۱۰ عضو بدن که دیگر به آنها نیاز نداریم
قبل از مطالعه این مقاله باید بدانیم که وستجال به اندام هایی از بدن گفته می شود که بر اساس نظریه داروین، کاربرد آنها در اجداد انسان بوده است و به مرور زمان و تکامل بدن، بدون مصرف باقی مانده اند.
۱۰. آپاندیس کرمی شکل (Vermiform Appendix)
آپاندیس کرم شکل قسمتی از سکوم (روده کور: بخشی از روده بزرگ) می باشد و عضوی است که برای هضم سلولز توسط اجداد انسان گیاهخوار استفاده می شده است. یک هدف بالقوه مطرح شده توسط چارلز داروین این بوده است که آپاندیس برای هضم برگ در پستانداران نخستین مورد استفاده قرار می گرفته است که ممکن است طی تکامل کارکرد خود را ازآنچه در نخستیان داشته، از دست داده باشد.
مدارک و شواهد را می توان در حیوانات گیاهخوار مانند کوآلا مشاهده کرد .سکوم کوآلا بسیار طولانی است، و میزبان باکتری های خاصی را قادر می سازد تا سلولز را تجزیه کنند. اجداد بشر ممکن است بر چنین سیستمی متکی بوده اند و در یک رژیم غذایی غنی از شاخ و برگ درختان زندگی می کردند. هنگامی که انسان ها شروع به خوردن مواد غذایی که به راحتی هضم می شدند، کرد، سکوم برای هضم کمتر لازم شد و جهش ها که قبلا زیان آور بودند دیگر در برابر آن انتخابگر نشدند. این آلل ها شایع تر شدند و سکوم به کوچک شدن خود ادامه دادند. پس از گذشت هزاران سال، سکوم که زمانی بسیار کارآمد بود، به آنچه امروز ما می بینیم، آپاندیس، تغییر یافت. ارگان های مشابه در حیوانات شبیه به انسان ، همچنان به انجام آن عمل خود ادامه دادند، در حالی که سایر حیوانات گوشتخوار به مانند انسان کارکرد آپاندیس آنها کاهش یافت. البته، برخی از تحقیقات حاکی از آن است که آپاندیس ممکن است به محافظت در برابر از دست رفتن باکتری های همزیستی که کمک به هضم غذا می کنند، می پردازد.
۹. پوست مرغی (Goose Bumps یا chicken skin)
پوست مرغی که اصطلاح پزشکی آن cutis anserina می باشد ، برجستگی هایی بر روی پوست انسان در قاعده موهای بدن می باشد که بطورناخواسته هنگامی که یک فرد احساس سرما و یا تجربه احساسات قوی مانند ترس، وحشت، تحسین و یا تحریک جنسی پیدا می کند، ایجاد می شود. این فرایند نه تنها در انسان بلکه در بسیاری از پستانداران دیگر نیز رخ می دهد که نمونه بارز آن خارپشت است. هنگامی که در معرض تهدید و خطر قرار گیرد تیغه های خود را بالا می برد. پوست مرغی در صورت ظاهر نمی شود.
در واکنش به سرما،در حیوانات دارای پوشش پوست و مو، موهای سیخ شده، هوا را به منظور ایجاد یک لایه عایق به دام می اندازد. این حالت می تواند در پاسخ به خشم یا ترس نیزباشد. موهای سیخ ، به منظور ترساندن دشمن حیوان را بزرگتر به نظر می رساند.
در انسان، آن را حتی می توانید به عنوان یک واکنش به شنیدن خراش ناخن بر روی تخته سیاه ، گوش دادن به موسیقی ترسناک، و یا احساس و یا به یاد آوردن احساسات قوی و مثبت (به عنوان مثال، پس از برنده شدن در یک رویداد ورزشی) مشاهده کنید. از آنجایی که ما تنها تعداد بسیار کمی از موی بدن خود را حفظ می کنیم، رفلکس در حال حاضر هیچ سود شناخته شده ای برای ما ندارد. انسان ها نیز دارای برخی از رفتار های ذره ای و رفلکسی هستند. تشکیل این برجستگی های پوست مرغی در انسان هنگام استرس یک رفلکس وستیجال است. عملکرد خود را در اجداد انسان به منظور بالا بردن موهای بدن، و بزرگتربه نظر رسیدن هنگام مواجهه با خطر ظاهر می شد. موهای برجسته برای به دام انداختن یک لایه اضافی از هوا و گرم نگه داشتن انسان نیز استفاده می شود.
۸. ماهیچه ها (Musculature)
تعدادی از عضلات در بدن انسان تصور می شود وستیجال هستند نظیر ماهیچه پشت سر که به طور معمول به عضلات گوش می پیوندد. این ماهیچه که در جمعیت های مختلف به صورت بسیار پراکنده وجود دارد – اغلب در همه مالزیایی ها ، در ۵۶ درصد از سیاه پوستان، ۵۰ درصد ژاپنی ها، ۳۶ درصد از اروپاییان وجود دارد و در مردم Khoikhoi در جنوب غربی آفریقا و در ملانسیان ها (مجمع الجزایری در اقیانوس آرام، شمال استرالیا) وجود ندارد. در بسیاری از پستانداران غیر انسانی لب فوقانی و ناحیه سینوس با سبیل و یا ریش که یک عملکرد حسی انجام می دهند، همراه است. به طور مشابه عضله لونگوس پالماریس (palmaris longus) در ساعد، ماهیچه پیرامیدالیس (pyramidalis) درشکم و ماهیچه پلانتاریس (plantaris) در پا بی فایده و یا وستیجال در نظر گرفته می شوند.
۷. ارگان Vomeronasal
جوندگان و پستانداران دیگر سیگنال های شیمیایی به نام فرومون ترشح می کنند که حامل اطلاعات در مورد جنسیت خود و یا تولید مثل هستند و رفتار دیگران را تحت تاثیر قرار می دهند. فرومون ها توسط یک سیستم حسی تخصصی ، بنام ارگان vomeronasal (VNO)، که متشکل از یک جفت از ساختارهاست که در آستر مخاط بینی یا سقف دهان است، ترشح می شوند. اگرچه بسیاری از انسان های بالغ چیزی شبیه VNO در بینی خود دارند، دانشمندان علوم اعصاب هیچ تردیدی در رد آن به عنوان یک جزء ندارند. اگر شما در آناتومی ساختار نگاه کنید، هیچ سلولی که مانند سلول های حسی در VNOs دیگر پستانداران است نخواهید دید. شما هیچ فیبر های عصبی که ارگان را به مغز ارتباط می دهد نخواهید دید. شواهدی ژنتیکی نشان می دهد که VNO انسان غیر کارکردی است. تقریبا تمام ژن هایی که گیرنده های سطح سلول را کد گذاری می کنند ، سودوژن هستند و بصورت غیر فعال می باشند. پس چه پاسخی در مورد شواهد گیج کننده که انسان به بعضی از فرومون ها جواب می دهد وجود دارد؟ لری کاتز و یک تیم در دانشگاه دوک در کارولینای شمالی، دریافتند که علاوه بر VNO، سیستم بویایی در موش نیز به فرومون پاسخ می دهد. اگر چنین موردی در مورد انسان نیز صادق باشد ما هنوز هم ممکن است فرومون ترشح کنیم تا رفتار دیگران را بدون استفاده از VNO برای تشخیص آنها ، تحت تاثیر قرار دهیم.
۶. پلک سوم چشمی (Nictitating Membrane The Third Eyelid)
غشای چشمک زن پلک سوم شفاف یا نیمه شفاف موجود در برخی از حیوانات است که در سراسر چشم برای محافظت و مرطوب نگه داشتن چشم بکار میروند در حالی که همچنان میدان دید را حفظ می کنند. خزندگان، پرندگان، و کوسه های مختلف دارای یک غشای های کامل چشمک زن هستند، در حالی که در بسیاری از پستانداران از جمله انسان ، باقی مانده ذره ای کوچک از غشای موجود در گوشه داخلی چشم وجود دارد که هیچ عملکرد شناخته شده ای ندارد. بعضی از پستانداران، مانند شتر، خرس های قطبی و خوک آبی، همچنین دارای یک غشا کامل چشمک زن هستند که اغلب به نام پلک سوم معروف است.
