ژوزف استالین، یکی از مخوف ترین و جنایتکارترین دیکتاتور های تاریخ می باشد. ستمی که وی بر مردم خود و دیگر ملل روا داشت در تاریخ کم نظیر است. در مورد شخصیت بیمار استالین در آینده مطالبی را در بخش تاریخی مجله WeAre.ir خواهید خواند، اما در این مطلب به جنایات ارتش سرخ تحت فرمان استالین در جنگ جهانی دوم پرداخته ایم.

استالین در تاریخ ۲۳ ماه آگوست سال ۱۹۳۹ قرارداد عدم تعرض با آلمان نازی و هیتلر امضا کرد. این قرار داد جهان را در بهت و حیرت فرو برد. دو دیکتاتور به طور پنهانی خواب تازه ای برای اروپا دیده بودند و تیر پیکان تجاوزگری این دو، مردم مظلوم لهستان بودند. سپس آن دو با حمله به لهستان آن را میان خود تقسیم نمودند. بخش وسیعی از لهستان و ۲۵۰ هزار نفر اسیر جنگی آن کشور در روزهای نخست جنگ نصیب استالین شد. شایان ذکر است در این تجاوز وحشیانه مردم اوکراین و روس سفید نیز شرکت داشتند. شعار متجاوزان کمونیست در حمله به لهستان  این بود: “تمام لهستانی ها را باید مانند مشتی سگ قتل عام کرد“. ماموران سازمان مخوف NKVD به کشتار مردم لهستان پرداخت. حتی پس از حمله آلمان به شوروی ماموران این سازمان به قتل عام مردم لهستان و به اسارت کشیدنآن ها در سیبری ادامه دادند. طبق آمار ژنرال لهستانی به نام آندره، نیمی از یک و نیم ملیون زندانی لهستانی حین انتقال به مناطق منجمد سیبری جان باختند. شنیع ترین جنایت از این دست، قتل عام افسران اسیر لهستانی، موسوم به کشتار کاتین بود. که شوروی آن را به آلمان نسبت داد اما در سال ۱۹۸۹ رسما به آن اعتراف کرد. مطالب بیشتر در رابطه با کشتار کاتین را اینجا بخوانید: جنایات متفقین در جنگ جهانی دوم

پس از اشغال لهستان، استالین تعرض به جمهوری های بالتیک و فنلاند را آغاز کرد. اشغال جمهوری های بالتیک به سهولت انجام شد اما مردم فنلاند جانانه مقاومت کردند. پس از کشتار فراوان ارتش سرخ بدون کسب پیروزی قطعی فراخوانده شد. از دیگر جنایات استالین دستور کشتار آلمانی ها و تجاوز به زنان و دخترانشان در پایان جنگ و هنگام تسلیم آلمان بود. همچنین استالین سربازان اسیر خود را که از اردوگاه های آلمانی نجات پیدا کرده بودند به سیبری تبعید می کرد زیرا آن ها را خائن می دانست. به عقیده وی سربازانی که تسلیم شده اند خائن هستند!

 در این جا برای ترسیم تقریبی این اعمال وحشیانه آرتش سرخ به ذکر مواردی از کتاب هوفمان و زایس بسنده میکنم.

– کمیسرهایارتشسرخازروزهای اول جنگ در بین یگان های آرتش سرخ میرفتند و دستوراتی مانند «کسی را اسیر نگیرید» و یا « همه آلمانی ها را بکشید» را ابلاغ میکردند. نظامیان آرتش سرخ به ازای کشتن بیست آلمانی سه روز مرخصی تشویقی میگرفتند.
– در تاریخ ۲۴ ژوئن ۱۹۴۱ دوازده زخمی آلمانی که چند روز قبل از نیروها عقب مانده بودند، در سورز که در غرب بیاایشتوک[ ۱۸۰ کیلومتری ورشو] واقع شده است، در وضعیت دلخراشی پیدا شدند. آن ها را به درخت بسته بودند ، چشمانشان را از کاسه در آورده و زبانهایشان را از حلقوم بیرون کشیده بودند.
– یک روز بعد در ۲۵ ژوئن ، اعضای یک گروه شناسایی یگان ۳۶ توپخانه را در روستایی در شرق لهستان یافتند همه آن ها را به طرز وحشیانه ای اعدام کردند.

