصال و تکیه دارد ولی با این حال همین انعطاف طناب ۶۷ متری باعث تأثیر گذاشتن بر این آزمایش است ولی فرضاً در نظر آوریم اگر این گنبد محل اتصال طناب آونگ هیچگونه پایه وستونی به زمین نداشت و مثلاً این طناب فقط به سقف آسمان وصل بود چه اتفاقی صورت می گرفت و صفحه فوکو چه واقعیتی را باز گو می کرد ؟!
اتم های سازنده آونگ سنگین فوکو از ذرات تشکیل شده که این ذرات تمایل شدید جذب به طرف ضدذراتشان که در درون زمین هستند را دارند و از طرفی ، این ضد ذرات یا ستاره ضد ماده درون زمین فاقد حرکت چرخش وضعی است و فقط این پوسته ماده زمین است که می چرخد یعنی این ساختمان پانتیون و آونگ آویزان شده از سقف آن است که بر روی ستاره درون زمین از غرب به شرق چرخش دارد و در اینجا ذرات درون اتم های سازنده آونگ متأثر از چرخش خود ، واکنش نشان می دهد و می خواهند در حال حرکت به سوی ضد ذرات ثابت درون زمین جهش داشته باشند که نتیجه اش رفتار بر صفحه فوکوست .
این مطلب ، پیش زمینه تنظیم مقاله چگونگی حرکت بادهای غربی ، ریز گردها ، ابرها و بطور کل چگونگی تغییرات آب و هوائی و بارندگی های کره زمین است که در فرصت مناسب ارائه خواهد گردید.
احمد فتحی مدیر وبلاگ « اسرار ناب هستی »
آزمایش فوکو، اثبات عدم حرکت وضعی کُره زمین ــ قسمت دوم
در قسمت اول این مقاله و با استناد به آزمایش مهم فوکو عنوان کردم که کُره زمین فاقد حرکت وضعی می باشد و یک سمت آن همیشه به طرف خورشید است .
چون طرح این موضوع در تاریخ علم بی سابقه و ذهن های کنجکاو بی صبرانه پیگیر این ادعا هستند و از طرفی آگاهی به این واقعیت طبیعت می تواند رهگشا کشف ناشناخته هائی چون علت بوجود آمدن زلزله ها ، چگونگی گرد بادها و طوفانها ، چگونگی مسیر ابرها و ریزگردها و همچنین چگونگی تغییرات ناگهانی جاذبه الکتریکی مناطق و بارش های سیل آسا گردد بر این مبنا باز آزمایش فوکو را با استدلالی نوین در مدارهای عرض جغرافیائی مختلف کُره زمین ، از قطب شمال تا قطب جنوب را انجام میدهیم تا کاملاً ثابت گردد کُره زمین به دور محور خود نمی چرخد و این چرخشی که به عنوان حرکت وضعی زمین از آن نام می برند فقط چرخش جداره ماده و جامد کره زمین بر روی ستاره ضدماده درون زمین است .
زمین مسکونی ما مانند خورشید و سایر ستارگان ، ستاره ای ملتهب و فروزان از جنس ضد ماده است منتها جداره اش تحت تأثیر چسب های هسته ای ارسالی از سوی خورشید « مزون های تشعشعات کیهانی » سنتز هسته ای شده و به ماده «عناصر و اتمهای مختلف » تبدیل شده است و همه کُراتی را هم که به عنوان سیاره و قمر می شناسیم مانند کره زمین ستارگانی از جنس ضد ماده هستند که جداره شان تبدیل به ماده شده است .
ماده و ضد ماده ، اساس نیروی جاذبه طبیعت است یعنی ضد ماده با قدرت ، ماده را به سوی خود جذب می کند.
کُره زمین ستاره ای از جنس ضدماده است با توان نیروی جاذبه و سطح و جداره این ستاره هم از ماده تشکیل شده است که جذب این ماده به طرف مرکز زمین ، تعریف نیروی جاذبه یا نیروی گرانش زمین می باشد.