۵. استخوان دنبالچه (Coccyx the Tailbone)
استخوان دنبالچه بخش نهایی از ستون مهره میمون است که شامل سه تا پنج مهره جداگانه و یا ترکیب شده (مهره دنبالچه ای) در زیر استخوان خارجی است. در انسان و سایر پستانداران بی دم (به عنوان مثال میمون) استخوان دنبالچه باقی مانده ی دم وستیجال است، اما هنوز به طور کامل غیر قابل استفاده نیست، چرا که اتصالی برای عضلات، تاندون ها و رباط ها می سازد. علاوه بر این، به عنوان بخشی از ساختار سه رکنی تحمل کننده وزن است که به عنوان کمک در نشستن عمل می کنند. با وجود این استخوان دنبالچه ، یا tailbone، باقی مانده ی یک دم از دست داده، است. همه پستانداران دارای یک دم در یک نقطه از تکامل خود هستند. در انسان، برای یک دوره ۴ هفته ای ، در مرحله ۱۴ تا ۲۲ رشد جنین انسان وجود دارد. این دم در جنین انسان ۳۱-۳۵ روزه برجسته تر می باشد. دنبالچه که در انتهای ستون فقرات قرار گرفته است، کارکرد اصلی خود در کمک به تعادل و تحرک را از دست داده، هر چند که هنوز هم بعضی از عملکردهای ثانویه خود مانند نقطه پیوست عضلات حفظ کرده است.
۴. دندان عقل (Wisdom Teeth)
معمولا هر فردی دارای ۲ دندان عقل در فک بالا ،۲ دندان عقل در فک پایین و در مجموع دارای ۴ دندان عقل است. گاهی به دلایلی از جمله دلایل ارثی، بیماریهای دوران کودکی (کم خونی، راشیتیسم) ،عدم هماهنگی رشد استخوان فک با اندازه دندانها و … این دندانها در داخل فک نهفته میمانند. همچنین ممکن است قسمتی از تاج آنها به طور ناقص در دهان ظاهر میشود، که در این صورت به آن دندان عقل نیمه نهفته گفته میشود. عدم وجود دندان عقل یک یا چند نمونه از hypodontia است. این دندانها نقش چندانی در جویدن غذا ندارند و با توجه به مشکلاتی که ذکر شد، این دندان ممکن است توسط دندانپزشک از فک خارج شوند. البته خارج کردن بدون دلیل آن به خاطر احتمال آسیب به اعصاب توصیه نمیشود. بهترین سن برای خارج کردن دندان عقل از دهان، زیر ۲۰ سالگی است. البته در سنین ۲۰ تا ۴۰ سالگی هم امکان خارج کردن آنها وجود دارد، ولی پس از ۴۰ سالگی کشیدن دندان عقل دشوارتر میشود.
پیشینیان ما، آروارههای بزرگتری داشتند. بنابراین فضای کافی برای رویش ۳۲ دندان وجود داشت؛ اما امروزه آروارههای ما کوچکتر شده است، درنتیجه فضای زیادی برای رویش ۳۲ دندان وجود ندارد. پس دندان عقل معمولا نهفته میشود و از رویش طبیعی محروم میماند. در واقع از وقتی انسانهای اولیه آموختند که تکههای بزرگ مواد غذایی را با دستشان خرد کنند، ارتفاع استخوانی فک کوتاهتر و برجستگی استخوان آرواره کمتر شد. به این ترتیب در خیلی از انسانهای امروزی دندان عقل به دندانی بیکاربرد و نهفته تبدیل میشود؛ به طوری که گاهی باید به کمک روشهای جراحی خارج می گردد.
شاید انسانهای چندین نسل قبل از ما بیش از ۲۳ تا دندان داشته اند، اما با تغییر شرایط محیطی و دگرگون شدن رژیمهای غذایی و کوچک شدن فکها، امروزه حتی جا برای ۲۳ دندان هم در دهان باقی نمانده است. با تغییر این شرایط، دندانهایی بهنام دندانهای عقل، مظلوم و فراموش شده و گاهی بیجا و مکان ماندهاند.
۳. گوش خارجی
گوش میمون ماکو (بوزینه ی دمکوتاه شبیه انسان) و بیشتر میمون های دیگر، دارای عضلاتی بسیار بیشتر از انسان است و در نتیجه دارای توانایی حرکت دادن گوش خود برای شنیدن بهتر تهدیدات بالقوه دارند. انسان و سایر نخستیان مانند شامپانزه با این وجود دارای گوشی هستند که عضلات آن به ندرت تکامل یافته اند و غیر کاربردی هستند، اما با این حال هنوز هم به اندازه کافی بزرگ می باشند تا قابل شناسایی باشند. عضلات متصل به گوش نمی تواند گوش را حرکت دهند، به هر دلیلی، دیگر نمی توان گفت که دارای هر گونه عملکرد بیولوژیکی هستند. در انسان ، تنوعی در این عضلات وجود دارد، به طوری که برخی از افراد قادر به حرکت دادن گوش خود در جهات مختلف هستند، و گفته شده است که ممکن است برای دیگران نیز در صورت تکرار و آزمایشات مکرر ممکن شود. در چنین نخستیان ناتوانی در حرکت دادن گوش عمدتا توسط توانایی در چرخش سر بر روی یک سطح افقی، جبران می شود. عملی که زمانی توسط یک ساختار تامین می شد در حال حاضر توسط ساختار دیگر جایگزین شده است. ساختار بیرونی گوش، همچنین برخی از ویژگی های وستیجال مانند برآمدگی یا دماغه در مارپیچ گوش که به عنوان برآمدگی داروین شناخته می شود، دارد. این ویژگی در حدود ۱۰ درصد از جمعیت یافت می شود. دماغه داروین، و یا برآمدگی، ناهنجاری های جزیی موجود در اقلیت قابل توجهی از مردم است و شکل گره های غضروفی و یا برآمدگی در لبه گوش بیرونی به خود می گیرد.
۲. نوک پستان مردان (Male Nipples)
نوک پستان مردان، به عنوان ساختار وستیجال ذکر می شود، و شبیه به ساختارهای وستیجال مثل بقایای استخوان های لگن بی فایده در نهنگ هستند، اما درواقع وستیجال نمی باشند چرا که آنها باقی مانده نوک سینه های های عملکردی مرد در گونه های اجدادی نیستند. نوک پستان در مردان وجود دارد زیرا پیش سازهای نوک پستان در اوایل توسعه جنین انسان، قبل از تمایز جنسی رشد می کنند. بعدها در زندگی این ساختارها به طور کامل در زنان توسعه می یابند. حضور نوک پستان در پستانداران نر معماری ژنتیکی محصول جانبی از نوک سینه ها در زنان است. پس چرا مردان نوک سینه دارند؟ زیرا زنان دارند!!!!!!!!!!!
۱. رفلکس چنگ زنی کف دستی (Palmar Grasp Reflex)
رفلکس چنگ زنی کف دستی ، که درواقع یک ساختار نیست و یک رفتار وستیجال است، در بدو تولد ظاهر می شود و تا پنج یا شش ماهگی ادامه دارد. زمانی که یک شی در دست نوزاد قرار داده می شود و کف دست او را لمس می کند انگشتان دست بسته خواهند شد و آن شیء را چنگ می زنند. این گرفتن قوی اما غیر قابل پیش بینی است، هر چند که ممکن است قادر به پشتیبانی از وزن کودک باشد، آنها همچنین چنگال خود را به طور ناگهانی و بدون هشدار آزاد می کنند. حرکت معکوس می تواند با نوازش پشت یا کنار دست القا شود. رفلکس کف دست به عنوان یک رفتار وستیجال در نوزادان انسان وجود دارد. هنگام قرار دادن انگشت یا یک شیء در کف دست نوزاد، آن شیء را بطور محکم با چنگ می گیرد. برخی از نوزادان (۳۷ درصد با توجه به مطالعه انجام شده در سال ۱۹۳۲) با این حرکت قادر به تحمل وزن خود از روی یک میله هستند.
بسیار جالب بود! با این بحث ها که البته خارج از تخصص من هم هست می توانیم کاملاً نتیجه بگیریم که داروین ۱۰۰ در ۱۰۰ درست می گفته و نظریه اش اثبات می شود؟
زیاد تند رفتی عزیز اصلا اینجوریام نیست از موارد بالا دوسه تا فعلا رد شده مثلا همون اپاندیس چرا که محلی برای تولید وذخیره باکتری های مفید بدنه فقط لازمه بری سرچ کنی خیلی چیزا دستت میاد در ضمن نظریه داروین روز به روز ضعیف تر میشه وتنها چیزی که باعث شده در جای خودش هنوز بمونه یه دید ساسیه که پشتشه برای این مطلب هم مستند expelledرو تو یوتیوب سرچ کن
البته نظریه تکامل در مفهوم جدید آن کاملا درسته…
نظریه تکامل پایه و اساس زیستشناسی نوین است و با شواهد بسیاری پشتیبانی میگردد و هیچ چیز در زیستشناسی بدون آن معنا نمییابد. همزمان در جزئیات اختلاف نظر هست و پرسشهای بسیاری نیازمند پاسخ هستند که زیستشناسان تکاملی به آنها میپردازند. زیستشناسان تکاملی واقعیت وقوع تکامل را مستند کرده، و همچنین نظریاتی در شرح علل آن توسعه داده و میآزمایند.
