زندگی عطر لطیفی است که یک پیچک افشان دارد و نسیمی است که گاهی زصبا می آید زندگی نور امیدی است که از روزنه ای می تابد و چراغی است که خاموشی آن در پیش است لحظه ها را دریاب بر غم دیرینه بخند دل به روی ستم و کینه ببند
مسعود
دکترای تخصصی (PhD) داروسازی،
من که دارم در گدایی گنج سلطانی به دست کی طمع در گردش گردون دون پرور کنم
گر چه گردآلود فقرم شرم باد از همتم گر به آب چشمه خورشید دامن تر کنم
besyar besyar mamnun bekhatere in matalebe jaleb