آیا واقعا آخر شاهنامه خوش است؟
به یقین تاکنون جمله “شاهنامه آخرش خوش است” را شنیده اید و شاید خود نیاز بارها آنرا به کار برده اید. اما این جمله از کجا آمده است و آیا واقعا آخر شاهنامه خوش است را در ادامه بحث می کنیم…
در ابتدا عرض شود که این عبارت کنایه است زیرا آخر شاهنامه سقوط ایران بدست عربان و کشته شدن رستم فرخزاد و گریز یزدگرد سوم و نهایتا کشته شدن وی و همچنین قطع امید مردم از بیرون راندن اعراب جاهل است. پس چطور می تواند خوش باشد؟ لذا زمانی این ضرب المثل را به کار می برند که بخواهند شخص را به نوعی تهدید کنند و به او بفهمانند آخر و عاقبت خوبی برایش ندارد. دکتر فریدون جنیدی در یک برنامه رادیویی زنده در مورد سوال خانمی که از وی پرسید: چرا می گویند آخر شاهنامه خوش است؟ چنین جواب داد:
«این گفته ی دشمنان ایران است . چه گونه می شود که آخر شاهنامه که ما همه ی هستی و دار و ندارمان را از دست می دهیم ، خوش باشد ؟ نه ! این گفته ی دشمنان ایران است. و حتّی یکی از این دشمنان کتابی به همین نام چاپ کرده است : آخر شاهنامه ، که می گوید هر که درباره ی شاهنامه کار کرده ، در آخر بدبخت شده . من ، خود ، عمر خرّم خود را در راه شاهنامه نهادم و اکنون خوشبخت ترین مرد جهانم. »
در آخر شاهنامه جز اندوه فردوسی از ویرانی ایران بدست تازیان و تباه شدن نژاد ایرانی و مرثیه وی در این راه چیزی نخواهید یافت.
نمونه ای را در زیر با هم می خوانیم:
چو با تخت منبر برابر شود همه نام بوبکر و عمر شود
تبه گردد این رنجهای دراز نشیبی دراز است پیش فراز
نه تخت و نه دیهیم بینی نه شهر کز اختر همه تازیان راست بهر
بپوشند از ایشان گروهی سیاه ز دیبا نهند از بر سر کلاه
نه تاج و نه تخت و نه زرینه کفش نه گوهر نه افسر نه رخشان درفش
برنجد یکی، دیگری بر خورد به داد و به بخشش کسی ننگرد
ز پیمان بگردند و از راستی گرامی شود کژی و کاستی
پیاده شود مردم رزمجوی سوار آنکه لاف آرد و گفتگوی
کشاورز جنگی شود بیهنر نژاد و بزرگی نیاید به بر
رباید همی این از آن، آن از این ز نفرین ندانند باز آفرین
نهانی بتر ز آشکارا شود دل مردمان سنگ خارا شود
بداندیش گردد پدر بر پسر پسر همچنین بر پدر چارهگر
شود بندهی بیهنر شهریار نژاد و بزرگی نیاید به کار
به گیتی نماند کسی را وفا روان و زبانها شود پر جفا
از ایران و از ترک و از تازیان نژادی پدید آید اندر میان
نه دهقان نه ترک و نه تازی بود سخنها به کردار بازی بود
همه گنجها زیر دامن نهند بمیرند و کوشش به دشمن دهند
چنان فاش گردد غم و رنج و شور که رامش به هنگام بهرام گور
نه جشن و نه رامش، نه گوهر نه نام به کوشش ز هر گونه سازند دام
زیان کسان از پی سود خویش بجویند و دین اندر آرند پیش
چند نکته:
– رفتن تخت شاهی (به نشانهی نظم و ثبات کشور) و آمدن منبر،
– رنجهای دراز: تلاش ایرانیان برای ساختن تمدنی بزرگ (از زمان کوروش ۶٠٠ پیش از میلاد مسیح تا زمان یزدگرد ۶٢٠ پس از میلاد)
– تخت و دیهیم (تاج) و شهر: زندگی شهری (تمدن)
– برتجد کسی، دیگری بر خورد: کس تلاش کند و دیگری سود ببرد
– داد و بخشش: عدالت و بخشش از ارزشهای مهم اجتماعی
– پیمان و راستی: از ارزشهای فرهنگ ایرانیان. کژی و کاستی: از پادارزشها
– پیاده شدن: بیارج شدن. سوار: محترم
– نژاد و بزرگی: از ارزشهای ایرانیان
– شهریار شدن بندگان بیارزش: عربان از زیردستان بیاهمیت ساسانیان بودند
– دهقان: عربی شدهی دهگان. دهگان بزرگ و سرور ده در زمان ساسانیان بود. به نوعی اشراف محلی
– کشاورز جنگی: صنعت ایرانیان کشاورزی بود در حالی که عربان بیشتر تاجرپیشه بودند و به علت شرایط جغرافیایی خود با کشاورزی میانهی خوبی نداشتند. مثلا مکیان به اهل یثرب (مدینهی قبل از اسلام) که کشاورزی میکردند به طعنه میگفتند آبکش و حمال!
جستار های مرتبط:
فردوسی و شاهنامه
آخر شاهنامه خوش است
شاهنامه آخرش خوش است
آخر شاهنامه چیست؟
چرا آخر شاهنامه خوش است؟
آیا آخر شاهنامه خوش است؟
آخر شاهنامه
منابع:
شاهنامه فردوسی
WeAre.ir
tarikhema.ir
danayetoos.blogfa.com
jadeh-khaki.blogfa.com
بی نظیر بود احسان جان درود بر شرافتت
و درود بر فردوسی بزرگ و شاهنامه ی گرانقدرش
سپاس.
بچه هااینقدرباهم دعوانکنیدیه سربه سایت تاریخچه سرودن شاهنامه تواینترنت بگردین ببینیددرموردفردوسی وشاهنامه چی نوشته!!!!!!!؟؟؟،؟!
