در هنر موسیقی بخش مهمی مربوط است به مخاطب و شنونده، در حقیقت هر نوعی از موسیقی خاصه موسیقی اصیل ایرانی علاوه بر خواننده و نوازنده به شنونده،به مخاطب فهیم و طرفدار خوب و حامی آگاه نیازمند است. در تعریف موسیقی از بزرگان تعاریف علم و هنر تعاریف گوناگونی ارائه داده اند که بخشی از آنها عبارتند از:

موسیقی

  1. ارسطو می گوید موسیقی حکمتی است که نفوس بشر از اظهار آن در قالب الفاظ عاجز است بنابراین آن را در قالب اصوات ظاهر می سازد.
  2. بتهون تعریف ارسطو را به این ترتیب بیان می کند که می گوید آنجا که سخن از گفتن باز می ماند موسیقی آغاز می شود.
  3. هگل می گوید آنچه موسیقی متعلق به خود می داند همان اعماق زندگانی درون شخص است موسیقی هنر خاص روح است و بطور مستقیم به روح خطاب می کند.
  4. واگنز می گوید من موسیقی را تنها وسیله لذت گوش به شمار نمی آورم بلکه آنرا محرک قلب و مهیج احساسات می دانم. موسیقی عالی ترین هنر هاست. موسیقی متعلق به دل است و جایی که دل نیست موسیقی هم وجود ندارد.
  5. افلاطون می گوید موسیقی روح انسان را مناسب و هماهنگ می کند و استعداد پذیرش عدالت را در وی بر می انگیزد.
  6. روح الله خالقی می گوید موسیقی صنعت ترکیب اصوات است بطوریکه برای انسان خوشایند باشد.
  7. علیرضا مشایخی از صاحبنظران معاصر موسیقی می گوید، موسیقی نزدیک ترین هنر به ارزش های مطلق است به همین دلیل مشکل ترین هنرهاست. به این معنی که برای آن باید وقت صرف کرد و نباید به آن به عنوان یک وسیله تفنن برخورد کرد.
  8. گروهی دیگر در تعریف موسیقی گویند: موسیقی هنر است، مبارزه است، آزاد اندیشی، همت بلند، مردانگی، ایمان، امید به رستگاری به جهانی مهم تر و برتر، همه و همه در هزارن شعله آن آرامیده است.

هر جامعه دارای سنت ها، آداب و رسوم، آئین ها، موقعیت جغرافیایی، تاریخ، فرهنگ و زبان خاص خود است… که این مجموعه به مردمان خاص آن دیار نگاه هستی شناسانه خاصی می دهد.

نویسنده مطلب: آقای رضا محسنی- مدرس دانشگاه و استاد موسیقی