مطالعهٔ علمی تکامل از نیمهٔ قرن نوزدهم آغاز شد، زمانی که تحقیقات روی ثبت سنگوارهای و تنوع جانداران، بسیاری از دانشمندان را متقاعد کرد که میبایست گونهها به نحوی تکامل یابند. بر مبنای سنگوارهها مییابیم که جانداران امروزی متفاوت از گذشته هستند و به میزانی که به گذشتههای دورتر مینگریم، فسیلها متفاوتتر میشوند. سازوکارهای پیشبرندهٔ تکامل همچنان نامشخص باقی ماندند؛ تا سال ۱۸۵۸ که نظریهٔ انتخاب طبیعی، به طور مستقل توسط چارلز داروین و آلفرد والاس ارائه شد. در اوایل قرن بیستم، تئوریهای داروینی تکامل با ژنتیک، دیرینشناسی و سامانهشناسی ادغام شدند که با پیوستن یافتههای بعدی چون زیستشناسی مولکولی؛ تحت عنوان تلفیق تکاملی جدید به اوج رسید. این تلفیق به یک بنیان اصلی در زیستشناسی بدل شد؛ چنان که تبیینی منسجم و یکپارچه، برای تاریخ و تنوع زیستی حیات روی زمین، فراهم ساخت.
ممنون موضوع جالبی بود امیدوارم هر چه جدیدرو به ایمیلم بفرستید مخصوصا مطالب علمی-پزشکی و تاریخی-جغرافی ممنونم
ممنون از حسن نظرتون. خوب شما باید تو خبرنامه سایت عضو بشید تا مطالب براتون ارسال بشه. من جسارت کردم و ایمیلتون را گذاشتم تو خبرنامه. اگه مایل بودید که لینک فرستاده به ایمیلتون را تایید کنید. اگر هم نه نادیده بگیرید.
به نام یزدان بخشاینده بخشا
نظریه تکامل درست است
مثلا همین جنین خودمونو نگاه کنید یا تکاملهای دیگری که در طبیعت در طول زمان انجام شده
اما مهم اینه که با بفهمیم که این تکاملها به دستور و خواست خداست یا نه همینجوری از زیر بته به عمل اومده
من مطمئنم که در آینده انسانهای جدیدی به وجود میآیند (این مواردی هم که گفتید احتملا حذف خواهند شد!)
(ببین کی گفتم!)
بعضی به مغز هم احتیاج ندارند!
نظریه داروین درست هست.ولی عده ای از اون سو استفاده کردن.یا اینکه بدون فهم کامل مطلب رای صادر کردن.
اصلا تمام خلقت دنیا بر پایه تکامل بنا شده.شما وقتی دستتون زخم میشه خود به خود ترمیم میشه.وقتی چند بار تو یه موقعیت جدید قرار میگیرین به مرور بهش عادت میکنین و …
ولی مسئله اینجاست که این هوشمندیه طبیعی بدون طراحی قبلی محال هست.
یکی از دانشمندا به نام علم هوش مصنوعی زمانی گفته بود هوش مصنوعی علم خداشناسیه.
یعنی اگه میخوای بدونی خدا برای خلقت انسان چه شاهکاری کرده کافیه اندکی در مورد هوش مصنوعی و مشکلاتی که بشر هوشمند برای ایجاد اون داره بپردازین.
روزی شخصی نزد امام جعفر صادق ع از اوج علم پزشکی پرسیدند و ایشان در جواب فرمودند اینکه بتوانی عضوی را که از بدن قطع یا زایل شده است دوباره برویانی !
برو بینیم.. در قران گفته شده ادم بصورت ناگهانی آفریده شده و نه بصورت تکاملی..الله از خاک مکه گل درست کرد و آدم را آفرید
برای درک مفهوم تکامل در خصوص آفرینش انسان مطلب زیر را بخوانید
تکامل و اسلام
مفسرانِ اسلامی دیدگاههای مختلفی دربارهٔ نظریه تکامل دارند. از دیدگاهِ مخالف گرفته که تکامل را رد میکند تا دیدگاه میانهرو و دیدگاه موافق تکامل:
دیدگاه مخالف
به عقیده محمد حسین طباطبایی، در هر حال نظر قرآن خلقت ثبوتی و دفعی است و نظریه تکامل از دید قرآن مردود است.
محمدتقی مصباح یزدی، نظریه خلقت قرآن را معجزه میداند و تصریح میکند که حقیقت اعجاز قرآن از منظر نظریههای علمی قابل فهم نیست.
دیدگاه میانهرو
مرتضی مطهری و علی شریعتی داستان خلقت بشر در قرآن را نمادین میدانند. مرتضی مطهری در حالی که نظریه تکامل را نفی نمی کند ولی به تکامل به صورت مجزا در مورد گونه ها باور دارد و داشتن اجداد مشترک برای انسان و میمون را انکار می کند. وی به این موضوع معتقد است که آیات قرآن به خلقت مستقل انسان اشاره دارد.
جعفر سبحانی معتقد است «تکامل الزاماً مبطل نظریهٔ ناظم الهی نیست، زیرا طرفداران نظریهٔ ناظم الهی میتوانند بگویند که ناظم الهی برای خلق جهان و موجودات پیچیده تر طرح بلند مدتی برگزیدهاست.»
ناصر مکارم شیرازی مینویسد: «با این که بسیاری کوشش دارند میان این فرضیه [تکامل] و مسئله خداشناسی تضاد قائل شوند و شاید از یک نظر حق داشته باشند؛ چرا که… جنگ شدیدی میان ارباب کلیسا از یک سو و طرفداران این فرضیه از سوی دیگر به وجود آورد… ولی امروزه برای ما روشن است که این دو با هم تضادی ندارند؛ یعنی ما چه فرضیه تکامل را قبول کنیم و چه… رد کنیم، در هر دو صورت میتوانیم خداشناس باشیم… آیات قرآن هر چند مستقیما درصدد بیان مسئله تکامل یا ثبوت انواع نیست، ولی ظواهر آیات (البته درخصوص انسان) با مسئله خلقت مستقل سازگارتر است، هرچند کاملا صریح نیست. ظاهر آیات خلقت آدم، بیشتر روی خلقت مستقل دور میزند؛ اما در مورد سایر جانداران قرآن سکوت دارد.»
دیدگاه موافق
در دیدگاه علی مشکینی و یدالله سحابی، قرآن به تکامل تدریجی و پیوستگی نسلی تصریح کردهاست.
https://www.weare.ir/interesting/scientific/%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%84-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D9%86%D8%B3%D9%84-%D9%85%DB%8C%D9%85%D9%88%D9%86-%D9%87%D8%A7-%D8%A7/
دقیقا اینطوریه .
ولی گفته ما انسان را از خاک آفریدیم سپس نسل او را از نطفه ای قرار دادیم.
منظور از خاک هم فهمش به این آسانی نیست.چون گفته اند خداوند وقتی قالب انسان را شکل داد چهل هزار سال آن را به حال خود گذاشت تا شکل گرفت و …
دوستان دیگر هم کم لطفی نکنین.اگه تمام نظرات رو کنار هم بزارین متوجه میشین که بحث تکامل صرف یک جاییش ناقصه !
چون انسانی که الان دیده میشه تقریبا بین ۱۰ تا ۱۲ هزار سال هست که روی زمین آثارش پیداست ( انسان های اولیه در طول هزاران سال زنگیشون دچار هیچ گونه تغییری نشده )
این زمان دقیقا زمانی هست که برای پیدایش حضرت آدم ع در روی زمین ذکر شده .
دوستان بازم میگم هوش مصنوعی مطالعه کنین . نظرتون عوض خواهد شد.
من نمیدونم چرا بعضی آدما دوس دارن نصب خودشون رو به میمون برسونن ؟چه نفعی میبرن خدا میدونه !؟
اصلا عقل هم میگه قرار نیست آدمی که در کنار دیگر موجودات زندگی کنه بدنش یک چیزه غریب الوجودی باشه.حیوان غذا میخواد پس نیاز به دهن پا و دست داره.همینطور انسان.ولی تا حالا هیچ پیامبری برای حیوانات فرستاده نشده !
حتی گفته شده وقتی مرگ انسان فرا میرسه فرشته ای ذره ی کوچکی از بدن اون شخص رو برداشته و با خود میبرد.( توجه کنین که این مطلب رو ۱۴۰۰ سال پیش گفتن ) حالا اگه این ذره همون DNA باشه که خیلی راحت میشه باهاش انسان رو دوباره زنده کرد.
خودتون مطالعه کنین.هست دیگه ….
من فکر میکنم اینکه خدا گفته انسان را از خاک آفریدیم یک مطلب کلی هست.
از امام صادق ع منقول است که منظور خداوند از خلقت انسان از خاک اینست که تمام عناصر موجود در خاک در بدن انسان هست.