شاهنامه نامه ی ملتی است به تمام تاریخ، در شاهنامه همه غرور ما نهفته است. همه شکست ها و پیروزی هایمان
شاهنامه هویت ماست
تصور اینکه اگر فردوسی نبود یا به دنیا نمی امد وحشتناک است..ما فقط زبان فارسی(پارسی) را مدیون این مرد میهن دوست نیستیم ما قسمتهای زیادی از تاریخ و فرهنگ و سنت و علم ایران زمین را که میتوانست از خاطره ها محو شود در شاهنامه بیابیم…انسانهایی که مسیر یک ملت و کشور را به تنهایی!! تحت تاثیر قرار میدهند و در تاریخ نقطه عطفی میشوند در جهان به اندازه انگشتان دست است..
like
اگر هم نظر دشمنان این باشد عیبی نداره باز من میگویم شاهنامه اخرش خوشه چون هنوز شاهنامه تمام نشده !!!! چون هنوز ما ایرانیان اگر زخم خورده ایم و زمین خورده ایم ولی شکست نخورده ایم و بلند شده ایم و زنده ایم و نفس میکشیم اگر رمقی نمانده نفسی که مانده! شاهنامه هنوز ادامه داره و ما ادامه تاریخ هستیم و ادامه شاهنامه .کتابی که با نام خداوند جان و (خرد) آغاز میشود مطمئن باشید که پایان ان برای کسانی که تفکر فردوسی را دارند و ایرانی وار زندگی میکنند حتما خوش است.
در ذوق و هنر ایرانی شکی نیست که تاریخ خود گواه این مدعاست.
اما آنچه حزین می نمایدبرداشت اشتباه از این ضرب المثل است. که البته در کل بنده نیز با صحبت شما موافقم.
خداکنه عاقبت این مملکت خوش بشه
واقعا فردوسی یه شاعر فوق العاده بود!!…درست ۳۰ سال از بهترین ایامش را صرف این کار کرد! و اگه تلاش های او نبود شاید الان خیلیا تاریخ قبل از اسلام رو انکار میکردند!….من یک ناسیونالیسم هستم! و همیشه در جهت حفظ ارزش های ملی ایرانیان جنگ خواهم کرد!….ما جوانانیم که باید از این مملکت دفاع کنیم! نه کسان دیگر!…اما متاسفانه تازه گی ها عده ای از اسلام گرایان و پانترکیسم ها به کلی شاهنامه رو به تمسخر گرفته و سعی در تحقیر آن دارند! اما این را متوجه نشده اند که تنها با این کار فقط فرهنگ و حسودیشون رو نشون میدن! شاهنامه همانطوری که خود فردوسی میگوید نه دروغ است و نه تخیل! بخون و عبرت بگیر! پس از انواع نماد هاست که نشان از وضع اجتماعی آن روزگاران و حتی الان دارد! و فردوسی ۳۳ سال در آرزوی آمدن دولتی چون ساسانیان شد! اما متاسفانه آرزویش هنوزم که هنوزه در دلش مانده! درود بر چنین مرد بزرگی که انگیزه اش فقط حفظ ارزش های ملی ما ایرانیان بود!
درود بر شما. سپاس از وقتی که گذاشتید و دیدگاهتون را نوشتید. و چقدر جالبه که امروز (پنج شنبه ۲۵ اسفند ماه) مصادف است با پایان سرایش شاهنامه.
شاد و سرفراز باشید.
کاملا دروغ و ساختگی بود.شرمتان باد واقعا………
🙂
ما یا اونا؟
سامان کاش میگفتی چی ساختگی ودروغ بود
اگه عربها نبودند که هنوز داشتید با خط میخی مینوشتید و از زبان شیرین پارسی خبری نبود.همین الفباتونو از عربها دارید.قبل از اسلام چه دانشمندی تو ایران بود؟هیچی.تمام دانشمند ها از زمان عرب ها و اسلام اومدند.اگه عربها نمیومدند که هنوز داشتید به آتش سجده میکردید.فردوسی یک ضد اسلام بود که از اومدن عربها ناراحت بود.یک ماه و ستاره پرست بود وعقاید خودش رو به رستم نسبت داده بود.اول کتابشو کامل بخونید و بعد نظر بدید.فردوسی یک انسان توهم گرا بود.کارشم افسانه سرایی بود.اگرم اون نبود خیلیای دیگه بودند که زبان فارسی رو زنده کنند.تازه این مهم نیست که با چه زبانی آدم حرف بزنه.مهم اینکه منظورشو برسونه.حالا یا با فارسی یا عربی.بابا فکر نون باشید که خربزه آب است.به جای این حرفا به فکر اصل زندگی باشید و با فرعیات خودتونو گمراه نکنید.
ممنون احسان از اطلاعاتت […] شو علی
[…] که یک عرب سوسمار خور جاهل که خدا نیز از دستشان به تنگ امد از بس که پیامبر برای هدایتشان فرستاد را به ایرانی با تمدن که عصر برهنگی لباس میپوشد ترجیح میدهی این نمونه ای از دانشمندان ما:
این اسامی شامل ریاضیدانان، دانشمندان و مخترعان قبل از اسلام و ابتدای ورود اسلام به ایران است .
۱) اسکیلاس : دوره ی هخامنشی، « زمان حکومت داریوش _ از سال ۴۴۶ تا ۴۸۶ ق.م » _ دریانورد و کاشف و مهندس سازنده ی قنات.
۲) ستاسپ : دوره ی هخامنشی، « زمان حکومت خشایارشا _ از سال ۴۸۶ تا ۵۲۱ ق.م » دریانورد و کاشف.
۳) بویر اندا : دوره ی هخامنشی، « زمان خشایارشا » مهندس.
۴) آرتاخه : دوره ی هخامنشی، « زمان خشایارشا » مهندس و سازنده ی کانال آتوس.
۵) استانس : دوره ی هخامنشی، شمیدان و استاد دموکریتوس.
۶) برازه : دوره ی ساسانی، « زمان فرمانروایی اردشیر _ ۲۲۶ تا ۲۴۱ م » مهندس و احیا کننده ی شهر فیروزآباد ( در فارس ).
۷) برانوش : دوره ی ساسانی، سازنده ی شادروان شوشتر.
