از سال ۱۹۳۸ گروههای توطئه گر در حال برنامه ریزی برای براندازی بودند. این گروهها در ارتش آلمان (ورماخت هیر) و سازمان اطلاعات ارتش آلمان (آبوهر) حضور داشتند. اولین سردسته های این توطئه “گنرال هانس اوستر” , “گنرال لودویک بک” و “فیلد مارشال اروین ون ویتزلبن” بودند. اوستر جانشنین سرفرماندهی دفتر سازمان اطلاعات ارتش بود. بک در گذشته رئیس ستاد سرفرماندهی ارتش آلمان (Oberkommando des Heeres, OKH) بود. ون ویتزبلن نیز در گذشته فرمانده ارتش اول آلمان و فرمانده ستاد ارتش آلمان در جبهه غرب بود.

اروین ویتزلبن

اروین ویتزلبن

گروههای توطئه گر ارتشی با مقاومت های مردمی , سیاسی و روشنفکری در تبادل اطلاعات بودند و هر چند وقت یک بار در منزل شخصی “ون مولتکه” دور هم جمع می شدند. نام این مکان “کریسو” بود و بعدها نام این گروه توطئه گر “حلقه کریسو” شد. مولتکه به شخصه مخالف کشتن شخص پیشوا بود در عوض او می خواست شخص پیشوا را به زندان بیافکند. در منابع آمده که مولتکه چنین جمله ای گقته “ما همگی مبتدی هستیم و فقط همه چیز را خراب می کنیم”. مولتکه همچنین عقیده داشت کشتن شخص پیشوا تا حدودی ریاکارانه است. نقشه ها برای براندازی در سال ۱۹۳۸ و ۱۹۳۹ آماده شد. ولی بعد ها این نقشه ها به دلیل تردید بعضی از جنرال های ارتش (جنرال فرانز هالدر , جنرال والتر ون برواچیتش) به حالت تعلیق درآمد. پس از پیروزی سریع آلمان در نبرد فرانسه و افزایش چشمگیر محبوبیت شخص پیشوا کار این گروه کاملا به تاخیر افتاد.

در سال ۱۹۴۱ گروه توطئه گر جدیدی شکل گرفت. سردسته این گروه “سرهنگ هنینگ ون ترسکو” بود , او یکی از اعضای دفتر “فیلد مارشال فدر ون بک” بود( همانطور که می دانید فیلد مارشال فدر ون بک فرمانده ارتش میانی آلمان در نبرد بارباروسا بود). ترسکو با حالت برنامه ریزی شده مخالفان را در قالب گروه های اداری جمع کرد و از این گروه ها “ارتش مقاومت” را ساخت. مسلما شخص پیشوا دارای محافظان زیاد و پیچیده ای بود و هیچکدام از این توطئه گران نمی توانستند به او نزدیک شوند. بالاخره در سال ۱۹۴۲ اوستر و ترسکو توانستند یک شبکه مقاومت تاثیرگزار ایجاد کنند. مهم ترین مهره آن ها “جنرال فردریش اولبریشت” بود که مسئولیت خطوط ارتباطی را در مقر سرفرماندهی ارتش رایش در برلین بر عهده داشت. این مهره به گروه ترسکو (که در ارتش میانی آلمان تشکیل شده بود) موقعیت بسیار خوبی برای یک کودتا می داد.

سرهنگ آلبرشیت

سرهنگ آلبرشیت

ترسکو و اولبریشت در اواخر ۱۹۴۲ نقشه ای برای ترور شخص پیشوا و براندازی کشیدند. زمانی که در مارچ ۱۹۴۳ شخص پیشوا برای دیدار با سران ارتش میانی به اسمولنسک سفر کرد در راه بازگشت آن ها بمبی دست ساز در هواپیما او گذاشتند. این بمب منفجر نشد. هفته بعد از این اتفاق بمب دیگری در محل بازدید شخص پیشوا از نمایشگاه سلاح های روسی در برلین کار گذاشته شد که این هم منفجر نشد و دومین اقدام برای ترور شخص پیشوا ناکام ماند. توطئه گران با دیدن این ناکامی ها روحیه خود را از دست دادند. در طول سال ۱۹۴۳ ترسکو تلاش زیادی برای قانع کردن بزرگان ارتش رایش کرد ولی همه بی نتیجه بود( گفته می شود ترسکو به “فیلد مارشال اریش ون ماینشتین” , “فیلد مارشال گرد ون رونشدت” و “فیلد مارشال هانس گونتر ون کلوگ” این پیشنهاد را داده بود).