حالا آزمایش آونگ فوکو را از قطب شمال آغاز می کنیم مدارهای عرض جغرافیائی نیمکره شمالی را در می نوردیم تا به عرض صفر درجه یعنی خط استوا برسیم و باز این کار را ادامه میدهیم و وارد نیمکره جنوبی می شویم تا به قطب جنوب برسیم و در تمام این مراحل مختلف آزمایش ، چشم از صفحه زیر آونگ برنمی داریم و شکل و شمایل های رسم شده را با هم مطابقت می نمائیم تا کاملاً عدم چرخش وضعی ستاره زمین محرز گردد.
آونگ سنگینی توسط طناب باریک و طویلی از ارتفاع گنبد آویزان است.
در زیر سوزن آونگ ، صفحه دایره ای قرار دارد که حرکات آونگ را بر روی خود ثبت می کند.
رقص سوزن آونگ بر صفحه نمایشی چگونه است :
بالای صفحه رو به شمال و پائین صفحه رو به جنوب و قاعدتاً سمت راست مشرق وسمت چب مغرب خواهد بود و این صفحه روی سطح زمین و زیر سوزن رسام آونگ و به صورت ثابت قرار دارد.
هم اکنون هم فرضاً در قطب شمال هستیم و می خواهیم آزماش فوکو در اثبات عدم حرکت وضعی کُره زمین را انجام دهیم.
با حرکت مختصری آونگ را بر بالای صفحه به نوسان در می آوریم. آونگ با حرکت پاندولی و دامنه ای به شکل دو بال پروانه شروع به نوسان رفت و برگشتی می کند.
نیروی گرانش یا نیروی جاذبه زمین در ستاره ثابت و بدون حرکت چرخشی ضد ماده زیر پوسته ماده می باشد یعنی این پوسته زمین و مکان آزمایش ماست که حول محور فرضی زمین از غرب به سمت شرق چرخش دارد.
در این آزمایش به خاطر قطب شمال بودن مکان آزمایش ویژگی های مهمی در صفحه زیر آونگ به نمایش درمی آید که بسیار مهم و قابل تعمق است که عبارتند از :
۱ ــ هر نوسان رفت و برگشتی ، شکل دو گلبرگ متقارن یک گُل و یا اگر بخواهیم بهتر تجسم کنیم باید بگوئیم دو بال پروانه را بوجود می آورد که این دو گلبرگ یا این دو بال پروانه ، پُر پهنا و چاق هستند.
۲ ـ این دوبال مانند دو عقربه در جهت عقربه های ساعت چرخش دارند.
۳ ــ در این مکان قطب شمال ،زمان یک دور کامل چرخش این دو بال پروانه ، یک روز نجومی یعنی ۲۴ ساعت است.
ــ چرا آونگ فوکو در قطب شمال چنین رفتاری دارد؟
ــ مکان آونگ در شمالی ترین نقطه کره زمین در چرخش جداره زمین است و در این چرخش جداره زمین از سوی غرب به سوی شرق ، مکان آزمایش هم چرخش دارد و در این چرخش ، ذرات مادی درون اتمهای سازنده آونگ می خواهند به عامل نیروی گرانش یا جاذبه زمین که همان ستاره ضد ماده درون زمین است جذب شوند .
در اینجا مسئله بسیارمهمی را نباید از نظر دور داشت و آنهم موقعیت فاصله مکانی محل آزمایش تا قطب جغرافیائی یا محل محور چرخش جداره زمین می باشد.
چون در این آزمایشی که درمکان قطب شمال صورت می گیرد و فاصله مکانی تا قطب وجود ندارد ، از سمت شمال نیروی گرانشی بر آونگ اعمال نمی شود و همه قدرت گرانش ستاره ضد ماده از سمت جنوب است در نتیجه اولاً هر دور چرخش گلبرگها و ترسیم سوزن آونگ بر صفحه نمایشی ،۲۴ ساعت به اندازه یک شبانه روز یا چرخش کامل جداره زمین بر روی ستاره ضد ماده زمین است ثانیاً چون همه نیروی گرانش در این چرخش زمین از سوی جنوب کُره زمین اعمال می شود در نتیجه ضمن اینکه گلبرگها ، پهن و بزرگ ترسیم می شوند ، جهت چرخش این گلبرگها هم در جهت حرکت عقربه های ساعت است .