۸) فرغان : دوره ی ساسانی، سازنده ی طاق کسری.
۹) جهن برزین : دوره ی ساسانی، سازنده ی تخت طاقدیس.
۱۰) شیده : دوره ی ساسانی، سازنده ی کاخ خورنق.
۱۱) ابو لؤ لو ( فیروز ) : قاتل عمربن خطاب ( خلیفه ی اعراب و متجاوز به ایران ) هنرمند، صنعت گر و سازنده ی آسیاب های بادی.
برو ببین که ایرانی ها خط اوستایی داشتند و این خط رو هم که به عرب ها نسبت میدهی ایرانی ها ساخته بوده اند .برو تو گوگل بزن خط اوستایی ببین چی گفته اند درباره اش . ایرانیان هم آتش پرست نبودند . عرب ها بودند که بت می پرتیدند . توهم گرا تو هستی که یک روز به عمر لعنت می فرستی و یک روز بهبه چهچه می کنی که ایران بدست سوسمار خور ها فتح شد و تکلیف خودت را نمی دانی .
نیا را همی بود آیین و کیش پرستیدن ایزدی بود بیش
نگویی که آتش پرستان بُدند پرستندهٔ پاک یزدان بُدند
بدان گَه بُدی آتش خوبرنگ چو مر تازیان راست محراب سنگ
برو جنگ قادسیه رو بخون که علی بود به عمر کمک کرد به ایران حمله کند
عرب ها بچه هاشون رو زنده به گور کردند . کدوم دانشمند توهم تو زدی بیچاره .
حرفاتوقبوم دارم ولی بهتربودامام علی(ع)خطاب میکردی آقای ایرانی،میشه هم ایرانی بودهم ایرانی.
اصلاح میکنم میشه هم ایرانی بودهم شیعه حضرت علی (ع)
من تا اونجا که می دو نم عربها سوسمار می خوردندو دختراشونو تو گور می کردند.
دانشمندشدن کجا بود آخه .
واین ایرانی ها بودند که دستور زبانو واسه عربا ساختند .
اون سیاه برزنگی ها که نمی دونستن نوشتن چیه .
ههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
از هر چی عرب و عرب پرست بدم میاد .
عرب ها پس از پیروزی بر ایران بعد مدتی از ایران رفتند اما متاسفانه هنوزم بعضی از نزاد گدا زادگی عرب ها در ایران باقی مانده
چرا شما امدن عربها را به ایران بزرگ میکنید :در صورتی که آمدن اسلام مهم تر و زیباتر است . اعراب هم که خودشان فرهنگی نداشتند . درضمن ملت ایران خودشان باآن فرهنگ بالاو تمدن با سابقه خیلی زود اسلام رابادل وجان پذیرفتند ……..برداشت ما از شاهنامه نیز باید درست باشد
صحبت از جنایاتی است که به بهانه اسلام انجام شد…
آفرین عالی بود من هم همینوبه آقای ایرانی گفتم وقتی خسروپرویزنامه پیامبرروپاره کردبایدتحقیق کنیم ببینیم چی شدایرانی پرافتخارخیلی زوداسلام وتشیع روپذیرفتندنه باجنگ وزور،بلکه بادل وجان، پس میشه ایرانی بودهم شیعه
شاهنشاه سخن ایران زمین فردوسی است.
علی جان تند نرو من با “تنها” موافقم. نباید اجازه بدیم تعصبات ما را از هر طرفی به بیراهه بکشونه آدم وقتی میتونه موفق باشه که تعادل را رعایت کنه تعادل به حقیقت نزدیکتره. برای این میگن شاهنامه آخرش خوشه که مغرور به خودمون نشیم و از تلاش نایستیم. اگه کل شاهنامه را خونده باشید نظر منو تایید می کنید.
من یک مسلمانم ، اتفاقا از سادات هم هستم و تصادفا ایرانی هم هستم(البته اگر بشه من رو ایرونی دونست چون شچره نامه مکتوب داریم که به امام موسی کاظم می رسه) حداقل فارسی حرف می زنم و در حال حاضر دارم ایران زندگی می کنم…
هم قرآن (کامل ترین کتاب اخلاقی مسلمان ها) را خوانده ام هم شاهنامه را. یک نیمچه عقلی هم دارم (در اندازه یک انسان عادی نه بیشتر)، از ادبیات هم چیز زیادی سر در نمی آورم، نه از ادبیات عربی و نه فارسی.
با این مقدمه کاملا مشخص است که من به عنوان یک انسان عادی در این زمینه، فقط مفهوم آن چه که می خوانم را متوچه می شوم نه از نظر فنی. ولی از نظر مفهوم انسانی و اخلاقیات ، پند ها و اندرز ها، هنجارها و ناهنجارها و … شاهنامه خیلی خیلی از قرآن سر است.
هدف شاهنامه (اگر کسی حتی ۵ داستان از اون رو بخونه می فهمه) نگه داشتن تاریخ نیست، حتی زبان فارسی هم نیست(به قول دوستمون چه اهمیتی داره فارسی حرف بزنیم یا عربی، مفهوم مهمه-کما این که زبان فارسی در آن زمان فقط محدود به بخشی از ایران و آن هم زبان عامه مردم بود ، زبان رسمی برای نامه نگاری و آیین های دینی پهلوی بوده که در حال حاضر یک زبان مرده محسوب می شود، در واقع اعراب به نوعی عامل مهم نگه داشتن زبان فارسی بودند-به عنوان یک ابزار مقاومت مثل بقیه روش های متداول مقاومت در برابر حکومت های دیکتاتوری) هدف نگه داشتن چارچوب های اجتماعی و به قول قدیم ترها مرامی بود که ایرانی ها در طی سالیان یکجا نشینی و تمدن به دست آورده بودند و این چیز با ارزشی بوده که فردوسی می دید به مرور از بین می رود و تمام پیش بینی های او به حقیقت پیوسته تا به امروز، این چیزی بود که فردوسی برای آن وقت گذاشت. قبل و در زمان فردوسی کتاب فارسی بود و بخشی از تاریخ ما به صورت مکتوب وجود داشت(مهمترین آنها کارنامه اردشیر بابکان که دستمایه نوشتن شاهنامه هم بود) ولی :
۱. کامل ، یکجا در یک کتاب نبودند.
