کتاب عاشقانه ی “نامه های غلامحسین ساعدی به طاهره کوزه گرانی”

انتشار نامه ها و نوشته هایی از این قبیل آن هم در سرزمین ما، همیشه همراه با دودلی بوده . مطمعنا هیچ یک از ما تمایلی به انتشار نامه های عاشقانه مان نداریم.

نامه های این کتاب بخشی از زندگی یکی از بزرگترین نویسندگان این سرزمین و در نتیجه بخشی از تاریخ ادبیات معاصر ماست. از سوی دیگر این نامه ها بخش بسیار خصوصی زندگی یک انسان به نام غلامحسین ساعدی است و آدم می ماند میان این دو نکته که بنویسد یا…

 

عاشقانه های غلامحسین ساعدی

با اشتیاق زیاد دست هایت را می بوسم. حال تو چطور است؟ آیا احساس دلگرمی و امیدواری می کنی؟ این نامه را از سربازخانه (باز هم سربازخانه) برایت می نویسم. هر شب هر ساعت در فکر و اندیشه ی تو هستم. خواب هایم پر است از وجود تو، بقیه خالی است. و گیجی و اندوه کشنده فاصله ها را پر ساخته است. بقیه خالی است. گیجی و اندوه واقعی.

بین هر ساعت ده دقیقه فاصله استراحت هست. و این فاصله را با خاطره ی تو پر می کنم. لحظاتی که با هم بودیم، می نشستیم، حرف می زدیم، غم ها و ناراحتی هایمان را به یکدیگر می گفتیم، با چه امید و ترس هایی، خدایا، هر وقت به یاد می آورم دیوانه، باور کن که دیوانه می شوم. وجود من بستگی به محبت تو دارد، محبتی که شاید بی آلایشش بتوان خواند. می دانم که نامه هایم به تو می رسد، ولی تو خود را چگونه می توانی راضی کنی که به من بی اعتنا باشی؟ از تو تمنا می کنم ، عاجزانه خواهش می کنم که برای من نامه بنویسی… .