حالا هر چه مکان آزمایش را از قطب شمال به خط استوا نزدیکتر کنیم یعنی مدار عرض جغرافیائی کمتر شود ، گلبرگها باریکتر و مدت زمان یک دور کامل آنها فزونی می گیرد.
حالا مکان آزمایش را در تهران به دانشگاه صنعتی شریف که دارای چنین تأسیساتی می باشد و در مدار عرض جغرافیائی ۳۵ درجه قرار دارد می بریم .
در صفحه نمایش آونگ فوکو دانشگاه صنعتی شریف که در مدار عرض جغرافیائی ۳۵ درجه قرار دارد ، گلبرگها نسبت به آزمایش در قطب شمال باریکتر شده اند و چرخش باز هم در جهت عقربه های ساعت و گردش یک دور کامل این گلبرگها ۴۱ساعت زمان می برد.
حال مکان آزمایش را به مدارعرض جغرافیائی صفر درجه یعنی به خط استوا مثلاً به یکی از شهرهای کنیا که بر روی مدار صفر درجه عرض جغرافیائی است می بریم و نتیجه را اینگونه می بینیم :
صفحه نمایش آونگ فوکو ، گلبرگ ترسیم نمی کند و چرخش هم ندارد ! فقط رفت و برگشت آونگ بر روی صفحه ، خط باریک است بدون چرخش دورانی که گفته شده است زمان یک دور کامل آونگ فوکو در خط استوا بی نهایت است یعنی اصلاً نه گلبرگی بر صفحه نمایش وجود دارد و نه چرخشی !
ــ چرا ؟!
ــ چون فاصله مکانی خط استوا تا قطب شمال و قطب جنوب یعنی تا دو سر محور چرخشی جداره زمین مساوی است و برایند نیروی های جذب آونگ از سمت شمال و جنوب در این چرخش از غرب به سمت شرق خنثی است و لزومی به شکل گیری گلبرگها و جهت حرکت آنها ،موافق عقربه های ساعت و یا مخالف عقربه های ساعت نیست .
اینک مکان آزمایش را از خط استوا به نیکره جنوبی مثلاً یکی از شهرهای استرالیا می بریم :
با ورود به مناطق نیمکره جنوبی ، گلبرگهای صفحه نمایش آونگ فوکو شکل می گیرد و با ازدیاد درجه عرض های جغرافیائی این گلبرگها پُر پهناتر ، زمان یک دور چرخش آنها بر صفحه نمایش کمتر و اینبار جهت چرخش این گلبرگها مخالف عقربه های ساعت است .
آزمایش در قطب جنوب هم عیناً قطب شما است با این تفاوت که جهت چرخش گلبرگها مخالف عقربه های ساعت می باشد.
حالا :
آزمایش فوکو چنین نشان می دهد که پوسته ماده جداره زمین که ما ساکن بر روی این پوسته هستیم در حال چرخش است و نیروی گرانش یا ستاره ضد ماده درون زمین هم ساکن و ثابت است .
جداره ماده زمین در خط استوا با سرعت ۴۶۳ متر در ثانیه بر روی ستاره درون زمین چرخش دارد اگر غیر از این بود یعنی تمام حجم زمین چرخش داشته باشد و سرعت این چرخش در خط استوا ۴۶۳ متر بر ثانیه باشد آیا نیروی گریز از مرکز در این منطقه پُر سرعت اجازه سکونت و زیستن را به مردم آن مناطق می داد؟!
آیا در آنجا حیوانات و گیاهان می توانستند به حیات ادامه دهند؟! آیا معماران و بناها میتوانستند در آنجا با شاقول کار کنند ؟! آیا کشتی ها در دریاهای خط استوا می توانستند از شرق به طرف غرب یعنی مخالف جهت چرخش زمین حرکت کنند ؟!
آنچه که اشیاء و موجودات ساکن خط استوا را از نیروی سهمگین گریز از مرکز آن ناحیه مصون نگه داشته و نگذاشته که کوچکترین اثری بر آن مناطق برجای گذارد ، ثابت بودن و بی حرکت بودن منبع گرانش یعنی عدم چرخش ستاره ضد ماده درون زمین است.
