به حباب نگران لب یک رود قسم
زیبا شعری از آقای کیوان شاهبداغی را با هم می خوانیم:
نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی…
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند…
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز
« ادامه این شعر را در پایین صفحه، در بخش نظرات، از دیدگاه خانم معصومه بخوانید»
این شعر زیبا از اقای کیوان شاهبداغی است نه سهراب سپهری:
نه تو می مانی
نه اندوه
و نه ، هیچ یک از مردم این آبادی
به حباب نگران لب یک رود ، قسم
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت
غصه هم ، خواهد رفت
آن چنانی که فقط ،خاطره ای خواهد ماند
لحظه ها عریانند
به تن لحظه خود ، جامه اندوه مپوشان هرگز
تو به آیینه
نه
آیینه به تو ، خیره شده است
تو اگر خنده کنی ، او به تو خواهد خندید
و اگر بغض کنی
آه از آیینه دنیا ، که چه ها خواهد کرد
گنجه دیروزت ، پر شد از حسرت و اندوه و چه حیف
بسته های فردا ، همه ای کاش ای کاش
ظرف این لحظه ، ولیکن خالی است
ساحت سینه ، پذیرای چه کس خواهد بود
غم که از راه رسید ، در این سینه بر او باز مکن
تا خدا ، یک رگ گردن باقی است
ممنون از شما. مطلب اصلاح شد.
عکس سهراب سپهری را چرا گذاشتید؟؟؟؟!!!!!!!!
سلام. قبلا این شعر را اشتباها بنام سهراب گذاشته بودیم، بعد از اصلاح مطلب دیگه عکسش موند و عوض نشد. یادم باشه عکس را عوض کنم. ممنون
ممنون
با سلام
واقعیتش من این شعر رو جایی شنیده بوددم ولی اسم شاعرش رو نمیدونستم تا اینکه دیشب تو برنامه کافه رادیو جوان این شعر رو خوندن. ولی اسم شاعر رو سهراب سپهری معرفی کردن!!!
خیلی شعر خوبی هست. من این شعر رو گذاشتم به وبم. ممنون که اسم شاعر اصلی رو تو وبتون آوردین.
ولی عکسو عوض نکردین!!!
اینو سهراب سپهری سروده ن کس دیگه ای لطفا چرت نگید
همیشه شعر های لطیف رو اینجا میابم ممنون
واقعا قشنگه
سلام،خسته نباشید راستش بنده این شعرو به شیوه ی دیگه ای خونده بودم اون این بود:
به جباب نگران لب یگ رود قسم
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت
غصه هم میگذرد
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند
لحظه ها عریانند
به تن لحظه خود جامه اندوه مپوشان هرگز
زنگی ذره کاهی است که کوهش کردیم
زندگی نام نکویی است که خارش کردیم
زندگی نیست به جز نم نم باران بهار
زندگی نست به جز دیدن یار
زندگی نیست به جز حرف محبت به کسی
ورنه هر خاروخسی زندگی کرده بسی
زندگی تجربه تاخ فراوان دارد دوسه تا کوچه و پس کوچه اندازه یک عمر بیابان دارد
ماچه کردیم چه خواهیم کرد دراین فرصت کم…
بله منم این شعر رو ب این نحوی که moti گفت خونده بودم
شعری که moti عزیز کامنت گذاشته به نظر می رسه شعر سهراب سپهری است و شعر بالا شعر تحریف شده سهراب است. شعر سهراب روح داره روحی که در همه اشعار سهراب می بینیم ولی شعر آقای شاهبداغی به چند سطر اولش که خوب سروده شده و لی بعد شما رو از فضای شعر خارج می کنه و به طور کل از هم آوایی لازم برخوردار نیست.
سلام این شعر از بنده است
واقعا مال شماس ؟؟؟ من که واقعا نمیفهمم این شعر اخر از کیه
اری رو وبلاگم با تاریخ هست هرکس از تاریخ بنده متقدم تر داره برای اون باشه
این شعر به انگلیسی ترجمه شده؟ اگه شده ممنون میشم