۲. بیشتر چنبه تاریخی داشتند و مخاطب های خاص خود را داشتند نه عامه مردم.
۳. کار خیلی خیلی بزرگی که فردوسی کرد همه اینها و همه حرفهای خود را به نثر نوشت. شاید الان خیلی مهم به نظر نیاید ولی با در نظر گرفتن شزایط آن موقع اهمیت آن بیشتر مشخص می شود.به خصوص این که با توجه به مشکلات انتشار کتوب امکان نگه داشتن نسخه های زیاد وجود نداشت، پس باید به طریقی امکان ازبر کردن آن راحت می بود و انتقال سینه به سینه وجود می داشت.
ولی از همه اینها مهمتر شرایط فرهنگی خاص آن زمان بود، همانطور که همه می دانیم مردم ایران(زردتشتی ها) با تصنیف عبادت می کردند و کتاب اوستا در واقع چندین تصنیف سازمان یافته شده است (مثل خیلی از دین و آیین های دیگر از جمله مسیحیت، بودایی و … حتی همین صوفی های ایرانی – هندی – مسلمان شناخته شده خودمان)برای همین مردم آن زمان با شعر خیلی راحت تر از مردم این زمان مفاهیم را درک می کردند. البته شعر شاهنامه ساده است (منظورم از نظر درک معنی ابیات برای یه خوانده کم دانش در این زمینه مثل من)و نیاز به تفسیر آن چنانی ندارد(حداقل یکی مثل من که شعرهای مثلا حافظ رو نمی فهمم با شاهنامه مشکل خاصی نداشتم)
در شاهنامه تحت هیچ شرایطی وحشی گری، کشتار، ظلم و … برتری داده نمی شود حتی زمانی که خود شاه یا موبدان (که روحانی های دین زرتشت بودند و مردم مثل بقیه روحانی ها در همه اعصار به آنها احترام می گذاشتند) این عمل را انجام می دادند.
ارزش ها و هنجارها و در مقابل ضدارزش ها و ناهنجاری ها در تمام طول کتاب ثابت است و تحت شرایط یا موقعیت تغییر نمی کنند ، خوبی و بدی هر دو نتیجه دارند و در دسترس همه هستند، هر کس در شاهنامه راه خود را می رود و حق انتخاب دارد.
فریدون فرخ فرشته نیود ز مشک و ز عنیر سرشته نبود
به داد و دهش یافت این نیکویی تو داد و دهش کن فریدون تویی
شاید عرب ۱۴۰۰ سال پیش بیابان نشین را که از راه تجاوز و غارت امرار معاش می کردند و به خاطر نداری فرزندانشان را می فروختند یا می کشتند و بالاترین لذتشان در گوشت شتر ، زن و جنگ و شراب بود را به طریق قرآن و شیوه جکومت پیامبر اکرم بتوان رام کرد ولی امروز ما به ارزش هایی نیاز داریم که جامعه را حفظ کند و به زندگی بها دهد . امروز زمان عصر ارتباطات و اطلاعات نمی شود با زور کاری انجام داد ، امروز ما به شیوه های صحیح مردم داری و مراودات اجتماعی نیاز داریم و به هنجارهایی که موردی نباشند و عقل سلیم بتواند آنها را درک کند، به روش هایی که سعی و تلاش و در اختیار گرفتن مسئولیت را ترویج و تشویق کند.
طنز تلخی است که ما امروز به دانش و تجریه اجداد خودمان در نزدیک به ۲۵۰۰ سال بیش بیشتر نیاز داریم تا به اعراب ۱۴۰۰ سال پیش!
صجبت خیلی طولانی شد مهم نیست فردوسی کیست یا اصلا شاهنامه را چه کسی و حتی با چه منظوری نوشته است (البته من به شخصه احترام بسیار زیادی برای فردوسی قائلم ولی الان روی صحبتم با کسانی است که می گوییند تعصب ها را کنار بگذارید، اسلام فلان کرد یا بهمان کرد، یا اعراب فلان کردن یا ایرانی ها چه بودند و چه کردند و … گذشته گذشته است خواندنش برای عبرت گرفتن لازم است-بماند که اینقدر گذشته ما تحریف شده که راست و دروغش معلوم نیست!) مهم امروز ماست که می خواهیم چه باشیم، من هر دو کتاب را به دور از تعصب خواندم و راه و روش زندگی ام را براساس پند و اندرزهای فردوسی بنا کرده ام، شاهنامه کتاب شاهان برای زندگی امروز من شیوه زندگی روزمره است، با همه اجدادمون همه راه های رفته را بررسی می کنیم ، نتیجه را می بینیم و با دید باز انتخاب می کنیم.
عرض ادب و وقت بخیر منا عزیز. سپاس بابت وقتی که گذاشتید. صحبت های بسیار بسیار زیبا و پرمغزی بود. حقیر مطالعات بسیاری در تاریخ داشته اما آنچه شما فرمودید بسیار ناب بود که جز در یک ذهن جستجوگر و البته مطالعه گر نمی توان یافت. [چند جمله از صحبت های شما بدلیل مغایرت با قوانین قابلیت انتشار عمومی نداشت و به اجبار حذف شدند، عفو بفرمایید]
فردوسی از بزرگترین علمای اسلام و از مشاهیر شیعه میباشد که بطور زیرکانه ای مبانی فکری اسلامی تشیع را در شاهنامه گنجانده.حتی اول رساله های عملیه مراجع حدیثی به نقل از فردوسی نوشته شده که:اول العلم معرفه الجبار و آخر العلم تفویذ امر الیه.یعنی:اول علم شناخت خداوند جبار است و آخر علم تفویذ امر به سوی اوست.بله همه علم و کتابهای امثال فردوسی و حافظ و بوعلی سینا و ….. در برابر کتاب خدا(قرآن کریم) قطره ای هم به حساب نمی آیند.اگر شما از قرآن نوانستید بهره خوبی ببری اشکال از شماست.