ما برروی جداره و پوسته دوار زمین زندگی می کنیم و این پوسته در مناطق استوائی با سرعت سرسام آور۱۶۷۰کیلومتر در ساعت بر روی ستاره ضد ماده درون زمین می چرخد ولی ذرات اتمهای سازنده وجودمان به نیروی گرانش ثابت و بی حرکت ستاره درون زمین جاذب است بر این اصل ، نیروی سهمگین گریز از مرکز در سطح زمین کم رنگ وناچیز است.
احمد فتحی مدیر وبلاگ « اسرار ناب هستی »
تأثیر « جذر و مَد » ماگمائی در زمین لرزها و زلزله ها
بد نیست بدانیم که ماه ، این خواهر خوانده زمین ، این یار دیرینه و با وفا در زمان منظومگی زمین ، سیاره اش بوده و پس از ماجرای شکستش از خورشید که به عنوان سیاره ، اسیر منظومه شمسی شده است باز زمین را تنها نگذاشته و با نام قمر ، ندیم و همدم او باقی مانده است .
تاکنون صحبت و حدیث های زیادی چه راست و یا چه دروغ پیرامون این چراغ آسمان گفته شده و بسیاری از وقایع زمین را به آن ارتباط داده اند ولی به یقین و با اطمینان می دانیم که علت جذر و مد پوسته جامد زمین و مخصوصاً بالا و پائین رفتن آب دریاها و اقیانوسهای سطح زمین نیروی جاذبه ماه می باشد و هیچگونه شک شبهه ای هم در این مورد وجود ندارد.
ماه و زمین وسایر سیارات و قمرها ، ستارگانی از جنس ضد ماده هستند که جداره آنها در اثر سنتز هسته ای تبدیل به ماده شده است پس :
ماه هم مانند زمین از دو فاز متضاد تشکیل شده است :
۱ ــ کُره ملتهب ضدماده درون .
۲ ـ جداره ماده که از عناصر مختلف تشکیل شده است.
قبل از هر چیز باز بگویم که در طبیعت علاوه بر نیروی جاذبه ، متضاد آن یعنی نیروی دافعه هم وجود دارد یعنی این ذرات متضاد جهان هستند که نیروی های دافعه و جاذبه را بوجود می آورند بطوریکه ماده با ضد ماده ، نیروی جاذبه را می سازد و ضد ماده با ضد ماده باعث بوجود آمدن نیروی دافعه می شود.
بنابراین دو جنس متضاد ماده و ضد ماده سازنده کُره ماه و کُره زمین ، دو نیروی متضاد جاذبه و دافعه بین آنها را بوجود می آورد.
با این وضع ، سه نیرو بین زمین و ماه وجود دارد:
۱ ـ کُرات ضد ماده با یکدیگر نیروی دافعه را بوجود می آورند بنابراین کُره ضد ماده درون زمین با کُره ضد ماده درون ماه نیروی دافعه دارد و باعث می شود که ماه در اثر جاذبه کُره زمین بر روی زمین سقوط نکند.
۲ ـ بین پوسته و جداره ماده ماه با کُره ضد ماده درون زمین نیروی جاذبه وجود دارد و این نیروی جذب پوسته ماده ماه به درون زمین باعث می شود که ماه از محدوده مدار چرخش به دور زمین خارج نشود و فرار نکند .
۳ ــ باز بین کُره ضد ماده درون ماه با جداره ماده زمین نیروی جاذبه وجود دارد که باعث جذب پوسته زمین به کُره ضد ماده درون ماه می شود که عامل جذر ومد آبهای دریاها و اقیانوسهای زمین هم همین کُره ضد ماده درون ماه می باشد.
دراینجا از ژرف اندیشان ،محققین و متفکرین سوالی دارم :
وقتی که نیروی جاذبه ماه ،آبهای سیال وروان دریاها و اقیانوسها را به سمت خود بالا می کشد آیا ماگما یا مذاب سیال وروان زیر پوسته جامد زمین را به سمت خود بالا نمی کشد و این کشندگی ماگما « مدگرفتگی ماگما » به زیر پوسته جامد منطقه مدگرفتگی فشار وارد نمی آورد ؟!