یک چیز جالبی هم که هست گفتن همون ذره ای که از بدن انسان جدا میکنن در روز قیامت به امر خدا این ذره رو داخل نوعی از خاک بر روی زمین قرار میدن و در اثر باران های مخصوص جسد و کالبد انسان به مرور داخل اون رشد خواهد کرد و بعد از فرمان الهی تمام اجساد از زیر خاک بلند خواهند شد.
همین مطلب در مورد خلقت اولیه انسان هم بوده.یعنی وقتی گفته میشه انسان از خاک آفریده شده دقیقا به همون شکل بالا بوده.
یعنی الان وقتی ما میبینم که DNA یا برخی ساختارهای بدن انسان دقیقا مشابه برخی از موجودات دیگه هست نشون میده که خداوند برای سر و شکل دادن کالبد انسان نو از مخلوقات قبلی استفاده کرده.یعنی دستها ، پاها و قسمتی از بدن که شبیه به میمون هست به واسطه ی استفاده از ساختار اون بوده.
اصلا زندگی انسان بدون وجود تشابه با سایر موجودات در برخی ویژگیها غیر ممکن هست.برخی از پیشرفتها و آزمایشاتی که انسان انجام میده دقیقا به واسطه ی این تشابه هست.
من دقیقا مطمئا هستم که خلقت اولیه انسان دقیقا با خلقت دوباره ی اون در قیامت مشابه هست.
یا (کسی را دیده ای) مانند آن کس که به دهکده ای عبور کرد که دیواره های آن بر روی سقف هایش فرو ریخته (و اجساد ساکنانش پراکنده و پوسیده) بود؟ گفت: چگونه خداوند اینها را پس از مرگشان زنده می کند؟! پس خدا او را صد سال میراند، سپس او را برانگیخت، گفت: چقدر (این جا) درنگ کرده ای؟ گفت یک روز یا پاره ای از یک روز درنگ کرده ام. گفت: بلکه صد سال درنگ کرده ای، به خوراک و نوشیدنیت بنگر که تغیر نکرده و به درازگوشت بنگر (که چگونه متلاشی شده! ما چنین کردیم تا خواسته ات را برآوریم) و تا تو را نشانه ای (از توحید و قدرت خود) برای مردم قرار دهیم، و به استخوانها (ی دراز گوشت) بنگر که چگونه آنها را بر می داریم سپس بر آنها گوشت می پوشانیم! پس چون (کیفیت بعثت) بر او روشن شد، گفت: می دانم که خدا بر همه چیز تواناست ( و اینک به عین الیقین دیدم). (سوره بقره آیه ۲۵۹)
و از نشانه های او این است که آسمان و زمین به اراده حتمی او پابرجایند آنگاه (پس از مرگتان) چون شما را به یک خواندن فرا خواند به ناگاه همه شما (از دل خاک) بیرون می آیید. (سوره روم آیه ۲۵)
مگر آدمى ندانسته است که ما او را از نطفهاى آفریدهایم پس بناگاه وى ستیزهجویى آشکار شده است
و براى ما مثلى آورد و آفرینش خود را فراموش کرد گفت چه کسى این استخوانها را که چنین پوسیده است زندگى مىبخشد
بگو همان کسى که نخستینبار آن را پدید آورد و اوست که به هر [گونه] آفرینشى داناست یس ۷۹
وایً اره داستان ادم و سیب و…
حالت خوبه؟!
سعید عزیز ممنون از نطرت ولی میدونی داوکینز (طرفدار پرو پاقرص داروین )به امثال شما که هم خدا وهم تکاملو با هم قبول میکنن چی میگه؟با عرض معذرت لفظ نفهمان تکامل رو بکار مبره چون از دید ایشون تکامل وجود خدارو رد میکنه
واقعا جالب بود .
سعید جان
بهتر نیست جنابعالی به وبسایت های حوزه علمیه و موارد مشابه سر بزنی
شما عین کسی میمونی که یه لنگه کفش مسخره و بی ارزش دستش گرفته و سعی میکنه به زور اون رو به پای هرکسی بپوشونه
امیدوارم نسل مجنونین و متوهمین و …بر اساس انتخاب طبیعی یا به هردلیل دیگه ای زودتر منقرض بشه
اطلاعات جالبی بود و ممنون از قراردادن اونها در سایت مفیدتون
خواهش می کنم. نظر لطفتونه سامان جان…
به نظرم، جالبترین بخش این مطلب، بخش مربوط به آپاندیس بود. این مطلب، تاییدی بر نظریه ی تکامله که با آموزه های دینی ما جور در نمیاد.
دقیقا الان بی فایده بودن اپاندیس رد شده وبرعکس خیلی هم فایده داره البته شاید زیاد به مزاجتون خوش نیاد فقط
یه سرچ کن گلم پیدا میکنی
نوک پستان که خیلی حال میده میپری تو آب سرد قلمبه میشه ّبآآآآآه
اون عکسی که برای نوک پستان گذاشتی مربوط به یک بازیگر مشهوره بنام سپاستین رولی می باشد
البته جای بحث بیشتری داره …
ولی بی انصافی است که بعضی در مورد دین اینگونه نظر دادند ….
بله علم پزشکی پیشرفت کنه خیلی هم خوبه …
ولی مطلب رو که میخونی باعث میشه فکر کنی خدا پس چرا این اعضا رو خلق کرده !!!!!!
خدا حکیم و علیم ….
با تشکر از شما دوست عزیز، طی تحقیقی که روی نظریه تکاملی داروین برای رساله ام (البته در حوزه روانشناسی رفتاری) انجام داده بودم در ادبیات تحقیق به ارگان دیگه ای هم اشاره شده بود که اینجا من ندیدم و اونم پرده بکارته که در حال حاضر هیچ کارکرد فیزیولوژیکی نداره و اشاره شده بود کهه انتظار بر اینه که در جریان تکامل انسان (که قرن ها طول میکشه) پرده بکارت به تدریج حذف شه
خیلی جالب بود. ممنون از اطلاع رسانی شما سارا جان.
سارا جان خدا کنه….!
چرا کارکرد نداره !؟
حداقالش اینکه مانع ورود اجسام و میکروبهای خارجی به رحم و مهبل میشه .ظمن اینکه مسائل دیگم هست.
اینطوری نیس پرده ی بکارت باقیمانده ی یه عضو توی اجداد ما بوده که از خروج اسپرم از رحم بعد از مقاربت جلوگیری میکرده که با مرور زمان بی فایده شده و گرنه اگه فایده داشت ترمیم میشد
ممنون آقا مسعود عزیز بابت این همه زحمتی که برای تهیه این مطالب میکشی
بسیار جالب و اموزنده بود
ممنونم
مسعود جان
با تشکر از زحمت شما و مطلب مفیدتان
اجازه میخواهم دو نکته کوچک را به عرض برسانم
الف) چرا مطلب ترجمه شده را به عنوان تالیف منتشر میکنید و منبع آن را ذکر نمیکنید؟
ب) در جایی از مطلب (بند ۳ یعنی گوش خارجی) نوشته اید:
… عملی که یک بار توسط یک ساختار تامین میشد …
کلمه «یکبار» مشخصا ترجمه کلمه once است که باید ترجمه میشد «زمانی». بعنی بهتر است عبارت به این صورت نگاشته شود:
… عملی که زمانی توسط یک ساختار انجام میشد …
با پوزش از جسارت خود و تشکر مجدد از مطلب خوبتان
با سلام خدمت شما دوست عزیز
ممنون از اظهار لطفتون
نکاتی که فرمودید اصلاح شد.
بسیار سپاسگزارم
مرسی از مطلب جالبتان
این نظریه سالهاست که ثابت شده
و کلا ادیان رو برده زیر سوال
البته ادیان هم که هیچوقت کم نمیارن و واسه توجیه بدون دلیل استاد هستن
ولی علم باعث شده که بی خداها تعدادشون به صورت رشد کنه و الان به سومین باور دنیا برسه
و بزودی از مسلمانها پیشی میگیرن
به امید روزی که علم و عقلانیت در تمام دنیارو فراگیر بشه
این علمی که جناب عالی ازش دم میزنید زیاد دچار تطور میشه وبه اینجا رسیده که امثال میکایل به بیوشیمیست به رد نطریه تکامل پرداخته
ای تمام جمعیتی که سومین باور دنیا را دارید اگر در آنچه به پیامبر خدا نازل شده شک دارید همۀ تان دست در دست هم دهید تا یک سوره مانند آنرا بیاورید. و اگر در این ۱۴۰۰ سال و بعد از آن نتوانستید پس هرگز نخواهید توانست. ۲۳ مین آیه از دومین سوره قرآن خدا.
و خدا گفت چنین گفت که انسان را خلق کرد و هر چه را خدا خلق کند به آن می گوید باش پس می شود و این یعنی دفعی نه تکاملی.