خیلی طولانی بودمناخانم نتونستم تاآخرش بخونم سعی کوتاه بنویسی
مناخانم کاش قرآن وبرای زندگی انتخاب میکردی
سپاس آقا احسان
و درود بر فردوسی، بزرگمرد همیشه سرزمین پارس
عرب هر چه باشد مرا دشمن است
کج اندیش و بد خوی و اهریمن است
به یزدان که هرگز نبیند بهشت
هر آنکس که آیین زرتشت هشت
ز شیر شتر خوردن و سوسمار
عرب را بدانجا رسید است کار
که تاج کیانی کنــــــــد آرزو
تفو بر تو ای چرخ گرون، تفـو
دریغ است ایران که ویران شود
کنام پلگـــــان و شیران شـــود.
پیروز باشید
دشمن میخوادبااین ترفندعرب وعجم ایرانی روبه جون هم بندازه تاهم فرهنگ وهویت ایرانی بودن وهم اسلامی بودن روازمون بگیره برادشمن مهم نیست مسلمون باشی باپرچم الاه اکبریاپرچم شیروخورشید،هدف استثمارکردن میهنه عزیزمونه،میخوادماروبه جون هم بندازه تاهدفهای شومشو پیاده کنه دین ودنیامونوبگیره
درود بر شما آقا سیاوش.
درود بر ایرانی پاک
با تشکر از مطلب پرمغزتون
وقتی نظر ها رو خوندم واقعا واسه بعضی از افراد تاسف میخورم که واقعا اطلاعات تاریخی شون ضعیفه.. و در حدی نیستن که حتی بخوای آگاهشون کنید.
و واقعا خوشحالم بابت اکثریت آگاه.
واقعا یه درجه ارتقا پیدا کردم.
پاینده و شهریار باشید
میرزاکوچک خان مسلمان وشیعه وطن پرست بود
کوروش و حقایق کوروش کبیر. پارسیان بیایید به این آدرس و مقاله ها رو بخونید
http://www.cloob.com/history_facts
درود ایرانیان
بهمن جون دمت گرم
http://pelak1368.mihanblog.com/post/1682
جواب همه توهمات که اعراب ضرب المثل رو وارد ایران کردند
فردوسی از بزرگترین علمای اسلام و از مشاهیر شیعه میباشد که بطور زیرکانه ای مبانی فکری اسلامی تشیع را در شاهنامه گنجانده.حتی اول رساله های عملیه مراجع حدیثی به نقل از فردوسی نوشته شده که:اول العلم معرفه الجبار و آخر العلم تفویذ امر الیه.یعنی:اول علم شناخت خداوند جبار است و آخر علم تفویذ امر به سوی اوست.بله همه علم و کتابهای امثال فردوسی و حافظ و بوعلی سینا و ….. در برابر کتاب خدا(قرآن کریم) قطره ای هم به حساب نمی آیند.و همه دانشمندان ما علم خود را مدیون قرآن و اهل بیت(ع) هستند .اگر شما از قرآن نوانستید بهره خوبی ببری اشکال از شماست.
فردوسی از بزرگترین علمای اسلام و از مشاهیر شیعه میباشد که بطور زیرکانه ای مبانی فکری اسلامی تشیع را در شاهنامه گنجانده.حتی اول رساله های عملیه مراجع حدیثی به نقل از فردوسی نوشته شده که:اول العلم معرفه الجبار و آخر العلم تفویذ امر الیه.یعنی:اول علم شناخت خداوند جبار است و آخر علم تفویذ امر به سوی اوست.بله همه علم و کتابهای امثال فردوسی و حافظ و بوعلی سینا و ….. در برابر کتاب خدا(قرآن کریم) قطره ای هم به حساب نمی آیند.و همه دانشمندان ما علم خود را مدیون قرآن و اهل بیت(ع) هستند .اگر شما از قرآن نوانستید بهره خوبی ببری اشکال از شماست.
احسنت و برای منا واقعا متاسفم که نسیمی از ساحل آرام قرآن بر تنش نوزیده است.
با سلام و تشکر بابت آشنا نمودن با اساطیر چون شاهنامه فردوسی .اما اگر در مقام مقایسه باشیم کار چندان زیبائی نمیتواند باشد منظور لسان الغیب حافظ
عزیز هر یک جایگاه ویژه ای دارند. یک گله از شما زمانیکه با ذکر منابع از مطالب
بسیار خوب شما کپی و برای دوستان ارسال میدارم خوشحال اند اما عکسهای
شما متاسفانه بخصوص در مورد طنز مشاهده نمیکنند . آیا علت خاصی دارد؟
در پایان تشکر از زحمات شما برای ارائه مطالب مختلف و متنوع و بسیار جالب.
با احترام ” سونات”
وای بر وطنم! وای بر ایران من! وطن فروشان چنان گستاخ و بی شرم شده اند که در خاک وطنم گام بر میدارند و حمله ی عرب به ایران و ظلمی که به پدرانمان رفته را به دیده ی تحسین می نگرند. چه متعفنند وطن فروشان!
مطالب را خواندم .منا خانم قیاس شما فکر کنم درست نباشد چون این دو کتاب را نمی شود با هم قیاس کرد.
داشتن گذشته با افتخار و افتخار کردن به آن درسته ولی اینک کجاییم و چه کار می کنیم کدامیک از تعالیم اسلام و یا حتی زردشتی را رعایت می کنیم. هنوز فارغ از هر تعصب نمی توانیم انسان را به واسطه کردار و داشته هایش و….. ارزیابی کنیم هنوز به راحتی به ملیتها و اقوام دیگر توهین می کنیم.
اروپاییها سالها است مرزها را از بین برده اند و ما داریم در کشور و حتی شهرهایمان بر اساس قومیت، زبان ،لهجه، مذهب و هر چیز دیگری که به دستمون بیاید، مرز جدیدی می گذاریم.