آیا تاکنون به این موضوع مهم که اثرات غیر قابل اغماضی نه تنها بر زلزله ها بلکه بر شرایط جوی هم دارد اندیشیده اید؟!
ماه در مدار بیضی هر بیست و هفت ونیم روز یکبار به دور زمین می چرخد که فاصله نزدیکترین مکان آن به زمین « نقطه حضیض ـ فرود »۳۵۶۵۰۰کیلومتر و فاصله دور ترین آن به زمین« نقطه اوج ـ فراز »۴۰۶۷۰۰کیلومتر است .
خورشید هم بر جذر و مد ها تأثیر گذار است و در اول هر ماه « هلال ماه» و همچنین چهاردهم هر ماه « ماه کامل یا بدر » ، خورشید و ماه و زمین در یک راستا قرار می گیرند بر همین اساس است که در این دو زمان در زیر پای ماه ، جذر و مد قوی بوجود می آید.
قدرت جذر و مد به همین جا خلاصه نمی شود بلکه هر چه ماه در مدار بیضی خود به زمین نزدیکتر شود ، قدرت جذر و مد هم بیشتر می شود و زمانی این قدرت جذر و مد به بیشترین حد خود می رسد که ماه در کمترین فاصله به زمین« ۳۶۵۰۰۰کیلومتری» یعنی نقطه حضیضی رسیده باشد و اگر در این مکان حضیضی ماه به زمین ، خورشید و ماه و زمین در یک راستا باشند ، نهایت قدرت جذر و مد خواهد بود .
وقتی که ماه در حالت بدر به کمترین فاصله به زمین می رسد «به نقطه حضیض می رسد » ، درخشان تر و بزرگتر از همیشه دیده می شود که به این حالت ، ماه افروختگی یا اَبرماه می گویندکه هر ۴۱۲روز یک بار این اتفاق می افتد و دراین لحظه قدرت جاذبه ماه در جذر ومد ها به ماکزیمم خود می رسد .
بنابراین در زمان هلال اول ماه و در زمان ماه کامل یا بدر و مخصوصاً در زمان ماه افروختگی ، قدرت جذر ومد بسیار بالاست .
همیشه جذر و مدها را با آب دریاها و اقیانوسها دیده ایم اینک جذر و مد را با ماگمای مذاب و سیال زیر پوسته جامد زمین می نگریم و تأثیراتش در بروز زمین لرزه ها را پیگیری می کنیم.
زمان برسی تأثیر ماه بر جذرو مد های ماگمائی در محدوده زمانی اول ماه ، چهاردهم ماه « بدر » و مخصوصاً محدوده زمانی ماه افروختگی و نزدیک بوده ماه بدر به زمین است .
در طول شبانروز مکانهائی که در زیر پای ماه قرار می گیرند دو بار دچار مدگرفتگی و دو بار دچار جذر گرفتگی می شوند.
وقتی که منطقه ای در زیر پای ماه دچار مد گرفتگی می شود به این معناست که اولاً مقداری از وزن پوسته جامد آن منطقه در اثر نیروی جاذبه ماه ، کم و سبکتر می شود وموضوع بسیار مهم دیگر آن اینست که ماگمای مذاب زیر پوسته جامد آن منطقه هم مد گرفته می شود و بالا می آید که این بالا آمدن ماگما باعث فشار به زیر پوسته جامد زمین می شود یعنی می توان گفت که ماگما حالت تکیه گاه و ساپورتی برای استقرار پوسته جامد و سنگین زمین است و در این حالت امکان شکستن پوسته جامد منطقه و بوجود آمدن زلزله به مینیمم می رسد ودر این لحظه زمین لرزه رُخ نمی دهد.
خطر زمین لرزه ساعاتی بعد و در لحظه پایان مد و شروع جذر آغاز می شود چرا که به محض پایان مد و شروع جذر به علت کم شدن نیروی جاذبه ماه از منطقه اولاً وزن پوسته جامد منطقه سنگین تر می شود و بعد اینکه ماگمای درون زمین فروکش می کند که در اثر فروکش و پائین رفتن ماگما ،پوسته جامد منطقه تکیه گاه و ساپورت خود را از دست می دهد و چاره ای جز شکستن و فرو افتادن ندارد که این شکستن و فروافتادن ، زلزله است و جای شکستگی ها هم گُسل می باشد.