و شما دوست خیلی عزیز اگر کمی بی طرفانه و بدون پیش داوری دربارۀ دلایل علمی رد نظریه تکامل تحقیق کنید شاید باور کنید که علم انسان همیشه و همیشه ناقص بوده و خودش به مرور زمان متوجه اشتباهاتش شده و خودش خودش را نقض و بعد کامل تر کرده.
پس محترمانه و متواضعانه از شما خواهش می کنم به تکیه گاهی که خودش خودش را اصلاح می کند اطمینان نکنی که ضرر خواهی کرد.
دوست عزیز اگه قرار بود علم از همون اول کامل باشه که دیگه علم پیشرفت نمیکرد ,
خوبیه علم اینه که هیچی رو مطلق بیان نمیکنه و مثل دین نیست که حاضر باشه قوانین تغییر کنن ولی اشتباهاتش رو قبول نکنه ,
سلام اریا جان دین از اول یه چیزو کلیو اورده ولی ما خودمون اونو بد تفسیر میکنیم مثلن من میگم ادم و حوا اولین انسان ها نبودن ولی تفاسیر میگن که اون ها اولین انسان ها بودن ولی ایه ی قران میفرماید که ادم را به پیامبری برگزیدیم یعنی چی
وقتی که یه ادم بوده چرا میگه برگزیدیم پس نتیجه میگیریم که انسان های دیگری هم روی کره ی زمین بوده اند که خدا ادم رو به پیامبری بر گزیده…
احسن اره واقعن بی منطقن
عرض ادب و وقت بخیر خدمت همه دوستان. سپاس بابت وقتی که می گذارید و دیدگاه های عالمانه تون را می نویسید.
بدلیل محدودیت هایی که در انتشار مطالب در بعضی زمینه ها وجود دارد و جلوگیری از ف|ی|ل|ت|ر شدن سایت از همه بزرگواران خواهش می کنم بحث را تنها از جهت علمی مورد کنکاش قرار دهند و از ورود به بحث های مذهبی خودداری کنند.
متشکر
دوستان عزیز در خصوص نظریه تکامل و دیدگاه ادیان نسبت به آن به مطلبی تحت عنوان “تکامل انسان- آیا انسان از نسل میمون است؟” در همین سایت مراجعه فرمایید.مطلبی بسیار جامع که تمامی بحث های ممکن را جواب داده است. با لینک زیر:
https://www.weare.ir/interesting/scientific/%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%84-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D9%86%D8%B3%D9%84-%D9%85%DB%8C%D9%85%D9%88%D9%86-%D9%87%D8%A7-%D8%A7/
در قرآن کفته انسان از طکل خلف شده است اما نگغته چگونه این خلفقت صورت گرفته و چند مرحله داشته است. به طور قطع ابتدای حیات به همان لحن های آشتفشانی بر می کردد اما تا انسا چند مرحله طی شده را خدا می داند.
ضمنا نظریه داروین به خودی خود فابل دفاع نیست چرا که تعداد کرموزم های یک موجود زنده همیشه بعد از تولید مثل ثابت می مانند و فرزند همیشه به اندازه ئر و مادرش کروموزم دارد و اگر غیر از این شود فرزند قادر به تولید نسل نیست.
لذا همه موجودات زنده بر اساس نظریه داروین باید تعداد کروموزومهایشان برابر باشد که چنین نیست.
تشابه مبنای غلطی برای نتیجه گیری است. مثل اینکه بگوییم اتومبیل از متوسیکلت و آنهم از دو چرخه ایجاد شده است!!
اصلا چه فرقی میکنه که خدایی وجود داشته باشه یا نه مهم اینه که سعی کنیم انسانی زندگی کنیم اعتقاد به وجود خدا هیچ فرقی در سرنوشت ما نداره ما هر لحظه با اعمل و تفکراتمون سرنوشتمون رو میازیم… ممنوم از مطالب مفیدتون
همه میدونیم که پاره ای از نطریات داروین امروزه رد شدن و بخشی از اونها از دیدگاه علمی صحیحن، پس هرچی گفته از بیخ و بن که وحی منزل نیست! ضمن اینکه نظریه تکامل در کل مغایرتی با دین نداره، جاهایی روایت شده حضرت ابراهیم (و انسانهای هم عصر او) از جثه بزرگتری نسبت به انسانهای امروز برخوردار بودند و جهش در سایز هیکل انسان پدیده ایه که اثبات شده، پس جرا تو دندون و گوش و … نباشه؟!
سلام. سایت خیلی مفیدی دارید. از این سایتای فارسی خیلی کمه. مرسی به خاطر مطالبتون.
با این حساب قسمتای مشخص شده اضافی است بدیم دکتر واسمون در بیاره
برخی دوستان از نظر علمی به این موضوع اشاره کردن . از جناب ناشناس بابت مطالب تشکر می کنم
(مرتضی مطهری در حالی که نظریه تکامل را نفی نمی کند ولی به تکامل به صورت مجزا در مورد گونه ها باور دارد و داشتن اجداد مشترک برای انسان و میمون را انکار می کند. وی به این موضوع معتقد است که آیات قرآن به خلقت مستقل انسان اشاره دارد.)
و اما در جواب فانوس باید بگم ۱۰۰ در ۱۰۰ اعتقاد به خداوند در زندگی انسان و شرافت انسانی زندگی کردن تاثیر دارد .
و در جواب جناب مسعود باید بگم مراحل خلقت انسان در قرآن به طور کامل توضیح داده شده بهتره به تفسیر قرآن در همان آیاتی که در این باره سخن گفته شده نگا بیندازند .
با تشکر
درود بر چارلز داروین….
سلام به همه ی دوستان
با سپاس از این اطلاعات بسیار مفید و جالب
نطرات بعضی ها واقعا عجیب بود.
خطاب به دوستان عزیزی که فکر میکنن به قول خودشون با سرچ کردن در گوگل همه چیز رو میشه فهمید باید بگم که: به این راحتی نیست و من به عنوان یک زیست شناس و کسی که تکامل رو خونده مطالب بسیاری در این مورد میدونم که در اینترنت نیست. و شما هم اگر این درس ها رو خونده بودید تکامل رو به شدت قبول میکردید!!!!! پس بهتره فقط به سرچ کردن اینترنتی اکتفا نکنید…>>> کتاب هم بخونید!
مسعود جان ممنون از مطلب مفیدی ک گذاشتی
سلام دوستان خواهشا از تندروی بپرهیزید که این آفت باعث ندیدن حقایق میشه (هم دوستان موافق و هم دوستان مخالف) خداوند در قرآن می فرمایید بدونه داشتن علم با هم جدل می کنند و خداوند در میان آنها حکم می کند در ضمن شاید مفید باشد برای درک بهتر موضوع مطالب علمی دیگری نیز بررسی شود مثلا اینکه آفرینش جهان که خداوند آن را در ۶ دوره می خواند و امروزه علم نجوم این مراحل را شرح می دهد از حدود ۱۴ -۱۵ میلیارد سال قبل تا حالا (در مورد درک بهتر مدت زمان و یا دوره های آفرینش انسان)و یا اینکه خوب است مطالب روانشناسی و جامعه شناسی را با دستورات دین مطابقت بدهیم (در مورد اثبات دین و از همین طریق اثبات خداوند زیرا نمی توان با موارد غیر کاربردی موارد ی کاربردی که باعث اثبات خوادند می شوند را نادیده گرفت )
خیلی جالب بود برام
لطفا منبع مقاله هایتان را نیز ذکر نمایید/باتشکر
باسرباز موافقم خدا هیچ چیزو بی دلیل نیافریده
فتبارک الله احسن الخالقین…
فقط میدونم خدا هیچ چیزی رو بدون حکمت خلق نکرده:)
…..
ممنون از اطلاعاتی که دادید
آقا بی اندازه ممنون خیلی بیخود بود و بی ربط به موضوع . ضمنا ۳۲ یا ۲۳ ؟
اقا حضرت ادم ناف داشته یا نه همین وبس
رفتار چنگ زنی واقعا منو به شگفت آورد ! اصلا بهش فکر هم نکرده بودم.
داروین با اون نظریه اش همتون رو گذاشته سر کار. شما را نمی دونم ولی ما از نسل میمون نیستیم!
خوشا بحالت!!
نویسنده (یا مترجم) این مقاله نباید انتظار داشته باشه بعد از قلقلک دادن اعتقادات کهنه عده ای با سیل نظرات انتقادی رو به رو نشه. خدمت دوستان عارضم که: «انسان»، «شامپانزه»، «گوریل» و «اورانگوتان» همه از یک خانواده، یعنی «انسان سایان» هستن. (هر چه قدر هم سعی کنید خلقت انسان رو خاص و مستقل از بقیه موجودات جلوه بدید باز هم نمی تونید منکر شباهت انسان و میمون بشید.) در مورد قضیه «آدم و حوا»، بعد از یافته های علمی که بدست اومد و باعث رسوایی ادیان شد اونهایی که جسارت زیادی داشتن اقدام به ماله کشی این مسئله کردن اما دسته ای دیگر (یعنی مسیحیان) سعی کردن از پرداختن و تاکید روی اون صرف نظر کنن. اما عزیزانی که دوست دارن اطلاعات واقعی در مورد پیشینیان انسان بدست بیارن رو دعوت می کنم به مطالعه در مورد «آدم Y کروموزومی» و «حوای میتوکندری» در ویکیپدیا.