– ستوان یکم هوفناگل در اواخر ژوئن ۱۹۴۱ در کنار خیابان بوسک تارنوپول حدود هشت نظامی آلمانی را یافتند که اعدام شده بودند ، سه نفر از آن ها افسر بودند.
– در اواخر ژوئن افراد یگان شناسایی هنگ ۹ توپخانه که از واحد خود جدا شدند، در نزدیکی بیاایشتوکبه دست روس ها افتادند،روس ها آن ها را تکه تکه[مثله] کردند.
– در همین ماه عقبه لشکر ۱۶۱ توپخانه در منطقه پورزک توسط آرتش شوروی مورد حمله قرار گرفت و تعدادی از افسران و سربازان و دو کشیش به اسارت درآمدند.تنها آن دو کشیش زنده ماندند. یکی از آن ها کلینگر،کشیش پروتستان آرتش و دیگری زیدرزبرگر، کشیش کاتولیک در مناطق جنگی بود.در روزهای ۸ و ۱۵ ژوئیه آن ها به عنوان شاهد به دادگاه احضار شدند و پس از ادای سوگند این گونه گفتند:«ستوان ُزمر و شش سرباز دیگر زنده زنده سوزانده شدند،ستوان وُردِل و بقیه سربازان را یا به گلوله بستند یا با ضرب و شتم کشتند.»
– در ۲۸ ژوئن ۱۹۴۱ سربازان روسی در منطقه مینسک به یک کاروان حامل زخمی های آلمانی که کاملا با آرم صلیب سرخ علامت گذاری شده بود حمله کردند و بیشتر زخمی ها و سربازان محافظ را کشتند.
این ها تنها گوشه ای از جنایات آرتش شوروی در روزهای اول جنگ بود که خوی وحشیگری آن ها را نشان میدهد. آرتش شوروی بعدها دلیل این وحشیگری ها را مقابله به مثل دربرابر فرمان کمیسر [فرمانی که به موجب آن آلمانی ها وظیفه داشتند به محض اسیر گرفتن کمیسرهای سیاسی شوروی آن ها را اعدام کنند، این فرمان در ۶ مه ۱۹۴۲ لغو شد] اعلام کرد. این دلیل غیرقابل قبول است زیرا طبق اسناد غنیمت گرفته شده و اعترافات اسرای روس آن ها در هفته های اول جنگ از این فرمان اطلاع نداشتند.دلیل دیگر روس ها نبودن هیچگونه دستوری مبنی بر ممنوعیت کشتن اسرای آلمانی است.این دلیل هم غیرقابل قبول است زیرا در ماه ژوئن ۱۹۴۱ «شورای کمسیرهای ملی» بخسنامه ای درباره اسرای جنگی صادر کرد که به موجب آن کشتن اسرای جنگی ممنوع اعلام شده بود.[دلیل این فرمان اینگونه اعلام شده بود:«کسب اطلاعات از اسرا». کاملا واضح است که روس ها این بخشنامه را بر اساس تعهد به رفتار صحیح و مطابق حقوق بین المللی صادر نکرده اند بلکه هدفشان کسب اطلاعات و بعد کشتار اسرا بوده است]
پس از ژوئن ۱۹۴۱ و با وجود ممنوعیت کشتار اسرا ، این کار کماکان و بدون کاهش ادامه پیدا کرد. در زیر اندکی از این جنایت ها را به نقل ازهوفمان، زایس و چرنین میاورم.
– در اکتبر ۱۹۴۱ در منطقه ویازما گروهی از سربازان زخمی یک گروهان توپخانه به دست روس ها اسیر شدند. دکتر ُزنلایتز، با ادای سوگند اظهار داشت که این سربازان به همراه شصت زخمی دیگر به انبار کاهی برده شدند و روس ها آن ها را زنده زنده سوزاندند.