پس :
۱ ـ مناطقی که مستعد زلزله باشند زمان زمین لرزه های آنجا در محدوده زمانی روزهای اول ماه ، چهاردهم ماه مخصوصاً در محدوده زمانی « ماه افروختگی » خواهد بود.
۲ ـ مد ماگمائی در زمانهای ذکر شده در بروز رگبار های باران ، بادهای شدید ، طوفانهای شدید ، صاعقه های شدید ، استهلاک و به هدر رفتن الکتریسیته خطوط انتقال فشار قوی ، تغییر محسوس و قابل مشاهده در سیستم عصبی موجودات زنده ، کم شدن مقاومت الکتریکی زمین مد گرفته و بالا رفتن جاذبه الکتریکی آن منطقه دارد که در فرصت مناسب همه این موارد را با ذکر دلیل و آزمایش بازگو خواهم کرد.
احمد فتحی مدیر وبلاگ « اسرار ناب هستی»
موقعیت مکانی ماه در وقایع کُره زمین مخصوصاً زمین لرزه ها و زلزله ها
در مقاله « تأثیر جذر و مد ماگمائی در بروز زمین لرزه ها » کاملاً توضیح داده ام همانطورکه نیروی جاذبه ضد ماده درون ماه باعث جذر و مد آبهای سیال دریاها و اقیانوسهای پوسته کُره زمین می شود ، بر ماگما یا مذاب سیال زیر پوسته جامد زمین هم تأثیر گذار است و این ماگما دچار جذر و مد می شود که این جذر و مد ماگمائی باعث بروز زلزله در پوسته جامد مناطق زیر پای ماه در اوایل و اواخر ماه قمری و همچنین در چهاردهم ماه که کُره ماه حالت بدر را دارد می شود مخصوصاً در زمان ماه افروختگی ، پوسته جامد مناطق مستعد زیر پای ماه که بی ساپورت و بی تکیه گاه است دچار شکستن و فرو ریختن « زلزله » می شود.
مقالات بیشماری در مورد زلزله ها نوشته ام که چکیده آنها به قرار زیر است :
۱ ــ زلزله ها باعث تکامل سیارات و رسیدن آنها به فاصله حیات « فاصله تا خورشید ـ تنگ تر شدن حلقه مدار انتقالی » می شود .
۲ ــ زلزله ها باعث کوچک شدن و به تحلیل رفتن سیارات و قمرها می گردد و در این فرایند ، محتویات و ذرات نامیرای درون آنها طی واکنشهای هسته ای به صورت ذرات انوار شفق قطبی به پهندشت فضا ساطع می گردند تا در گوشه دیگری از فضا ، ملات و مصالح زایش ستارگان وکهکشانهای آینده باشند که در این رابطه شواهد دیرینه شناسی ثابت می کند که در گذشته های دور ، کُره زمین بسیار از خورشید دور تر بوده ، روزهای کوتاه و سالهای طولانی داشته ، سرعت وضعی شدید تر و در نتیجه میدانهای مغناطیسی قوی تر داشته ، دارای نیروی جاذبه قوی تر بوده و موجودات اولیه آن هم به تناسب نیروی جاذبه زیاد و حجم عظیم سیاره زیستگاهشان همگی غول پیکر و از نوع ماهیها وخزندگان بوده اند و کم کم کُره زمین در اثر زلزله ها به تحلیل رفته و کوچکتر شده ، مدار انتقالی اش تنگ تر و به خورشید نزدیکتر ، روزهایش بلند تر و سالهایش کوتاهتر و موجودات آن هم در اثر تکامل ، خود را با شرایط جدید سیارهشان وفق داده وکوچکتر و از گونه ای به گونه دیگر تغییر پیدا کرده اند.
۳ ــ زلزله عبارت است از شکسته شدن پوسته جامد زمین منطقه ای که بی ساپورت و بی تکیه گاه شده باشد یعنی زیر پوسته جامد آن منطقه حفره و فضای خالی بوجود آمده باشد و جای شکستگی ها هم گُسل است.