یه توصیه دوستانه هم دارم: هیچ وقت سعی نکنید در مواجه با یک مسئله علمی از در تعصب وارد بشید و با حقیقتی به خاطر اینکه با اعتقادات شما همخوانی نداره برخورد کنید، یا اینکه اعتقادتون رو به همون شکلی که هست منتها به یک نسخه امروزی تر آپدیت کنید(!). نتایج علمی حقایق محض هستن و پذیرفتن یا نپذیرفن شما هیچ تاثیری روی اونها نمی ذاره بلکه این شما هستید که بیخودی اعصاب خودتون رو ناراحت می کنید. سعی کنید قبول کنید که مسائلی که هزاران سال پیش مورد پذیرش بودن شاید امروز باطل شده باشن و دیگه ارزشی نداشته باشن ولو اینکه در قالب دین مطرح شده باشن. هیچ وقت در طول تاریخ «علم» با «دین» درگیری پیدا نمی کرده بلکه دین بوده که خیلی از مواقع با «علم» مشکل داشته. (قضیه اعتقاد دینی به مسطح بودن زمین و اعدام گالیله به خاطر مطرح کردن خلاف اون باور رو خاطرتون هست؟). خرد نگهدارتان
سلام ببینید خدا هرعضوی راکه داده حتما فایده ای برای بدن داره پس این علم محدود ماست که نمیتوانددرک کند که بعضی اعضا که به نظرما به درد نخور است درواقع به نفع ما خلق شده اند درضمن اگر کسی هرعضوی ازبدن را بی فایده بداند خدا را نادان فرض کرده است
نظریه تکاملی از نظر داروین کاملا اشتباه است
خیلی باحال بود
کاش یه ذره فکر کنیم که نظریه خلقت دفعی ممکنه اشتباه باشه اونوقت….
سلام… مطلب جالب بود… ممنون. به هرحال من جواب سوالم که جستجو کرده بودم رو گرفتم. بعضی وقتها سوال اینه که یه چیزی چطور به وجود اومده که جوابهای علمی خیلی کمک می کنند. بعضی وقتا هم بحث اینه که چیزی فایده داره یا نداره که به نظر من فایده داشتن یا نداشتن خیلی چیز نسبی ای هست … نباید جبهه گرفت در مقابل این حرف. یه نفر ممکنه از یه عضو از بدش به خوبی بتونی استفاده کنه و فایده اش هم ببینه اگه کسی نتونه از یه عضوش استفاده کنه نباید بگه این عضو بی فایدس. اگه من نتونم با دست راستم به خوبی استفاده کنم و ازش لذت ببرم پس دست راستم اگه نباشه هم فرقی نمیکنه. درضمن به زمان هم بستگی داره… اگه با نوک پستان به مدت زیادی استفاده کنیم در نسل های بعدی نه تنها حذف نمیشه بلکه قوی تر میشه مثل دم که استفاده نکردیم و حذف شد. 🙂
سلام. ممنون. فکر می کنم توضیحاتتون خیلی کلی و گذرا بود و نمی شد در جزییات دقیقا موضوع رو درک کرد مثلا” (نوک پستان مردان، به عنوان ساختار وستیجال ذکر می شود، و شبیه به ساختارهای وستیجال مثل بقایای استخوان های لگن بی فایده در نهنگ هستند، اما درواقع وستیجال نمی باشن…) منظورم درک واژه وستیجال نیست بلکه ادبیاتی است که نمی توان از آن مفهوم شفافی را درک کرد. شاید پیش خودتون بگید این مباحث احتیاج به درک مقدمات بیولوژی دارند اما ترجمه می بایست اندکی همرا با تفسیر و درک مترجم باشد و صرفا ترجمه، ارزش ادبی درستی رو به خواننده القا نمی کنه. ممنون
سلام آنچه رابیان کردید بیان گرضعف علم بشر وعظمت گیتی است.(من دینداروشدیدا معتقدبه باورهای اسلامی هستم)نمیخواهم ازنگاه دینی به قضیه توجه کنم .ولی عقل وتجربه بشری ثابت کرده که پوشیدگی های زیادی دردنیای پیرامون ما وجوددارد.نظریه تکامل هم اگردرمورد تغییرنوعی(میمون به انسان) باشد چیزمزخرفی است که اگرداروین دوباره زنده شود به آن خواهدخندید.موجودات دنیا ازلحاظ رفتاری شباهت هایی به همدیگه دارندولی آیا همه آنها فرآیندتکاملی داشته اند؟
گاه سوی جفا رویم گاه سوی وفا رویم بی تو به سر نمی شود. مولانا
همین جوری که این و برهان شر اصلی ترین دلایل رد خدا هستند برهان های دیگری مثل معجزات و صدیقین و … دلایلی برای اثبات خدا هستند که رد نشدند
اما اونهایی که خدا را رد میکنند اکثرا علمی هستند که هنوز مخالفانی دارند مخالف عقیده داروین و داوکینز که یحی مونس از ترکیه یکی از اونها هست
ولی من خدا رو قبول دارم چون علم همیشه تغیر کرده حتی بعضی مواقع رد شده و باز دوباره برگشتن به اوون
هر جور راحترین زندگی کنیین
امام محمد غزالی گفت ۳۰ سال حرف روی منبر زدم که فردوسی در ۲ بیت همه حرفامو گفته
ز روز گذر کردن اندیشه کن پرستیدن دادگر پیشه کن
به نیکی گرای و میازار کس که راه رستگاری همین است و بس
با سلام.خواهشا وقتی میخواین یهمطلب بزارین یه کمی روش تامل کنید بشریت با این علم ناقصش خیلی به خودش مغروره.تا جایی که جلو خداش می ایسته و میگه خدا این رو چرا گذاشتی اینجا.این که اصلا کاربرد نداره و حکمت خدا رو با این سوالات نسنجیده زیر علامت سوال جهل خودش میبره
سلام و صد سلام بر همگی دوستان گرامی.
بنده یک محقّق هستم. کوتاه سخن، در زیر، پنج دلیل محکم علمی در ردّ نظریۀ تکامل داروین تقدیم شما عزیزان خواهم کرد.
امید است همگی خوانندگان گرامی، با «عقل سلیم» در خصوص آنها بیندیشند!
خلاصه ای در «ردّ علـمی» نظریۀ تکامل داروین:
۱- این نظریه از توجیه «آغاز حیات روی زمین» عاجز است؛ گرچه نام کتاب داروین «خاستــــــــگاه گونه ها» می باشد!
در ضمن، «الکساندر اُپارین» (اولین تکامل گرایی که موضوع «اصل حیات» را در قرن بیستم پیش کشید)، پس از اینکه مطالعاتش با شکست مواجه شد، مجبور شد اعتراف خود را این چنین بیان کند:
«متأسفانه، می توان گفت که مسئله خاستگاه سلول، مبهم ترین نکته در تمام مطالعات مربوط به تکامل سازواره هاست.»
منبع سخن اُپارین:
“New Evidence on Evolution of Early Atmosphere and Life”, Bulletin of the American Meteorological
Society, vol. 63, November 1982, 1328-1330
.
۲- آزمایشات وراثتی گویای آن است جهش یا موتاسیـون (mutation) (یعنی تغییراتی تصادفی در «دی. اِن. اَی») که داروین گرایان آن را در اواخر دهۀ ۱۹۳۰ مطرح کردند، فاقد توان تکاملی است؛ یعنی تاکنون مشاهده نشده است که جهش یا موتاسیون، سودی به حال موجود زنده ای داشته باشد. زیرا، اگر گوشی در سمت راست به وجود آید، لازم است جهش های اتفاقی گوش دیگری را با همان ویژگی ها در طرف دیگر به وجود آمورند! (آن هم دقیقاً در محل مناسب خود و با هماهنگی یکسان؛ با آن همه پیچیدگی گوش!) و گرنه، نتیجه کار، موجود عجیب و غریبی خواهد بود با گوشی وارونه یا دندانی عوضی و یا چشمی روی بینی و چشمی بر پیشانی!
ده ها سال مشاهدۀ گونه های مختلف حیوانی و گیاهی نشان داد که تنوّع موجود در جانداران، هیچ گاه از حدّ و مرزهای خاص وراثت تجاوز نکرده است؛ زیرا، این یک «حقیقت علمی قاطع» است که جهش یا موتاسیونِ کور و کرّ (یعنی اختلالات ژنتیکی) نه تنها موجب این همه تنوّع باشکوه حیات نمی شود، بلکه برعکس، ۹۹ درصد مخرّب و ۱ درصد ناکارآمد است. دلیل این امر هم بسیار ساده است: دی.ان.ای از ساختاری بسیار پیچیده برخوردار است، و لذا، تأثیرات تصادفی فقط موجب آسیب رساندن به آن می شود و بس. بنابراین، تأثیری که جهش یا موتاسیون روی ساختاری منظم بر جای می گذارد، درست مانند به مسلسل بستن آن است!