سلام یا درود
لازم میدونم مطالبی مستند به نویسنده و سایر دوستان ارائه کنم:
۱-در اینکه فردوسی نقش مهمی در حفظ شعر و ادب پارسی داشته هیچ شکی نیست،از این بابت ما همه مدیون ایشان هستیم.هرچند ایشان ۶۸۶ بار از کلمات عربی در شاهنامه استفاده کرده است.
۲-از زمان پهلوی اول افرادی به دستور و سفارش بیگانگان اقدام به قرار دادن تمدن ایران و اسلام در مقابل هم کردند و برخی از اشعار درهمان زمان به شاهنامه الحاق شد,از جمله شعر عرب هر چه باشد…
که نسبت دادن این شعر به ایشان نوعی ظلم و توهین به وی است زیرا اورا نژادپرست و فردی متعصب نشان میدهد برخلاف انچه که واقعیت این شخصیت است
۳- کشور ما در طول تاریخ مورد تجاوزات وحشیانه زیادی قرار گرفته که تجاوز اعراب قابل قیاس با انها نیست,پس این همه تبلیغ و هجمه علیه اعراب جز برای سست کردن اعتقادات مردم نیست
۴–در مستندات تاریخی شیعه و سنی امده است که علی پس از فوت پیامبر هیچگاه با ابوبکر و عمر بیعت نکرد و جز در سه جنگ_ان هم در زمان خلافت خودش_شمشیر بدست نگرفت،شرکت داشتن علی و فرزندانش در جنگهای خلفا با مجاورین از جمله ایران دروغپردازی تاریخی است برای دو عده،توجیه کنندگان تجاوز و جنایات خلفا و دومین دشمنان ایشان
درغیراینصورت محبت مردم ایران نسبت به آل علی توجیه پذیر نبود.
۴-قرآن کتاب خداست و معجزات علمی و ادبی و … آن بیشمار است و این موضوع از زبان بزرگان دنیا مانند انشتین و ناپلئون و بسیاری از بزرگان غیرمسلمان دیگرعنوان شده ,از این رو مقایسه این کتب اسمانی و کتب نگاشته شده بدست بشر اساسا درست نیست،و اینکه چطور میشود از یه کتاب حماسی برداشتهای اجتماعی سیاسی,اخلاقی و مکتبی و … داشت,از نسل امان شیعه بودن هم دلیل برحقانیت نیست,چرا که پسر نوح با بدان بنشست…
۵-اینکه غالب نژاد اعراب از بسیاری از مسایل اجتماعی,اخلاقی,فرهنگی و… در مقایسه با سایر انسانها برخوردارند دلیلی بر ضعف زبان آنها نیست,چراکه زبان عربی برخلاف خود اعراب از بهترینهاست,و اینکه خدا آخرین پیامبرخود را بین اعراب بفرستد تا با متحول کردن انها بار دیگر بزرگی و عظمت خود را ثابت کند نیز قابل تأمل است
در پایان از نویسنده تقاضا دارم ضمن قرار دادن این مطالب آزاداندیشی خودرا ثابت کند
با سلام و احترام به تمامی نظرات دوستان عزیز. بنده در پاسخ به برخی مطالب ارائه شده به نقل قول یک مطلب بسنده میکنم. امیدوارم که مدیریت محترم این سایت وزین تاب و توان تحمل نظر این حقیر رو نیز داشته باشن.
– اخیراً موضوع «حمله اعراب به ایران» بسیار متمسک مخالفین دین و سایتهایی که مأموریتی جز ضدتبلیغ علیه اسلام ندارند قرار گرفته است. این ضدّ تبلیغ گسترده به همراه دروغ پراکنیها، خود جای تأمل و تعمق دارد که چرا؟ مگر فقط اعراب به ایران حمله کردهاند؟ مگر پس از حمله اعراب به ایران، آن هم در ۱۴ قرن پیش، دیگر هیچ حملهای به ایران صورت نگرفته است؟ مگر در همین سه قرن گذشته، ایران مدام هدف حمله روس، انگلیس و امریکا قرار نگرفته است و مگر قتل عامها، تجاوزات و غارتهای آنان بیش از حمله اعراب نبوده است و مگر حتی استعمار و استثمار کامل یک کشور و یک ملّت صورت نپذیرفته است؟ هنوز از عمر استقلال این کشور بیش از ۳۴ سال نمیگذرد. چرا این همه جنایت علیه ایران و ایرانی را رها کرده و از کل تاریخ این کشور فقط یک حمله در ۱۴۰۰ سال پیش را موضوع چالش قرار دادهاند؟
ب – هدف اصلی این است که اولاً اسلام را عربی نشان دهند، در صورتی که دین ملیّت ندارد. و ثانیاً با عربی نشان دادن اسلام، حسّ وطن دوستی (ناسیونالیستی) مردم مسلمان را علیه اعراب تحریک کنند، به گونهای که نتیجهاش دشمنی با اسلام شود. در حالی که این ملّت ۱۴۰۰ سال است که با عقل، فهم، شعور، علم، اراده و اختیار خود مسلمان است و هیچ گاه نیز دل خوشی از اعراب نداشته است.
در پایان این رو نیز اضافه کنم که دوستان گلم عشق به وطن و هویت چیزی نیست که با دین منافاتی داشته باشه بلکه دائما دین ما چنین احساسات و اعتقاداتی رو تاکید کرده و در برخی منابع نیز عشق به وطن رو جزیی از ایمان دونسته ولی اینکه نفرت تاریخی برخی ا. ما ایرانیان از اعراب رو دلیل بر تحریف تاریخ و حقایق قرار بدیم جز توهین به شعور خود و دیگران ثمره دیگه ای نداره. دوستانی که حتی اعراب رو داخل بر آدمیت نمیدونن بهتره فقط ذره ای در باب فرهنگ و شعر اعراب جاهلیت مطالعه ای کنن . اشعار اعراب جاهلیت از غنی ترین اشعاره و تا به امروز بزرگان بسیاری در تمجید از اون مطلب نوشتن. گاها برخی دوستان معنای جاهلیت رو با عقب ماندگی اشتباه میگیرن. اعراب اون درسته که جاهل بودن ولی جاهل به مسائل شرعی و دین بودندنه چیز دیگری زیرا تا قبل از اسلام بیشتر اونها بت پریت بودند. خیلی از دوستان اعراب رو گاها با الغاب سوسمار خور و یا شیر شتر خور نام میبرند. اولا شیر شتر و گوشت اون از لذیذ ترین و غنی ترین عذاها می باشن و خوشا به حال اونکه چنین غذای لذیذی رو میل کنه. ثانیا در مطالعه کتب تاریخی در میابیم که اعراب با در نظر گرفتن موقعیت جغرافیایی زندگی اونها بیشتر از غذاهایی چون نان ٬ شیر و خرما استفاده میکردن. سوسمار هم به ندرت در بیابانهای سوزان عربستان پیدا میشد و از جانبی انتخاب شتر برای بیابان گردی اعراب در ابتدا به خاطر شیر آن بوده پس حتی بیابان نشینان عرب نیز غذای مشخصی داشتند.