۴ ــ پس از هر زلزله سهمگینی و شکسته شدن و فرو افتادن پوسته جامد آن منطقه ، منطقه زلزله زده مانند بشقاب ته گودی دهها متر فروکش می کند و پائین تر می رود بر این مبناست که آب چاههای عمیق مناطق زلزله زده بالا می آید در اصل ، منابع آبهای زیر زمینی بالا نمی آیند بلکه این پوسته زمین منطقه است که در اثر شکسته شدن و فرو افتادن پائین می رود.
۵ ــ زمانی که زیر پوسته جامد منطقه ای خالی شده باشد پوسته جامد این منطقه مانند سقف بی اتکا مستعد شکسته شدن و فرو ریختن یعنی زلزله است و زمانی این زلزله رُخ می دهد که پوسته دچار تنش شود و این تنش می تواند آبگیری یک سد بزرگ و یا موقعیت نیروی جاذبه ماه و خورشید بر فراز منطقه و ساعات خارج شدن منطقه زیر پای ماه از حالت مدگرفتگی به طرف جذر گرفتگی باشد که بیشترین زمین لرزه ها در اوایل و اواخر ماههای قمری و همچنین در چهاردهم ماه قمری که خورشید وماه و زمین در یک راستا قرار می گیرند و مخصوصاً در لحظه ماه افروختگی که بیشترین جذر و مد بوجود می آید ، بوقوع می پیوندد.
۶ ــ درزمان لکه های خورشیدی بواسطه شدت یافتن چسب های هسته ای ارسال شده از خورشید و فعل انفعالات آنها بر درون زمین ، زلزله ها شدت پیدا می کنند که پیامد این شدت یافتن زلزله ها ، شدت یافتن انوار شفق های قطبی است .
۷ ــ شدت جاذبه الکتریکی هر منطقه رابطه مستقیمی با برودت دارد « در این رابطه مقالات بیشماری نوشته ام » یعنی هر چه جاذبه الکتریکی زمین منطقه بیشتر باشد « مقاومت الکتریکی زمین کمتر باشد » آن منطقه سرد تر است به همین علت است که مقاومت الکتریکی زمین مناطق سردسیر و کوهستانی بسیار کمتر از مناطق گرمسیر و یا کویر است و علت تغییرات مقاومت الکتریکی زمین یا جاذبه الکتریکی زمین هم به دو عامل بستگی دارد:
الف ــ چگونگی عناصر رسانائی الکتریکی تشکیل دهنده پوسته زمین.
ب ــ چگونگی فشار ماگمای زیر پوسته جامد زمین چرا که ماگمای مذاب رسانای الکتریکی ست و وقتی فشار ماگما بالا باشد اتصال الکتریکی پوسته جامد منطقه با درون زمین « پوزیترونها ـ ضد الکترونها » کامل تر در نتیجه جاذبه الکتریکی منطقه بالا می رود یعنی مقاومت الکتریکی زمین منطقه کم می شود و بالعکس وقتی که فشار ماگما کم شود اتصال الکتریکی پوسته با درون زمین ناقص می شود و جاذبه الکتریکی زمین منطقه کم می شود « مقاومت الکتریکی زمین منطقه زیاد می شود» بر این مبناست که به محض زمین لرزه و افتادن پوسته جامد منطقه زلزله زده در حفره زیرین و در درون ماگمای مذاب زیرین ، اتصال الکتریکی پوسته منطقه زلزله زده با درون زمین کامل می شود که نتیجه آن شدت یافتن جاذبه الکتریکی یا پائین آمدن مقاومت الکتریکی زمین منطقه است که پیامدش برودت ناگهانی و سردی استخوان سوز منطقه زلزله زده است که بارها هشدار داده ام، شب زلزله زدگاه سرد و استخوان سوز است والویت رساندن چادر وپتو وسایل گرمازا از آذوقه هم واجب تر است.
۸ ــ بالا رفتن جاذبه الکتریکی پوسته منطقه زلزله زده علاوه بر برودت باعث تخلیه بار الکتریکی ابرها و بارندگی های سیل آسا می شود کما اینکه بعد از زمین لرزه های سهمگین اگر آسمان منطقه از ابر پوشیده باشد رگبار های باران اجتناب ناپذیرند.