«بی. جی. رانگاناتان»، وراثت شناس آمریکایی، این مطلب را چنین شرح می دهد:
«اغلب جهش ها زیان آورند؛ زیرا، به جای اینکه تغییرات منظمی در ساختمان ژن ها باشند، تغییراتی هستند اتفاقی؛ و هر تغییر اتفاقی ای هم که در سیستمی بس منظم رخ دهد، منجر به خساراتی در آن می شود نه اصلاح آن؛ به عنوان مثال، اگر قرار باشد زمین لرزه ای ساختمان بس منظمی را به لرزه درآورد، تغییری اتفاقی در چهارچوب این ساختمان به وجود می آید که مسلماً، در راستای بهبودی و بهسازی آن نخواهد بود.»
منبع سخن رانگاناتان:
B. G. Ranganathan, Origins? Pennsylvania: The Banner of Truth Trust, 1988, p. 7
«لوئی پاستور»، زیست شناس فرانسوی، پس از آزمایشات مکرر، بر مبانی نظریۀ تکامل خط بُطلان کشید. وی گوید:
«آیا ماده قادر است خود را سازماندهی کند؟ اصلاً! امروزه، تحت هیچ شرایطی نمی توان ادعا کرد که موجوداتِ ذرّه بینی بدون اجدادی مشابه خودشان پا به عرصۀ وجود نهاده اند.»
منبع سخن پاستور:
Louis Pasteur, Fox & Dose, Origin of Life, p. 4-5
.
۳- حیات از حیات ناشی می شود : در ردّ نـازیست زایی یا خـودزایی (spontaneous generation or abiogenesis) (شـالـودۀ نظـریه تکامـل).
از قرون وسطی به بعد، نازیست زایی (یعنی، پدید آمدن موجود زنده از موجود بی جان) مقبولیتی عام یافت. اغلب مردم بر این باور بودند که حشرات از پس مانده های خوراک و موش ها، از گندم به وجود می آیند! آنان تصور می کردند کرمک هایی که در گوشت فاسد رشد و نمو پیدا می کنند، دلایلی هستند بر نازیست زایی.
در سال ۱۶۶۸، فرانسسکو رِدی (Francisco Redi) علناً به مخالفت با عقیدۀ نازیست زایی برخاست. او برای امتحان فرضیه اش، درون سه بطری (یکی سر باز، یکی مهروموم شده و دیگری پوشیده شده با پارچۀ توری) گوشت قرارداد. کرمک ها از درون بطری سر باز پدیدار گشتند؛ زیرا، مگس ها می توانستند به گوشت دسترسی داشته باشند. اما اثری از آنها در بطری مهروموم شده و بطری پوشیده با پارچۀ توری نبود.
در آن زمان، تصور نمی شد که این آزمایش بر نازیست زایی خط بطلان خواهد کشید، بلکه این آزمایش فقط جهت اثبات این موضوع به کار رفت که کرمک ها از گوشت به وجود نمی آیند.
همچنین، پنج سال پس از انتشار کتاب داروین، «لویی پاستور» به کمک آزمایشات طولانی خود، کاری کرد نازیست زایی (که شالوده و بنیاد نظریه داروین است) مردود اعلام شد.
«پاستـور» ثابت کرد که کرم ها و باکتری ها نمی توانند بخودی خود و از مادۀ بی جان به وجود آیند. او برای اثبات ادعای خود دست به این آزمایش سـاده زد: غذایی را دور از هوا قرار داد و باکتری های آن را به وسیلۀ جوشاندن از بین برد. سپس، دید که هیچ گونه باکتریِ دیگری به وجود نمی آید، و غذا هم فاسد نمی شود. این همان روش نگهداری غذا برای مدت های طولانی می باشد که به افتخارِ «لـویی پاستـور» آن را «پاستوریزه کردن» (Pasteurization) نامیدند.
وی در سال ۱۸۶۴، در نطق غـرّای خود در دانشگاه «سـوربُـن» فرانسه چنین گفت:
«اصل نازیست زایی، به دلیل ضربۀ مهلکی که این آزمایش ساده بر پیکرش وارد ساخت، هیچ گاه اعتدال و توازن خود را باز نخواهد یافت.»
منبع سخن پاستور:
Alexander I. Oparin, Origin of Life, Dover Publications, New York, 1936, 1953 (reprint), p. 196
خلاصه، نازیست زایی یا خودزایی، بیش از صد سال است که تلاش های «رِدی»، «اسپالانزانی» و نهایتاً «پاستور» بر آن مُهــر بطــلان زده است. این تلاش ها آن قدر قطـعی است که علم زیست شناسی به تدوین قانون «زیست زایی» (biogenesis) پرداخته است، که بر مبنای آن، حیات فقط از حیات پیشین ناشی می شود و بس.
منبع کلّ مطالب این گزینه:
http://www.allaboutscience.org/what-is-spontaneous-generation-faq.htm
.
۴- ثبت سنگواره ای (the fossil record)، روشـن ترین حجّت است دالّ برعدم اتفـــاق افتادن فیلمنامۀ نظـریه تکــامل.
بر مبنای نظریۀ تکامل، گونه ها نسل در نسل (در طیّ میلیون ها سال) از طریق دگرگونی تدریجی و مطلوب به وجود آمده اند (آن هم از یک نیای واحد). اگر چنین بوده باشد، می بایست «گونه های میانی» (intermediary species) فراوانی در طول این دوره طولانی دگردیسی وجود می داشت. مثلاً، باید جانداران نیمه ماهی و نیمه خزنده ای در گذشته زندگی کرده باشند که دارای برخی خصوصیات خزندگان و ماهی های پیش از خود بوده اند. تکـامل گرایان از این «جـانداران تخیـلی» به عنوان «اشکال انتقالی» (transitional forms) نام می برند.
بنابراین، اگر در گذشته، چنین موجودات عجیب و غریبی واقعاً وجود داشته اند، بایستی بقایای میلیاردها گونه از آنها در «ثبت سنگواره ای» دیده می شد.
خود داروین در کتاب «خاستگاه گونه ها» در این باره چنین می گوید:
«اگر نظریه بنده درست باشد، قطعاً باید گونه های میانی بی شماری وجود داشته باشد؛ گونه هایی که با تمام گونه های گروه خود دارای ارتباط کاملاً تنگاتنگی بوده اند … در نتیجه، شواهد وجود آنها را تنها در میان بقایای سنگواره ای می توان به دست آورد و بس.»
منبع سخن داروین:
Charles Darwin, The Origin of Species: A Facsimile of the First Edition, Harvard University Press, 1964, p. 179
با این حال، در طول تمام پژوهش های سنگواره ای قرن بیستم، یعنی در ثبت سنگواره ای، حتی یک گونۀ انتقالی (transitional species) یافت نشد که مصدّق نظریۀ داروین باشد!!
.
۵- متخصصان رشته های مختلف علمی (از جمله زمین شناسی و زیست شناسی) در برابر حقیقت علمیِ «انفجار کامبریَن» (Cambrian Explosion) اذعان می دارند که فقط همین دلیل موثّق علمی، خود به تنهایی می تواند بر نظریۀ تکامل مُهر بطلان زند!
کوتاه سخن اینکه، دانشمندان برآنند که سنگواره های حفاری شده از سنگ های دورۀ زمین شناختیِ کامبریَن (از ۵۰۰ تا ۷۵۰ میلیون سال پیش) متعلق است به گونه هایی مجـزّا که همگی بـه یکبـار، از نیستی سـر برآورده انـد؛ بدون اینکه دارای جدّ و نیایی در گذشته بوده یا دستخوش هرگونه تکاملی قرار گرفته باشند.
جالب اینجاست که خودِ داروین در کتاب معروفش «خاستگاه گونه ها» چنین می نویسد:
«اگر گونه های زیادی از جانداران – که متعلق به دسته یا تیرۀ خاصی هستند- واقعاً به طورناگهانی [یعنی بدون جدّ و نیایی در گذشته،] پا به عرصۀ وجود نهاده باشند، این امر، ضربۀ مهلکی خواهد بود بر نظریۀ تکامل از طریق انتخاب طبیعی.»
منبع سخن داروین:
Charles Darwin, The Origin of Species, 1 ed., p.302
«ریچارد داوکینز»، از پیشگامان اندیشۀ تکامل در جهان امروز، دربارۀ این «حقیقت علمی» می گوید:
«لایه های سنگی دورۀ کامبریَن … قدیمی ترین لایه های سنگی ای هستند که در آن، شاهد گروه های اصلی بی مهرگان می باشیم. … گویی، به ناگاه از آن جا سر برآورده اند، بدون هیچ گونه تاریخچۀ تکاملی.»