قصد بنده از نگارش مطلب بالا تحسین و تمجید اعراب نبوده چون ما ایرانیان نیز از فرهنگ بالاتری نسبت به اعراب آن زمان برخوردار بودیم ولی گاها کوچک بینی طرف مقابل کوچک نشان دادن خود است. ما ایرانیان نسبت به اقوام با فرهنگ اطراف سرتر و بالاتر بودیم و برتری فرهنگی ما در این است ولی به نظر برخی از دوستان برای بالا نشان دادن فرهنگ ایرانیمان علاقه بسیاری به کوچک و حقیر نشان دادن ف هنگ دیگران دارند که این در نوع خود بسیار اشتباه بزرگیست و مطلب بنده در اصلاح این اشتباه نگارش شد. موفق و پیروز باشید.
پیش از هر سخنی می بایست این موضوع را مورد تأکید قرار دهم که دفاع از وطن واجب است ، افتخار به فرهنگ وتاریخ و تمدن یک ارزش تلقی می شود و حفظ هویت ملی امری است بسیار پسندیده . نه بایسته و نه شایسته است که کسی را برای سرافرازی و ستایش فرهنگ ملی وتاریخ وتمدن خود نکوهش کرد . اما آیا دشنام و ناسزاگویی به دیگر ملتها و فرهنگ ها و هویت ها باز امری پسندیده است ؟ آیا خوار شمردن نژادی ویا تباری دیگر یک ارزش تلقی می شود ؟ وآیا توهین به باورهای یک امت به گستردگی و بزرگی امت اسلامی ، شایسته یک انسان‹‹فرهیخته›› است ؟!!
نسبت دادن اوصاف ناشایست به یک ملت و قوم بطور مطلق عین نژادپرستی است . کجای این جهان و یا کدام گروه انسانی را می توان یافت که در آن همه بطور مطلق یا خوب و یا بد باشند؟!! در برابر یزید عرب، حسین (ع) عرب ایستاد.
این حقیقت یعنی وجود « خوب » و « بد » ، « اهورایی » و « اهریمنی » یا « خیر » و « شر » در ژرفای فرهنگ و تاریخ و اسطوره های ایران زمین نیز نهفته است .
اگر عرب را بخاطر حمله به ایران زمین به سال ۶۳۷ میلادی تا کنون دشمن بدانیم ، پس باید با تمام دنیا و تمام ملتها دشمن باشیم .. مگر نبود حمله اسکندر و یا حمله ترکان غزنوی و همچنین ترکان سلجوقی و هجوم و غارت مغول ها و حمله تیمور و نیز افغانها ؟! .. اما چنانچه این قوم را بخاطر تحمیل کیش خود به ایرانیان دشمن بشماریم ، سخت در اشتباهیم ، چرا که یک امر تحمیلی نمی تواند قرنها چنان در اندیشه و دل و وجدان این مردم رخنه کند ، که مفاخر و بزرگان این دین از میان انان سربرآورند.
بداوت به مثابه یک فرهنگ رفتاری را می توان در میان تمام ملت ها و جوامع بشری یافت اما با نام ها و به گونه های مختلف . همچنین است واژه (جهالت) و (دوران جاهلی) که به غلط به معنای مطلق نادانی و ددمنشی و هیچ و پوچ بودن عربهای پیش از اسلام ، در بسیاری از متون برگردانده و بکار برده می شود . این مفهوم هم درهای گزافه گویی را بر روی بسیاری از سبک اندیشان گشوده و تا توانسته اند تهمت های ناروا را بر این قوم روا داشتند .
این مفهوم و انگاره را نیز دیگر پژوهش های علمی و آکادمیک بر نمی تابد ، چرا که در همان جامعه پیش از اسلام شاعران و ادیبان پر آوازه ای بودند که در موضوعات مختلف اشعار ارزنده ای می سرودند ، پیروان دین یهود و مسیحیت بودند ، حنیفیان یکتاپرست بودند و همچنین انجمن های ادبی بر پا بود و بطور کلی بلاغت و فصاحت به اوج بالندگی خود رسیده بو د . از این رو ، شگفت نیست که (قرآن) معجزه آن زمان خاتم پیامبران باشد .
در پایان باید بر این نکته نیز تاکید کنم که در دنیای امروز هنگامی که تمام بشریت به سمت جهان وطنی در حال حرکت هستند ، آنچه میان همه ی نژادها و فرهنگ ها مهم و محترم است ، همانا ارزش های والای انسانی است .
ای بسا هندو و ترک هم زبان / ای بسا دو ترک چون بیگانگان
پس زبان محرمی خود دیگر است / هم دلی از هم زبانی خوش تر است .
(مولوی ، مثنوی معنوی)
شما شاید اینو ندونید قابل ذکرهک بگم بحث قران و پیامبران و امامان کاملا با ادبیات فارسی و ایران و فردوسی و .. جداست و اینو هم باید بگم و اینو هم شاید ندونید که بدلیل جاهلیت زیاد اعراب پیامبران الهی در انجا ظهور کردند و چون بسیار جهالت داشتند خداوند قران را ب عربی و پیامبران را در کشورهای اعراب قرار داده چون اگر اینطور نبود بدلیل جهالت بی نهایتشون قابل ب درک قران و منظور خداوند نبودند و اگر چنین نمیشد جهالت اونها ادامه داشت و بعد از پیامبران اعظم ب جهالت اونها خداوند پایان داد.