۹ ــ قبل از زلزله چون زیر پوسته جامد منطقه مستعد زلزله ، حفره و فضای خالی وجود دارد و اتصال الکتریکی پوسته جامد با درون زمین کامل نیست در نتیجه برودت هم بسیار کم می شودبنابراین اگر هوای منطقه ای نسبت به ماهها و روزهای مشابه سالهای قبل به صورت غیر متعارفی گرم شود و مقاومت الکتریکی زمین آن منطقه بالاتر رود نشان دهنده خطر وقوع زمین لرزه می باشد.
۱۰ ــ اگر میزان کم شدن جاذبه الکتریکی « زیاد شدن مقاومت الکتریکی » مناطق مختلف توسط ایستگاههائی ثبت ومقدار آنرا با میزان ماههای مشابه سالهای قبل آن منطقه بسنجند ، شناسائی مستعد بودن منطقه به زلزله قابل تشخیص خواهد بود.
۱۱ ـ به همین ترتیب اگر در این ایستگاهها مقدار تغییرات شتاب ثقل زمین را نسبت به ماههای مشابه سالهای قبل سنجیده شود ، بالا رفتن غیر متعارف شتاب ثقل بر فرار زمین منطقه نشانه مستعد بودن منطقه از لحاظ زلزله است .
۱۲ ـ باز کم شدن غیر متعارف قدرت میدانهای مغناطیسی هر منطقه نسبت به ماههای مشابه سالهای قبل نشانه بروز زمین لرزه است.
در اینجا جهت اثبات صحت و سقم این مطالب و در رابطه با جذر و مد ماگمای زیر پوسته جامد زمین و ارتباط آن با جاذبه الکتریکی مناطق و ایجاد برودت ، آزمایشات زیر پیشنهاد می گردد:
گفتیم که در اوایل و اواخر ماههای قمری و همچنین چهاردهم ماه مخصوصاً زمان ماه افروختگی که کره ماه در نطقه حضیضی کمترین فاصله به کُره زمین را پیدا می کند ، جذر و مد آبهای سیال اقیانوسها و دریاهای زیر پای ماه بسیار شدت می یابند و چون ماگمای مذاب زیر پوسته جامد زمین هم سیال است بنابراین ماگما هم همزمان با آب اقیانوسها و دریا ها دچار جذر و مد می شود. آبهای اقیانوسها و دریاها فقط سه چهارم کره زمین را فرا گرفته ولی ماگمای مذاب در سرتاسر زیر پوسته زمین وجود دارد پس هر نقطه از زیر پوسته زمین که در زیر پای ماه قرار گیرد ماگمای مذاب آن دچار جذر و مد می شود.
زمان مد گرفتگی ماگما ، ماگما بالا می آید وبه زیر پوسته جامد منطقه فشار می آورد که نتیجه اش کامل شدن اتصال الکتریکی مذاب با زیر پوسته جامد است یعنی جاذبه الکتریکی منطقه مد گرفته بالا می رود « مقاومت الکتریکی کم می شود » که پیامدش برودت است بالعکس در زمانی که ماگما دچار جذر می شود ،فشار ماگما پائین می آید و اتصال الکتریکی ماگما با زیر پوسته جامد زمین ناقص می گردد در نتیجه جاذبه الکتریکی منطقه جذر گرفته کمتر و برودت هم کمتر می شود.
بنابراین :
در مناطقی که زیر پای ماه و در معرض جذر ومد هستند ، در لحظه مد هوای منطقه سرد ، در مناطق خشکی ویا آبی ، طوفان و باد و خطوط انتقال فشار قوی در این منطقه به ماکزیمم استهلاک می رسند و بالعکس ساعاتی بعد که منطقه به مرحله جذر و فروکش کردن ماگما می رسد ، هوا گرمتر ، طوفان و باد کمتر و مقداری از استهلاک خطوط انتقال فشار قوی کاسته می شود.
احمد فتحی مدیر وبلاگ « اسرار ناب هستی »
با عرض سلام خدمت دوستان عزیزم واقعا مطلب خیلی جالبی است