– پروفسور بوتس ، پزشک ستاد آرتش، در حوزه کاری خود در لشکر شمال در حدفاصل ۲۸ اوت تا ۱۱ نوامبر ۱۹۴۱ چهل و چهار سرباز آلمانی کشته شده را کالبد شکافی کرد. در گزارش او میخوانیم که مرگ اکثر آن ها در اثر گلوله نبوده بلکه بیشتر آن ها به واسطه اعمال وحشیانه ای از قبیل،ضربات چاقو، بیرون آوردن چشمها،بریدن گلو،قطع اعضا بدن،بریدن یا له کردن آلت تناسلی ، زنده زنده سوزانده شدن و …. مرده اند.
– تسیکور، کشیش آرتش، که مسئول دفن اجساد بود در ۲۴ و ۲۵ فوریه ۱۹۴۲ در خارکف اجساد تکه تکه شده چهل و دو سرباز هنگ ۱۷۹ را شناسایی کرد. او این گونه میگوید:« اولین برخورد با آن ها تکان دهنده بود. بینی خیلی از آن ها را کنده بودند و یا چشمانشان را از کاسه درآورده بودند.»
– در زمستان ۱۹۴۲-۱۹۴۱ گروهی از زخمیان آلمانی که در حال انتقال به عقب بودند در نزدیکی توروپِک به دست روس ها افتادند.روس ها آن ها را با ضربات چاقو و یا با شلیک گلوله کشتند.
فاجعه فئودزیا و فاجعه گریشینو نیز یکی از ددمنشانه ترین اعمال آرتش سرخ است که نباید ناگفته بماند.
– پس از فتح مجدد فئودزیا[شهری بندری در اوکراین] توسط آرتش سرخ در دسامبر ۱۹۴۱ صد و شصت نفر سرباز آلمانی که جراحات شدیدی داشتند به همراه یک پزشکیار ، شش سرباز پرستار و چند پرستار روس در بیمارستان این شهر جا ماندند و به دست روس ها افتادند.چند روز بعد آرتش آلمان شهر را پس گرفت. اما متوجه شد که روس ها تمام افراد بیمارستان را به وضع فجیعی کشته اند. آن هایی که خوش شانستر بودند با شلیک گلوله کشته شده بودند و بقیه را یا از پنجره ها به پایین پرت شده بودند یا با ضربات میله های آهنی و یا دیگر روش های وحشیانه کشته شده بودند.این مطلب را شاهدان روس هم تایید کردند.
– در شب ۱۱ فوریه ۱۹۴۳ یک لشکر زرهی روس توانست منطقه گریشینو را که در دست آلمان و هم پیمانانش بود تصرف کند.یک هفته بعد در ۱۸ فوریه آرتش آلمان در پاتکی سنگین روس ها را تارومار کرد و منطقه را پس گرفت. طبق بررسی های کمیسیون بازرسی بیش از ششصد نظامی آلمانی و همپیمانانشان به علاوه همراهان لشکری یعنی پرستاران صلیب سرخ و اعضای خبرگزاری به طرزی ددمنشانه کشته شده بودند.در صورت جلسه پزشکی قانونی میخوانیم:«تقریبا همه اجساد تکه تکه شده بودند…. گوشها و بینی های اجساد را کنده بودند. آلت تناسلی را بریده و در دهانشان فرو کرده بودند.»
این دو مورد کاملا نشان میدهد که روس ها در هنگام اشغال مناطق چه بلایی بر سر اسرا می اوردند و چه بسیار جنایت هایی که در دل خاک پنهان شد و کسی از آن ها اطلاعی کسب نکرد.