بعید میدونم یکیتون شاهنامه رو خونده باشید.لطفا کتاب بخونید خودتون ب نتیجه میرسید البته چراغ تعصبتون رو خاموش کنید.داستانای شاهنامه چندان خوش نیست که ما بخوایم گیر بدیم به اول یا اخرش،تماما جنگ وخیانته،و وقتی فردوسی از تمدن ایران میگه انتظار میرهادم متمدن جنگ ستیز نباشه وخیانت نکنه ک اینطور نیست .درضمن انسان متمدنی که ادعای ایرانی و فرهنگ داره عجم وعرب نمیکنه،
ﺩﻭﺳﺖ ﻋﺰﻳﺰ
ﻋﺮﺏ و اﺳﻼﻣﺶ ﻫﻴﭽﻲ ﺑﺮاﻱ ﻣﺎ ﻧﺰاﺷﺘﻪ!
اﻧﺘﻆﺎﺭ ﺩاﺭﻱ ﺑﭙﺮﺳﺘﻴﻤﺸﻮﻥ!!!!!!!!!
«یک مشت تازی لخت و برهنه، وحشی و گرسنه، دزد و شترچران، سیاه و زرد و لاغرمیان، موشخواران بی خانمان، منزل گزینان زیر خار مغیلان، شریر و بی ادب و خونخوار مثل حیوان، بل پست تر از آن، بر کاروان هستی تو تاختند. دانشوران جهان معتقدند که ایران قافله تمدنی بود که ناگاه گرفتار ایلغار تازیان گردید و سرمایه و کالایشان را ربودند. لعنت بر کسانی که دولتی به آن بزرگی و مدنیتی به آن فراخی را که روشنی بخش گیتی بود تسلیم راهزنان بیابان کردند و دل خویش را به موهومات خرسند ساختند تا به سعادت دو جهان نایل گردند.»
ﺳﻪ ﻣﻜﺘﻮﺏ, میرزا ﺁﻗﺎ ﺧﺎﻥ ﻛﺮﻣﺎﻧﻲ
ﺩﺭﻭﺩ ﺑﺮ اﻳﺮاﻧﻴﺎﻥ ﮔﺮاﻣﻲ
یک مشت تازی لخت و برهنه، وحشی و گرسنه، دزد و شترچران، سیاه و زرد و لاغرمیان، موشخواران بی خانمان، منزل گزینان زیر خار مغیلان، شریر و بی ادب و خونخوار مثل حیوان، بل پست تر از آن، بر کاروان هستی تو تاختند. دانشوران جهان معتقدند که ایران قافله تمدنی بود که ناگاه گرفتار ایلغار تازیان گردید و سرمایه و کالایشان را ربودند. لعنت بر کسانی که دولتی به آن بزرگی و مدنیتی به آن فراخی را که روشنی بخش گیتی بود تسلیم راهزنان بیابان کردند و دل خویش را به موهومات خرسند ساختند تا به سعادت دو جهان نایل گردند!
ﺳﻪ ﻣﻜﺘﻮﺏ, میرزا ﺁﻗﺎ ﺧﺎﻥ ﻛﺮﻣﺎﻧﻲ
هر وعده که دادند به ما باد هوا بود
هر نکته که گفتند غلط بود و ریا بود
چوپانی این گله به گرگان بسپردند
این شیوه و این قاعده ها رسم کجا بود؟
رندان به چپاول سر این سفره نشستند
اینها همه از غفلت و بیحالی ما بود!
خوردند و شکستند و دریدند و تکاندند
هر چیز در این خانه بی برگ و نوا بود!
گفتند چنینیم و چنانیم دریغا…
اینها همه لالایی خواباندن ما بود!
ایکاش در دیزی ما باز نمی ماند
یا کاش که در گربه کمی شرم و حیا بود!
اﻳﺮﺝ ﻣﻴﺮﺯا
مزرعه را ملخ ها جویدن…
و ما برای کلاغها مترسک ساختیم…
و این بود شروع جهالت…
ﺩﻋﺎﯼ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪ!
ﺩﻋﺎﯼ ﺷﻌﻮﺭ ﻻﺯﻡ ﺩﺍﺭﯾﻢ،
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﻤﺎﻥ ﺗﺸﻨﻪ ﯼ ﻓﻬﻢ ﺍﺳﺖ!
ببار ای آگاهی…
ظهور در جمجمه هاست
نه در جمعه ها….!
اﻳﻨﺠﺎ ﻛﺠﺎﺳﺖ?
متفکرانش بیکارن!
سیاست مدارانش بازداشت!
مشاورانش بیمار!
وکلایش ساکت!
جوانانش دل مرده! سالخوردگانش بلندپرواز!
مردانش لحن زنانه ﺩاﺭﻥ
و زنانش ژست مردانه!
اغنیایش دزدی ﻣﻲکنند
و فقرایش کارگری!
صادراتش فیلسوف اﺳﺖ
و وارداتش مواد مخدر!
دولتش خصوصی اﺳﺖ
و مرده پرستی اش عمومی!
قبرهایش خریده ﻣﻲ شوند
و مغزهایش فروخته!
اﻳﻨﺠﺎ اﻳﺮاﻥ اﺳﺖ گورستان تاریخ…
ﻋﻠﺖ اﺻﻠﻲ ﺣﻤﻠﻪ اﻋﺮاﺏ ﻭﺣﺸﻲ و ﺑﻴﺎﺑﺎﻧﮕﺮﺩ ﺑﻪ اﻳﺮاﻥ
ﻓﻘﻄ و ﻓﻘﻄ ﮔﺮﺳﻨﮕﻲ ﻣﻔﺮﻁ ﺑﻮﺩ!
ﭘﺎﻳﺎﻥ.
شما که انقدر زحمت کشیدین خب خلاصه داستانم میزاشتین ادم بفهمه چی بوده….
خیلی مظخرف بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووودددددددددددددددد.