نقطه عشق بود مرکز پرگار وجود آنچه بیرون بود از دایره، عقل و دین است (طراز یزدی)

عشق چیست؟

جذبه و محبتی که بین دو جنس مخالف، به راهنمایی غریزه، ایجاد می شود عشق نامیده می شود. درباره عشق سخن بسیار گفته شده و می شود. به نظر بیشتر مردم عشق چیز باشکوهی است و شاعر خوشترین روزهای زندگی را ایام عشق دانسته است. بیشتر غزلیات و اشعاری ما که به دل می نشیند و تن وروان و روح را تازه می بخشد و آدمی را مسحور می کند، از عشق مایه دارد.

عشق آمد و شد چو جانم اندر رگ و پوست تا کرد مرا تهی و پر کرد زدوست
اجزای وجودم همگی دوست گرفت نامی است زمن مانده و باقی همه اوست

عشق

از نظر فیزیولوژیک، عشق پدیده ای از عوامل جسمی و روحی است. عامل جسمی مفهومش اقناع میل جنسی و عامل روحی عبارت از توجه به فرد معین و مشخصی است که معشوق یا معشوقه نامیده می شود. فروید بین عشق یا غریزه جنسی با غریزه تناسلی تفاوتی قائل است. چون اغلب هر عمل جنسی به تولید نسل منتهی می شود، به همین علت این دو با هم اشتباه می شوند. در صورتیکه این دو را یکی بدانیم اید زنان و مردانی که عقیم هستند و هر دو خود از این مسئله خبر دارند میل جنسی به هم نداشته باشند، زیرا نسلی از ایشان بوجود نمی آید. برخی معتقدند که بشر اولیه نیز مانند حیوانات، عمل جنسی را فقط به منظور تولید نسل انجام می داده است و اینکه غریزه جنسی با غریزه تولید نسل تفاوت کرده است، از آثار پیشرفت تمدن است. علمای علم اخلاق توصیه می کنند که عمل جنسی فقط به منظور تولید نسل باید انجام شود.

عشق افلاطونی
که به آن عشق پاک و عشق ایده ال می گویند، عشقی که بین دو شخص کشش و جذبه موجودباشد بدون اینکه به روابط جنسی منتهی شود. این عشق مبنای علمی و منطقی ندارد و فقط یک مسئله تخیلی است. زیرا هرعشق جنسی و منطقی باید به روابط جنسی منتهی شود. در این عشق، قیودات اخلاقی و مذهبی و اجتماعی مانع از انجام روابط جنسی می شود و این مسئله ممکن است به انحرافات جنسی بیانجامد.
حیوان بیشتر بواسطه حس بوبایی به طرف هم جنس خود کشیده می شود ولی در انسان ها، عشق بواسطه حس بینایی ایجاد می شود و با نگاه دل می بازند.
عشق خیالی
بیشتر نزد دختران دیده می شود و موجب علاقه به ستارگان سینما و قهرمانان داستان ها و … می شود. همچنین دخترانی که سالها در انتظار شوهر ایدهال هستند و خود را در انتظار وی پیر می کنند، در این دسته اند.
عشق شاعرانه
عشقی است که بواسطه موانع اجتماعی، اخلاقی یا قانونی دست عاشق از معشوق کوتاه است. در این حال عاشق که دارای طبعی لطیف و فکری بدیع است، در قالب اشعار موزون و دلچسب از بی اعتنایی معشوق و رنج هجران و آزار و جور رقیبان، شاکی است و در وصف و شکل  و شمایل معشوق،معانی بدیع و اشعار لطیف بوجود می آورد.

عشق

طرز پیدایش عشق

از نظرطرز پیدایش، عشق را می توان به دو دسته تقسیم کرد:

  • عشق ناگهانی یا عشق در یک نگاه

در این حالت ابتدا شخص تصورات و تخیلات ذهنی و ایده آلی از یک موجود در شعور باطنی خود دارد در مرحله بعدی بعلت برخورد به این موجود که کم و بیش با تصورات قبلی او هماهنگی دارد، عشق ناگهانی ایجاد می شود.

  • عشق تدریجی

این عشق در اثر تفاهم و تجانس اخلاقی و در اثر معاشرت و آشنایی حاصل می شود. این عشق بادوام و از روی منطق است. کاملترین شکل عشق آن است که عشق تدریجی درپی عشق ناگهانی بوجود آید.