منبع سخن داوکینز:
Richard Dawkins, the Blind Watchmaker, London: W. W. Norton 1986, p. 229
———————————————————
درضمن، شما میتوانید بارجوع به صفحۀ فیسبوک ما، شرح مستند مطالب فوق را در یکی از کلیپ های ما، با عنوان «اضمحلال و فروپاشی کفر و الحاد» (دقیقۀ ۱۸:۵۸ الی ۲۶:۴۶) مشاهده و دانلـود نماییـد:
http://www.facebook.com/islamtruth20
با تشکر
سلام , دوست عزیز وستیجیال لزوما اندام های بدون استفاده در تکامل نیست , میتونه اندام هایی باشه که تغییر وظیفه دادند یا نقششون ضعیف تر شده
مثلا کیسه رویانی در پستانداران همولوگ کیسه زرده تخم پرندگان هست اما وستیجیال در نظر گرفته میشه چون دیگه به تنهایی وظیفه ی غذارسانی به جنین رو نداره ,
بنظر من تعصبی به قضیه نگاه نکنید.
بله در قرآن اومده که انسان یکباره آفریده شده ولی شما دقت کنید که هر تغییر یکباره رخ میده پس جهش ژنتیکی از نسل حیوان دیگه براساس انتخاب طبیعی هم میتونه توضیح آفرینش انسان باشه.به هرحال جهان رو خدا با حکمت خلق کرده و نظم و تکاملش هم در گرو ربوبیت خداونده.ربوبیت خداست که تکامل رو به گونه ای پیش برده که انسان امروزی و انسان آینده بوجود بیاد.نظریه داروین هم خداشناسیه
ضمنا اندام وستیجیال اندامی هست که کمتر از نقشش در بدن استفاده شده و تحلیل رفته.مثل وقتی شما هرچه بیشتر از ماهیچه استفاده کنید قویتر و اگر استفاده نکنید ضعیفتر میشه و تعمیم به سایر اندام ها.اینکه اندام آپاندیس رو وستیجیال درنظر گرفتن ممکنه اشتباه کرده باشن چون درعلم اشتباه هم رخ میده این دلیل بر رد نظریه نیست.
نظریه داروین مردود است چون شناخت عمیقی نداشته همان طور که از عقایدش برمی آید میفهمیم داروین نظریه پرداز بوده و نظراتش در حد زمان خودش جذابیت هایی داشته وگرنه امروز بیشتر میتوان به آن عقیده به نگاه تمسخر نگریست در جایی که داروین عقیده داشته سلول یک جسمی شبیهه به ژله است!!! درحالی که امروز میدانیم سلول یک کارخانه ی عظیم است و اجزای زیادی دارد از هسته و میتوکندری و … و میدانیم در سلول عمل رونویسی انجام می شود، این اطلاعات یک بچه دبیرستانی است که توسط آن میشه دانشمندان ۱۵۰ سال پیش را به سخره گرفت!!! قصد ندارم بگم داروین کوتاه فکر بوده چون در زمان خودش نظراتی داشته و ارائه داده است اما قطعا کسانی که امروز دم از نظرات داروین میزنند کوتاه فکرانی پوچ مغز هستند که از قدرت اندیشه محروم هستند و حتم دارم روح داروین هم به آن ها خواهد خندید… خخخخ… شما هم بخندید ..
دوست عزیز نمیدونم بر چه اساسی نظریه داروین رو به چالش کشوندی ولی الان علم ژنتیک بر پایه نظریه داروینه یعنی اگه بگی نظریه داروین دروغه علم ژنتیک وجود نداره،هممون میدونم که بازنویسی ژن ها به صورت صد در صد رخ نمیده و خطا رخ میده همین خطا باعث ایجاد جهش های ژنتیکی در مرور زمان شد و باعث تکامل و…اگه حرفای منو قبول نداری میتونم چندتا مقاله برات بفرستم اگر بتونی علم ژنتیک و تکامل و..زیر سوال ببری البته با شواهد و مدرک شایسته دریافت جایزه نوبلی
جناب آقای محمد نمدونم باچه منطقی به نظریات داروین می خندی،به گمانم یه خورده هم باید به افکار تو خندید، خخخخخ
شما که تئوری داروین رو رد میکنی اگه دلیل بیاری بهت جایزه نوبل میدن.دانسمندان برای این کار سر و دست میشکنن.قطعا شما یه دانشمند کشف نشده ای قدر خودتو بدون.داری حیف میشی.برو جایزه نوبل رو بگیر.بدو بدو دیر شد
مطالبتون عالی بود مرسی
حکمت سینه مرد
سلام. . .
ما قبول داریم که کارهای خدا بی حکمت نیست.
سوال من اینست که سینه ی مرد به چه کار او می آید؟!
درسته که خانم ها از اون برای شیردادن به نوزاد استفاده می کنن ولی برای مردها برایم سوال است که واقعا به چه کار می آید!.
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
چه بسا حکمت این امر تنها زیبایی ظاهری اندام مرد باشد یا هر احتمال دیگر، اما از نظر فوائد بیولوژیکی دانشمندان تا کنون به فایده ای خاص در این رابطه دست نیافته اند. لکن با توجه به اینکه علم بشر امری است که به صورت تدریجی کامل می شود و هنوز در مسیر رشد و یافتن پاسخ برای مجهولاتی است که نسبت به معلومات او بی نهایت زیاد است، ممکن است در آینده نزدیک یا دور به مواردی از فوائد آن پی ببرد. همانگونه که در باره برخی از اعضای دیگر بدن مانند آپاندیست که در گذشته چنین تصور می شد که بدون فایده است، به فوائدی دست پیدا کرده است.
موفق باشید.
این دوستمون راست میگه..در مورد تکامل انسان…نظریه داروین فقط یک نظریست..بعد از اینکه علم ژنتیک اومد رو کار ،کلا نظریه داروین رو رد کرد..انسان از تک سلولی ساخته نشده..و انسانهای چند هزار سال قبل ما هیچ تفاوتی با الان ما ندارن…هیییییچ گونه تفاوتی….پس تکاملی در کار نبوده…انسانها و سایر حیوانات هم هیچ ربطی به هم ندارند..مثلا انسان از میمون یا شامپانزه نبوده و …اسب و میمون و انسان و مورچه و … به صورت جدا جدا افریده شدند..هیچ ربطی هم بهم ندارند…میبینین که دارم علمی حرف میزنم…درسته؟ یه سوال میمونه واسم..اونایی که به دین اعتقاد ندارن جواب بده لطفا..
چرا هرچه علم پیشرفت میکنه به حرفهای خدا داره نزدیک میشه؟ مثل همین قضیه داروین..یا قضیه بزرگتر شدن کل کاهنات هستی..یا حرکت کردن خورشیدد…چرا علم تازه به حرفای قران رسیده؟ اینها دلیل بر حقانیت قران نیست؟
نظر قران درباره کائنات چیه ؟
سلام دوستان گرامی
به نظر بنده قبل از صحبت در مورد تکامل ، باید اون رو شناخت که اصلا به چه صورت اتفاق میوفته ، به زبان ساده وقتی میگیم تکامل یعنی اینه هر موجودی که بتونه تطابق پیدا کنه با محیط زندگی خودش ، حق بیشتری در میزان غذا و به طبق قدرت و سلامت بیشتر و زنده موندن برای زیاد کردن نسل خودشه ، به فرض مثال در طبیعت آهویی زنده میمونه که بتونه از دست شکارچی با سرعت زیاد فرار کنه ، پس طبیعتا با زنده موندن میتونه نسلش رو زیاد کنه و اون خصوصیات ژنتیکی رو انتقال بده ، و مثال های فراوان دیگه ای از این دست در طبیعت که ممکنه از حوصله خواننده خارج باشه ، دقیقا قانون جنگل که ضعیف محکوم به نابودیه تا تکامل به خوبی انجام بشه و این دقیقا اصل قانون بقا هست ، در بین جمعیت انسانهای جهان تفاوتهای ظاهری زیادی هست ، افرادی با قده بلند یا کوتاه سیاه یا سفید ، به فرض مثال اگر ملاک زیبایی در مردان بطور ایده ال و همه گیر ، قد بلند با پوست سیاه باشه و این انتخاب بطور همیشگی در بین زنان رایج باشه ، قطعا نسل آینده انسانها بصورت هرچه بیشتر قدبلند و سیاه تمایل پیدا میکنه و بقیه نژادها بصورت خودبخود و تدریجی از بین میرن
به امید اینکه توضیحات این بنده حقیر نظر خیلی از افرادی که تکامل رو اشتباه متوجه شدن رو اصلاح کنه
با تشکر