socrates_2

سقراط یکی از بزرگترین فیلسوفان جهان است که تاکنون قدم به عرصه ی وجود نهاده است. او در سال ۴۷۰ قبل از میلاد در شهر آتن یونان به دنیا آمد. پدرش سوفرونیسکوس نام داشت و مجسمه ساز بود و مادرش فانریت یک قابله بود.

سقراط مرد زشتی بود که دارای بینی پهن و چشمهای قلنبیده بود، با اینهمه او از استعداد درخشانی برخوردار بود. هیچ کس نمی توانست برای مدت طولانی در خصوص موضوعی با او بحث کند. روزی یک نفر از دوست سقراط خواست تا کسی را معرفی کند که بتواند از نظر هوش و استعداد با سقراط برابری کند، دوستش پاسخ داد هنوز کسی را نمی شناسد که بتواند از نظر فرزانگی و خرد با سقراط برابری کند.

او اغلب به بازار شهر می رفت و در مورد روش صحیح زندگی با مردم به بحث می پرداخت. هر گاه می دید که مردم انواع مختلفی از کالاها را خریداری می کنند، با خود می اندیشید که چه کارهایی را می توانییم بدون این چیزها انجام دهیم.

سقراط معتقد بود که رفتار غلط ناشی از غفلت است و اگر مردم می دانستند که چه چیزی درست است، هیچ مشکلی در انتخاب راه راست نداشتند. او معتقد بود که تقوا دانش است و هیچ کس با میل خود عمل بدی انجام نمی دهد.

او همواره در نصایح خود به مردم می گفت که رنج غلط کشیدن بهتر از کار غلط کردن است. او مفاهیم صحیح عشق و عدالت را به مردم می آموخت و مردم را تشویق می کرد که در پاک کردن روحشان بکوشند. او اغلب می گفت، تلاش کنید تا نور را بشناسید. اغلب آموزش های او به وسیله ی شاگرد ممتازش افلاطون به مردم انعکاس داده می شد. سقراط به وسیله ی همین آموزش هایش توانست بیشترین اعتماد به نفس را در میان مردم به وجود آورد:

اما هیچ گاه مقامات آتن از شهرت سقراط و از آموزش های او خوششان نمی آمد. آنها نسبت به او حسادت می ورزیدند و او را به گمراه نمودن جوان های شهر محکوم می کردند، و او را به زندان انداختند. اما سقراط هیچ گاه از هدف خود دست بر نداشت. حتی در زندان نیز او در خصوص جاودانگی روح و آزادی انسان موعظه می نمود.

سرانجام مقامات آتن آنقدر از او نا امید شدند او را به نام دین به مرگ محکوم نمودند. اما مرگ نیز او را نترسانید. او به دار آویخته نشد، بلکه مجبور شد که جامی از شراب که شوکران نامیده می شود را بنوشد. سقراط با لبخند آن جام زهر را نوشید و هنگامی که مشغول نوشیدن زهر بود، دوستانش می گریستند اما سقراط تا لحظه ی آخر که سم در بدنش اثر میکرد و او را می کشت لبخند می زد.