در آغاز تاریخ سینما، وقتی قطار راه آهن یا امواج دریا به سوی دوربین می آمد، تماشاگران ردیف جلو فریادکشان به بیرون سینما می دویدند. اما بعدها که شناخت جای خود را به ساده انگاری نخستین داد، فیلمسازان به جای بیان مستقیم مسائل، به شیوه ی القای غیر مستقیم روی می آوردند و تاثیر به مراتب ژرفتر آفریدند.

رالف استیونس و ژ.ر دبری بر آن اند که سینما بیش از هر هنری به بیننده خود احساس واقعی بودن می بخشد. این هر دو تاکید می کنند که عنصر حرکت در سینما و تلویزیون از مقاومت انتقادی بیننده می کاهد و تصاویر را با نیرویی گزاف تر به تماشاگران تحمیل می کند. بدین گونه، سینما در مخاطب خود احساسی نیرومندتر از واقعیت بر جای می گذارد. اگر سینمای هالیوود سایه ی هرگونه رقابتی را در دورترین کرانه ها با تبر می زند و بازارهای تجارت فیلم را در مشت می گیرد، روان شناسی تاثیر اجتماعی را نیز از نگاه نمی اندازد و ساز فیلم های خود را همواره با تازه ترین یافته های سایکولوژیک کوک می کند. اسپیلبرگ جایی گفته است: «قبل از هر چیز با ضربات اولیه باید ذهن تماشاچی را فلج کرد، آنگاه می توان هر چیزی را به او القا کرد» زیرا ویژگی القا و فریفتن در هنر هفتم کرانه ای است که دامنه ی ان را ذهنیت تماشاگران رقم می زند.
Hollywood_hills_background_1_1

در سال ۱۹۹۳ فیلم «پیشنهاد بی شرمانه» از هالیوود بر پرده ی سینما می آید تا ناموس یک جنتلمن آمریکایی را در یک معامله ی میلیونی به تاراج بگذارند. البته فرایند اخلاقی فروش ناموس مردم از نمایش بوسه ی جان رایس و می ایروین در سال ۱۸۹۶ آغاز شد و کار را به فضاحتی از این گونه کشاند. نمایش نخستین بوسه در تاریخ سینما که با دستگاه کینه توسکوپ ادیسون فیلم برداری شده بود، موجی گسترده از اخلاق گرایی را علیه خود را برانگیخت. اما مردمی که در سال ۱۸۹۶ بوسه را بر لب ها در سینما محکوم کرده بودند، بی هیچ اعتراضی پیشنهاد بی شرمانه را دیدند و واکنش اخلاق گرایانه ی پدران خود را از یاد بردند! از بوسه تا فروش ناموس یک شهروند آمریکایی. اگر چنین فرایندی را سینمایی که –به دعوی پردازندگان آن- با اخلاق و سیاست سر و سری ندارد به سامان نیاورده، پس این بذل و بخشش (برای انحتاط جامعه) از کجاست؟ هنرمندان اخلاق گرا بر آنند که از وظایف هنر یکی هم ایجاد دگرگونی در اخلاقیات جامعه و برتافتن آن است. و به عبارت دیگر، هنر برتابنده ی عواطف و واکنش هایی است که در زندگی روزمره امکان بیان پیدا نمی کنند. اما هالیوود در انبوهی از فیلم ها این نسخه اخلاق گرایانه را به ضد آن تبدیل می کند و به ویژه با تکیه بر «روانشناسی القا هنری» به ابزاری بس موثرتر از «بیان کامل» دست می یازد؛ چرا که القای غیر مستقیم مشارکت مخاطب را به شدت بر می انگیزد.

black-pictures-16

در سینما وحشتناک ترین هیولا آن است که ما هرگز آن را نمی بینیم و بدترین شکنجه آن است که جزئیاتش هویدا نمی شود.

رالف استیونس