جهانی که جورج مارتین، در مجموعه نغمه یخ و آتش راوی آن می شود، جهانی مشتمل از سه قاره بزرگ است که اصل ماجراها، حداقل تا الان! در قاره اصلی یعنی وستروس به وقوع پیوسته. مارتین همانگونه که خودش بارها گفته، این جهان برگرفته اتفاقات واقعی تاریخی و جغرافیایی است. قاره اصلی که به شدت شبیه انگلستان است و ظاهرا ماجرا هم گویی در قرون وسطی می گذرد. برای همین ما هم در دو بخش تاریخ و جغرافیا، این جهان شگفت انگیز را با رویدادها و مکان های واقعی مقایسه می کنیم تا ببینیم این برداشت ها چه بوده.

داستان: جدال خاندان لنیستر و استارک

واقعیت: جنگ رزها

در فاصله ۱۴۵۵ تا ۱۴۸۵ میلادی، دوخانواده اشرافی بزرگ در انگلستان به نام های “لنکسر” و “یورک” برای رسیدن به تخت پادشاهی جنگ خونین و طولانی را اغاز کردند. به جز شباهت های جالب اسامی، این جنگ پایان تاریخی جالبی دارد: سرانجام مبارزات این دو خانواده، پیروزی هنری تیودور از خانواده لنکستر بر ریچارد سوم از خانواده یورک بود و تاجگذاری او با نام هنری هفتم انجام گرفت. البته هنری با الیزابت یورک ازدواج کرد و این دو خانواده متحد شدند.

داستان: دیوار شمال

واقعیت: دیوار هادریان

در مجموعه نغمه یخ و آتش جایی وجود دارد به نام دیوار شمال جایی که امروز تقریبا در همان مکان تصور شده در انگلستان، قرن ها پیش ساخته شده است. قرن ها قبل رومیان برای مقابله با قبایل وحشی کلتی، دیواری را ساختند و آن را به نام امپراتور وقتشان دیوار هادریان نامگذاری کردند. شباهت جالبی میان فرهنگ وحشی های شمال و کلت ها وجود دارد. در داستان وحشی های آن سوی دیوار معتقدند ساکنان اصلی دیوار هستند و انسان های این سو متجاوز که دقیقا همان حکایتی است که قرن ها پیش میان رومیان و کلتی ها تکرار شد.

داستان: فضای شهر و موقعیتی که داستان در آن اتفاق می افتد

واقعیت: قرون وسطی

درباره قرون وسطی زیاد شنیده اید. دوران تاریکی در اروپا که بیشتر داستان ها و افسانه ها حول شوالیه ها و قهرمانانی است که در آن زمان شغلی به جز جنگیدن نداشتند. شهرها کوچک بودند و هر شهر قلعه ای بزرگ داشت که حاکمش در آن زندگی می کرد. اتفاقات داستان مارتین دقیقا در چنین فضایی است. مردمانی فقیر و پادشاهان و دوک هایی ثروتمند که برای رسیدن به قدرت بیشتر هرکاری می کنند.

داستان: جزایر آهن و گریجوی ها

واقعیت: وایکینگ ها

وایکینگ ها ساکنان اسکاندیناوی بودند، مردمانی خشن و پرشور که در دریانوردی استاد بودند. در تاریخ اروپا، دوران مابین قرن ۸ تا ۱۱ میلادی را عصر وایکینگ ها می نامند و دلیل آن سیطره بی وقفه وایکینگ ها بر شمال اروپا بود. در داستان هم گریجوی ها و ساکنان جزایر آهن، دریانوردانی ماهر و جنگجو هستند که همیشه با پادشاهی وستروس مشکل داشتند و ادعای استقال دارند. در تاریخ وستروس و در قرن ۷۰۰ هفت پادشاهی، دوران اوج قدرت جزایر آهن است که بسیار شبیه عصر وایکینگ های اروپا ست.

 داستان: دوتراکی ها

واقعیت: مغول ها

شباهت دوتراکی ها و مغول ها بیشتر در رفتار و فرهنگ است. هر دو کوچ نشین هستند، هر دو به اسب اهمیت زیادی می دهند، هر دو به شدت جنگجو و از همه مهمتر دور از تمدن و بدوی هستند. نام مغول ها تا پیش از چنگیز خان به جز برای چینی ها برای کسی در دنیا آشنا نبود، اما ناگهان هجوم آنها تمام آسیا و بخشی از اروپا را زیر سم اسب مغول ها درآورد.

داستان: تمدن والریا

واقعیت: افسانه آتلانتیس

شباهت عجیبی میان والریا و آتلانتیس است. البته اتلانتیس هم تا امروز افسانه ای بیش نبوده. در افسانه های یونانی جزیره بزرگ و متمدنی در آن سوی ستون های هرکول (تنگه جبل الطارق امروز) قرار داشت. این تمدن مورد مجازات زئوس قرار گرفت و به نوشته افلاطون در اقیانوس پنهان شد. در جهان مارتین هم والریا تمدنی باشکوه بود که پدیده ای ناشناخته، آتش فشان های بسیاری را در آن ایجاد کرد و باعث پاره پاره شدن آن شد.

جغرافیای وستروس

وقتی خود جورج مارتین خالق “نغمه یخ و آتش” مدعی است که شکل وستروس الها گرفته از انگلستان و ایسوس همان اوراسیاست، شاید فکر کنید پس پادشاهی ها هم ایالات داخلی انگلیسی هستند؛ ولی درواقع هر کدام از پادشاهی ها و خانواده ها در واقع یکی از کشورهای واقعی اروپا هستند که در انگلستان جایگزین شده اند.