دلبستگی های تو با آیینه
باز هم صفحه ای دیگر از بخش عاشقانه های مجله WeAre.ir من هستم و دیدار طاقت سوز شما، با تقدیم عاشقانه ترین عاشقانه ها به قلب های لبریز از محبتتان…
غزلی که مجلس آرای این لحظات بزم عاشقانه ماست از شاعری نیست جز رهی پراحساس. رهی معیری به خوبی معرف حضورتان می باشد، اما به رسم ادب و احترام، گوشه ای از زندگانی پرشورش را به قلم ارادت می کشیم.
زنده یاد رهی معیری در سال ۱۲۸۸ در تهران چشم به جهان زیبایی ها گشود. پس از گذران دوران های کودکی و جوانی در خانواده ی ادب دوستش، سال ها در مشاغل دولتی خدمت ادبی کرد. وی علاوه بر شاعری، در ساختن تصنیف نیز مهارت کامل داشت. سال ها در برنامهٔ گلهای رنگارنگ رادیو در انتخاب شعر با داوود پیرنیا همکاری داشت و پس از او نیز تا پایان زندگی آن برنامه را سرپرستی میکرد. رهی هیچگاه ازدواج نکرد و در سال ۱۳۴۷ در اثر بیماری سرطان چشم از دنیای درد و رنج خویش فرو بست.
رهی غزل را پر احساس و عاشقانه می سرود. شیفته سعدی و حافظ بود و شعرش پر احساس، روان و سیقل خورده است. غزلی که در زیر با هم می خوانیم فوق العاده یاد سعدی شیرازی را زنده می کند. رهی به خوبی از عهده کار برامده است.
خیالانگیز و جانپرور چو بوی گل سراپایی………….نداری غیر از این عیبی که میدانی که زیبایی
من از دلبستگیهای تو با آیینه دانستم………………که بر دیدار طاقت سوز خود عاشقتر از مایی
به شمع و ماه حاجت نیست بزم عاشقانت را……..تو شمع مجلسافروزی تو ماه مجلسآرایی
منم ابر و تویی گلبن که میخندی چو میگریم…….تویی مهر و منم اختر که میمیرم چو میآیی
مراد ما نجویی ورنه رندان هوسجو را………………..بهار شادیانگیزی حریف باده پیمایی
مه روشن میان اختران پنهان نمیماند………………میان شاخههای گل مشو پنهان که پیدایی
کسی از داغ و درد من نپرسد تا نپرسی تو………….دلی بر حال زار من نبخشد تا نبخشایی
مرا گفتی: که از پیر خرد پرسم علاج خود……………خرد منع من از عشق تو فرماید چه فرمایی
من آزردهدل را کس گره از کار نگشاید………………..مگر ای اشک غم امشب تو از دل عقده بگشایی
رهی تا وارهی از رنج هستی ترک هستی کن……..که با این ناتوانیها به ترک جان توانایی
رهی این شعر را پس از سرودن تا دو سال جایی نخواند. از او علت را جویا شدند، گفت، مدت ها به دنبال واژه ی مناسبی می گشتم و تا آن را نیافتم، ترکیب دیگری را جایگزین نکردم. آن ترکیب جدید “طاقت سوز بود که به حق زیبا، جذاب و نو می باشد. یادش گرامی باد
در اینجا می توانید غزلیات مشابه دیگری که در روزهای پیشین در مجله عاشقانه ها آورده شده است را بخوانید
سلام چند روزه دیگه شعر نذاشتین. من چشم انتظار شعرای قشنگ هر روز اینجام….منتظرم
سلام. نویسنده بخش عاشقانه آقا مهدی هستند. خودشون هم شعرهای قشنگی میگه . چند بار بهش گفتم از شعرهای خودت بذار ولی زیر بار نمیره. من شعرهاشو خوندم خیلی قشنگه واقعا.
بهرحال چشم حتما به این موضوع بیشتر پرداخته میشه. ممنون از شما.
چرا توضیح بیشتری درباره ی زندگی شخصی رهی عنوان نمیکنید؟